eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
528 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
714 ویدیو
1.3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش اول ولادت امام جواد علیه السلام آن حضرت در مدینه به دنیا آمد. در مورد تاریخ ولادت ایشان چیزی که مسلم است این است که آن حضرت در سال 195 هجری به دنیا آمد .اما در مورد روز ولادت ایشان اختلاف است. كلينى، شيخ مفيد و شيخ طوسى تولّد آن حضرت را در ماه رمضان دانسته‌اند. ولی در دعایی که شیخ طوسی در مصباح آن را به واسطه ابن عیاش از شيخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی سومین نايب خاص امام زمان عليه السلام؛ از آن حضرت نقل نموده، آمده است: «اللهم انى اسألك بالمولودين في رجب: محمّد بن علي الثاني و ابنه علي بن محمّد المنتخب؛ خدايا! از تو درخواست میكنم به حقّ دو مولود ماه رجب، محمّد بن على دوّم (امام جواد علیه السلام، و فرزندش على بن محمّد برگزيده (امام هادى علیه السلام) ».و ابن عياش خود مي‌گويد ولادت حضرت جواد(علیه السلام) در دهم ماه رجب بود. در خانواده امام رضا عليه السلام و در محافل شيعه، از حضرت جواد عليه السلام، به عنوان مولودى پرخير و بركت ياد مى‌شد. چنانكه ابو يحيى صنعانى مى‌گويد: روزى در محضر امام رضا عليه السلام، فرزندش ابو جعفر را كه خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «اين مولودى است كه براى شيعيان ما، با بركت ‌تر از او زاده نشده است» ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش دوم مادر امام جواد علیه السلام مادر آن حضرت سبيكه [سكينه‌] نوبيّه و به روايت ديگر خيزران بوده كه او را از خانواده امّ المؤمنين ماريه قبطيه دانسته‌ اند. نام مادر آن بزرگوار، ريحانه نيز ذكر شده است، به نوشته نوبختى نام اين بانو درّه بوده كه بعدها او را خيزران خوانده ‌اند.  امام موسی بن جعفر علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر امامت با پسرم على است. اى يزيد وقتى كه بعد از من او را ملاقات كردى و خواهى كرد به او مژده بده كه پسرى امين، ماءمون و مبارك برايش متولد خواهد شد او به تو خبر مي‌دهد كه تو مرا ملاقات كرده‌اى ، به او بگو كنيزى كه آن پسر از او به دنيا خواهد آمد از بستگان ماريه قبطيه كنيز رسول خداست. اگر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى) برسان و همين موضوع حكايت از رتبه والاى آن بانو دارد. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
بخش سوم القاب حضرت امام جواد علیه السلام مشهورترين لقب امام، «جواد» است و القاب ديگرى همچون: زكى، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوكل، منتجب نيز براى آن حضرت برشمرده‌ اند. كنيه‌ اش ابو جعفر است كه معمولا در روايات تاريخى ابو جعفر ثانى ذكر مى‌ شود تا با ابو جعفر اول، يعنى حضرت باقر عليه السّلام اشتباه نشود. همسران و فرزندان همسران آن حضرت: حضرت سمانه خاتون سلام الله علیها و ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه حضرت بود و حضرتش را با سم به شهادت رسانيد. فرزندان ایشان: امام علي النقي علیه السلام ابواحمد موسی مبرقع: ايشان جد سادات رضوى است كه الحمدلله نسل فرزندان وى هنوز هم زياد هستند و بسيارى از سادات نسبشان به و ميرسد.وى اولين فرد از سادات رضوى است كه در سال 256 ه ق به قم وارد شد و چون همواره به روى خويش رقع (نقاب) مى انداخت بنابراين به ايشان موسى مبرقع مى گويند. حكيمه خاتون سلام الله علیها:وى زنی نيكوكار، اهل عبادت و تيزهوش بود كه در موضوع ازدواج امام حسن عسكرى عليه السلام با نرجس خاتون مادر حضرت حجت ثانى عشر رواياتى از ايشان نقل شده است. مادر تمام این بزرگواران سمانه خاتون سلام الله علیها بوده‌اند. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
بخش چهارم امامت امام جواد علیه‌السلام‌ در سال 203 كه امام رضا عليه السّلام به شهادت رسيد، شيعيان آن حضرت به علت اين كه تنها فرزند وى (امام جواد عليه السّلام) بيش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عميقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در اين جريان، شيعيان به حيرت افتاده و ميان آنان اختلاف پديد آمد؛ چنانكه شيعيان ديگر شهرها نيز متحيّر شدند.  اين مشكل براى شيعيان، كه مهمترين ركن ايمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشكلات فقهى و دينى خود به وى رجوع مى ‌كردند، از اهمّيت بسيار برخوردار بود و نمى‌ توانست همچنان لا ينحل بماند. البته براى شيعيان مسلّم بود كه امام رضا عليه السّلام فرزند خود امام جواد عليه السّلام را به جانشينى برگزيد، ولى مشكل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى ‌داشت تا براى اطمينان خاطر، به كاوش و جستجوى بيشترى در اين باره بپردازند. علّت پيدايش اين اختلاف، به نظر نوبختى، همين بود كه آنها بلوغ را يكى از شرايط امامت مى‌‌دانستند.   به همین منظور امام با آوردن دلایلی ، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل: نبوّت حضرت عيسى عليه السّلام در دوران شيرخوارگى اشاره به جانشينى سليمان از داود عليه السّلام، هنگامى كه هنوز كودكى بيش نبود و گوسفندان را به چرا مى ‌برد، حضرت داود او را جانشين خود كرد، در حالى كه عبّاد و علماى بنى اسرائيل، اين عمل او را انكار مى‌كردند.  نبوت يحيى بن زكريّا عليه السّلام‌ در کودکی شيعيان امامى از يك سو امامت را از جنبه الهى آن مى‌نگريستند و به همين دليل كمى سنّ امام هرگز نمى ‌توانست در عقيده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى ديگر آنچه اهميت داشت بروز اين وجهه الهى بود كه مى‌ بايست در علم و دانش امامان عليهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى كليّه سؤالات شيعيان بودند. از اين رو آنان درباره تمامى امامان اين اصل را رعايت كرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى‌ دادند و تنها موقعى كه احساس مى‌ كردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گويى به اين سؤالات بر مى‌ آيند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شيعيان به عنوان امام معصوم شناخته مى ‌شدند. با توجه به سنّ كم امام جواد عليه السّلام اين آزمايش از طرف شيعيان درباره آن حضرت ضرورت بيشترى پيدا مى‌كرد. بر اين اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اكثريت قريب به اتفاق آنان- جز اندكى- با اطمينان خاطر، امامت او را پذيرفتند.[ از جمله مناظرات حضرت می توان به موارد زیر اشاره کرد: ‌ مناظره با عموی خویش عبدلله بن موسی برای اثبات امامت خویش در نزد شیعیان مناظره با یحیی بن اکثم مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست دزد ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
بخش پنجم خلفای معاصر و ارتباط امام با آنها امام جواد علیه السلام در مجموع دوران امامت خود با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدينه به بغداد احضار كردند و طبق شيوه سياسى اى كه مأمون در مورد امام رضا به كار برده بود، او را در پايتخت زير نظر قرار دادند. هنگامى كه مأمون بعد از شهادت امام رضا عليه السّلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحيه حضرتش اطمينان خاطر پيدا كرده بود؛ ولى اين را مى‌دانست كه شيعيان پس از امام رضا عليه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذيرفت و در اين صورت خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند.اينك نوبت امام جواد عليه السّلام فرا رسيده بود تا به نحوى كنترل شود. مأمون براى انجام اين هدف، دختر خود را به عقد وى در آورد و او را داماد خود كرد. از همين رهگذر بود كه مأمون به راحتى مى‌توانست از طرفى امام را در كنترل خود داشته باشد و از طرف ديگر آمد و شد شيعيان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زير نظر بگيرد.بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال 204- بلافاصله امام جواد عليه السّلام را از مدينه به بغداد فرا خواند.  ماءمون در هفده رجب سال 218 هق (120) يا شعبان سال 218 هق (121) مرد و برادرش معتصم كه نام وى محمد يا ابراهيم و كينه اش ابواسحاق بود به قدرت رسيد.او كه از نظر شخصيت فردى ، هرگز همتاى برادرش ماءمون خليفه دانشمند عباسى نبود لذا هرگز تاب و ياراى مشاهده حضور فيزيكى امام نهم شيعيان جهان را نداشت تا چه رسد به اينكه بالندگى و نشاط غير قابل انكار تشيع را شاهد باشد. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش ششم برخورد امام با فرقه های منحرف امام جواد عليه السّلام در برابر فرقه‌هايى كه در دوران آن حضرت وجود داشتند، شيعيان خود را از اين نظر كه اين فرقه‌ها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفته‌اند راهنمايى مى‌فرمود. اهل حدیث اهل حديث كه مجسّمى مذهب بوده و خدا را جسم مى‌پنداشتند. امام دربارۀ آنان به شيعيان مى‌فرمود كه اجازه ندارند پشت هر كسى كه خدا را جسم مى‌داند نماز گزارده و به او زكات بپردازند. واقفیه اقفه، يكى ديگر از فرقه‌هاى موجود انشعابى از شيعه در زمان امام جواد عليه السّلام بود كه به صورت مشكلى در مقابل شيعيان مطرح شده بود. آنان كسانى بودند كه پس از شهادت امام كاظم عليه السّلام بر آن حضرت توقّف كرده و امامت فرزندش على بن موسى الرضا عليه السّلام را نپذيرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شيعيان خود را از اين كار نهى كردند.  زیدیه دشمنى زيديه با اماميه و طعن آنها بر امامان عليهم السّلام سبب موضع‌گيرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانكه در روايتى از امام جواد عليه السّلام واقفيه و زيديه مصداق آيۀ: وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة؛ خوانده شده و در رديف ناصبى‌ها قرار گرفتند. غلات غلات نيز به سبب آن كه در بدنام كردن شيعه سهم بسزايى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اينها براى شيعيان بسيار جدّى بود؛ زيرا آنها به نام امامان عليهم السّلام رواياتى را جعل كرده و بدين وسيله شيعيان را كه پيرو ائمه عليهم السّلام بودند به انحراف مى‌كشاندند. امام جواد عليه السّلام دربارۀ ابو الخطاب كه از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و كسانى كه دربارۀ لعن بر او توقف كرده و يا ترديد كنند. آنگاه امام به ابو الغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره كرد و پس از تذكر در بارۀ بهره‌گيرى آنها از ائمه عليهم السّلام به منظور بهره‌كشى از مردم، آنان را در رديف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روايتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء-كه خود را سخنگويان امامان عليهم السّلام قلمداد مى‌كردند-به هر طريقى هست بايد كشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از ديد اسحاق مخفى كردند. دليل اين تصميم امام، نقش بسيار حساس آنان در منحرف ساختن شيعيان ذكر شده است ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش هفتم اصحاب امام جواد(علیه السلام) بسيارى از اصحاب امام جواد عليه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد: حضرت عبدالعظیم حسنی : او در رى سكنا گزيد و به ترويج و اشاعه احاديث اهل بيت عليهم السّلام همت گماشت. در اثر فعاليتهاى او بود كه شيعيان رى رو به افزايش گذاشتند و تشيّع در اين ديار رو به گسترش نهاد. ابوهاشم جعفری( داود بن قاسم):يكى ديگر از اصحاب امام جواد عليه السّلام است. او احاديث زيادى از امام جواد عليه السّلام نقل كرده و يكى از برجسته‌ترين ياران آن حضرت مى‌باشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در كتب رجال از وى به نيكى ياد شده است. علی بن مهزیار :او از امام رضا و امام جواد عليهما السّلام هر دو روايت نقل كرده و از نزديكان امام جواد عليه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنايت ويژه‌اى داشته‌اند. روايات او از امام جواد عليه السّلام نسبتا زياد است. احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى : وى از خواص شيعيان امام رضا و امام جواد عليهما السّلام بود كه همه علماى رجال از او ستايش كرده‌اند. او در سال ٢٢١ بدرود حيات گفت. ابن نديم از وى و كتابش كه مشتمل بر روايات او از امام رضا عليه السّلام مى‌باشد ياد كرده و دو كتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است.  زکریا بن آدم:اهل قم و از ياران بسيار نزديك حضرت امام رضا و امام جواد عليهماالسلام بود.در آخر عمر امام جواد عليه السلام به خدمت آن حضرت رسيدم از ايشان شنيدم كه مى فرمود: خداوند به صفوان بن يحيى و محمد بن سنان و زكريا بن آدم از طرف من جزاى خير عنايت فرمايد آنان ياران با وفاى من هستند. فضل بن شاذان :اهل نيشابور از فقهاء و متكلمين نامدار شيعه ، شخصيتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تاءليفات عديده كه بعضى آثار وى راتعداد 180 جلد كتاب نوشته اند. وى مفتخر به درك محضر چهار امام (حضرات معصومين امام رضا و جواد و على نقى و حسن العسكرى عليهم السلام) بوده است. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش هشتم امام و شبکه ارتباطی وکالت امام جواد - عليه السلام - با تمام محدوديتهاى موجود، از طريق نصب وكلا و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مى‌كرد. در سراسر قلمرو حكومت خليفه عباسى، امام، كارگزارانى (وكلايى) را اعزام مى‌كرد و با فعاليت گسترده آنان از تجزيه نيروهاى شيعه جلوگيرى مى ‌شد. كارگزاران امام در بسيارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سيستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراكز سنتى شيعه يعنى كوفه و قم پخش شده بودند. امام به هواداران خود اجازه مى‌داد كه به درون دستگاه حكومت نفوذ كرده مناصب حساس را در دست بگيرند، از اين رو محمد بن اسماعيل بن بزيع و احمد بن حمزه قمى مقامات والايى در دستگاه حكومت داشتند. نوح بن درّاج نيز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى كوفه بود. خيران الخادم يكى از وكلاى امام جواد عليه السّلام بود كه كشى از او ياد كرده است.  