eitaa logo
تفکر و تمدن شبکه‌ای| استاد واسطی
3هزار دنبال‌کننده
214 عکس
75 ویدیو
122 فایل
تفکر و تمدن توحیدی ادمین: @Haghighat6
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ⚪️ لینک خرید کتاب پارادایم شبکه‌ای و مقایسه آن با پارادایم های رایج ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
چیستی، چرایی و چگونگی پارادایم شبکه‌ای. موضوع بحث «پارادایم شبکه‌ای» چیست؟ چرا دست‌یابی به آن لازم است؟ چگونه به ‌دست می‌آید؟ مسأله بحث برای «فهم صحیح و جامع» از واقعیت‌های دارای ابعاد، ظهورات، ارتباطات و تغییرات مختلف، نیاز به چه ابزارهای معرفتی داریم؟ پیش‌فرض‌ها ۱. «پارادایم» یک اصطلاح در «فلسفه علم» است و به‌معنی چهارچوب فکری کلان حاکم بر یک علم یا یک نظریه می‌باشد؛ چارچوبی از مبانی نظری و عناصر کلانی که برای تحلیل، سنجش، کشف و اصلاح نظریه های علمی به کار می‌رود. ۲. این چهارچوب فکری،‌ ترکیبی از مبانی فکری نسبت به موارد زیر است: مبانی هستی‌شناسانه،‌ انسان‌شناسانه،‌ معرفت‌ و علم‌شناسانه،‌ جامعه‌ و عُرف‌شناسانه، روش‌شناسانه، تاریخ‌شناسانه، ارزش‌شناسانه، آینده‌شناسانه؛ تعبیر دیگری که از عناصر پارادایمی در فلسفه علم به ‌کار می‌رود به‌ صورت عناصر هشت‌گانه زیر است: ماهیت انسان، ماهیت وقایع اجتماعی، نقش شعور عامه، دلیل انجام تحقیق، چیستی نظریه، ملاک اعتبار شواهد، ملاک صحت تبیین. [برای مطالعه پاسخ پارادایم‌های مدرن و اسلامی به این محورها و عناصر، به لینک پایان متن مراجعه بفرمایید] ۳. پارادایم‌های کلان رایج در علوم انسانی، که پارادایم تجربه‌گرا (اثبات‌گرایی)،‌ پارادایم ذهن‌گرا (تفسیری و تفهمی)، پارادایم ساختارگرا (انتقادی) هستند، هر کدام برای هر یک از عناصر کلان پارادایمی تعریف و تبیینی دارند. ۴. در منابع اصلی و تفسیریِ اسلام، در مورد هر کدام از موارد فوق، تعریف و تبیینی ارائه شده است که با تجمیع آنها می‌توان جدول عناصر پارادایمی مورد نظر اسلام را تولید کرد. فرضیه بحث ۱. تعریف « پارادایم شبکه‌ای » (مقصود از شبکه، کل شبکه موجودات در هستی می‌باشد.): پارادایم شبکه‌ای یعنی: رویکرد «بررسی شبکه‌ای» در نگاه به هر پدیده، و یعنی: ضرورت بررسی هر موضوع و مسأله‌ در ارتباط با کل شبکه هستی، و یعنی هر تحقیقی هنگامی موجه و معتبر است که ابعاد وجودیِ موضوع و مسأله تحقیق، در مقیاس کل شبکه هستی مورد تحلیل و ترکیب قرار گیرد. نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث براساس پارادایم شبکه‌ای، دست‌یابی به یک دستگاه علمی و نظام فکری منسجم در موضوعات مختلف و علوم مختلف، موجّه و ممکن است. علوم انسانی اسلامی، در پارادایم شبکه‌ای موجّه و ممکن است و پارادایم شبکه‌ای، نقطه شروع در تحول علوم انسانی است. اجتهاد سیستمی مبتنی بر پارادایم شبکه‌ای تعریف می‌شود. (بدون اجتهاد سیستمی، نمی‌توان فرآیندهای کلان موجود در گزاره‌های دین را کشف کرد.) متن کامل: https://shop.isin.ir/product/%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d8%af%d8%a7%db%8c%d9%85-%d8%b4%d8%a8%da%a9%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d9%88-%d9%85%d9%82%d8%a7%db%8c%d8%b3%d9%87-%d8%a2%d9%86-%d8%a8%d8%a7-%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d8%af%d8%a7%db%8c/ تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
مبانی هستی‌شناختی. موضوع بحث: بسته گزاره‌های «هستی‌شناسانه» حکمت متعالیه کدامند؟ (مبانی هستی‌شناسانه پارادایم شبکه‌ای) مسأله بحث: هر گونه حرکت و تغییری در زندگی فردی یا جمعی، وابسته به قواعد و قوانین حاکم بر هستی است؛ پس هر گونه برنامه‌ریزی در زندگی بشر، باید در دستگاه هستی‌شناسی صورت پذیرد؛ دستگاه هستی‌شناسانه اسلام حاوی چه قواعد و قوانین و معادلاتی است؟ و چه نقشه و تصویری از هستی را ارائه می‌دهد؟ پیش‌فرض‌ها فرضیه بحث: هستی = شبکه وجودی گسترش یافته از وحدت بی‌نهایت (خداوند) به کثرت (مخلوقات)، به هم‌پیوسته، دارای مراتب تشکیکی و حرکت از قوه به فعل و نظام علت ‌ومعلولی جهان، دارای ساختار و فرآیندهای ثابت ولی طیف‌دار و فازی است. ساختارها و قوانین طبیعی، زیرساخت‌های معرفت، ارزش و حرکت موجودات هستند. تبیین بحث: فلسفه و حکمت عبارت است از: مجموعه قوانین و معادلات وجودشناسانه (علمی که از عوارض ذاتی موجود بما هو موجود بحث می‌کند.) ▫️ عرفان و حکمت: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/139 مسائل فلسفه در یک تقسیم‌بندی کلی عبارتند از: (تقسیم‌بندی شهید مطهری رحمه‌الله‌علیه براساس گزارش آقای عبودیت با برخی تغییرات) مسائل مربوط به اصل وجود و عدم (بداهت،‌ اشتراک وجود،‌ اصالت وجود، تشکیک وجود، عدم تمایز در اَعدام) مسائل مربوط به اقسام وجود (عینی، ذهنی، واجب، ممکن، حادث، قدیم، ثابت، متغیر، واحد، کثیر، قوه، فعل، جوهر، عرض) مسائل مربوط به قوانین حاکم بر وجود (علیت، سنخیت، ضرورت علّی‌معلولی، تقدم و تاخر و معیت در مراتب وجود) مسائل مربوط به عوالم وجود (طبیعت یا ناسوت، مثال یا ملکوت، عقل یا جبروت، الوهیت یالاهوت، سیر نزولی و صعودی از لاهوت تا ناسوت) تصویر دیگری از مسائل کلی فلسفه را می‌توان به‌صورت زیر ترسیم کرد: [به لینک انتهای متن مراجعه بفرمایید.] فهرست نظریه‌های فلسفی در قسمت هستی‌شناسی: ۱. ما واقعيت هستى را به همه اشياء به يك معنى اثبات مى‏كنيم. ۲. معنى واقعيت غير ازمفهوم هر يك از موجودات واقعيت‌‏دار مى‏باشد. ۳. ما از واقعيت‌هاى خارجى دو مفهوم مختلف انتزاع مى‏كنيم وجود و ماهيت. ۴. اصالت در خارج از آنِ هستى بوده و ماهيات پندارى و اعتبارى هستند. ۵. واقعيت هستى بالذات معلوم است. ۶. وجود يك حقيقت تشكيكى است. ۷. خواص ذهنى ماهيات در وجود جارى نيست. ۸. خواص خارجى ماهيات از آن وجود است ولى در وى به شكل ديگرى در مى‏آيد. ۹. موجود هيچگاه معدوم نمى‏شود. ۱۰.  تحقق عدم در خارج نسبى است. ۱۱.  مطلق هستى قابل زوال و انعدام نيست. ۱۲.  ما در خارج مهيات زيادى داريم. ۱۳.  در ماهیت نيز تركيب پيدا مى‏شود. ۱۴.  تركيب ماهیت به واسطه جنس و فصل است. ۱۵.  اجناس نهايتا به اجناس عالى منتهى مى‏شوند. ۱۶.  اجناس عالى به واسطه فصولى نوعيت پيدا مى‏كنند. ۱۷.  ماهيت با انضمام فصل اخير تمام مى‏شود. ۱۸.  جنس بى فصل و فصل بى جنس نمى‏شود. ۱۹.  ماهيت منقسم مى‏شود به جوهر و عرض و هر دو قسم در خارج موجودند. ۲۰.  جوهر چهار نوع كلی دارد. [برای مطالعه فهرست ۱۲۹ تایی این مبانی به لینک انتهای متن مراجعه بفرمایید.] ▫️ تصویری از شبکه هستی بر اساس مفروضات فوق: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/93 نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث عالم هستی، دارای ساختار به هم‌پیوسته از پیش‌تعیین شده و قوانین فوقانی است و البته ساختاری قابل انعطاف که مرز دارد و نظام علت‌ومعلولی بر آن حاکم است. هر تغییری،‌ تحت قوانین حرکت صورت می‌پذیرد، لذا تمام تغییرات و حرکت‌های انسان، تابع قوانینی فوقانی است و انسان اراده بی‌حدومرز ندارد. هر تفسیری از واقعیت قابل پذیرش نیست در عین اینکه واقعیت چندبُعدی و چند لایه است و ممکن است تفسیر و ادراک انسان از یک پدیده مربوط به بُعدی از آن باشد. نهایت کمال انسان حرکت برای خروج از محدودیت ادراکی و اراده‌ای و اتصال وجودی به نامحدود است. تأثیر پدیده‌ها بر یکدیگر،‌ تأثیر جزء بر جزء نیست بلکه تأثیر کل بر اجزاء و بالعکس است که برآيندی است. ▫️ وحدت در کثرت و کثرت در وحدت، نظریه وحدت وجود و نظریه تجلی: https://isin.ir/%D8%AA%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF/ ▫️ لینک متن کامل: https://isin.ir/%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87/ ▫️ فایل متن کامل: https://eitaa.com/vaseti/116 مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث: ، ، ،‌ ،‌ ، ، ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ سلسله جلسات تدریس تفسیر سوره توبه (برائت) بر اساس تفسیر المیزان و تفسیر مقام معظم رهبری مدظله العالی «جلسه سوم ۳» استاد عبدالحمید واسطی با مداحی حجت الاسلام آشیان جمعه‌ها ساعت 19 الی 20 مسجد و مکتب امام صادق علیه‌السلام مشهد مقدس- خ دانشگاه،بین ۱۴ و ۱۶. (برادران و خواهران) نشانی پخش زنده: https://m.aparat.com/imamsadegh_mosque مَسْجِد وَ مَکْتَبْ اِمٰامِ صٰادِقْ عَلَیْه‌ِ الْْسَلٰامْ @imamsadegh_mosque تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ پرسش مخاطب و پاسخ از مطالب استاد واسطی. 🔻 پرسش: «با سلام و احترام بازخورد یکی از اساتید دانشکده معارف دانشگاه تهران به نظریه پارادایم شبکه‌ای استاد واسطی👇 "هیچ فقیهی و حکیمی در طول تاریخ چنین ادعاهای عجیب و غریبی را مطرح نکرده است با توجه به انسداد باب علم از طریق نقل و عدم مقتضی برای عقل در فهم بسیاری از گزاره‌های تعبدی طرح این‌چنینی علم دینی نه عاقلانه است و نه دردی دوا میکند و بیشتر در مرحله ادعا می‌ماند چه خوب است آقایان خود علم دینی را که راس ادعا و آغاز اختلاف در این موارد است را درست معنا کنند تا بدانند این مدعیات از فقها وحکما صادر نمی‌شود."» 🔺 ✅ پاسخ: تعریف علم دینی: «قرائت‌های مختلفی در توصیف علم دینی و تبیین امکان آن صورت گرفته است، مقصود ما از علم دینی «بسته‌های موضوعی فرآیندمحور از گزاره‌های وحیانی» است. بسته موضوعی،‌ یعنی کلیه مفاهیم مرتبط با مساله بحث، در آیات و روایات دیده شده باشد؛ فرآیندمحور یعنی معنای متن در مصادیق حسی محصور نشده باشد و روح معنایی استخراج گردد.» تعریف علوم انسانی اسلامی: «علوم انسانی اسلامی مجموعه گزاره‌های وحیانی است که به توصیف و تبیین و توصیه نسبت به رفتارهای انسان در حیطه‌های مختلف پرداخته است + دلالت‌های التزامی این گزاره‌ها و الزامات تحقق آنها + مبادی تصوری و تصدیقی متناسب با هر یک + تعیین قواعد و قوانین عام حاکم بر بحث (اتخاذ شده از وحی یا عقل و تجربه قطعی)» 🔸 درباره ارتباط نقل و علم و علم دینی، استاد واسطی در پاسخ به پرسشی مشابه در مصاحبه‌ای، به این مسئله پرداخته‌اند که متن آن به صورت کامل در ادامه منتشر می‌شود. 🔹 ضمنا محتوای مباحث این مصاحبه بسیار مهم بوده که به سوالات دیگری در این زمینه پاسخ گفته شده و البته سوالات و انتقادات جدی ناظر به علوم انسانی مدرن نیز مطرح شده است. 📌 لینک مصاحبه: https://eitaa.com/vaseti/124 https://eitaa.com/vaseti/125 https://eitaa.com/vaseti/125 تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش اول 🔸 تعریف شما از علوم انسانی اجتماعی و دامنه و گستره آن چیست؟ 🔹 علوم انسانی علومی هستند كه به فهم، توصيف و تبيين رفتارهای انسان در حيطه‌های فردی، جمعی، تاريخی، تمدنی و ماورائی می‌پردازند و اين پردازش در لايه‌های رفتارهاي تفكری، احساسی، گفتاری، و كاركردی گسترده شده و دامنه آن از حداقل‌های لازم تا حداكثرهای مطلوب نوسان يافته است. (اعم از اينكه روش فهم، توصيف و تبيين در اين علوم، مشاهده و تجربه باشد يا استنتاج و برهان) 🔸 انتقادات اساسی شما به علوم انسانی موجود چیست؟ (آنچه مد نظر است بیشتر ناظر به محتوای علوم انسانی است نه روش آموزش و به کار گیری) 🔹 علوم انسانی موجود حداقل از سه بُعد مبتلا به توهّم و مغالطه است: از حيث موضوع، محدود به انسانِ مبتني بر نيازهای فيزيكی، شيميايی و مستقل در هستی است و چنين انساني را جايگزين انسانِ مبتنی بر نيازهای فيزيكی، شيميايی، روحی، معنايی و متصل به شبكه هستی كرده است. به‌عبارت ديگر موضوع علوم انسانی، انسانِ مستقل از هر گونه عامل غيرمحسوس، و آزاد در تصرف و اِعمال تمايلات است كه به توهّم، جايگزينِ انسانِ اثرپذير از عوامل ماورائی و جهت‌داده شده در تصرف و اِعمال تمايلات گرديده است. از حيث روش، كشف حقيقت را محدود به روش مشاهده و آزمون‌پذيری حسّی كرده و چنين روشی را جايگزين روش‌ برهانی و روش شهودی نموده است. از حيث غايت و هدف، بيشينه‌سازی لذت‌های حسّی غيرپايدار را جايگزين مطلق‌گرايی و ابديت‌طلبی كرده است. 🔸 آیا انتقادات را زیربنایی می‌دانید یا روبنایی؟ نقطه ضعف اصلی علوم انسانی مدرن چیست؟ 🔹 اگر ملاك زيربنايی بودن در يك تفكر، پرداختن به موضوع، روش و هدف آن تفكر است، فضای توضيحات ذكر شده در سوال دوم روشن خواهد بود. و اگر ملاك «نقطه اصلی بودن» در مجموعه‌ها، بيشترين تاثيرِ آن مولفه در پديد آمدن وضعيت موجودِ مجموعه مورد نظر باشد، آنگاه نقطه ضعف اصلی علوم انسانی مدرن، در محدود كردن روش كشف حقيقت به روش مشاهده و آزمون‌پذيری حسّی است؛ چرا كه تغيير در موضوع علوم انسانی پس از پذيرش غيرموجه بودن روش‌های غيرتجربی صورت گرفت و تغيير در هدف علوم انسانی نيز پس از پذيرش استقلال انسان از كليه عوامل سرنوشت‌ساز غيرحسّی، ايجاد شد؛ و با تغيير در موضوع و هدف، فضای حاكم بر علوم انسانی تغيير بنيادين يافت. 🔸 برخی معتقدند که اشکالات روبنایی به مبانی (فلسفی و روشی) بر می‌گردد؛ دیدگاه شما چیست؟ 🔹 اگر مقصود از «روبناها»، آثار، نتايج و لوازم يك موضوع باشد، آنگاه روبناها هميشه به مبانی فلسفی يعنی چيستی، چرايی و چگونگی موضوع يا به عبارت ديگر هويّت موضوع و جايگاه آن در شبكه هستی، و مبانی روشی يعنی چگونگی دست‌يابی به هويت موضوع و جايگاه آن در هستی و چگونگی دست‌يابی به آثار، نتايج و لوازم موضوع، بازمی‌گردد. «توصيف‌ها» در علوم، محصولِ بررسی چيستی، چرايی و چگونگی موضوعات هستند، پس محصولی از مبانی فلسفی و روشی محسوب می‌شوند؛ «هنجارها» در علوم نيز محصولی از «بايدها و ارزش‌های نخستين» به علاوه «توصيف‌ها» هستند، بنابراين در علوم انسانی، روبناها كه «نظريات توصیفی» و «نظريات هنجاری» ارائه شده در اين علوم هستند، هر دو تابعی از مبانی فلسفی و روشی اين علوم می‌باشند. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش دوم 🔸 نقش دین را در ترمیم، بازتولید و تحوّل علوم انسانی ـ‌ اجتماعی چگونه می‌دانید؟ 🔹 دين می‌تواند از سه محور زيربنايی موضوع، روش و هدف، و دو محور روبنايی فرضيه‌پردازی و نقادی فرضيه‌های موجود، به علوم انسانی نفوذ كند و سبب تحول گردد: 🔹 بازتعريف در روش كشف حقايق با تعميم در روش آزمون‌پذيری حسّی و موجّه‌سازی روش برهان و شهودِ ضابطه‌مند. 🔹 بازتعريف در موضوع علوم انسانی با تغييرِ موضوع از انسانِ فيزيكی شيميایی مستقل در هستی، به «انسانِ شبكه‌ای». مقصود از اين عبارت كه اميد است به‌صورت يك اصطلاح در محافل علمی مقبول افتد، انسانِ در برآيندگيری با كليه موجودات در شبكه هستی است. نمايی از اين انسان را می‌توان چنين تصوير كرد: 📌 🔹 بازتعريف در هدف علوم انسانی با تغيير هدف از بيشينه‌سازی لذت فردي به «عدل شبكه‌ای». مقصود از «عدل شبكه‌ای» مطلوبيتی است كه برآيند پنج مولفه زير باشد: مطلوبيت جسمی مطلوبيت فكر و روانی مطلوبيت جمعی (با مقياس‌های خانواده، شهر، كشور و بين‌الملل) مطلوبيت محيطی مطلوبيت پايدار (با ميل به سمت بی‌نهايت و ابديت) تعريف فرضيه‌های تكميلی و فرضيه‌های رقابتی، به‌وسيله صورت‌بندی گزاره‌های دينی به‌صورت گزاره‌های علّی معلولی آزمون‌پذير و تلاش برای اثبات كردن آن‌ها براساس روش مقبول در فضای موجود. نقادی تئوری‌های موجود با استفاده از دو شيوه «تحليلی استنتاجی» و «آزمون‌پذيری تجربی». توضيح اين‌كه: با دسترسی به گزاره‌های دين، بسياری از متغيرهای موثر در رفتارهای انسان كه در شيوه تجربی حسّی مورد توجه قرار نمی‌گيرند، قابل رؤيت می‌شوند و با تلاش برای گردآوری شواهد و قرائن به‌هدف رؤيت‌پذير كردن آنها می‌توان ديدگاه تئوريسين‌های علوم انسانی را از حيث جامعيت و مانعيت مورد تشكيك قرار داد. 🔸 در نظرگاه شما چه نسبتی بین نقل، عقل و تجربه در تکون علوم انسانی وجود دارد؟ چگونه جریان یافتن نقل در علوم انسانی ضمانت می‌گردد؟ 🔹 از آنجايی كه علوم انسانی مدعی واقع‌نمايی است (حتی در ديدگاه كاركردی آن كه صرف‌نظر از وجود يا عدم وجود واقعيت‌های مبنايی، به‌دنبال ايجاد تغيير است)، ابزارهای كشف واقعيت، عامل اصلی تكوّن و تحول خواهند بود. «عقل» كه نماد «برهانِ با مقدمات تجريدی» است و «تجربه» كه نماد «برهانِ با مقدمات صِرفاً مشاهده‌ای» و «نقل» كه نماد «برهانِ با مقدمات وحيانی» است، هر سه، ابزاری برای كشف «حقيقت واحدِ دارای مراتب و ابعاد مختلف» هستند. آنچه سبب توجه به «نقل» در معادلات علوم انسانی در گام اول، و سبب حركت به‌سمت تحقيق در محتوای نقل برای دست‌يابی به فرضيه‌های تكميلی يا رقابتی در گام دوم، و سبب تلاش برای نظريه‌سازی از گزاره‌های دين در گام سوم می‌گردد باور به چهار امر زير و تلاش برای عملياتی كردن امرِ چهارم است: گزاره‌های دين كاشف واقعند (همان‌گونه كه عقل و تجربه می‌توانند كاشف باشند) گزاره‌های دين ناظر به روابط علّی معلولی در رفتارهای انسانِ معاصر و آينده می‌باشند. اين گزاره‌ها در سطح معنايی «راهبردی» قرار دارند و صرفاً تبيين‌ها يا توصيه‌هايی فردی و اخلاقی نيستند بلكه ظرفيت برنامه‌سازی و تبديل شدن به مدل‌ها در سطح كلان را دارند. گزاره‌های دين به‌زبان روابط علّی معلولی قابل فهم و انتقال می‌باشند. (ترجمه گزاره‌ها به زبان قابل فهم برای فضای موجودِ علوم انسانی قابل انجام است، گزاره‌هايی كه حاوی محتوايی برای تغيير يا ارتقاء فضای موجودِ علوم انسانی هستند.) بنابراين حداقل دو عامل مي‌تواند سبب ضمانت جريان يافتن «نقل» در علوم انسانی شود: الف- چهار امر فوق برای متخصصين فعلی علوم انسانی، از انكار يا شك و ظن، به حداقل، گمانی اعتمادپذير در عمل تبديل شود. (فعال‌سازی درونی) ب- متخصصين علوم دينی، مهارت لازم را برای قابل فهم كردن گزاره‌های دين، برای فضای موجودِ علوم انسانی، كسب كرده، گسترده سازند. (فعال‌سازی بيرونی) ضمانت روايی و صحّت در مورد فوق، منوط به اِعمال ضوابط روشِ موجّه در فهم دين است. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش سوم و پایانی. 🔸 انعکاس مبنای معرفت‌شناسی شما در روش‌شناسی چگونه است؟ 🔹 در بحث معرفت‌شناسانه‌ای كه مبنا بر وجود حقيقت واحد ذو مراتب و قابل كشف برای بشر در مرتبه حسّی (با ابزار تجربه) و مرتبه ذهنی و عقلانی (با ابزار برهان) و مرتبه قلبی و روحی (با ابزار شهود) قرار گرفته است و گزاره‌های صادق را گزاره‌های منطبق با واقعيت و معيار ارزيابی «انطباق با واقعيت» را «برهانی بودن» در مرحله توليد، و «دارای انسجام درونی» در مرحله بقاء، دانسته و گزاره‌های معنی‌دار را گزاره‌های قابل ارزيابی با ضوابط هر سه ابزار می‌داند، در چنين معرفت‌شناسی‌ای روش كشف معادلات رفتاری انسان به‌گونه‌ای كه قابليت پيش‌بينی و كنترل را به‌دست بدهد منحصر به روش آزمون‌پذيری حسّی نيست و «برهان» و «شهود» را نيز موجّه‌ساز می‌شمارد. 🔸 رابطه علوم انسانی و غیرانسانی را چگونه می‌دانید؟ 🔹 اگر مقصود از علوم غيرانسانی علوم طبيعی و مهندسی است، علوم انسانی با مدد فلسفه، موضوع، روش و هدف برای علوم غيرانسانی تعريف می‌كنند و علوم غيرانسانی، ابزار لازم برای تحقق هدفِ تعريف شده را با كشف قوانين و معادلات حاكم بر ساختارهای طبيعی، می‌سازند. در حقيقت علوم انسانی علوم راهبردی و پايه هستند و علوم غيرانسانی علوم ابزاری و عملياتی می‌باشند. 🔸 طبقه‌بندی شما از جریانات تحول‌خواه در عرصه علم دینی (یا علوم انسانی اسلامی) چیست؟ 🔹 از حداقل تغييرات تا حداكثر تحول: برخی بدون تغيير در علوم انسانی موجود صرفاً خواستار آشنا شدن متخصصين علوم انسانی با خلاصه‌ای از معارف اسلام هستند به اميد اينكه اين آشنايی سبب ايجاد ديد به برخی متغيرهای رؤيت نشده در علوم انسانی منجر شود و تغييراتی را در مباني يا نتايج حاصل كند. برخی خواستار ضميمه شدن گزاره‌های دين به محتوای سرفصل‌های علوم انسانی هستند. برخی توجه به گزاره‌های دين در مقام گردآوری و فرضيه‌پردازی را نقطه عزیمت می‌دانند. برخی به‌دنبال بازنگری در موضوع، روش و هدف علوم انسانی هستند. اين طيف از انديشمندان يا بر اساس عقلانيت مشترك پيشنهاد بازنگری دارند يا بر اساس توليد عقلانيت جديد به‌دنبال بنيادسازی از صفر هستند. اين قلم علاوه بر پيشنهاد حركت موازی در چهار محورِ فوق، با استناد به تئوری «راهبردی بودن گزاره‌هاي دين» و قابليت استخراج مدل از شبكه گزاره‌ها، پيشنهاد می‌كند: در مرحله اول، مجموعه گزاره‌های مرتبط با موضوعات علوم انسانی، براساس نقشه مسائلِ مطرح در علوم انسانی موجود (دقت شود: نقشه مسائل، نَه مسائلِ جداجدا و نَه براساس نقشه فرضيات و نظريات)، به‌صورت پاسخ دين به اين مسائل تدوين گردد. (استنباط و استنتاج نگرش اسلام به شبكه مسائل) در مرحله دوم، براساس گزاره‌های دين،‌ نقشه جديد برای مسائل و موضوعات تعريف شود و ديدگاه‌های دين به‌صورت مدل‌های راهبردی كه برای متخصص اجرايی قابل عملياتی شدن باشد عرضه گردد. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti