اون دو بندهخدایی که رفتن کارت عروسی رو پخش کنن، به رحمت خدا رفتن قشنگ زندگیِ منن
تا میام میگم خب خداروشکر اینم داره بخیر میشه، یهو یه مشکلِ عظیمتر از قبلی میاد و خدا با لبخند ملیح میگه، هنوز نه
هدایت شده از معما.
:)
زنگ زدم بهش، میگم: من کاظم پول لازم
قطع کرد؛ یا توقع نداش کاظم بهش زنگ بزنه یا چون گفتم پول لازم قطع کرد