🔸 من دست و پا زدن برای تغییر را مجاهده نمیدانم، این شاید فرسایش درون خود باشد.
🔹 راه دین راه گشوده ای است، مجاهده درونی دقیقا چیست؟...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه عجز و ناارادگی در سلوک
⁉️ پرسش و پاسخ با استاد طاهرزاده
▪️ سوال شماره ۳۷۴۶۸
▪️ لینک سوال در سایت:
lobolmizan.ir/quest/37468
🔸 سوال: سلام خدمت استاد طاهرزاده
۱. نظر حضرتعالی در رابطه با جایگاه تاریخی جناب هایدگر و حضور و ظهور تفکر ایشان در جهان غرب چیست؟
۲. آیا هنوز هم عظمت سابق را برای تفکر ایشان قائل هستید؟
🔻 پاسخ استاد: باسمه تعالی
سلام علیکم
آری! بنده اتفاقاً در نسبت با نگاهی که هایدگر به انسان در رابطه با حضور تاریخیاش دارد، بسیار در حیرت هستم...
و همانطور که مکرر خدمت طلاب عزیز عرض شده، پس از حضور کافی در «حکمت متعالیه» جناب صدرالمتألهین، نمیتوانند جناب آقای دکتر رضا داوری و جناب آقای مارتین هایدگر را برای حضور در این تاریخ و در نسبت با این بشر، نادیده بگیرند.
خوب است به متنی که تحت عنوان #فراسوی_ایمان_و_کفر در کانال وارستگی نوشته شده توجه بفرمایید:
eitaa.com/varastegi_ir/1021
موفق باشید...
🌐
کانال لب المیزان
راهی دیگر، عالَمی دیگر.mp3
31.06M
#گعده_غیر_رسمی
🎧 راهی دیگر، عالَمی دیگر...
🎙 گفتگو با حجتالاسلام نجات بخش
⏱ زمان: ۶۳ دقیقه
🗓 ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#ناارادگی #انتظار #توحید
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۵) 🔸 یک تبیین کوتاه و غیر جسورانه از اندیشهی هایدگر درمورد یک
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۶)
🔸 اگر بخواهیم به شیوه و راه تفکر هایدگر بپردازیم، بر ما واجب است که کل تفکر او را در نظر بگیریم و فراتر از آن، تفکر او را بهعنوان یک کل، بهعنوان وحدتی وفادار به تفکر خود و آنچه درباره آن میبایست تفکر کرد ببینیم.
🔹 بحثها درباره هایدگر متقدم و متأخر و چرخش مشهور میان این دو، یا دربارهی هایدگر یک و دو و حتی سه، مبتنی بر خوانشی آموزهای از هایدگر است که جو جریان درونی این تفکر و خود انتقادی درونی آن را در خود جذب و دگرگون میکند و آنچه را که پیشتر بدان سو رفته است مختل میکند.
🔸 شخص در چنین کاری به آنچه هایدگر بیان کرده توجه میکند و نه آنچه سخن گفتن هایدگر به سوی آن و دربارهی آن است، یعنی به چیزی که او تلاش میکند تا آن را نشان دهد و در تفکر خود آشکار کند.
🔹 بدین ترتیب، شخص گرفتار صورتبندی هایی میشود که منجر به سوءتفاهم ها و انتقادهایی میگردد که راه خود و موضوع مورد بحث را گم میکنند.
🔸 شخص شروع به خوانش هایدگر اولیه میکند (بهطور ویژه در کتاب هستی و زمان) بهعنوان یک رساله سنتی فلسفی درباره انسان همچنین شخص شروع به خوانش هایدگر متأخر بهعنوان تفکر راز ورزانه و عرفانی و رمزی میکند و بنابراین بسته به اینکه شخص از تفکر منطقی روشن، لذت میبرد یا از سخنان خود گویانهی عمیق و تیره، تفکر متأخر هایدگر را مورد تحقیر یا ستایش قرار میدهد. شخص حتی شروع به جستجوی رویدادهایی در زندگی هایدگر میکند تا بتواند تغییر آشکارا محسوس میان دورههای متقدم و متأخر فکری او را «توضیح» بدهد.
🔹 بااینحال اگر همانطورکه هایدگر امیدوار بود و مدام بر آن تأکید میکرد، تفکر او بهعنوان یک کل در نظر گرفته شود و توجه و تمرکز به تفکر او و آنچه تفکر او درباره آنست معطوف بشود، هیچیک از اینها معنایی نخواهد داشت است.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 شاعری مانند حافظ یا مولانا را در زبانهای دیگر نداریم چون نسبتی که به این شکل میتواند جهان را شاعرانه ببیند، زبان فارسی است.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🎙 حجت الاسلام نجات بخش
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۶) 🔸 اگر بخواهیم به شیوه و راه تفکر هایدگر بپردازیم، بر ما واجب
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۷)
🔸 اگر بخواهیم اهمیت هایدگر برای تفکر دینی را درک کنیم و هرگونه بعد دینی را که در تفکر او وجود دارد بررسی کنیم، ابتدا میبایست آنچه را که به تفکر او جان میبخشد در نظر آوریم.
🔹 باید دریابیم که برای هایدگر چه چیزی اهمیت دارد، یعنی در نگاه او موضوع تفکر چیست. هایدگر اینموضوع را در همان صفحه اول کتاب دورانساز خود، هستی و زمان، به ما میگوید. آنچه برای او اهمیت دارد و به تفکر او مربوط میشود، همانی است که او بعدها آن را فراموشی وجود مینامد یعنی پرسش از معنای وجود، از اینکه بودن چه معنایی دارد، فراموششده است.
🔸 ما دیگر درباره وجود نمیپرسیم یا نمیفهمیم که پرسیدن چنین سؤالی چه میتواند باشد، اگرچه این پرسش به تفکر افلاطون و ارسطو جان بخشید و درنتیجه نیروی جنبش کل تفکر غربی را فراهم کرد. هایدگر در این ناچیزانگاری و فراموشی چنین پرسش مهمی، تاریکی جهان ما، فقر خزنده و نهیلیسمی را مییابد که به درون تفکر ما نفوذ کردهاست و ازاینرو ادعا میکند تفکرش همانی است که او میبایست به آن بیندیشد.
🔹 هایدگر در این درک نگرانکننده خود، دو روح خویشاوند را در متأخرترین تاریخ غرب مییابد: فردریش نیچه و فردریش هولدرلین.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 اظهار عجز در برابر خدا چیست واقعا؟ آیا به این در و آن در زدن است؟ یا در انتظار راهی بودن که خداوند برای ما باز کند؟...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه عجز و ناارادگی در سلوک
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۷) 🔸 اگر بخواهیم اهمیت هایدگر برای تفکر دینی را درک کنیم و هرگو
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۸)
🔸 تعبیر «خدا مردهاستِ» نیچه به چه معناست و بر چه دلالت دارد؟ هایدگر اظهار میکند در درجه اول این اعلام مرگ خدای مسیحی است، خدای اخلاقی، «پدر» در آسمان که براساس میزان فضیلتمند ما به ما پاداش میدهد یا ما را مجازات میکند. یعنی خدایی که شخص با او تجارت کند.
🔹 اما فراتر از این واضح است که کلمهی خدا برای نیچه بیانگر کل قلمرو فراحسی ایدهها و ایدهآلها، اهداف و هنجارهایی است که از زمان تفسیر یونان متأخر و مسیحیت از افلاطون (یعنی افلاطونیسم) ذات انسان را تعیین کردهاند.
🔸 از اینرو «خدا مردهاست» نشان میدهد تمام این قلمرو دیگر به زندگی انسانها روح نمیبخشد و از آن حمایت نمیکند. بنیاد هرچیز واقعی، واقعیت جاری هرچیز واقعی، غیرواقعی شدهاست.
🔹 البته میتوانیم با اشاره به اینکه این فقط خدای «اخلاقی و هنجاری» است که مرده است و نه «خود خدای فینفسه»، تمام تبیین این کلام نیچه را باطل کنیم بااینحال، فراتر از این واقعیت که چنین طفرهای، قلمرو فوق محسوس (فینفسه)ای را احیا میکند که در اینجا نیچه آن را به چالش کشیده است، همچنین این طفره تجربه بنیادین رویداد تاریخی غرب _سرشت دوهزارساله تاریخ متافیزیک_ را نادیده میگیرد که هایدگر آن را در کلام «خدا مردهاست» نیچه مییابد.
🔸 این سرنوشت چنین است: نیهیلیسم. نهیلیسم جنبش و فرآیندی تاریخی است که از قبل در قرون گذشته حاکم بودهاست و قرن آینده را تعین میبخشد که از طریق آن قلمرو فوق محسوس -عالم بالا- ارزش و معنای خود را از دست داده است.
🔹 نیهیلیسم تاریخی است که در آن مرگ خدای مسیحی بهآرامی اما بهنحو مقاومت ناپذیری آشکار میشود، رویدادی طولانیمدت که در آن حقیقت در باب موجودات بهمثابه یک کل بهنحو اساسی تغییر میکند و به سمت پایان تعیینشده خود رانده میشود.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 اگر قدری با تفکر هایدگر انس داشته باشیم شاید به احوالی برسیم که در آن، مرگ حاضر باشد و در آن حال با مرگ هم انس پیدا کنیم و مرگ دیگر تصور مرگ نباشد، بلکه خود را افتاده در عدم یا محفوف به مرگ و عدم بیابیم.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 بُرشی از گعده مباحثه انجمن غربشناسی قم؛ مورخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔸 محصَّلپنداشتنِامور، آری دقیقاً همانجا عرصهحضورِخدا بر زندگیِما کمرنگ میشود...
🔹 خداوند خودرا در امورِمحصَّلِمحاسبهپذیر، نشاننمیدهد، بلکه درامورِغیبیِلایحتسب خود را حاضر میکند، همانجا که روزنهای برای حضورش، بازکردی...
🔸 مبادا امورمحصّل را سنتالهی بپنداری... آری اینبلای تجدد است که سننالهی را قاببندی میکند...
🔹 سنت، همانعهدفطری است که باردیگر خود را در تاریخ، مییابد، نه آنگونه که ما میپنداریم...
🔸 اما امورمحصّل آنگونه که ما میخواهیم، ساخته و حاضر میشود...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 #عین
🔸 مرگ چیزی نیست که پساز گذشت مدتی از زمان، عارض وجود و زندگی شود. این نحوه تلقی از مرگ در حقیقت عین غفلت است
🔹 و البته بشر به این غفلت نیاز دارد و حتی مقتضای ذات و وجود اوست. البته تصور نباید کرد که هایدگر مبشر مرگ اندیشی است و توصیه گریز از این غفلت میکند و ما را به پیروی از خود میخواند.
🔸 آنچه او در این باب میگوید این است که تاریخ بشر بدون مرگ آگاهی که منفک از تفکر حقیقی نیست متحقق نمیشود.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 بُرشی از گعده مباحثه انجمن غربشناسی قم مورخ ۱۶ اردیبهشت۱۴۰۳
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۸) 🔸 تعبیر «خدا مردهاستِ» نیچه به چه معناست و بر چه دلالت دارد
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۹)
🔸 آنچه در همه اینها قابلتوجه است و در کلام «خدا مردهاست» آمده این است که نهیلیسم با "بیایمانی" تعیین نمیشود. کلام نیچه گزارهای الحادی نیست و اعلام نمیکند که خدا وجود ندارد.
🔹 درواقع خدای مسیحی آن اندازه اندک از حد وضعیت بیخدایی فاصله دارد که نیچه او را مرده یافته است. مرده بودن خدا نشان میدهد که او به دست انسان کشته شدهاست، انسان خدا را کشتهاست!
🔸 چنین چیزی چگونه ممکن است؟ این امر امکانپذیر است، زیرا انسان به سوی سوبژکتیویته خیزش کردهاست، که بهموجب آن وجود بهعنوان یک حضور ثابت و دائماً در دسترسِ تفکر ما وضع میشود و همه موجودات تبدیل به ابژه میشوند. آنهم بهخاطر امنیت و تسلط انسان بر موجودات.
🔹 موجودات در حلولیتشان در سوبژکتیویته بلعیده میشوند. قلمرو آنها اکنون چیزی نیست جز دیدگاهی خاص که در ارزشگذاری ارادهی معطوف به قدرت وضع شدهاست، که از طریق آن حتی خدا نیز بهمثابه برترین خیر و بالاترین ارزش وضع میشود، و بدینگونه در دسترس انسان قرار میگیرد که میبایست بر حسب مورد حذف شود یا مورد استناد قرار بگیرد.
🔸 انسان به سوی وضوح درخشان متافیزیک مدرن به پا خواسته است، که در آن همهچیز بیقیدوشرط تضمین شدهاست. بهاینترتیب، انسان انتقام خود را از زمین میگیرد، انتقامی که مشخصه افلاطونیسم و مسیحیت در برپایی جهان فوق محسوس و «واقعی»، «بالاتر» از جهان محسوس است.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 آیا ما توجه به این داریم که همان جملات آیت الله ناصری را بیان میکنیم ولی شنونده، آن نسبتی که با آیت الله ناصری برقرار میکند را با ما برقرار نمیکند؟...
🔹 اگر ما اینجا نتوانیم به یک بیانی برسیم که این بیان، نسبت آن فرد را با چشمه حکمت، درست بکند، مخاطب را گرفتار کردهایم، چون این حرف دیگر سر جای خودش نیست...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۹) 🔸 آنچه در همه اینها قابلتوجه است و در کلام «خدا مردهاست»
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۱۰)
🔸 نیچه که بینشی ناظر به واپسین انسان و خطر او به ما میدهد، بهطرزی عجیب تسلیم واپسین انسان و تفکر او میشود.
🔹 نیچه نیز به سطح متافیزیک (افلاطونیسم) و انتقام آن کشیده میشود. کل سیستم فکری او به مفهوم متافیزیکی اراده معطوف به قدرت بستگی دارد که بهعنوان ذات هرچیزی واقعی، متافیزیک مدرن سوژهبودگی را کامل میکند. زیرا آن دوام و ثبات خود را بهعنوان یک ارزش ضروری (اراده به اراده) تضمین میکند و موجودات را بهطور پیوسته ثابت، در اختیار اراده قرار میدهد.
🔸 فلسفه او نقشآفرینی وجود (بهعنوان حضور ثابت) را با "شدن" جایگزین میکند و این کار را با استفاده از مفهوم «بازگشت جاویدان همان» انجام میدهد. تفکر نیچه به تفکری واضع ارزش تبدیل میشود که با آغاز از «ارزشگذاری مجدد تمام ارزشها» بار دیگر اهداف و ایدهآلها را برقرار میکند.
🔹 از اینرو نیچه نیز که به لبهی مغاک آورده شدهاست، پا پس میکشد و به اصل جدیدی از تفکر ارزش گذار، پناه میبرد که تفکر بازنمایی آن را بهغایت خود میرساند. نیچه افلاطون گرایی را واژگون میکند، اما با این کار در دام افلاطونیسم باقی میماند.
🔸 به عبارت دیگر _و این همان جایی است که اهمیت نیچه برای هایدگر و برای ما نهفته است_ مهم است که بدانیم نیچه تنها یک متافیزیسین نیست بلکه او آخرین متافیزیسین است که با پیشینیان خود در به تمامیت رساندن امکان متافیزیکی بر پایهی اصول نخستین متفاوت است و بیشاز هرکس دیگری ذات کامل نیهیلیسم را در موقعیت اولیه و پایهای خود واضح میسازد.
🔹 نیچه بهعنوان آخرین متفکر ما، با در نظر گرفتن متافیزیک در نهاییترین امکانش، بدین ترتیب کل تفکر غربی را گرد میآورد و تکمیل میکند.
🔸 همه مضامین اندیشه غربی، اگرچه بهنحو دگرگون شده، اما بهطور سرنوشتسازی در اندیشهی نیچه جمع میشوند. او فرجام تاریخ وجود است.
🔹 با نیچه، بهعنوان اتمام یک دوره و برانگیختن دورهای دیگر، رسالت اندیشیدن در باب وجود به روی هایدگر گشوده میشود.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 انسان امروز در یک فهمی قرار دارد که با این فهم به سخنان افراد مینگرد.
🔹 این فهم، زاییده تاریخ و زمان خود آن فرد است که وقتی سخنی را میشوند آن سخن را در فهم خود جایگذاری میکند و از این جهت نسبتی با آن سخن ندارد،
🔸 از طرفی ما کسی نیستیم که در مقام یگانگی با حقیقت، سخن بگوییم پس ما باید در واقع قبل از سخن گفتن، حجاب فهم را از این افراد برداریم و آن فهمشان که مانع درک سخن میشود را درست کنیم...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۱۰) 🔸 نیچه که بینشی ناظر به واپسین انسان و خطر او به ما میدهد،
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۱۱)
🔸 تفکر نیچه سرشت جهان کنونی را روشن میسازد. تفکر ما چه موافق با او باشد و چه مخالف آن، در سایهی اندیشهی او حرکت میکند.
🔹 با اندیشیدن از طریق نیچه، ما به تفکر خودمان پی میبریم که نیهیلیسم بهعنوان تقدیر عصر ما آشکار است و آن راه و شیوهای است که ما امروز در آن ایستادهایم و به پیش میرویم.
🔸 نادیده گرفتن نیچه بهمعنای نادیده گرفتن خودمان و وجودمان است که بهموجب آن ما هیچ چیز از قرن بیستم و قرنهای آینده و جایگاهمان در آنها نخواهیم فهمید.
🔹 چنین گمان میرود که اگر بهدلیل نارضایتی از جهان، در برابر نهیلیسم «شور و حرارتی تدافعی» از خود نشان دهیم، یا بهدلیل خشم اخلاقی یا برتری خودپسندانه اعتقادی، وضعیت را تجزیهوتحلیل کنیم و سپس راهحلهایی پیشنهاد کنیم (بهطور مثال بازگرداندن ارزشها یا بازگشت به ایمان) در تمام این حالتها تفکرمان بیهوده و سطحی باقی میماند.
🔸 گمان میرود که تمام اینها یک پنهانکاری غیرعادی را ناظر به آنچه در اثر نیهیلیسم در خطر است آشکار میکند. این، درمان علایم بهجای درمان خود بیماری است.
🔹 کسانی که ایمان مسیحی یا اعتقادات متافیزیکی دارند و خود را عاری از نهیلیسم میدانند، شاید بهنحو اساسیتری توسعه نیهیلیسم را به پیش ببرند.
🔸 از اینرو از طریق نیچه و تفکر اوست که هایدگر میتواند به مسئله نیهیلیسم، یعنی ذات نیهیلیسم که همان نحوهی بودن ماست دست یابد و این امر صرف یک ناخوشی روحی در دوران اخیر و ناشی از فروپاشی ارزشها نیست، بلکه سرنوشتی دوهزارساله است که در شکلگیری ساختار جهان افلاطونی نهفته است.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 چه کاری از هویت علمی طلبگی ما برمیآید؟ مسئله این است که ما باید کاری کنیم که مخاطب از مشهورات زمانه خود آزاد شود تا بتواند با آن حقیقت روبهرو شود،
🔹 یعنی کاری که ما میکنیم آزاد کردن فرد از مشهورات زمانه است تا بتواند ببیند...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی
๛ وارستگی ๛
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۱۱) 🔸 تفکر نیچه سرشت جهان کنونی را روشن میسازد. تفکر ما چه موا
💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر
▪️ (قسمت ۱۲)
🔸 هایدگر پساز یافتن نیچه _تا آنجا که نیچه به نزد هایدگر نشاندهنده و مظهر تفکر کنونی ماست_ میبایست او را از دست بدهد و با تفکر نیچه از در مخالفت وارد شود.
🔹 بااینحال، چنین مخالفتی نمیتواند شامل باطل ساختن تفکر نیچه (که اهمیت آن را انکار نمیکند) باشد، بلکه میبایست شامل اتخاذ راهی به کل متفاوت ناظر به رابطه انسان با خود و با موجودات در مقام یک کل و مشتمل بر آغاز جدیدی از تفکر باشد که تفکر متافیزیکی را که نیچه مثالی از آن است رها میکند اما چنین تفکری شامل چه عناصری است؟
🔸 چنانکه نیچه به ما آموخته است، متافیزیک نیهیلیسم خواهد بود اما نه به دلیلی که نیچه ارائه میدهد یعنی به این دلیل که ارزشهای خاص، یعنی والاترین ارزشها دیگر مؤثر نیستند و نیاز به جایگزینی دارند، بلکه به این دلیل که پرسش از «نیستی» دیگر مطرح نمیشود.
🔹 نیهیلیسم دراینصورت بهنحوی سرآغازینتر و ذاتیتر تجربه و فهم میشود، آن همان تاریخ متافیزیک است که به سمت موقعیت اولیه متافیزیکی میرود که در آن نهتنها نیستی در ذات قابل ادراک نیست، بلکه دیگر نمیخواهد که درک شود.
🔸 پس نیهیلیسم بدین معناست: بهنحو ضروری و ذاتی نیندیشیدن در باب ذات نیستی.
🔹 در تفکر هایدگر وظیفه تفکر به اندیشیدن در باب ذات نیستی تغییر مییابد. در موقعیت نیهیلیسمِ کامل شده بهنظر میرسد که گویی چیزی بهنام وجود موجودات در میان نیست، گویی با وجود، هیچ چیز وجود ندارد. وجود بهطرز عجیبی کنار گذاشته شدهاست. وجود خود را میپوشاند.
🔸 وظیفه اندیشه ازاینرو بهنحو همزمان پرسیدن پرسش از وجود است. اما برای اینکار میبایست نسیان و غفلت آشکار در متافیزیک یعنی نیهیلیسم را بررسی کنیم. میبایست بپرسیم «متافیزیک چیست؟».
🔹 بااینحال اگر چنین است که میبایست بار دیگر متافیزیک را بررسی کنیم، ما به شیوهی نیچه یا هر متفکر متافیزیکی دیگری از طریق اقامه استدلال علیه نیهیلیسم، واژگون ساختن آن یا به کناری گذاشتن آن بر متافیزیک (نیهیلیسم) غلبه نمیکنیم. درعوض، مقیم در ذات نیهیلیسم میمانیم، تا متافیزیک و شیوه رازآمیز را که در آن وجود بهمثابه نسیان و فراموشی وجود خود را آشکار میکند، مورد تأمل و بررسی قرار دهیم.
🔸 ما در ذات نیهیلیسم مقیم میمانیم، و این به معنای ذاتیدن وجود است. ما بار دیگر پرسش از وجود را مطرح میکنیم.
ادامه دارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
๛ وارستگی ๛
🎧 #صوت 💠 عنوان: نظم در زمانه ما 🎙 حجتالاسلام نجات بخش 🗓 تاریخ: ۱۴۰۱/۱۰/۸ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَس
🔸 اینکه ما نمیتوانیم در امورمان منظم باشیم، بخاطر عدم التزام به نظم یا بیتعهدی نیست، بلکه یک مناسباتی جاری است که این مناسبات، اجازه درست و به موقع انجام دادن امور را به ما نمیدهد...
🔹 اینکه مرحوم امام آنقدر منظم بودند چون در یک عالمی تنفس میکند و یک افقی از آن عالم را چشیده که میتواند منظم باشد، حال اگر ما این را کنار بگذاریم و بگوییم آدمیان هم باید این نظم را داشته باشند، این انتظار ما، آدمیان را در بن بست قرار میدهد. با این کار آدمیان در جایی قرار میگیرند که مایوس میشوند و دائم بر سر خود میزنند و به نتیجهای نمیرسند...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه نظم در زمانه ما
🔸 ما در دورهای عجیب و غریب و غیر عادی زندگی میکنیم. هرچه حجم اطلاعات به طرز سرسام آوری افزایش مییابد کج فهمی و عجزی نسبت به پدیدهها به طور قطع بیشتر میشود.
🔹 وانگهی هر چقدر اطلاعات افزایش مییابد ظرفیت کمتری برای دیدگاه ذیل مییابیم: اندیشه مدرن به طور فزایندهای کور است و تبدیل به حسابگری فاقد بینش میشود که تنها فرصتش تکیه بر اثر آن هم احتمالاً از روی احساسات است.
🔸 اما عده کمی باقی ماندهاند که میتوانند نوعی از تفکر را تجربه کنند که حسابگر نیست بلکه شکرگزار است. این معدود افراد وقتی بدهکار هستند، توانایی آن را دارند که شکرگزاری را تجربه کنند یعنی نسبت به وقایعی که رخ میدهد، پذیرش دارند.
🔹 موجودات هستند، وجود و عدم نیستند. در این "هست" یعنی حضور موجودات، انسان مخاطب ضمنی زبان وجود است که وجه تمایز و مخاطره آمیزش در گشوده بودنش به شیوههای متعدد به جانب موجود بما هو موجود است.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 مارتین هایدگر
📗 سمینارهای سولیکون
🔖 صفحه ۱۵۸
🔸 پژوهش، کار علمی و روایت خوانی، غیر از این است که ما بگوییم روایت را چشیدیم و درک کردیم.
🔹 همه ما قرار است در آستانه یک بابی باشیم که روایت را بچشیم. من طلبه که نمیتوانم ادعای درک توحید را بکنم، بلکه فقط باید کاری کنم که زبان من حجابی بر روایت نشود.
🔸 اینکه ما از تفقه صحبت میکنیم یعنی یک لحظهای ایجاد میکنیم که با روایت امام صادق علیهالسلام روبهرو میشویم...
🔹 یعنی یک راهی را پیدا میکنیم که میشود روایت خواند، قرآن خواند، به جای اینکه با بیانی مواجه شویم که بخواهیم آن را رد یا اثبات کنیم...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی
درک مکر لیل و نهار.mp3
6.17M
🎧 #پادکست #برش_کوتاه
💠 درک مکر لیل و نهار
🎙 حجتالاسلام نجات بخش
⏱ هفت دقیقه
🗓 ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#تفکر #شاکله #عالم