ابراهيم بن محمد همدانى يكى دیگر از وكلاى آن حضرت بوده و رواياتى از وى نقل شده است. مرحوم «كلينى» نقل مى‌كند كه حضرت جواد، بنا به درخواست يكى از شيعيان بُست و سيستان، طى نامه‌اى به والى اين منطقه سفارش كرد كه در اخذ ماليات، بر او سخت نگيرد. والى كه از پيروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلكه اعلام كرد تا آن زمان كه بر سركار است او را از پرداخت خراج معاف خواهد كرد. علاوه بر اين دستور داد براى او مستمرّى نيز تعيين كردند! ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش نهم شهادت امام جواد (علیه السلام) معتصم عباسی كه از رشك بيش از حد و كم علاقه شدن ام فضل دختر ماءمون به امام جواد عليه السلام آگاه بود، با همكارى جعفر پسر ماءمون و برادر ام فضل و از راه حيله و نيرنگ زمينه اى فراهم ساخت كه ام فضل را تحريك و به قتل امام جواد وادار نمايد.معتصم يا جعفر سمى را در انگور رازقى تزريق كردند و براى ام فضل فرستادند و او نيز آنرا در كاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد عليه السلام نهاد.زمانيكه حضرت جواد عليه السلام از آن انگور ميل فرمودند، طولى نكشيد كه آن عزيز آثار زهر را احساس فرمودند و كم كم درد شديد برايشان عارض گرديد به سختى ايشان را رنجور ساخت در آن حال آن زن نابكار پشيمان شده و گريه مى كرد حضرت جواد عليه السلام فرمودند: اكنون كه مرا كشتى - اين گريه ات ديگر براى چيست ؟به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى كه قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى كه درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى كه پوشيده نماند. امام را پس از شهادتشان در مقبره قريش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلوم باب الحوائجش موسى بن جعفر(علیه السلام) به خاک سپردند. اخلاق وفضایل امام جواد علیه‌السلام‌ نهمين پيشواى ما را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و كرم، «جواد» مى‌خوانند. امام جواد علیه‌السلام‌ وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران هم غذا می شد. در بسيارى از احاديث آمده است كه آن‌حضرت از آنچه دردرون ضماير مردم مى‌گذشته و يا رويدادهايى كه در آينده براى آنها پيش‌ مى‌آمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مى‌داده است. اين احاديث رساننده اين‌ مفهوم است كه‌ اين امامان بزرگوار از راه الهام يا به وسيله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بوده‌اند و از اين طريق، به گونه مستقيم، از منبع علم و معرفت سيراب‌ مى‌شدند؛ در حالى كه ساير مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم ‌و دانش نايل مى‌آيند. در اینجا مواردی از جود و احسان حضرتش را به نظاره می‌ نشینیم: علی بن مهزیار می‌گوید که دیدم حضرت امام جواد علیه‌السلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده‌ام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.» «محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیه‌السلام نائل آمده است. او در این باره می‌گوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه‌السلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچه‌ای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» می‌پرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیه‌السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباس‌های اعطایی امام علیه‌السلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیه‌السلام او را کفن کردم. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
بخش دهم میراث علمی امام جواد (علیه السلام) كوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمينۀ بسط روابط با شيعيانش كمتر به وجود آيد. در عين حال، علاوه بر مطالبى كه دربارۀ اصحاب و يا كتب آنها از امام جواد عليه السّلام روايت شده، بيش از دويست و بيست حديث پيرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبيعى چنان است كه در شرايط سياسى آن روز، نامه‌هاى زيادى از دست رفته باشد. نيز گفتنى است كه تعداد يكصد و بيست نفر، احاديث صادره از آن حضرت را روايت كرده‌اند. شيخ طوسى يكصد و سيزده تن از راويان حديث امام جواد عليه السّلام را برشمرده است. از اين مقدار حديث كه از آن امام نقل شده، مى‌توان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل فقهى، تفسيرى و عقيدتى و نيز دعا و مناجات پى برد، چنان كه در لابلاى كلمات قصار، زيبايى كه از آن حضرت بر جاى مانده، كمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است. چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام) «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُه»؛ مؤ من در هر حال نيازمند به سه خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد. «إيّاكَ وَ مُصاحَبَةُالشَّريرِ، فَإنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون كه او همانند شمشيرى زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود. «عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصيّت مؤ من در بى نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است. «موت الانْسانِ بِالذُّنُوبِ اكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاجَلِ وَ حَياتُهُ بِالْبِرِّ اكْثَرُ مِنْ حَياتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرارسيدن مرگ انسان ها، به جهت معصيت و گناه، بيشتر است تا مرگ طبيعى و عادى، همچنين حيات و زندگى لذّت بخش به وسيله نيكى و احسان به ديگران بيشتر و بهتر است از عمر بى نتيجه. «خَفْضُ الْجَناحِ زينَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زينَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُالْحِلْمِ»؛ تواضع و فروتنى زينت بخش علم و دانش است، اءدب داشتن و اخلاق نيك زينت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زينت بخش حلم و بردبارى است. «مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ اعْيَتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر كس موقعيّت شناس نباشد جريانات، او را مى ربايد و هلاك خواهد شد. پایان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️ @valiasrk
؟ آیا جناب غلام امیرالمومنین علیه‌السلام بود؟ استاد دکتر محمدحسین پاسخ میدهند. 📍اگرچه هرجا اسم قنبر مطرح می‌شود با عنوان غلام خاص امیرالمومنین علیه صلاة والسلام شناخته می‌شود، اما باتوجه به سیره امیرمومنان سلام‌الله‌علیه وجایگاهی که قنبر دارد باید به یقین گفت که او توسط مولای متقیان علیه‌صلاة‌و‌السلام آزاد شده بود. 📍منتهی به خاطر عشق و شیفتگی که به ساحت قدسی امیرمومنان علیه‌السلام داشت، کماکان خدمت آن وجود مقدس بود و با افتخار، خود را غلام امیرمومنان سلام‌الله‌علیه میخواند. 📍قنبر افتخار آن را داشت که بیش از دیگر اصحابِ مولای متقیان علیه‌السلام، سعادت درک آن وجود مقدس را داشته باشد. به قدری قنبر به امیرالمومنین علیه‌السلام عشق وارادت داشت که هرگاه آن وجود مقدس ازخانه بیرون می‌آمد قنبر بافاصله‌ایی به صورت مسلح بدون آنکه مولای متقیان علیه‌السلام متوجه شده باشند، بیرون می‌آمد ومراقب آن حضرت بود تا اینکه یک شب امیرمومنان علیه‌السلام وقتی ازخانه بیرون آمدند به پشت سر نگاهی کردند و متوجه حضور قنبر شدند. وقتی حضرت علت را از او پرسیدند، او علت را به حضرت عرض کرد. 📍قنبر در مواقع حساس مورد توجه امیرالمومنین علیه‌السلام بود و در نقل‌ها داریم که درچنین مواقعی امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه او را می‌طلبیدند و مأمور کار مهمی می‌کردند. ظاهراً چنین مواردی بارها اتفاق افتاده است زیرا امیرالمومنین علیه‌السلام شعری سرودند و فرمودند: " هرگاه کاری سخت ودوست نداشتنی پیش می‌آید، آتش می‌افروزم و قنبر را فرا می‌خوانم." 📍قنبر افتخار آن را داشت که درجنگ صفین از فرماندهان سپاه امیرالمومنین علیه‌السلام باشد. در این جنگ حضرت پرچمی برای او بست و در همان موقعیت صفین، امیرالمومنین علیه‌السلام در شعری که خود سرودند فرمودند: "چون پیک مرگ نزدیک آمد و حاضر شد، خود را آماده می‌کنم و قنبر را فرا می‌خوانم و می‌گویم پرچم را پیش آور و نترس که مرگ جلوی تقدیر را نمی‌گیرد. 📍قنبر بعد از شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام با امام مجتبی علیه‌السلام همراه است. اما به نظر می‌رسد بعد از صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام وقتی که خاندان امیرمومنان سلام‌الله‌علیه کوفه راترک کردند و به مدینه بازگشتند، قنبر در کوفه مانده است. 📍از زندگی او و عملکرد او در هنگام قیام امام حسین علیه‌السلام هیچ اطلاعی دردست نیست، اما بعد از واقعه کربلا وحتی قیام مختار زمانی که زبیریان از بنی‌امیه شکست خوردند و آن خلیفه خونریز و جبار اموی بر عالم اسلام مسلط شد، ثقفی را بعنوان فرمانروای عراقین منصوب کرد. 📍وقتی حجاج به کوفه آمد، به تعقیب و کشتار اصحاب امیرالمومنین علیه‌السلام پرداخت. درنقل‌ها داریم که این موجود پست و خبیث رسماً اعلام کرد که می‌خواهم یکی از اصحاب ابوتراب رابگیرم و به قتل برسانم و با ریختن خون او به خدا تقرب جویم. به اوگفته شد کسی را سراغ نداریم که بیشتر ازقنبر با ابوتراب سابقه دوستی داشته باشد. 🔸لذا حجاج دستور داد را دستگیر کردند و بعد از گفتگو و بگومگو با آن مرد بزرگ الهی، فرمان داد تا قنبر را گردن بزنند و بدین ترتیب قنبر در عصر حاکمی چون حجاج، در کوفه به شهادت رسید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
هجرت رسول اکرم صلوات الله علیه که گاهی به خلاصه هجرت نیز خوانده می‌شود، واقعهٔ هجرت پیامبر اسلام و همراهانش از شهر مکه به یثرب است که در سال ۶۲۲ میلادی/۱ قمری صورت گرفت. این واقعه منجر به ایجاد اولین حکومت اسلامی در یثرب (که بعداً مدینةالنبی یا به‌خلاصه مدینه نامیده شد) شد و به علت اهمیتش در اسلام مبدأ تاریخ مسلمانان در دو تقویم هجری خورشیدی و هجری قمری در این سال گرفته شده‌است. هجرت و زمینه‌های آن بیعت عقبه اول و عقبه دوم در عربستان افراد زیادی به قصد تجارت یا به جا آوردن حج در کعبه به مکه سفر می‌کردند. پیامبر اکرم از این موقعیت استفاده کرد . پس از چندین مذاکره ناموفق، در صحبت با تعدادی از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت. جمعیت عرب یثرب بدین جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی می‌کردند، با یکتاپرستی تا حدی آشنا بودند. گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با پیامبر اکرم (ص) پیمانی بستند که به «پیمان عقبه اول» شهرت یافت. به گفته ابن اسحاق پیمان عقبه اول بین پیامبر(ص) و دوازده تن از اهل یثرب که بسیاری از آنان از «بنی النجار» اقوام مادری پیامبر (ص)بودند، منعقد شد. ابن اسحاق در ادامه بیان می‌کند که در آن زمان پیامبر (ص)اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود و با شروطی موسوم به «بیعةالنساء» با ایشان بیعت کرد و از قول برخی از انصار اینگونه نقل می‌کند که «ما با رسول‌الله بیعت کردیم بر شیوه بیعت زنان، تا به خداوند چیزی را شریک نگردانیم، دزدی نکنیم، زنا نکنیم، فرزندانمان را نکشیم، بهتان نزنیم و به‌طور آشکار گناه نکنیم. اگر وفا کردیم بهشت پاداش است و اگرنه، تصمیم با خداوند است: اگر خواست می‌بخشد و اگر خواست مجازات می‌کند». به گفته ابن اسحاق پیامبر (ص) قبل از بیعت عقبه اول اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود؛ ایشان و مسلمانان به دعوت بسوی خداوند و صبر در برابر اذیت و آزار قریش و دشمنان فرمان داشتند. اما هنگامی که قریش همچنان به شدت و زیاده‌روی در آزار و اذیت و ظلم به مسلمانان ادامه داد، آنگاه آیات ۳۹ تا ۴۱ سوره حج اولین آیاتی است که به مسلمانان اجازه می‌داد تا با کسانی که به ایشان ظلم می‌کنند و از خانه‌هایشان بیرون می‌کنند، بجنگند. پیامبر پس از پیمان اول مصعب بن عمیر را به یثرب فرستاد تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد. او اولین نماز جمعه را در یثرب خواند و بسیاری از جمله سعد بن معاذ توسط او اسلام آوردند. بدین ترتیب در مدینه افرادی، تقریباً از تمامی قبایل، به آیین اسلام گرویدند تا آنجا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه جهت حج و ملاقات پیامبر اکرم(ص) به مکه آمدند. آنها او را به صورت مخفیانه و در شب ملاقات کرده و با او پیمانی بستند که به «پیمان دوم عقبه»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت. در پیمان عقبه دوم پیامبر اکرم(ص) پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همان‌طور که از زنان و فرزندانشان حمایت کنند، از او نیز پشتیبانی به عمل آورند. آنچه پیامبر اکرم(ص) به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید می‌جنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت هفتاد و سه مرد و دو زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس. پس از پیمان عقبه، پیامبر اکرم(ص) پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند قضیه هجرت به حبشه، قریش سعی کرد تا از خروج یاران پیامبر اکرم(ص) از مکه جلوگیری نماید ولی این تلاشها ناموفق بود و تقریباً تمامی مسلمانان موفق به ترک مکه شدند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔@valiasrk
هجرت به مدینه یک هیئت که شامل دوازده تن از بزرگان خاندان‌های مهم مدینه بودند، از پیامبر اکرم(ص) دعوت نمودند تا به عنوان یک غریبه بیطرف، به داوری بین اهالی شهر مدینه بپردازد. ساکنان یثرب (اعراب و یهودیان)، تا قبل از سال ۶۲۰ میلادی حدود صد سال درگیر جنگ‌های داخلی بودند و کشت و کشتارهای مکرر و عدم توافق در زمینه پرداخت خون‌بهای کشته‌شدگان، خصوصاً پس از جنگ بُعاث که تمامی قبایل یثرب در آن مشارکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفاهیم قبیله‌ای مانند «چشم برای چشم» دیگر قابل اعمال نبوده مگر اینکه شخصی صلاحیت‌دار در موارد مورد اختلاف داوری کند. نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از طرف خود و اهالی شهر یثرب متعهد شدند تا محمد را در جامعه خویش پذیرفته و از او در مقابل خطرات جانی، مانند خود، محافظت به عمل آورند. بر اساس روایات اسلامی، قریش از خروج مسلمانان از مکه آگاه شده و برای قتل پیامبر اکرم(ص) نقشه‌ای را به اجرا گذاشتند. پیامبر اکرم(ص) به کمک امیر المومنین علی بن ابیطالب علیهما السلام ، کسانی که مراقبش بودند را گمراه نموده و مخفیانه از شهر خارج شد. بدینسان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از شروع دعوت خود) پیامبر اکرم(ص) به مدینه، که یک واحه زراعتی بزرگ بود، هجرت نمود و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به مهاجرین شهرت یافتند. و اهالی یثرب که پیامبر و مهاجرین را یاری رسانده بودند، از آن پس به انصار نام برده می‌شدند. این هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان شد. مدینه تا قبل هجرت پیامبر اکرم(ص) «یثرب» نامیده می‌شد و بعد از این هجرت «مدینه النبی» خوانده شد. زمان‌بندی هجرت روز اول: پنج‌شنبه ۲۶ صفر ۱ قمری/‏۹ سپتامبر ۶۲۲: ترک مکه و اقامت سه‌روزه در غار ثور در نزدیکی مکه روز پنجم: دوشنبه ۱ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۱۳ سپتامبر ۶۲۲: ترک ناحیهٔ مکه و سفر به ناحیهٔ یثرب روز دوازدهم: دوشنبه ۸ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۲۰ سپتامبر ۶۲۲: ورود به قباء در نزدیکی مدینه روز شانزدهم: جمعه ۱۲ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۲۴ سپتامبر ۶۲۲: ورود به مدینه برای نماز جمعه و بازگشت مجدد به قباء روز بیست و ششم: دوشنبه ۲۲ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۴ اکتبر ۶۲۲: انتقال به مدینه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔@valiasrk
سُکَینِه دختر امام حسین(ع) و رباب بنت امرؤ القیس از حاضران در واقعه کربلا و اسیران کربلا بود که پس از شهادت پدرش با کاروان اسیران به کوفه و شام برده شد. سکینه از پدرش روایاتی نقل کرده و بر اساس گزارشات تاریخی اشعار برخی از شاعران عرب را داوری می‌کرده و اشعاری در رثای امام حسین(ع) سروده است. مورخان درباره ازدواج و زمان و مکان درگذشت سکینه اختلاف‌نظر دارند. محل دفن او را مدینه، مصر و دمشق گفته‌اند. برخی از فقیهان شیعه با استناد به ازدواج سکینه با مصعب بن زبیر بر جایز بودن ازدواج زنان شیعه با دیگر مسلمانان فتوا داده‌اند. در برخی منابع نسبت‌هایی همچون تغزل و شعرگویی به وی داده شده که این نسبت‌ها را ساخته مخالفان اهل بیت و همچنین ناشی از خلط میان وی و سکینه بنت خالد دانسته‌اند. سکینه دختر امام حسین(ع) از رباب دختر امرؤ القیس بود. نام او را آمنه، امینه و امیمه ذکر کرده‌اند و گفته‌اند به سبب سکون، آرامش و وقاری که داشت، مادرش او را سکینه لقب داده بود. در منابع تاریخی زمان تولد او مشخص نشده اما او را کوچک‌تر از خواهرش فاطمه معرفی کرده‌اند. از کتاب‌های تاریخی برمی‌آید سکینه در زمان حرکت امام حسین(ع) به کربلا، بالغ و در سن ازدواج بوده؛ زیرا زمانی‌که حسن مثنی یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد. بر پایه برخی منابع، امام حسین(ع) سکینه را زیاد دوست می‌داشت و سروده‌ای در توصیف دارد: لعمرک انّنی لاُحبّ داراً تکون بها سکینة و الرّباب. أحبّهما و أبذل جلّ مالی ادامه دارد... @valiasrk
حضور در واقعه کربلا بر اساس گزارش‌های موجود در مقاتل، سکینه در واقعه کربلا حضور داشته است. بنابر نقل این منابع، در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه‌ای نشسته و می‌گریست. امام حسین(ع)او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت: سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة مادام منی الروح فی جثمانی فاذا قتلت فانت اولی بالذی تبکینه یا خیرة النسوان ترجمه:‌ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان. ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.» همچنین نقل شده که در روز یازدهم محرم به هنگام وداع اهل بیت(ع) با شهدا سکینه پس از سخنان عمه‌اش زینب(س) پیش رفت و جنازه پدر را در آغوش گرفت امالشکریان عمر بن سعد او را به زور از بدن پدرش جدا کردند. ایام اسارت پس از واقعه عاشورا، سکینه همراه دیگر اسیران کربلا به کوفه و شام برده شدند. از سهل بن سعد ساعدی صحابه پیامبر اسلام(ص) روایت شده که روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم. در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی از سکینه در دمشق نقل شده که در آن پیامبر اسلام(ص) همراه برخی از پیامبران و فاطمه زهراء(س) با همراهی عده‌ای از زنان بهشتی در حالی که پیراهن خونی امام حسین(ع) در دست مادرش بود به سمت کربلا می‌روند. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔@valiasrk
ویژگی‌های اجتماعی، علمی و معنوی سکینه دختر امام حسین(ع) را از باهوش‌ترین، زیباترین، خوش اخلاق‌ترین، باتقواترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانسته‌اند.امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست. سخاوت سکینه نیز در کتب تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است. او هزینه سفر حج برادرش امام سجاد(ع) را پرداخته است. در کتاب‌های رجالی از سکینه به عنوان یکی از راویان حدیث یاد شده که کوفیان از او روایت کرده‌اند. سکینه همراه خواهر خود فاطمه از راویان حدیث پدر خود امام حسین(ع) به شمار می‌آیند و راویانی همچون عبیدالله بن ابی‌ارفع، فائد مدنی، سکینه دختر اسماعیل بن ابی‌خالد و سکینه دختر قاضی ابی‌ذر از او روایت نقل کرده‌اند. همچنین از تسلط بر ادبیات و شعر عرب و بلاغت و فصاحت سکینه سخن به میان آمده است. گزارش‌های او از واقعه کربلا در قالب شعر، اشعار و قصاید او در رثای پدرش امام حسین(ع) معروف است. شعر زیر از جمله این اشعار است: لا تعذلیه فهم قاطع طرقه فعینه بدموع ذرف غدقه ان الحسین غداة الطف یرشقه ریب المنون فما ان یخطئ الحدقه بکف شر عبادالله کلهم نسل البغایا و جیش المرق الفسقه یا امة السوء هاتوا ما احتجاجکم غدا و جلکم بالسیف قد صفقه ترجمه: «او را سرزنش مکن؛ چرا که آنها راه را بر او بستند. و او از چشمانش اشک فراوان می‌بارد. در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین(ع) پرتاب شد که خطا نمی‌رود و از حدقه چشم او دور نمی‌شود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و از نسل ظالمان و از سپاهیان فاسق بودند.‌ای بدترین امت! دلیل‌هایتان را در رستاخیز اقامه کنید. شما برهانی ندارید؛ زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید.» بر اساس گزارشات تاریخی تسلط سکینه بر ادبیات عرب باعث شد برخی از شاعران مانند فرزدق، جریر، کثیر، نصیب و جمیل برای ارزیابی و سنجش اشعار خود، آنها را به سکینه ارائه می‌دادند تا مورد داوری قرار بگیرد. در برخی منابع اهل سنت و کتاب‌های تاریخی مطالبی درباره سکینه دختر امام حسین(ع) مطرح شده که از طرف دیگر مورخان مورد مناقشه‌ قرار گرفته شده است. ابوالفرج اصفهانی مدعی شده سکینه اهل تغزل و شعرگویی بوده است. ابوالفرج اصفهانی این روایت را از زبیر بن بکار که دشمنی او با بنی‌هاشم معروف بوده، نقل کرده است. همچنین در سلسله سند این روایات، عمر بن ابی‌بکر مؤملی وجود دارد که روایات او از نظر علمای اهل سنت مخدوش و ضعیف است.ابوالفرج اصفهانی به این امر نیز اشاره کرده که مانند مجالسی که به سکینه بنت الحسین(ع) منتسب شده، توسط زنی اموی نیز برپا گردیده است. درباره بسیاری از اشعار منتسب به سکینه بنت الحسین(ع) گفته شده، این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیر است که ملاقات‌ها و مغازلاتش با عمر بن ابی‌ربیعه شاعر، مشهور است و تشابه اسمی سکینه بنت الحسین(ع) با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابی‌ربیعه باعث چنین نسبت‌هایی به سکینه دختر امام حسین(ع) شده است. از طرف دیگر بسیاری از اشعار و اجتماعاتی که منسوب به سکینه است، اشعار و اجتماعاتی است که توسط عائشه دختر طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر برگزار گردیده است. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔@valiasrk
درگذشت سکینه پس از اسارت به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت. از زندگی او در مدینه تا زمان وفات، در منابع تاریخی گزارش چندانی در دست نیست و تنها به ذکر بعضی از مناظرات و مجالس علمی اکتفا شده است. چگونگی وفات و محل دفن سکینه نیز مورد اختلاف مورخان بوده است. برخی از منابع تاریخی وفات سکینه را ۵ ربیع‌الاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کرده‌اند. بنا بر نقل این منابع، خالد بن عبدالله(حاکم وقت) بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند. برخی نیز گفته‌اند وقتی سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد، از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و در دمشق درگذشت. و در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. عده‌ای نیز گفته‌اند پس از ازدواج با اصبغ بن عبدالعزیز به مصر رفته و در آنجا مدفون شده است. بقعه‌ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است. پایان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔@valiasrk
35.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚦پاسخ استاد به تحریف صلح امام حسن علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk