💐🌴🌺🍀🌺💐🌴
#السلام_علیک
#یاعلی_بن_موسی_الرضا_ع
عنایت امام رضا (ع)
سالها پیش یک سرباز خوزستانی پس از گذراندن دوره آموزشی، موقع تقسیم دید افتاده مشهد. دلگیر و غمگین شد، از طرفی ارادتش به آقا و از طرفی اوضاع بد مالی خانوادش.
اولین شبی که مرخصی گرفت با همون لباس سربازی رفت حرم آقا تا درد دل کنه و دلتنگیش رو به آقا بگه، ساعتها یه گوشه حرم اشک ریخت، وقتی برگشت به کفشداری تا پوتینهاش رو بگیره، دید واکس زده و تمیزن، کفشدار با جذبه با اون هیبت و موهای جو گندمی وقتی پوتین هاش رو داد نگاهی به چشم سرباز که هنوز خیس و قرمز از گریه بود کرد و گفت چی شده سرکار که با لباس سربازی اومدی خدمت آقا؟
سرباز گفت: من بچه خوزستانم، اونجا کمک خرج پدر پیرم و خانواده فقیرمم، هیچکس رو ندارم که انتقالی بگیرم، نمیدونم چکار کنم .
کفشدار خندید و گفت آقا امام رضا خودش غریبه و غریبنواز نگران هیچی نباش .
دو سه روز بعد نامه انتقالی سرباز به لشکر ٩٢ زرهی اومد، اونم تایم اداری، سرباز شوکه بود، جز آقا و اون کفشدار کسی خبر نداشت ازین موضوع، هر جا و از هرکی پرسید، کسی نمی دونست ماجرا رو، سرباز رفت پابوس آقا و برگشت شهرش ولی نفهمید از کجا و کی کارش رو درست کرده.
چند سال بعد داشت مانور ارتش رو می دید، ناگهان فرمانده نیرو زمینی رو موقع سخنرانی دید، چهره اش آشنا بود اشک تو چشماش حلقه زد.
فرمانده آن زمان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، قدرت اول منطقه، امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان مَرد، با جذبه با موهای جوگندمی، همون کفشدار حرم آقا بود که اون زمان فرمانده لشکر ٧٧ خراسان بود .
مردانِ مرد
#یاد_یاران
@varasteghan