๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۷) 🔸 اگر بخواهیم اهمیت هایدگر برای تفکر دینی را درک کنیم و هرگو
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۸)
🔸 تعبیر «خدا مردهاستِ» نیچه به چه معناست و بر چه دلالت دارد؟ هایدگر اظهار میکند در درجه اول این اعلام مرگ خدای مسیحی است، خدای اخلاقی، «پدر» در آسمان که براساس میزان فضیلتمند ما به ما پاداش میدهد یا ما را مجازات میکند. یعنی خدایی که شخص با او تجارت کند.
🔹 اما فراتر از این واضح است که کلمهی خدا برای نیچه بیانگر کل قلمرو فراحسی ایدهها و ایدهآلها، اهداف و هنجارهایی است که از زمان تفسیر یونان متأخر و مسیحیت از افلاطون (یعنی افلاطونیسم) ذات انسان را تعیین کردهاند.
🔸 از اینرو «خدا مردهاست» نشان میدهد تمام این قلمرو دیگر به زندگی انسانها روح نمیبخشد و از آن حمایت نمیکند. بنیاد هرچیز واقعی، واقعیت جاری هرچیز واقعی، غیرواقعی شدهاست.
🔹 البته میتوانیم با اشاره به اینکه این فقط خدای «اخلاقی و هنجاری» است که مرده است و نه «خود خدای فینفسه»، تمام تبیین این کلام نیچه را باطل کنیم بااینحال، فراتر از این واقعیت که چنین طفرهای، قلمرو فوق محسوس (فینفسه)ای را احیا میکند که در اینجا نیچه آن را به چالش کشیده است، همچنین این طفره تجربه بنیادین رویداد تاریخی غرب _سرشت دوهزارساله تاریخ متافیزیک_ را نادیده میگیرد که هایدگر آن را در کلام «خدا مردهاست» نیچه مییابد.
🔸 این سرنوشت چنین است: نیهیلیسم. نهیلیسم جنبش و فرآیندی تاریخی است که از قبل در قرون گذشته حاکم بودهاست و قرن آینده را تعین میبخشد که از طریق آن قلمرو فوق محسوس -عالم بالا- ارزش و معنای خود را از دست داده است.
🔹 نیهیلیسم تاریخی است که در آن مرگ خدای مسیحی بهآرامی اما بهنحو مقاومت ناپذیری آشکار میشود، رویدادی طولانیمدت که در آن حقیقت در باب موجودات بهمثابه یک کل بهنحو اساسی تغییر میکند و به سمت پایان تعیینشده خود رانده میشود.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 اگر قدری با تفکر هایدگر انس داشته باشیم شاید به احوالی برسیم که در آن، مرگ حاضر باشد و در آن حال با مرگ هم انس پیدا کنیم و مرگ دیگر تصور مرگ نباشد، بلکه خود را افتاده در عدم یا محفوف به مرگ و عدم بیابیم.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 بُرشی از گعده مباحثه انجمن غربشناسی قم؛ مورخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔸 محصَّلپنداشتنِامور، آری دقیقاً همانجا عرصهحضورِخدا بر زندگیِما کمرنگ میشود...
🔹 خداوند خودرا در امورِمحصَّلِمحاسبهپذیر، نشاننمیدهد، بلکه درامورِغیبیِلایحتسب خود را حاضر میکند، همانجا که روزنهای برای حضورش، بازکردی...
🔸 مبادا امورمحصّل را سنتالهی بپنداری... آری اینبلای تجدد است که سننالهی را قاببندی میکند...
🔹 سنت، همانعهدفطری است که باردیگر خود را در تاریخ، مییابد، نه آنگونه که ما میپنداریم...
🔸 اما امورمحصّل آنگونه که ما میخواهیم، ساخته و حاضر میشود...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 #عین
🔸 مرگ چیزی نیست که پساز گذشت مدتی از زمان، عارض وجود و زندگی شود. این نحوه تلقی از مرگ در حقیقت عین غفلت است
🔹 و البته بشر به این غفلت نیاز دارد و حتی مقتضای ذات و وجود اوست. البته تصور نباید کرد که هایدگر مبشر مرگ اندیشی است و توصیه گریز از این غفلت میکند و ما را به پیروی از خود میخواند.
🔸 آنچه او در این باب میگوید این است که تاریخ بشر بدون مرگ آگاهی که منفک از تفکر حقیقی نیست متحقق نمیشود.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 بُرشی از گعده مباحثه انجمن غربشناسی قم مورخ ۱۶ اردیبهشت۱۴۰۳
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۸) 🔸 تعبیر «خدا مردهاستِ» نیچه به چه معناست و بر چه دلالت دارد
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۹)
🔸 آنچه در همه اینها قابلتوجه است و در کلام «خدا مردهاست» آمده این است که نهیلیسم با "بیایمانی" تعیین نمیشود. کلام نیچه گزارهای الحادی نیست و اعلام نمیکند که خدا وجود ندارد.
🔹 درواقع خدای مسیحی آن اندازه اندک از حد وضعیت بیخدایی فاصله دارد که نیچه او را مرده یافته است. مرده بودن خدا نشان میدهد که او به دست انسان کشته شدهاست، انسان خدا را کشتهاست!
🔸 چنین چیزی چگونه ممکن است؟ این امر امکانپذیر است، زیرا انسان به سوی سوبژکتیویته خیزش کردهاست، که بهموجب آن وجود بهعنوان یک حضور ثابت و دائماً در دسترسِ تفکر ما وضع میشود و همه موجودات تبدیل به ابژه میشوند. آنهم بهخاطر امنیت و تسلط انسان بر موجودات.
🔹 موجودات در حلولیتشان در سوبژکتیویته بلعیده میشوند. قلمرو آنها اکنون چیزی نیست جز دیدگاهی خاص که در ارزشگذاری ارادهی معطوف به قدرت وضع شدهاست، که از طریق آن حتی خدا نیز بهمثابه برترین خیر و بالاترین ارزش وضع میشود، و بدینگونه در دسترس انسان قرار میگیرد که میبایست بر حسب مورد حذف شود یا مورد استناد قرار بگیرد.
🔸 انسان به سوی وضوح درخشان متافیزیک مدرن به پا خواسته است، که در آن همهچیز بیقیدوشرط تضمین شدهاست. بهاینترتیب، انسان انتقام خود را از زمین میگیرد، انتقامی که مشخصه افلاطونیسم و مسیحیت در برپایی جهان فوق محسوس و «واقعی»، «بالاتر» از جهان محسوس است.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 آیا ما توجه به این داریم که همان جملات آیت الله ناصری را بیان میکنیم ولی شنونده، آن نسبتی که با آیت الله ناصری برقرار میکند را با ما برقرار نمیکند؟...
🔹 اگر ما اینجا نتوانیم به یک بیانی برسیم که این بیان، نسبت آن فرد را با چشمه حکمت، درست بکند، مخاطب را گرفتار کردهایم، چون این حرف دیگر سر جای خودش نیست...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۹) 🔸 آنچه در همه اینها قابلتوجه است و در کلام «خدا مردهاست»
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۱۰)
🔸 نیچه که بینشی ناظر به واپسین انسان و خطر او به ما میدهد، بهطرزی عجیب تسلیم واپسین انسان و تفکر او میشود.
🔹 نیچه نیز به سطح متافیزیک (افلاطونیسم) و انتقام آن کشیده میشود. کل سیستم فکری او به مفهوم متافیزیکی اراده معطوف به قدرت بستگی دارد که بهعنوان ذات هرچیزی واقعی، متافیزیک مدرن سوژهبودگی را کامل میکند. زیرا آن دوام و ثبات خود را بهعنوان یک ارزش ضروری (اراده به اراده) تضمین میکند و موجودات را بهطور پیوسته ثابت، در اختیار اراده قرار میدهد.
🔸 فلسفه او نقشآفرینی وجود (بهعنوان حضور ثابت) را با "شدن" جایگزین میکند و این کار را با استفاده از مفهوم «بازگشت جاویدان همان» انجام میدهد. تفکر نیچه به تفکری واضع ارزش تبدیل میشود که با آغاز از «ارزشگذاری مجدد تمام ارزشها» بار دیگر اهداف و ایدهآلها را برقرار میکند.
