#روش_پژوهش
#تحقیق
بخش دوم
#نوشتن
نوشتن از دو فعالیت تشكیل شده است:
اول ـ نوشته عام:
بیان كتبی آنچه در درون آدمی هست و او میتواند به زبان عادی، دانستهها، خواستهها، اندیشهها، عواطف و تخیلاتش را بنویسد. این نوع نوشته، جنبه اطلاعرسانی دارد. به كسی كه این كار را انجام میدهد، نگارنده میگویند و این كار یك فن، مانند دیگر فنون است.
دوم ـ نوشته خاص:
در این نوع از نوشتن، مكنونات درون به بیان كتبی، هنرمندانه و زیبا نوشته میشود. در این صورت به او نویسنده میگویند و آن هم یك هنر است مانند هنرهای دیگر.
بنابراین، كسی كه میتواند نوشتهای بیغلط و قابل فهم بنویسد، نگارنده است، اما اگر افزون بر درستی و قابل فهم بودن، زیبا هم خلق كند، نویسنده است. بدیهی است در نگارش صرف، نیاز به ذوق نیست، بلكه تنها آموزش و دانش كافی است، اما در نویسندگی افزون بر آنها، به ذوق هم نیاز است. كسی كه میخواهد بنویسد «خورشید طلوع كرد و كمكم روشناییاش همه جا را فرا گرفت»، به ذوق خدادادی نیاز ندارد و افراد زیادی میتوانند این كار را انجام دهند، اما اگر میخواهد بنویسد: «گل خورشید شكفت و كمكم رایحه آن در همه جا پیچید»، باید ذوق و استعداد هنری داشته باشد.
بین تحقیق و تألیف، رابطه عموم و خصوص منوجه برقرار است؛ یعنی ممكن است تألیف، همراه با تحقیق باشد و ممكن است تألیف باشد، اما تحقیق نباشد یا تحقیق باشد، ولی تألیف نباشد. (استادی، 1386، ص11) تألیف از ماده «الف» به معنای پیوند زدن و به هم آمیختن و گردآوری مطالب مناسب است؛ یعنی مؤلف صرفاً گردآورنده مطالب از جاهای مختلف و تنظیمكننده مطالب و محتوای آن است كه با تتبع و پژوهش دیگران به دست آمده است. البته این امر میتواند مقدمه تحقیق نیز باشد. (محدثی، 1373، ص62)
آنچه در نویسندگی مهم است، این است كه نویسنده بتواند یا به صورتی خلاق و مولّدانه، موضوعی را پرورش دهد و بیافریند و یا اینكه با اتكا به معلومات و محفوظات خود، یافتههای ذهنیاش را با چینشی مرتب، قلمی روان و با رعایت اصول و قواعد نگارش خلق كند. باید دانست پس از شاهراه آموزش، دو راهه تحقیق و تألیف رخ مینماید. در مجموع، باید گفت نوشتن را باید با نوشتن آموخت و با تمرین و مطالعه مستمر، استعدادهای پنهان را شكوفا و قلم جامد را به روانی و زلالی نزدیك ساخت. برخی نویسندگان، كتابها را بر سه نوع تقسیم میكنند: چشیدنی، بلعیدنی و هضمكردنی. چشیدنی را باید گذرا عبور كرد. بلعیدنی، نكاتی مفید دارد اما، به تأمل و تعقل فراوان نیاز ندارد، مانند كتابهای تاریخی، قصه، رمان، فكاهیات و مجلات. هضمكردنیها به تأمل برای فهم نیاز دارند، مانند كتابهای فنی، علمی و تحقیقی و آموزشی. (محدثی، 1373، ص101 با تصرف)
ادامه دارد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk
هدایت شده از وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانیها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
#روش_پژوهش
#تحقیق
بخش دوم
#نوشتن
نوشتن از دو فعالیت تشكیل شده است:
اول ـ نوشته عام:
بیان كتبی آنچه در درون آدمی هست و او میتواند به زبان عادی، دانستهها، خواستهها، اندیشهها، عواطف و تخیلاتش را بنویسد. این نوع نوشته، جنبه اطلاعرسانی دارد. به كسی كه این كار را انجام میدهد، نگارنده میگویند و این كار یك فن، مانند دیگر فنون است.
دوم ـ نوشته خاص:
در این نوع از نوشتن، مكنونات درون به بیان كتبی، هنرمندانه و زیبا نوشته میشود. در این صورت به او نویسنده میگویند و آن هم یك هنر است مانند هنرهای دیگر.
بنابراین، كسی كه میتواند نوشتهای بیغلط و قابل فهم بنویسد، نگارنده است، اما اگر افزون بر درستی و قابل فهم بودن، زیبا هم خلق كند، نویسنده است. بدیهی است در نگارش صرف، نیاز به ذوق نیست، بلكه تنها آموزش و دانش كافی است، اما در نویسندگی افزون بر آنها، به ذوق هم نیاز است. كسی كه میخواهد بنویسد «خورشید طلوع كرد و كمكم روشناییاش همه جا را فرا گرفت»، به ذوق خدادادی نیاز ندارد و افراد زیادی میتوانند این كار را انجام دهند، اما اگر میخواهد بنویسد: «گل خورشید شكفت و كمكم رایحه آن در همه جا پیچید»، باید ذوق و استعداد هنری داشته باشد.
بین تحقیق و تألیف، رابطه عموم و خصوص منوجه برقرار است؛ یعنی ممكن است تألیف، همراه با تحقیق باشد و ممكن است تألیف باشد، اما تحقیق نباشد یا تحقیق باشد، ولی تألیف نباشد. (استادی، 1386، ص11) تألیف از ماده «الف» به معنای پیوند زدن و به هم آمیختن و گردآوری مطالب مناسب است؛ یعنی مؤلف صرفاً گردآورنده مطالب از جاهای مختلف و تنظیمكننده مطالب و محتوای آن است كه با تتبع و پژوهش دیگران به دست آمده است. البته این امر میتواند مقدمه تحقیق نیز باشد. (محدثی، 1373، ص62)
آنچه در نویسندگی مهم است، این است كه نویسنده بتواند یا به صورتی خلاق و مولّدانه، موضوعی را پرورش دهد و بیافریند و یا اینكه با اتكا به معلومات و محفوظات خود، یافتههای ذهنیاش را با چینشی مرتب، قلمی روان و با رعایت اصول و قواعد نگارش خلق كند. باید دانست پس از شاهراه آموزش، دو راهه تحقیق و تألیف رخ مینماید. در مجموع، باید گفت نوشتن را باید با نوشتن آموخت و با تمرین و مطالعه مستمر، استعدادهای پنهان را شكوفا و قلم جامد را به روانی و زلالی نزدیك ساخت. برخی نویسندگان، كتابها را بر سه نوع تقسیم میكنند: چشیدنی، بلعیدنی و هضمكردنی. چشیدنی را باید گذرا عبور كرد. بلعیدنی، نكاتی مفید دارد اما، به تأمل و تعقل فراوان نیاز ندارد، مانند كتابهای تاریخی، قصه، رمان، فكاهیات و مجلات. هضمكردنیها به تأمل برای فهم نیاز دارند، مانند كتابهای فنی، علمی و تحقیقی و آموزشی. (محدثی، 1373، ص101 با تصرف)
ادامه دارد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk
هدایت شده از وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانیها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
#روش_پژوهش
#تحقیق
بخش دوم
#نوشتن
نوشتن از دو فعالیت تشكیل شده است:
اول ـ نوشته عام:
بیان كتبی آنچه در درون آدمی هست و او میتواند به زبان عادی، دانستهها، خواستهها، اندیشهها، عواطف و تخیلاتش را بنویسد. این نوع نوشته، جنبه اطلاعرسانی دارد. به كسی كه این كار را انجام میدهد، نگارنده میگویند و این كار یك فن، مانند دیگر فنون است.
دوم ـ نوشته خاص:
در این نوع از نوشتن، مكنونات درون به بیان كتبی، هنرمندانه و زیبا نوشته میشود. در این صورت به او نویسنده میگویند و آن هم یك هنر است مانند هنرهای دیگر.
بنابراین، كسی كه میتواند نوشتهای بیغلط و قابل فهم بنویسد، نگارنده است، اما اگر افزون بر درستی و قابل فهم بودن، زیبا هم خلق كند، نویسنده است. بدیهی است در نگارش صرف، نیاز به ذوق نیست، بلكه تنها آموزش و دانش كافی است، اما در نویسندگی افزون بر آنها، به ذوق هم نیاز است. كسی كه میخواهد بنویسد «خورشید طلوع كرد و كمكم روشناییاش همه جا را فرا گرفت»، به ذوق خدادادی نیاز ندارد و افراد زیادی میتوانند این كار را انجام دهند، اما اگر میخواهد بنویسد: «گل خورشید شكفت و كمكم رایحه آن در همه جا پیچید»، باید ذوق و استعداد هنری داشته باشد.
بین تحقیق و تألیف، رابطه عموم و خصوص منوجه برقرار است؛ یعنی ممكن است تألیف، همراه با تحقیق باشد و ممكن است تألیف باشد، اما تحقیق نباشد یا تحقیق باشد، ولی تألیف نباشد. (استادی، 1386، ص11) تألیف از ماده «الف» به معنای پیوند زدن و به هم آمیختن و گردآوری مطالب مناسب است؛ یعنی مؤلف صرفاً گردآورنده مطالب از جاهای مختلف و تنظیمكننده مطالب و محتوای آن است كه با تتبع و پژوهش دیگران به دست آمده است. البته این امر میتواند مقدمه تحقیق نیز باشد. (محدثی، 1373، ص62)
آنچه در نویسندگی مهم است، این است كه نویسنده بتواند یا به صورتی خلاق و مولّدانه، موضوعی را پرورش دهد و بیافریند و یا اینكه با اتكا به معلومات و محفوظات خود، یافتههای ذهنیاش را با چینشی مرتب، قلمی روان و با رعایت اصول و قواعد نگارش خلق كند. باید دانست پس از شاهراه آموزش، دو راهه تحقیق و تألیف رخ مینماید. در مجموع، باید گفت نوشتن را باید با نوشتن آموخت و با تمرین و مطالعه مستمر، استعدادهای پنهان را شكوفا و قلم جامد را به روانی و زلالی نزدیك ساخت. برخی نویسندگان، كتابها را بر سه نوع تقسیم میكنند: چشیدنی، بلعیدنی و هضمكردنی. چشیدنی را باید گذرا عبور كرد. بلعیدنی، نكاتی مفید دارد اما، به تأمل و تعقل فراوان نیاز ندارد، مانند كتابهای تاریخی، قصه، رمان، فكاهیات و مجلات. هضمكردنیها به تأمل برای فهم نیاز دارند، مانند كتابهای فنی، علمی و تحقیقی و آموزشی. (محدثی، 1373، ص101 با تصرف)
ادامه دارد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk