eitaa logo
محمدباقر ولدان
124 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
925 ویدیو
69 فایل
🇮🇷/🇱🇧 ✅محمدباقر ولدان 👈 ایده پرداز و کنشگر اجتماعی فعال فرهنگی در ایران و لبنان 🖋استاد سطوح عالی حوزه 💠تمدن پژوه با رویکرد تربیتی 🎓سطح ۴حوزه/کارشناسی ارشد دانشگاه 🆔️ https://instagram.com/valadan.ir?igshid=OGQ5ZDc2ODk2ZA==
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀تقدیم به مردم مظلوم فلسطین... 🇵🇸 جوانی از فلسطینم ✊🏼 نبرد آتشین، دینم ستیز و رزم، آیینم من از «غزه » ، من از «حیفا» ، من از «قدس » م، ز «رام الله » خونینم، ز «نابلس » ، «نهر اُردن » «اورشلیم » و «الخلیل » و «دیریاسین » م نهالی ریشه در خونم جوانی از غرور و شور، سرشارم، جوانی از دیار آتش و خونم دیاری شعله خیز و قهرمان پرور دیاری کودکانش، دخترانش، پاره اخگر دیاری سنگ سنگش رسته و روییده اندر خون دیاری برگ برگ باغ های نخل و زیتونش کتاب انتقام و کین. جوانی از فلسطینم امینِ دِین پیکارم خروش خشم دیرینم درون سینه ام آتشفشان کینه و خشم است به هنگام نیایش در دل محرابی از سنگر نمازم را به شب، آهسته می خوانم نمازی سرخ! نمازی رکعتش کوتاه، وردش خون اذانم بانک شلیکم که از گلدسته سنگر سکوت خسته شب را به آتش می زند برهم نمازم جنگ و تکبیرم صدای تیر رکوعم، انحنای قامتم در پشت سنگرها سجودم سینه خیز سینه کوه است سلام آخرم در این نمازِ خون تن سوراخ سوراخ و کثیف چند صهیونیست جوانی از فلسطینم به مادرهای بی فرزند به قلب قهرمان های اسیر بند به ایمان می خورم سوگند که بهر انتقام خون یاران شهیدم لحظه ای از پای ننشینم کجا من می توانم قتل عام «دیریاسین » را ز خاطر دور بنمایم؟ و صدها قتل عام وغارت و تاراج در «صبرا» ، «شتیلا» ، «غزه » ، «رام الله » ، چه سان گردد فراموشم؟ کنون، خون فلسطین، شور ایمان، روح قرآن در رگم جاری است من از این خاک خونین، بوته های کینه می چینم دلیری از دیار صبر و ایمانم جوانی از  فلسطینم ✍🏼 جواد محدثی ▪️ #غزه_مظلوم_من ▪️ 🍃کانال برگ و بار... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی @javadmohadesi
🥀فهرست غم باز هم موسم پرپر شدن گل آمد باز هم فصل فراق گل و بلبل آمد آسمان دل ما ابری و بارانی شد دیده را موسمِ اشک و گُهر افشانی شد دل بی سوز و گداز از غم زهرا دل نیست دل اگر نشکند از ماتم او جز گِل نیست خون و اشک از دل و از دیده ی ما می جوشد فاطمه صورت خود را ز علی می پوشد عمر کوتاه تو ای فاطمه فهرست غم است قبر پنهان تو روشنگر اوجِ ستم است رفتی اما ز تو منظومه ی غم برجا ماند با دل خسته و بشکسته علی تنها ماند اثر دست ستم از رخ نیلی نرود هرگز از یاد علی ضربت سیلی نرود با علی راز نگفتی تو ز بازوی کبود با پدر گوی که بعد از تو چه بود و چه نبود شهر اگر شهرتو، پس حمله به آن خانه چرا؟ مرگ جانسوز چرا؟ دفن غریبانه چرا؟ داغ ما آتش و‌ میخِ در و سینه است هنوز مدفن گمشده در شهر مدینه ست هنوز باغ، تاراج شده عطر اقاقی مانده است سنّت دفن شبانه ز تو باقی مانده است 🖋جواد محدثی/قم/مرداد۱۳۷۴ 🖌نقاش:حسن روح الامین ▪️ ▪️ 🍃 کانال برگ و بار... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی @javadmohadesi