eitaa logo
نظم برای بندگی
5هزار دنبال‌کننده
475 عکس
540 ویدیو
8 فایل
برگزارکننده بیش از ۵۰ دوره نظم برای بندگی به نیت رسیدن به اوج رضایت الهی وتحقق بزرگترین آرزوی بشریت زمان آغازوپایان ثبت نام دوره ها فقط در کانال اطلاع رسانی میشه همه اطلاعات لازم در کانال است تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین غروب بود و اول شهر کاظمین بودیم که مرد جوان عراقی با دشداشه مشکی جلو ماشین را گرفت به سرعت و چشم بر هم زدن وارد ون شد مسافرین هاج و واج نگاه هم می کردند. (از نعمتهایی که خداوند به من ارزانی داشته است اینه که به زبان عربی تسلط دارم و البته با هر سفری دایره لغاتم اضافه شده ) با جوان عراقی صحبت کردم .با تمام وجودش از من خواست به مسافرین بگم پیاده شوند و امشب را مهمان او باشند قول میدهد صبح آنها را به زیارت ببرد. یه مسافرین گفتم قصد میزبانی از شما را دارد بعضی از مسافرین ترس داشتند بهشون گفتم در زیارت هر سال اربعین مشابه این موارد زیاد می بینیم دعوت او را بپذیرید التماس می کرد تا زائر ببرد. مسافرین پیاده شدند و جوان عراقی که دو ماشین آماده کرده بود همه را سوار کرد و به منزلش رساند. منزلی دو طبقه و بزرگ و مجلل خانمها طبقه پایین و آقایون طبقه بالا. غیر از ما زائران دیگری هم قبل از ما آورده بود.این همه التماس می کرد در حالی که خانه اش مملو از زائر بود ولی بازهم به دنبال زائر بود. با همسر جوان هم صحبت شدم. زن جوان ۳۰ ساله با ۵ فرزند که فرزند اولش دختری ۱۵ ساله بود که ازدواج کرده بود و صاحب یک فرزند چند ماهه بود. همه فرزندانش در خدمت زوار بودند زن جوان عراقی سوال می کرد چرا ایرانی ها فقط یک بچه دارند نهایتا دو بچه ؟؟ واقعا برایش جای سوال بود و جالبتر اینکه ایرانی ها هم برایشان سوال بود یک خانم سی ساله ۵ فرزند و یک نوه داره. چقدر تغییر فرهنگ در جامعه ما رخ داده وگرنه چند دهه قبل مادران و مادربزرگ های ما هم مثل اینها در سن ۳۰ سالگی ۵ ۶ فرزند داشتند. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید پیشنهاد ما ایجاد هشتگ است کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین اول از همه دوستان عذر خواهی می کنم که قلم خوبی ندارم ....الحمدالله امسال هم توفیق شد مثل سالهای قبل راهی سفر اربعین شدیم روز اول دربین راه من کمی کمر درد گرفتم یواش یواش درد کمر ریخت توی پای راستم و بسختی راه می رفتم تو یکی از موکب ها استراحت کردم و ورزشهای دیسک کمر رو انجام دادم ولی درد مثل همیشه نبود مسکن خوردم و روغن مالی کردم راه افتادیم همین طور بامسکن درد رو کنترل کردم تا از عمود 1172گذشتیم به سختی راه میرفتم وقتی رسیدیم عمود 1173دیگه پای راستم حرکت نمی کرد به همسرم گفتم دیگه نمی توانم راه برم پام حرکت نمی کنه میشه به ینفر بگی از روی صندلی بلند شده من بشینم وقتی نشستم ایشون به موکب دار ایرانی که شربت توزیع میکرد گفتن جایی هست خانم من کمی استراحت کنه دیسک کمرش شدت کرده ؟ اون بنده خدا هم گفته بود موکب استراحت خانمها طبقه دوم هست وقتی همسرم گفته بودن دیگه قادر به راه رفتن نیست گفته بود ایشون رو کول میکنم میبرم بالا همسرم گفته بودن راضی نمیشه گفت پس من مادرم رو صدا میکنم با چند نفر بشن بیان ایشون رو ببرن بالا خلاصه هر جور بود من رو کشوندن واز پله ها بردن بالا یکی پتو پهن می کرد یکی بالشت می آورد یکی آب خنک رفتن خانم دکتر طب سنتی رو از خواب بیدار کردن ایشون اومدن با روغن من رو ماساژ دادن و گفتن رگ سیاتیک هست و تقریبا حدود یک ساعت هم پیش من بودن که با خواهش من رفتن خوابیدن تقریبا نزدیک های اذان صبح بود که تونستم انگشت پام رو تکون بدم صبح اومدن احوال پرسی کردن و گفتن شما باید 24ساعت استراحت کنی و به پاهات فشار نیاری از ایشون اصرار به استراحت از من که می خوانم شب جمعه بین الحرمین باشم بالاخره 5بعدزظهر راه افتادیم به طرف بین الحرمین جاتون سبز زیارت اربعین و نماز وبه خاطر ازدحام جمعیت دیگه زیارت نرفتیم البته ما هر سال حضورمون تو اربعین فقط همین چند ساعت هست انشالله که اقاخودشون قبول کنند خلاصه دوستان تو این سفر همه چیز خودش جفت و جور میشه و بنظر من مامورین امام زمان هوای زائر ها رو دارن انشالله هر کس تا حالا موفق نشده از این به بعد هر سال قسمتش بشه و خودش شیرینی این سفر رو بچشه. وبقیه هم که توفیق داشتن آن شا الله قسمت هر ساله باشه 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید پیشنهاد ما ایجاد هشتگ است کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین هر سال که برای پیاده روی اربعین مشرف میشم این سوال را از خودم میپرسم که مگر مردم عراق ازلطف امام حسین علیه السلام چی دیدند که اینجوری بی محابا تمام هستی خودشون رو در خدمت زوار قرار می‌دهند آیا اگر ما جای اونها بودیم به این درک و معرفت می‌رسیدیم؟؟؟ از زمانی که مرز رو رد میکنی و وارد خاک عراق میشی به جز زیبایی چیزی نمیبینی! پیر و جوان، زن و مرد، کودک و بزرگ چنان در بذل و بخشش از هم سبقت می‌گیرند که حتی فرصت فکر کردن هم به تو نمی‌دهند... تلاش کردیم تو تمام مسیر سفیر پاکی باشيم حتی اگر خیابون های اطراف پر از زباله باشه مقید به این باشیم که هیچ زباله ای رو زمین نیندازیم یا با کیسه های زباله ای که همراه داشتیم موکبی که توش استراحت میکردیم رو تمیز کنیم... یکی از صحنه هایی که هر سال مواجه میشم و من رو در فکر فرو میبره مرد جا افتاده و پا به سن گذاشته عرب تو اوج گرمای عراق وسط مشایه سینی رو سر گذاشته روی کف زمین نشسته و منتظره زائر هاست... در اوج تواضع به راستی عشق حسین علیه السلام با قلب اینها چه کرده؟؟؟ توی یکی از عمود ها نشستیم تا استراحت کنیم به پسرم گفتم : یه چای برای مامان بگیر پسرم رفت از موکبی که بغل دست مون بود، چای بیاره یه خانم بدون اینکه متوجه بشه خورد بهش و چای داغ ریخت رو دست پسرم پسرم که صداش کل مسیر رو گرفته بود ، بیشتر از سوزش دستش، از دست اون خانوم عصبانی بود😠 که چرا حتی برنگشت منو نگاه کنه چون من کوچیکم باید منو هل بده بره 😅 موکب دار عراقی که مرد سالخورده ای بود تا این صحنه رو دید سریع رفت و چند تا بسته آب گرفت آورد و دست پسرم رو حسابی شست... خنک کرد. گریه پسرم بند اومد ولی از قیافش معلوم بود که هنوز دلگیره 😕 بنده خدا آقای موکب دار پسرش رو فرستاد چند تا موکب اون طرف تر و برای پسرم یه کباب حسابی آورد😋🥲 کم کم داشت اون اتفاق از دل پسرم بیرون می آمد که براش چایی مخصوص آوردن 😇 خلاصه نگذاشتن یه بچه کوچیک که شاید نظرش ظاهرا چندان اهمیتی نداشته باشه دلگیر از موکبشون بره... با اینکه این اتفاق ربطی به اونها نداشت خشکباری رو که همراه خودمون آورده بودیم به رسم ادب دادیم به پسرم تا به اون موکب دار بده و بعد دوباره راهی شدیم... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید پیشنهاد ما ایجاد هشتگ است کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین شب برای خواب رفتیم منزل یکی از خدام حرم حضرت عباس علیه السلام. آقایون از آقای خادم در مورد اینکه چطور توفیق خادمی پیدا کردند سؤال کرده بودند(آقایان و خانم ها جدا بودند و یک زائر آبادانی کامل براشون ترجمه کرده بود.) ایشون گفته بودند: ما از قدیم در منزل پدری هر هفته هیئت هفتگی داشتیم.زمان صدام اذیت ها به اوج رسید برای برپایی مراسم عزاداری اهل بیت. شرایط طوری شده بود که پدرم احساس نگرانی کردند و رسماً اعلام کردن دیگه نمیتونیم هیئت هفتگی داشته باشیم. خودم و خواهرم رفتیم حرم خیلی بی تابی کردیم،خیلی ناراحت بودیم و... یک روز که در منزل بودم در خونه رو زدن،وقتی در رو باز کردم چند نفر پشت در بودن که گفتن شما به عنوان خادم رسمی و حقوق بگیر حرم حضرت عباس علیه السلام انتخاب شدی.😭(ایشون هیچ وقت حتی درخواست هم برای خدمت در حرم نداده بودند.) کم کم حقوقم رو جمع کردم و این خونه ی کوچک رو خریدم...دو تا اتاق بالا رو ساختم... و خونه ای که به برکت حقوق پر برکتشون خریداری و ساخته شده بود وقف زائران امام حسین علیه السلام در تمام سال شد. در ادامه ازشون خواسته بودن از کراماتی که دیده بودند براشون بگن،یکیش این بود که یکی از کارگرهای حرم که اهل تسنن هم بوده موقع کار از بالای گل دسته افتاد روی زمین... بلند شد،فقط لباس هاش رو تکون داد و رفت. و..‌. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ثواب نوشتن این تجربه هدیه شد به شهید حسین همدانی. هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید پیشنهاد ما ایجاد هشتگ است کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای گروه نظم برای بندگی از سفر اربعین ... وقتي به حرم حضرت علي رسيديم احساس كردم كه پدرم آغوششو باز كرده و منو صدا ميكنه چنان ارامشي سراسر وجود من گرفت كه وصف نشدني بود بعد راهي مسجد كوفه و سهله شديم اعمال انجام داديم و از طريق العلما به پياده روي ادامه داديم يكي از معجزات اين سفر براي من اين بود كه هيچ دردي احساس نكردم هيچ مشكلي برام پيش نيومد چون شرايطم خيلي خاص بود تمام راه انگار يك جاي مخصوص برام رزرو شده بود از غذا گرفته تا امكانات ديگه تمام قدم هام نذر شهدا و امام زمان ورهبر عزيزمون كردم بجاي همه كسايي كه التماس دعا گفته بودن و همه اموات هم قدم برداشتم بعدش رسيديم كربلا تمام مسير همه روضه هايي كه گوش كرده بودم تو ذهنم مرور ميشد و چشمام پر از اشك بود خيلي حس قشنگي بود شما حتي يك لحظه تو راه گشنه نميمونديد يك لحظه تشنه نميمونديد وقتي رسيديم كربلا زيارت كرديم دعا خونديم و ديگه بايد برميگشتيم قول٥روز داده بوديم روز اخر ديگه گرما اذيتم ميكرد پاهام خسته بود دوست نداشتم برگردم نشسته بودم يه گوشه داشتم با خودم فكر ميكردم كه كاش ميشد بمونيم نريم همينجوري كه تو افتاب نشسته بودم ديدم يه اقاي روحاني اومدن سمتم و گفتن شما مهمون يك شب هتل ما هستيد بايد بمونيد كربلا من شوك شدم واقعا اگر معجزه نبود چي بود همش مرور ميكردم يعني امام حسين صدامو شنيد نميدونيد چه حالي داشتم رفتم بالا خوشحال شدم و استراحت كردم گفتم من لنگان لنگان چه جوري برم حرم برگردم دوش گرفتم خوابيدم بيدار كه شدم خبري از دردهام نبود من خيلي تو اين راه معجزه ديدم پيشنهاد ميكنم كه همه برن الهی که روزی هرسال همه بشه . هرکس که پا تو این سفر میذاره دیگه نمیتونه بشینه و بیقرار منتظر رسیدن به مقصد هست اینم بگم ما ۷سال نتونستیم بریم ۳سال تا مرز میرفتیم و شرایط انقد سخت بود که برمیگشتیم اما خداروشکر امسال بهترین اربعین بود هم مرزها با مدیریت بهتر، خیلی خلوت بود همه خود مردم عزیزمون با برنامه ریزی شروع به این سفر کرده بودند پیشنهادم اینه که حتما روزی که انتخاب میکنید برای سفر خیلی نزدیک اربعین نباشه مخصوصا برای خونوما و زود برگردید تا بقیه هم بتونن راحت از این سفر لذت ببرن و زیارت کنن 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید پیشنهاد ما ایجاد هشتگ است کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای کانال از سفر اربعین قرار بودخانوادگی بریم و برگردیم ،وقتی رسیدیم نجف یه گروه از دوستان و فامیل به هم رسیدیم و با هم پیاده روی را شروع کردیم ، همه سنی تو گروه بود پیر و جوان بچه های ۳_۵_۷_۹_۱۴...ساله دختر و پسر خانمها وآقایان با سلایق مختلف... تمرین همکاری وباهم بودن در سخت ترین شرایط وقتی هدف یکی باشه اونم کربلای حسین ،همه چی قشنگه کمک به بچه دارها ،کمترین کاری که می‌توانستم انجام بدم هل دادن کالسکه وسرگرم کردنشون یا گرفتن آب و شربت برای بچه ها... ماساژ پای خانمها ،روغن های مختلف برده بودم و تو موکب ها هرکسی مشکلی داشت با چند قطره روغن درمان میکردم، گلاب برده بودم وچندتا بچه که تب داشتن به بدنشون میزدم، شامپو اضافی بردم وکسانی که نداشتن بهشون میدادم برای حمام هر امکاناتی که تو مسیر می‌دیدم به همه میگفتم تا بقیه هم استفاده کنند با زائران کشور های دیگه دست و پا شکسته صحبت میکردم ودعوتشون میکردم بیان ایران ،تا اسم امام رضا را میشنیدن اشک تو چشماشون حلقه میزد،تو قرآنم چندتا بال کبوترهای حرم امام رضا داشتم بهشون هدیه میدادم، من تو این سفر نقاط ضعف خودم رو فهمیدم و میخوام تو برنامه ریزی هفتگی ماهانه و سالانه قرار بدم مسئولیت پذیری، انفاق، دلجویی، محبت داشتن، از خودگذشتگی، ایثارو ... ان شاء الله سال بعد سال ظهور امام زمان باشه باید ضعف ها را برطرف کنم ان شاء الله اربعین آینده خدمت امام زمان برسیم 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید پیشنهاد ما ایجاد هشتگ است کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
پویش دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید پیشنهاد ما ایجاد هشتگ است دوستانی که به هردلیل امسال به این سفر نورانی نرفتند هم می تونند با حضور فعال در چنین پویش هایی ضمن مطلع کردن زائران عزیز ازین پویش ها با فوروارد پستهای زیبای تولیدی پویش کمک کنند این زیبایی ها گسترش پیدا کنه به گوش همه برسه عالم را از تو پر خبر می کنیم کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه با لمس هشتگ می تونید خاطرات زائران را مطالعه بفرمایید به امید اینکه این حرکت در تمام صفحات راه اندازی بشه ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین با اینکه همسرم از سال ها قبل آرزوی پیاده روی اربعین را داشت و امسال هم به خاطر شرایط پزشکی امکانش رو نداشت ولی خیلی تلاش می کرد منو راهی کنه بنابراین سعی می کرد بیماریش را پنهان کرده و خودش را سرحال جلوه بده که مبادا من از سفر منصرف شوم و خدا می داند که من هم بقدری از درمان های پزشکی خسته و نا امید شده ام که با این سفر می خواستم به ائمه پناه برده و شفای کامل همسرم را از ایشان مسئلت کنم ... هرچند با نگرانی و تردید ... ولی به خواست خدا راهی سفر شدم ، در طول مسیر بسیار به نیابت از ایشان که موجبات سفرم رو فراهم کرده بود قدم برداشته و با چشمانی اشکبار دعایش کردم .😭 به خاطر اینکه در این سفر محرمی همراهم نبود ، سعی می کردم بیش از همیشه مراقب تماس با نامحرم باشم ، بنابه توصیه یکی از مراجع تقلید که جهت عدم تداخل با نامحرم ذکر شریف " یا حفیظ یاعلیم" را به دخترشان توصیه کرده بودند دائماً در طول سفر به این ذکر مداومت می کردم. در مسیر تشرف به حرم امام حسین (ع) که ازدحام جمعیت بسیار زیاد شده بود و مدام در حال گفتن این ذکر بودم و پشت سر دوستم حرکت می کردم ناگهان احساس کردم یک نفر از پشت سر به طور کامل از من محافظت می کند به عقب برگشتم و یک خانم جوان قدبلند و زیبایی که ماسک سیاهی هم داشت و با دستهایش مسیر را خلوت می کرد به عربی آمیخته به فارسی به من گفت : " من عربم و شما رو تا حرم محافظت می کنم نگران نباشید " درست در قسمت ورودی حرم که دیگه متوجه شدم اختلاط کم شده برگشتم که از ایشان تشکر کنم اما اثری از اون خانم نیافتم لطف و عنایت خداوند و امدادهای غیبی را در این ماجرا با تمام وجود احساس کرده و شاکر شدم ولی بهت زده 😲، با پاهای تاول زده و عضلات گرفته خود را به سرداب رسانده و مشغول زیارت و نماز شدیم ، با اینکه جا به سختی برای عبادت پیدا می شد شکر خدا جای خوبی پیدا کرده و با تنی خسته به دیوار تکیه کرده بودم دختر خانم جوانی از میان جمعیت به سمت من که کمی جای خالی در مقابلم بود آمد و به عربی سوالی پرسید ، من فکر کردم که می خواهد آنجا نماز بخواند بنابراین خودم و جمع و جور کردم و اشاره کردم که می تونی اینجا بشینی و نماز بخونی ، نشست و سپس برگشت روبروی من و دوباره سوالی پرسید و من بازفکر کردم که میگه می تونم اینجا نماز بخونم که با سرم تایید کردم ولی دستشو برد به سمت پاهای من و جورابهامو درآورد و تاولهام رو نگاه کرد و سپس از کیفش وسایل پانسمان درآورد با مهربانی پماد زد و پانسمان کرد، حتی اجازه نداد خودم جورابهامو بپوشم و خودش با حوصله جورابهامو پام کرد و سپس یکی یکی خانمها تاول هاشونو نشون میدادن و باسلیقه دونه دونه پانسمان می کرد و حتی برای اونهاییکه عضلاتشون گرفته بود روغن مالی کرد و رفت.البته نشان هلال احمر به پشت چادرش بود که من بعد از رفتنش متوجه شدم . در این فکر بودم امامانی که چنین خادمان بامحبت و مخلصی دارند خودشان چه اندازه رئوف و مهربانند💝 چقدر هوای زایرشان را دارند. برای شفای بیماران مخصوصا همسرم خیلی دعا کردم. الحمدلله از آن همه تشویش و اضطرابی که قبل از سفر در وجودم بود در طول سفر خبری نبود و یک آرامش توام با اطمینانی در من به وجود آمده بود.💖 در این مدت بیشتر با پیامک با همسرم ارتباط داشتم ، از لحن پیامها مشخص بود هم حالش بهتره و هم از سفر من رضایتمند... در ادامه یکی از پیامهاش نوشته بود که: "نمیدانم چقدر دعایم کردی فقط میدانم‌چقدر به من آرامش دادی ..." البته متوجه معنی پیامش نشدم ولی بعد از بازگشتم تعریف می کرد که چقدر موقع رفتن من حالش بد بود و به زور خودش را حفظ می کرد مبادا در دل من تردیدی در سفر به وجود بیاید و بعد رفتن من حالش بدتر شده بود ... ولی یک شب ( آخرین شبی که ما بین الحرمین بودیم) تعریف می کرد که موقع خواب احساس یک حس شدید در پشتش کرده بود و بعد اون کلاً درد قلب و پشتش کاملاً ازبین رفته و خدا روشکر تا امروز که حالش خیلی خوبه... خلاصه که این سفر به قول دوستان پر از معجزات هستش و دعا می کنم ان شاء الله روزی همه آرزومندان و مشتاقان بشه .🤲🤲 ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین من فقط همین رو می دونم که در این سفر لحظه به لحظه لطف خدا و اهل بیت شامل حال زائرها هست برای من که این جوری بود هر کس من رو میدید که چقدر دارو در یک وعده می خورم واز بیماریهای من با خبر میشد می گفت شما با این وضعیت باز هم پیاده‌روی میکنید امسال با سالهای دیگه فرق داشت یک خبری بود ان شاءالله که زمینه سازی ظهور بود همه با هم مهربان‌تر بودن اتحاد بیشتر بود اسراف تقریبا دیده نمیشد همه در حق هم گذشت می کردند.....‌ ،،،🌷🌷🌷خبر آمد که خبری در راه است🌷🌷🌷 ان شاء الله شما هم درین پویش شرکت بفرمایید ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین ساعات آخری بود که در حرم امام حسین بودیم. همونطور که می‌دونین، زائران کفش‌هاشون رو نمی‌تونن توی حرم ببرن اما ایام اربعین بخاطر شلوغی ایرادی نداره. ما هم کفش‌هامون رو همراهمون بردیم و گذاشتیم زیر قفسه‌های کتاب دعا. خدام اومدن و قفسه‌ها رو کشیدن جلوتر و مرتبشون کردن. وقتی خواستیم بریم دیدیم هیچ‌کدوم از کفش‌هامون نیست. بیرون منتظرمون بودن که بریم و ماهم بی‌کفش. گفتگوی من و همراهی‌هام با خادم‌های حرم خیلی جالب بود: نعلین خدام🤔؟ خادم‌ها هم می‌گفتن: کفش؟😄، اشاره به ساعت می‌کردیم و می‌گفتیم: مسافر، مسافر(اینجا بود که بطورجدی متوجه شدم حتما زبان عربی رو باید یاد بگیرم🙂) خلاصه اینکه هیچ جوابی از خادمین دریافت نمی‌کردیم و عصبانی بودیم که چرا جواب مشخصی نمیدن. که البته بعدش شرمنده شدم از ناراحتی و بی‌صبری‌ام 😔 نهایتا متوجه شدیم کفش‌ها را می‌برن و میندازن بیرون. پس دیگه کفشی درکار نبود. همونطور که داشتم میومدم بیرون، یه عرب یه بسته کوچک داد دستم و گفت تربت امام حسینعلیه السلام ، یکی از خانما که کنارم بود و ازماجرا خبر داشت، بهم گفت: ببین امام حسین درازای کفش‌هات، تربت بهت داد😍 قربون اربابمون که اینقد حواسشون به تک‌تک زائرینشون هست😘 سفر اربعین واقعا سفر عشق است و البته دوره‌ی خودسازی. از همون اول سفر، همه چی برات مشخصه، مشخصه کدوم موکب بری، چی بخوری، با کدوم ماشین بری، چه افرادی رو ببینی و ...‌. اربعین پراز درسه: درس ایثار، فداکاری، گذشت از خودت. ظرفیت وجودی‌ات رو توی این سفر می‌تونی بسنجی و حتی به خودشناسی خودت برسی. و نکته دیگه اینکه: جنس سفر اربعین اینه که از دلبستگی‌هات دل می‌کنی و وارد این سفر میشی و هروقت می‌خواهی برگردی، یه تیکه از دلت رو میذاری اونجا و میایی😔 🌹ارخدا می‌خوام تا همه‌ی آرزومندان و عشاق حسین، کربلایی بشن، الهی آمین🌹 ❤️یا حسین(ع)❤️ شما هم درین پویش شرکت بفرمایید ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین عروسم یه دختر دو ونیم ساله ویه دختر یک ساله داره وعاشق ودلباخته کربلا رفتن هرساله میرفت پارسال دختر کوچیکش دو ماهه بود چون با نوزاد دوماهه وبچه یه سالو نیم خیلی سخت بود فقط من وپسرم رفتیم و عروسم رفت خونه پدرشون تا ما بر گردیم باکلی بغض و گریه دوری کربلا امسال هم پیشنهاد دادن که باهاشون برم منم نیت کردم وقبول کردم میدونستم که سفر سختی در پیش داریم ولی دوست داشتم نوه کوچولوهام کربلایی بشن از طرفی بابای بچه ها برگه آماده به خدمت پر کرده واجازه خروج از کشور رو نداره بااینکه پاسپورتش مهر خورده بود به هر حال با توکل به خدا راهی سفر شدیم و ورودی گیت گفتن که نمیشه رد بشه عروسم شروع کرد به گریه وبیقراری که با دوتا بچه اومدیم بزارید بریم مهر خروج رو زدن اینجا بود که منو عروسم همدیگر روبغل کردیم گریه خوشحالی خدارو شکر میکردیم تو راه برگشت از کربلا پسرم مریض شد ودلهره اینو داشتیم که چطوری میخواد وقتی از مرز خارج شدیم تا تهران رانندگی کنه هرچی گفتیم بمونیم مرز استراحت کنیم بهتر بشی بعد بریم قبول نکرد چون سرم نمکی زده‌ بود فکر می‌کرد حالش خوبه بالاخره راه افتادیم وبعداز دوساعت رانندگی زد بغل گفت حالم خوب نیست وماهم گفتیم خدایا تواین راه اصلا موکب نیست که ما شب استراحت کنیم حالا با حال بد پسرم ودوتا بچه کوچیکوتاریکی شب وماشینی هم که اذیت می‌کرد چه کنیم؟ خلاصه دلهره منو عروسم خیلی زیاد شد تابه یه پمب بنزین رسیدیم وقتی بنزین زدیم آقایی از پسرم پرسید از زوار هستید پسرم گفت بله وایشون گفتن ما داخل شهر موکب داریم غذا وهمه چیز حاضر هست شما رو تا اونجا همراهی میکنیم رفتیم یه حسینیه بود وچقدر لذت میبردیم از اینکه خانواده هایی رو می‌دیدیم که گروهی چقدر با عشق به حسین فداکاری می‌کنند وخدمت به زوار امام حسین علیه السلام میکنند شب رو استراحت کردیم صبح پسرم حالش بهتر شده بود ماهم انرژی مون بهتر شده بود برای ادامه سفر و هنوز پذیرایی باعشق این خانواده منو حیرت زده کرده وخاطره شیرینی برامون جا گذاشته وبراشون آرزوی بهترین ها رو دارم از خدا و امام زمان عج ممنونم که اینقدر هوای ما وزائرکوچولو ها رو داشتند تو راه برگشت حس کردم حال هممون بد هست وفردا باید بریم دکتر که خواهرم زنگ زد گفت شام بزارم بیاید اینجا خونه ما به قدم های شما متبرک بشه به خاطر بیماری پسرم قبول نکردیم اما خواهر مهربونم سوپ و غذا درست کرد برامون فرستاد ووبانیت کار موکب ها رو برامون انجام داد کمی هم دمنوش خوردیم فردا صبحش هیچکس دکتر نرفت وخدارو شکر همگی حالمون خوب هست به برکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف توی نجف وکربلا دعای عالیه المضامین خوندم وهمه عزیزان رو خاص دعا کردم 🌹آرزو میکنم همه عاشقان حسین ع طعم شیرین زیارت اربعین نصیبشون بشه🌹 شما هم درین پویش شرکت بفرمایید ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین طریق علما حدود ساعت 12 اوج گرما بانویی که با چند لیوان آب پذیرای زائران بود او همه ی داراییش را آورده بود... شما هم درین پویش شرکت بفرمایید ✨✨✨✨✨✨✨✨ نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال @vanazm