🔸 وجود، موجود را در اینکه موجود است جمع میآورد. وجود کل اشیاء (لوگوس) است. («بسیط الحقیقة کل الاشیاء».)
🔹 کل موجود، متحد در وجود است. این جمله اگر به گوش ما آزاردهنده نباشد سطحی و عادی است زیرا اینکه موجود تعلق خاص به وجود دارد نیاز بهدقت و توجه ندارد.
🔸 همه کس این را خوب میداند که موجود آن است که هست. اگر بگوییم که وجود هست دیگر چه میتوانیم بگوییم؟ باوجوداین، موجود در وجود جمع میشود و در نور وجود ظهور میکند و یونانیان و در ابتدا آنان و فقط آنان را در ساحت حیرت جای داده است.
🔹 موجود که در وجود جمع شدهاست، چیزی است که برای یونانیان بیشاز همه حیرتآور بودهاست.
🔸 بااینهمه حتی یونانیان مدتها در آغاز گاه و منشأ حیرت برای نجات و حفظ آنچه بیشاز همه حیرتآور است، در مقابل حمله و هجوم فهم سوفسطایی کوشیدند.
🔹 سوفسطائیان برای هرچیزی بیان و توضیحی داشتند که در حد فهم همگانی بود و مطلب خود را به کوچه و بازار میآوردند.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 رساله فلسفه چیست؟
✍🏻 مارتین هایدگر (ترجمه دکتر داوری اردکانی)
🔖 صفحه ۲۰۹
🔸 با معنایی از دینداری مواجهیم که نسبتی با زندگی ندارد و شاید حتی به ظاهر در مقابل زندگی است و حیاتی به انسان نمیدهد و در واقع مجموعهای از تکالیف و مناسکِ مختلفی است که انسان در آن به امید رسیدن به یک بهشت آسمانیست اما در زندگی کنونی خودش سهم و درکی از آن بهشت را ندارد.
🔹 افرادی که خود را در هالهای از تقدس گذاشتند و در آرزوی آمدن یک بهشتی روزگار میگذرانند...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🎙حجتالاسلام نجات بخش
🔸 ...چنین تحقیقی که به دانایی و به «بسیط الحقیقة کل الاشیاء» و به موجود در وجود مایل و متوجه است، سپس بهصورت پرسش زیر درمیآید: «موجود از آن حیث که موجود است چیست؟»
🔹 صرفاً در این وقت است که تفکر بهصورت فلسفه درمیآید. هراکلیت و پارمنیدس هنوز فیلسوف نبودند و چرا نبودند؟ زیرا ایشان متفکرانی بسیار بزرگ بودند.
🔸 مراد از وصف بسیار بزرگ در اینجا تقویم و ارزیابی نتیجهای نیست که ایشان به آن رسیدهاند، بلکه ناظر به ساحت دیگری از تفکر است.
🔹 هراکلیت و پارمنیدس به این معنی متفکران بسیار بزرگی بودند که هنوز با لوگوس، یعنی با بسیط الحقیقة همنوا (یکدل و یکجهت) بودند.
🔸 رفتن به سوی فلسفهای که مقدمات آن را سوفسطائیان فراهم آورده بودند، اولبار با سقراط و افلاطون به اتمام رسید.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 رساله فلسفه چیست؟
✍🏻 مارتین هایدگر (ترجمه دکتر داوری اردکانی)
🔖 صفحه ۲۱۰
🔸 اینکه اسلام نتواند برای مردم زندگی و حیاتی ایجاد کند، بزرگترینخطر است و اینجا جاییست که دینداری تبدیل به یک تکلف میشود.
🔹 این همان اسلامی است که مرحومامام ما را از آن انذار میداد و به علمای اسلام میگفت اسلام در خطر است.
🔸 چه نحوه رجوعی به اسلام ما را در یک نسبتواقعی با جهانِامروز قرار میدهد؟...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🎙حجتالاسلام نجات بخش
🔸 شاید اکنون وقت آنست که پساز دوهزار و پانصد سال در باب این مسئله تأمل کنیم که پرسش "وجود موجود چیست" با چیزهایی مثل «اصل» یا «علت» چه مناسبت دارد؟
🔹 در اینجا وجود درچه معنایی مورد تفکر قرار گرفته است که با اموری مثل جهت و علت تخصیص یافته و مطلق وجود و وجود موجود را صورت میبخشد؟
🔸 ما داریم به چیز دیگری اعتنا و الی صفات میکنیم.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 رساله فلسفه چیست؟
✍🏻 مارتین هایدگر (ترجمه دکتر داوری اردکانی)
🔖 صفحه ۲۱۱
🔸 «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا» ایمانِدیروز به خدا و پیامبر، کافی نیست...
🔹 به جوانان خبر دهید که اگر شما ایمانِدیروز را انکار میکنید، حضرتِروحالله به آن کافر شد.
🔸 پس ما هم به آن ایمان کافریم تا در ایمانی دیگر، حاضر شویم...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 استاد طاهرزاده
🔸 سازندهترین نقطهجهان، غزه است... تمام عالم ویران است و غزه، آباد. در ویرانهِغزه چه چیزی دارد آباد میشود؟
🔹 در غزه، عالمی از باهمبودن ساختهشد که این دنیا دیگر تاب و توان و تحمل این آبادی را نداشت...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🎙 سید رسول فاطمی
💠 #تاب_تفکر (قسمت ۱)
🔸 ما الان میتوانیم آثار دکتر داوری را جلویمان بگذاریم و بگوییم نظرِدکترداوری درباره الف، ب و ج چیست؟ اما متفکر به یکچیز میاندیشد نه به هزارچیز...
🔹 متفکر راههایِگوناگونی را برای اندیشیدن در پیش میگیرد و به بهانههای مختلف وارد گفتوگو میشود اما اینطور نیست که دایرهالمعارف باشد؛ مثلاً اندیشه در باب علم، سیاست، فرهنگ، تاریخ، آموزش، فوتبال، ایران، انقلاب اسلامی.
🔸 دکتر داوری به اینها اندیشیده اما یکموضع اندیشهواحد دارد و اصلا آراء ندارد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
💠 #تاب_تفکر (قسمت ۲)
🔸 متفکر به چه میاندیشد؟ اگر ما بتوانیم دریابیم که متفکر به چه میاندیشد، آنوقت میتوانیم اندیشههایِمتفکر را به اصطلاحِنیچه از دست بدهیم و بهباد بسپاریم و بگوییم مسالهای که او با آن روبهرو بوده، چیست و طرحش چه بوده و حالا این اندیشهها آمدند و رفتند...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
💠 #تاب_تفکر (قسمت ۳)
🔸 در مقدمه کتابِتمهیدات، کانت میگوید این کتاب نه کتابی است برای دانشجویانِامروز، بلکه برای اساتیدِفردا.
🔹 اساتیدِفردا، دانشجویانِامروز هستند ولی به اعتباری برای اساتیدِ فرداست چون باید یکقوهای یا استعدادی در آنها باشد.
🔸 قدری که جلو میرود میگوید این کتاب برای کسانی مناسب است که رنجِتحصیلِحکمت از سرچشمهها را به خودشان هموار میکنند...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
💠 #تاب_تفکر (قسمت ۴)
🔸 هایدگر میگوید باید با متفکر گلاویز شد و به آنچه او به آن میاندیشیده، اول بیندیشی. این محاجه و این ردکردن، پسزدن و کنار زدن، یعنی اینکه تو انگار اندیشمند را به خاستگاههایش برگردانی.
🔹 خود هایدگر با اندیشمندانِمختلف این کار را میکند که مهمترین آنها کانت و نیچه هستند...
🔸 محاجهکردن ایننیست که اظهارِ لحیه کنی و بگویی من هم چیزی بلدم. محاجه با اندیشمند، رنجِتحصیلِحکمت را از سرچشمه بر خود هموارکردن است...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
💠 #تاب_تفکر (قسمت ۵)
🔸 زمانه برایِما ورقی است که رو میشود، برقی است که میدرخشد، به قول حافظ، «برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر/ وه که با خرمنِمجنونِدلافکار چه کرد»، یک برقی، یک آنی و یک درخششی هست. که در آنلحظه، درخشش هم خودش را از طریق ویرانی نشان میدهد.
🔹 مقامِما مقامِ ندانستن است. جسارتِ اندیشیدن اولا جسارتِ نادانبودن است که باید داشتهباشید.
🔸 وقتیکه سقراط شنید که سروشِمعبدِدلفی او را داناترین مردم خوانده، گفت به گمانم این بهخاطر آن است که میدانم که نمیدانم.
🔹 این جسارت بود...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی