eitaa logo
- وِناز .
425 دنبال‌کننده
197 عکس
21 ویدیو
0 فایل
_ و هو الحی. محتوا ؟ برگرفته از حالمان ؛ _ وقت گذاشتم سید،کپی نکن . نویسنده ها راضی نیستن .. https://daigo.ir/secret/5255908493 درد و دل هاتو گوش میدم رفیق .
مشاهده در ایتا
دانلود
مصلحت نیست قیاست بکنم با دریا . . تو همان امن‌ترین ، ساحل ِدنیای منی :)
آغــوش تـو آرام کـنـد مــوج دلــم را دریای درونم طلبش لمس تن توست.. .
+ غرق شدم ؛ در دریای چشمانت . .
.
گفته بودم بعد از این باید فراموشش کنم، دیدمش ‌‌وز یاد بردم گفته‌های خویش را.. .
سر تو در سر من‌ جنگ‌ شده‌ می‌ فهمی؟!..
تقصیر جمعه و غروب و باران نیست ؛ این دلتنگی‌های بی وقفه تقصیر توئی‌ست که باید باشی اما ، نیستی!. .
_ از دلم دور شدی ، فکر تو آمد به سرم ، خواب می بینمت از خواب نباید بپرم . .
.
درونِ شیشه‌ی یک‌ موزه می‌رسند به هم کُتِ قـدیـمـیِ من، دامـنِ عـتـیـقه‌ی تو...:) .
🍃 خانوم دکتر من واسه اینکه بتونم ببینمتون ؛ سه روز توی نوبت بودم . سعی میکنم خلاصه بگم حرفامو که زیاد وقت نگیرم . - گوش میکنم . راستش همه چیز برمیگرده به سیزده سال پیش ، وقتی عاشق بوی دخترونه ی مقنعه ی مدرسش بودم ! من نقشه کشی میخوندم و دیوونه‌ی بازیگری ، اونم ریاضی میخوند . اما جای معادله و عدد ؛ دوست داشت بدونه تو سر آدما چی میگذره . سال اخر دبیرستان بهترین روزای زندگیمون بود ، نیم ساعت قبل از زنگ آخر ؛ از دیوار مدرسه میپریدم بیرون و هنوز زنگشون نخورده بود جلو در مدرسه منتظرش بودم . اون هیچ وقت نفهمید که من واسه هزینه‌ی فلافل و سمبوسه ی مسیرِ مدرسه تا خونه تمام طول هفته تکالیف نقشه کشی بچه ها رو انجام میدادم و پول میگرفتم ازشون . حالمون خوب بود که خوردیم به کنکور ، من از کنکور متنفرم خانوم دکتر . از تغییر مسیرای یهویی متنفرم . به هم قول دادیم هر جفتمون توی یه شهر قبول شیم ! انتخابمونم شیراز بود . من قبول نشدم اما اون قبول شد و رشته ی مورد علاقشو به دوری‌مون ترجیح داد و رفت . . منم باید میرفتم سربازی ، این دوری منو عاشق تر میکرد و اونو دلسردتر . حق داشت خب ، اختلاف مدرک تحصیلی رو میگم . اخه من وقتی از سربازی برگشتم ؛ مجبور بودم برم سرکار و جایگزین پدر از کار افتادم باشم . لا به لای سختیای زندگی داشتم دست و پا میزدم ؛ که برگشت بهم گفت : من و تو راهمون خیلی وقته از هم جدا شده ، بهتره دچار سوءتفاهم نباشیم ! به همین راحتی گفت سوءتفاهم . . و رفت پی تفاهمی که توی همه چی دنبالش میگشت ، الا دلِ من که براش لرز میگرفت . بعد از سیزده سال هفته ی پیش جلوی محل کارم یه نفر زده بود به ماشینمو کارت ویزیتشو گذاشته بود و رفته بود . . اسمشو که روی کارت دیدم ، اول باورم نشد ؛ اما بعد از کلی پیگیری فهمیدم خودشه . ماشینم قراضه تر از این حرفاس که برم پی خسارت ؛ اما به عنوان مریض وقت گرفتم . مریضش بودم خب . . انقدر تو کارش بزرگ شده که واسه دیدنش ؛ سه روز توی نوبت بودم . انقدر فکرش پرته که بعد از این همه حرف زدن ؛ هنوز داره نگام میکنه و نفهمیده من همون سوءتفاهمی ام که بزرگترین تفاهم زندگیمو ازم گرفت . اینا همه حرفای من بود خانوم دکتر ، اما نیازی به نسخه نیست . شما سیزده سال پیش نسخه ی منو پیچیدی . یه ماه پیش وقتی توی بلیط فروشی سینما دیدمت ؛ همه ی اون روزامون از جلو چشمم ردشد . اون تصادف ساختگی روهم ترتیب دادم که ببینمت . که شاید بتونیم دوباره دچار اون سوتفاهم بشیم . - میخوام فردا ظهر جلوی مدرسه ی دوران دبیرستانمون ببینمت . . + فردا قول دادم زن و بچم رو ببرم سینما ، بعدش بریم فلافلی . همون فلافلیه نزدیک مدرستون . راستش من هنوز دیوونه ی بازیگری ام ، بازیگر خوبی‌ام شدم . سیزده ساله دارم زندگی رو بازی میکنم ؛ یه بازی بی‌نقص! _ دلی
.