🔹 از اینرو نیچه نیز که به لبهی مغاک آورده شدهاست، پا پس میکشد و به اصل جدیدی از تفکر ارزش گذار، پناه میبرد که تفکر بازنمایی آن را بهغایت خود میرساند. نیچه افلاطون گرایی را واژگون میکند، اما با این کار در دام افلاطونیسم باقی میماند.
🔸 به عبارت دیگر _و این همان جایی است که اهمیت نیچه برای هایدگر و برای ما نهفته است_ مهم است که بدانیم نیچه تنها یک متافیزیسین نیست بلکه او آخرین متافیزیسین است که با پیشینیان خود در به تمامیت رساندن امکان متافیزیکی بر پایهی اصول نخستین متفاوت است و بیشاز هرکس دیگری ذات کامل نیهیلیسم را در موقعیت اولیه و پایهای خود واضح میسازد.
🔹 نیچه بهعنوان آخرین متفکر ما، با در نظر گرفتن متافیزیک در نهاییترین امکانش، بدین ترتیب کل تفکر غربی را گرد میآورد و تکمیل میکند.
🔸 همه مضامین اندیشه غربی، اگرچه بهنحو دگرگون شده، اما بهطور سرنوشتسازی در اندیشهی نیچه جمع میشوند. او فرجام تاریخ وجود است.
🔹 با نیچه، بهعنوان اتمام یک دوره و برانگیختن دورهای دیگر، رسالت اندیشیدن در باب وجود به روی هایدگر گشوده میشود.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 انسان امروز در یک فهمی قرار دارد که با این فهم به سخنان افراد مینگرد.
🔹 این فهم، زاییده تاریخ و زمان خود آن فرد است که وقتی سخنی را میشوند آن سخن را در فهم خود جایگذاری میکند و از این جهت نسبتی با آن سخن ندارد،
🔸 از طرفی ما کسی نیستیم که در مقام یگانگی با حقیقت، سخن بگوییم پس ما باید در واقع قبل از سخن گفتن، حجاب فهم را از این افراد برداریم و آن فهمشان که مانع درک سخن میشود را درست کنیم...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۱۰) 🔸 نیچه که بینشی ناظر به واپسین انسان و خطر او به ما میدهد،
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۱۱)
🔸 تفکر نیچه سرشت جهان کنونی را روشن میسازد. تفکر ما چه موافق با او باشد و چه مخالف آن، در سایهی اندیشهی او حرکت میکند.
🔹 با اندیشیدن از طریق نیچه، ما به تفکر خودمان پی میبریم که نیهیلیسم بهعنوان تقدیر عصر ما آشکار است و آن راه و شیوهای است که ما امروز در آن ایستادهایم و به پیش میرویم.
🔸 نادیده گرفتن نیچه بهمعنای نادیده گرفتن خودمان و وجودمان است که بهموجب آن ما هیچ چیز از قرن بیستم و قرنهای آینده و جایگاهمان در آنها نخواهیم فهمید.
🔹 چنین گمان میرود که اگر بهدلیل نارضایتی از جهان، در برابر نهیلیسم «شور و حرارتی تدافعی» از خود نشان دهیم، یا بهدلیل خشم اخلاقی یا برتری خودپسندانه اعتقادی، وضعیت را تجزیهوتحلیل کنیم و سپس راهحلهایی پیشنهاد کنیم (بهطور مثال بازگرداندن ارزشها یا بازگشت به ایمان) در تمام این حالتها تفکرمان بیهوده و سطحی باقی میماند.
🔸 گمان میرود که تمام اینها یک پنهانکاری غیرعادی را ناظر به آنچه در اثر نیهیلیسم در خطر است آشکار میکند. این، درمان علایم بهجای درمان خود بیماری است.
🔹 کسانی که ایمان مسیحی یا اعتقادات متافیزیکی دارند و خود را عاری از نهیلیسم میدانند، شاید بهنحو اساسیتری توسعه نیهیلیسم را به پیش ببرند.
🔸 از اینرو از طریق نیچه و تفکر اوست که هایدگر میتواند به مسئله نیهیلیسم، یعنی ذات نیهیلیسم که همان نحوهی بودن ماست دست یابد و این امر صرف یک ناخوشی روحی در دوران اخیر و ناشی از فروپاشی ارزشها نیست، بلکه سرنوشتی دوهزارساله است که در شکلگیری ساختار جهان افلاطونی نهفته است.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 چه کاری از هویت علمی طلبگی ما برمیآید؟ مسئله این است که ما باید کاری کنیم که مخاطب از مشهورات زمانه خود آزاد شود تا بتواند با آن حقیقت روبهرو شود،
🔹 یعنی کاری که ما میکنیم آزاد کردن فرد از مشهورات زمانه است تا بتواند ببیند...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۱۱) 🔸 تفکر نیچه سرشت جهان کنونی را روشن میسازد. تفکر ما چه موا
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۱۲)
🔸 هایدگر پساز یافتن نیچه _تا آنجا که نیچه به نزد هایدگر نشاندهنده و مظهر تفکر کنونی ماست_ میبایست او را از دست بدهد و با تفکر نیچه از در مخالفت وارد شود.
🔹 بااینحال، چنین مخالفتی نمیتواند شامل باطل ساختن تفکر نیچه (که اهمیت آن را انکار نمیکند) باشد، بلکه میبایست شامل اتخاذ راهی به کل متفاوت ناظر به رابطه انسان با خود و با موجودات در مقام یک کل و مشتمل بر آغاز جدیدی از تفکر باشد که تفکر متافیزیکی را که نیچه مثالی از آن است رها میکند اما چنین تفکری شامل چه عناصری است؟
🔸 چنانکه نیچه به ما آموخته است، متافیزیک نیهیلیسم خواهد بود اما نه به دلیلی که نیچه ارائه میدهد یعنی به این دلیل که ارزشهای خاص، یعنی والاترین ارزشها دیگر مؤثر نیستند و نیاز به جایگزینی دارند، بلکه به این دلیل که پرسش از «نیستی» دیگر مطرح نمیشود.
🔹 نیهیلیسم دراینصورت بهنحوی سرآغازینتر و ذاتیتر تجربه و فهم میشود، آن همان تاریخ متافیزیک است که به سمت موقعیت اولیه متافیزیکی میرود که در آن نهتنها نیستی در ذات قابل ادراک نیست، بلکه دیگر نمیخواهد که درک شود.
🔸 پس نیهیلیسم بدین معناست: بهنحو ضروری و ذاتی نیندیشیدن در باب ذات نیستی.
🔹 در تفکر هایدگر وظیفه تفکر به اندیشیدن در باب ذات نیستی تغییر مییابد. در موقعیت نیهیلیسمِ کامل شده بهنظر میرسد که گویی چیزی بهنام وجود موجودات در میان نیست، گویی با وجود، هیچ چیز وجود ندارد. وجود بهطرز عجیبی کنار گذاشته شدهاست. وجود خود را میپوشاند.
🔸 وظیفه اندیشه ازاینرو بهنحو همزمان پرسیدن پرسش از وجود است. اما برای اینکار میبایست نسیان و غفلت آشکار در متافیزیک یعنی نیهیلیسم را بررسی کنیم. میبایست بپرسیم «متافیزیک چیست؟».
🔹 بااینحال اگر چنین است که میبایست بار دیگر متافیزیک را بررسی کنیم، ما به شیوهی نیچه یا هر متفکر متافیزیکی دیگری از طریق اقامه استدلال علیه نیهیلیسم، واژگون ساختن آن یا به کناری گذاشتن آن بر متافیزیک (نیهیلیسم) غلبه نمیکنیم. درعوض، مقیم در ذات نیهیلیسم میمانیم، تا متافیزیک و شیوه رازآمیز را که در آن وجود بهمثابه نسیان و فراموشی وجود خود را آشکار میکند، مورد تأمل و بررسی قرار دهیم.
🔸 ما در ذات نیهیلیسم مقیم میمانیم، و این به معنای ذاتیدن وجود است. ما بار دیگر پرسش از وجود را مطرح میکنیم.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی