🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#عاشقانه_های_شهدا
از #شهید_آوینی پرسیدند : #شهدا چه ویژگی خاصی داشتند که به این مقام رسیدند؟؟
گفت :
یکی را دیدم سه روز در هوای گرم خط مقدم جبهه روزه گرفته بود، هر چه از او سؤال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط واجب نیست، خودت را چرا اذیت می کنی؟
جواب نداد...
وقتی #شهید شد دفترچه خاطراتش را ورق می زدم، نوشته بود :
خب آقا #مجید یک سیب اضافه خوردی، جریمه می شی، سه روز، روزه بگیری تا نَفس سرکش را مهار کرده باشی...!
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegaran56
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#شهیدان_زین_الدین
#شهادت مزدی بود که خدا برای مجاهدات بی شمار این بنده برگزیده اش قرارداده بود .
در آبان سال ۱۳۶۳ #شهيد_مهدی_زين_الدين به همراه برادرش #مجيد كه مسئول اطلاعات و عمليات تيپ ۲ لشكر علي بن ابيطالب (ع) بود جهت شناسايي منطقه عملياتي از کرمانشاه به سمت #سردشت حركت ميكنند .
در آنجا به برادران ميگويد :
من چند ساعت پيش خواب ديدم كه #خودم و #برادرم ، #شهيد شديم !
موقعي كه عازم منطقه ميشوند، رانندهشان را پياده كرده و ميگويند : خودمان ميرويم .
حتي در مقابل درخواست يكي از برادران ، مبني بر همراه شدن با آنها ، برادر #مهدي به او ميگويد :
تو اگر #شهيد بشوي ، جواب عمويت را نميتوانيم بدهيم ، اما ما دو #برادر اگر #شهيد بشويم جواب #پدرمان را ميتوانيم بدهيم .
فرمانده محبوب بسيجيها ، #شهید_مهدی_زین_الدین ، سرانجام پس از ساليان طولاني دفاع در جبههها و شركت در عمليات و صحنههاي افتخارآفرين ، همراه با برادرش #مجید در درگيري با ضدانقلاب ، شربت #شهادت نوشيدند و روح بلندشان از اين جسم خاكي به پرواز درآمد تا در نزد پروردگارشان ماوي گزينند .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@varasteghan
🌷🕊🌴🌹🌴🕊🌷
خواب يكي از همرزمان
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مهدی_زین_الدین
۴۸ ساعت قبل از #شهادت_آقا_مهدي با ماشيني كه به دستور وي از لجستيك لشكر به بنده واگذار شده بود با #شهيد_زين_الدين به مقر لشكر در سردشت آمديم .
شب خاطرهانگيزي را با هم سپري كرديم ، فرداي آن شب #شهيد از بنده كليد ماشين را خواست ،
به ایشان گفتم « اين ماشين هم مثل موتور #شهيد_همت در جزيره مجنون نشود ».
در جزيره مجنون يك موتور داشتم و آن را در اختيار هيچ كسي قرار نميدادم ، هر كسي كه پيش #شهيد_زين_الدين ميرفت تا وي وساطت كند كه موتور را به او بدهم ، نتيجهاي نداشت .
شرايط به همين منوال سپري شد تا اينكه در عمليات خيبر در جزيره مجنون متوجه شدم كه موتور نيست .
به سرعت پيش #شهيد_زين_الدين رفتم و جريان را با او در ميان گذاشتم .
او به من گفت « نگران نباش، #حاج_همت به موتور احتياج داشت ، به همين دليل از من خواست كه آن موتور را به او دهم و من هم نتوانستم حرفش را رد كنم و موتور را به او دادم »
بعد از چند ساعت متوجه شديم كه #حاج_همت بر اثر اصابت خمپاره ، روي موتور به #شهادت رسيده است .
با درخواست #شهيد_زينالدين كليد ماشين را به وي دادم و خودم به مهاباد آمدم ، نصف شب يكي از بچههاي شاهرود خوابي ديده بود كه رژيم بعث ، لشكر را بمباران كرده است و همه بچهها ايستادهاند و قلبهايشان آتش گرفته است.
صبح آن روز به سراغ يكي از بچههايي كه تعبير خواب ميدانست رفتیم و او گفت « قرار است بلايي به سر لشكر بيايد ، برويد صدقه جمع كنيد و دعاي رفع بلا را بخوانيد »
كمتر از چند ساعت متوجه شديم كه #شهيد_مهدی_زين_الدين و برادرش #مجيد در همان ماشيني كه ۲ روز قبل از بنده تقاضا كرده بودند به #شهادت رسيدند و خبر #شهادت_مهدي_زين_الدين تمام قلبها را آتش زد و خواب آن رزمنده تعبير شد ...
🌹 #سالروز_شهادت🌹
#اخوان_شهید
#مهدی_و_مجید_زین_الدین
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@varasteghan
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_بیستم_و_پنجم
🍁بہ دستور #شہید_چمران تا آخر تصرف #خرمشہر در آنجا ماندیم . حالا دیگر گروه ما زیر نظر فرماندهے #ســيد_مجتبے_هاشمے قرار داشت . بیشتر افرادے کہ از مراکز دیگر رانده میشدند جذب #سید_مجتبے مے شدند . او فرماندهے بســيار خوش برخوردے بود . #ســيد با شــناختے که از #شاهرخ داشــت . بيشــتر اين افراد را به گروه او يعنے #آدمخوارها مے فرستاد .
🍁در #آبادان شــخصے بود کہ بہ #مجيد_گاوے مشــهور بود . مے گفتند گنده لات اينجا بوده . تمام بدنش جاے چاقو و شکسـتگے بود .
#شــاهرخ وقتے #مجید را دید با همان زبان عاميانہ گفت : ببينم ، ميگن يہ روزے گنده لات #آبادان بودے . ميگن خيلے هم جيگر دارے ، درســتہ !؟ اما امشب معلوم ميشہ ، با هم ميريم جلو ببينم چيکاره اے !
🍁شــب بہ سنگرهاے عراقيہـا نزديک شديم . #شاهرخ بہ مجيد گفت : ميرے تو سنگراشون ، يہ #افسر_عراقے رو ميکشے و اســلحہ اش رو ميارے . اگہ ديدم دل و جرأت دارے مييارمت تو گروه آدم خوارها . #مجيد يہ چاقو از تو کيفش برداشت و حرکت کرد . دو ساعت بعد اومد .
🍁 #مجید يک دفعہ دستش رو داخل كوله پشتے کرد و چيزے شبيہ توپ را آورد جلو . يک دفعہ داد زدم : واے !! #ســر_بريده يک عراقے در دسـتش بود . #شاهرخ که خيلے عادے به #مجيد نگاه مےکرد گفت : سر کدوم سرباز بدبخت رو بريدے ؟ #مجيد کہ عصبانے شــده بود گفت : به خدا سرباز نبود ، بيا اين هم درجہ هاش ، کندم . #شــاهرخ سرے بہ علامت تائيد تکان داد و گفت : حالا شد ، تو ديگہ نيروے ما هستے .
#ادامه_دارد...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🌷💐🌺🌼🌺💐🌷
#شهداء_و_حجاب
#تقوای_شهید_13_ساله
#شهید_مجید_آینه_بند
در سن سیزده سالگی به #شهادت رسید.
وی در این سن کم ، علاوه بر هوش سرشار و فعالیت های علمی ، رعایت اخلاق و آداب اسلامی را نیز می نمود.
هرچند هنوز دستورات دینی بر او #واجب_نشده بود ولی هیچگاه به #نامحرم نگاه نمی کرد و زمان روبرو شدن با نامحرم سرش را پائین می انداخت .
هر گاه به جایی وارد می شد و می دانست که #نامحرم حضور دارد و یا زمانی که به منزل می آمد ، چون احتمال می داد که #نامحرمی آمده باشد، بلند می گفت :« یا الله ».
مادر #شهید_مجید_آینه_بند می گوید :
روزی به منزل آمد و زن عمویش مهمان ما بود و در اتاق بدون #حجاب نشسته بود.
#مجید پشت در ایستاد و چند بار گفت : « یا الله » ، ولی زن عمو #حجابش را برسر نکرد.
بلند گفت :« به زن عمو بگویید می خواهم بیایم داخل ، روسریش را بپوشد. »
زن عمو گفت : « بیا داخل ، تو مثل پسرم میمانی ، در ضمن هنوز که به تو چیزی #واجب_نشده است!.. »
ولی بازهم تکرار کرد ...
زن عمو، مجبور شد #حجاب بپوشد تا #مجید به اتاق وارد شود....
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
💠ماراه شهدا را ادامه میدهیم👇👇
@varasteghan