eitaa logo
تفکر و تمدن شبکه‌ای| استاد واسطی
3.2هزار دنبال‌کننده
239 عکس
76 ویدیو
136 فایل
تفکر و تمدن توحیدی ادمین: @Haghighat6
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ✅ پرسش مخاطب و پاسخ از مطالب استاد واسطی. 🔻 پرسش: «با سلام و احترام بازخورد یکی از اساتید دانشکده معارف دانشگاه تهران به نظریه پارادایم شبکه‌ای استاد واسطی👇 "هیچ فقیهی و حکیمی در طول تاریخ چنین ادعاهای عجیب و غریبی را مطرح نکرده است با توجه به انسداد باب علم از طریق نقل و عدم مقتضی برای عقل در فهم بسیاری از گزاره‌های تعبدی طرح این‌چنینی علم دینی نه عاقلانه است و نه دردی دوا میکند و بیشتر در مرحله ادعا می‌ماند چه خوب است آقایان خود علم دینی را که راس ادعا و آغاز اختلاف در این موارد است را درست معنا کنند تا بدانند این مدعیات از فقها وحکما صادر نمی‌شود."» 🔺 ✅ پاسخ: تعریف علم دینی: «قرائت‌های مختلفی در توصیف علم دینی و تبیین امکان آن صورت گرفته است، مقصود ما از علم دینی «بسته‌های موضوعی فرآیندمحور از گزاره‌های وحیانی» است. بسته موضوعی،‌ یعنی کلیه مفاهیم مرتبط با مساله بحث، در آیات و روایات دیده شده باشد؛ فرآیندمحور یعنی معنای متن در مصادیق حسی محصور نشده باشد و روح معنایی استخراج گردد.» تعریف علوم انسانی اسلامی: «علوم انسانی اسلامی مجموعه گزاره‌های وحیانی است که به توصیف و تبیین و توصیه نسبت به رفتارهای انسان در حیطه‌های مختلف پرداخته است + دلالت‌های التزامی این گزاره‌ها و الزامات تحقق آنها + مبادی تصوری و تصدیقی متناسب با هر یک + تعیین قواعد و قوانین عام حاکم بر بحث (اتخاذ شده از وحی یا عقل و تجربه قطعی)» 🔸 درباره ارتباط نقل و علم و علم دینی، استاد واسطی در پاسخ به پرسشی مشابه در مصاحبه‌ای، به این مسئله پرداخته‌اند که متن آن به صورت کامل در ادامه منتشر می‌شود. 🔹 ضمنا محتوای مباحث این مصاحبه بسیار مهم بوده که به سوالات دیگری در این زمینه پاسخ گفته شده و البته سوالات و انتقادات جدی ناظر به علوم انسانی مدرن نیز مطرح شده است. 📌 لینک مصاحبه: https://eitaa.com/vaseti/124 https://eitaa.com/vaseti/125 https://eitaa.com/vaseti/125 تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش اول 🔸 تعریف شما از علوم انسانی اجتماعی و دامنه و گستره آن چیست؟ 🔹 علوم انسانی علومی هستند كه به فهم، توصيف و تبيين رفتارهای انسان در حيطه‌های فردی، جمعی، تاريخی، تمدنی و ماورائی می‌پردازند و اين پردازش در لايه‌های رفتارهاي تفكری، احساسی، گفتاری، و كاركردی گسترده شده و دامنه آن از حداقل‌های لازم تا حداكثرهای مطلوب نوسان يافته است. (اعم از اينكه روش فهم، توصيف و تبيين در اين علوم، مشاهده و تجربه باشد يا استنتاج و برهان) 🔸 انتقادات اساسی شما به علوم انسانی موجود چیست؟ (آنچه مد نظر است بیشتر ناظر به محتوای علوم انسانی است نه روش آموزش و به کار گیری) 🔹 علوم انسانی موجود حداقل از سه بُعد مبتلا به توهّم و مغالطه است: از حيث موضوع، محدود به انسانِ مبتني بر نيازهای فيزيكی، شيميايی و مستقل در هستی است و چنين انساني را جايگزين انسانِ مبتنی بر نيازهای فيزيكی، شيميايی، روحی، معنايی و متصل به شبكه هستی كرده است. به‌عبارت ديگر موضوع علوم انسانی، انسانِ مستقل از هر گونه عامل غيرمحسوس، و آزاد در تصرف و اِعمال تمايلات است كه به توهّم، جايگزينِ انسانِ اثرپذير از عوامل ماورائی و جهت‌داده شده در تصرف و اِعمال تمايلات گرديده است. از حيث روش، كشف حقيقت را محدود به روش مشاهده و آزمون‌پذيری حسّی كرده و چنين روشی را جايگزين روش‌ برهانی و روش شهودی نموده است. از حيث غايت و هدف، بيشينه‌سازی لذت‌های حسّی غيرپايدار را جايگزين مطلق‌گرايی و ابديت‌طلبی كرده است. 🔸 آیا انتقادات را زیربنایی می‌دانید یا روبنایی؟ نقطه ضعف اصلی علوم انسانی مدرن چیست؟ 🔹 اگر ملاك زيربنايی بودن در يك تفكر، پرداختن به موضوع، روش و هدف آن تفكر است، فضای توضيحات ذكر شده در سوال دوم روشن خواهد بود. و اگر ملاك «نقطه اصلی بودن» در مجموعه‌ها، بيشترين تاثيرِ آن مولفه در پديد آمدن وضعيت موجودِ مجموعه مورد نظر باشد، آنگاه نقطه ضعف اصلی علوم انسانی مدرن، در محدود كردن روش كشف حقيقت به روش مشاهده و آزمون‌پذيری حسّی است؛ چرا كه تغيير در موضوع علوم انسانی پس از پذيرش غيرموجه بودن روش‌های غيرتجربی صورت گرفت و تغيير در هدف علوم انسانی نيز پس از پذيرش استقلال انسان از كليه عوامل سرنوشت‌ساز غيرحسّی، ايجاد شد؛ و با تغيير در موضوع و هدف، فضای حاكم بر علوم انسانی تغيير بنيادين يافت. 🔸 برخی معتقدند که اشکالات روبنایی به مبانی (فلسفی و روشی) بر می‌گردد؛ دیدگاه شما چیست؟ 🔹 اگر مقصود از «روبناها»، آثار، نتايج و لوازم يك موضوع باشد، آنگاه روبناها هميشه به مبانی فلسفی يعنی چيستی، چرايی و چگونگی موضوع يا به عبارت ديگر هويّت موضوع و جايگاه آن در شبكه هستی، و مبانی روشی يعنی چگونگی دست‌يابی به هويت موضوع و جايگاه آن در هستی و چگونگی دست‌يابی به آثار، نتايج و لوازم موضوع، بازمی‌گردد. «توصيف‌ها» در علوم، محصولِ بررسی چيستی، چرايی و چگونگی موضوعات هستند، پس محصولی از مبانی فلسفی و روشی محسوب می‌شوند؛ «هنجارها» در علوم نيز محصولی از «بايدها و ارزش‌های نخستين» به علاوه «توصيف‌ها» هستند، بنابراين در علوم انسانی، روبناها كه «نظريات توصیفی» و «نظريات هنجاری» ارائه شده در اين علوم هستند، هر دو تابعی از مبانی فلسفی و روشی اين علوم می‌باشند. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش دوم 🔸 نقش دین را در ترمیم، بازتولید و تحوّل علوم انسانی ـ‌ اجتماعی چگونه می‌دانید؟ 🔹 دين می‌تواند از سه محور زيربنايی موضوع، روش و هدف، و دو محور روبنايی فرضيه‌پردازی و نقادی فرضيه‌های موجود، به علوم انسانی نفوذ كند و سبب تحول گردد: 🔹 بازتعريف در روش كشف حقايق با تعميم در روش آزمون‌پذيری حسّی و موجّه‌سازی روش برهان و شهودِ ضابطه‌مند. 🔹 بازتعريف در موضوع علوم انسانی با تغييرِ موضوع از انسانِ فيزيكی شيميایی مستقل در هستی، به «انسانِ شبكه‌ای». مقصود از اين عبارت كه اميد است به‌صورت يك اصطلاح در محافل علمی مقبول افتد، انسانِ در برآيندگيری با كليه موجودات در شبكه هستی است. نمايی از اين انسان را می‌توان چنين تصوير كرد: 📌 🔹 بازتعريف در هدف علوم انسانی با تغيير هدف از بيشينه‌سازی لذت فردي به «عدل شبكه‌ای». مقصود از «عدل شبكه‌ای» مطلوبيتی است كه برآيند پنج مولفه زير باشد: مطلوبيت جسمی مطلوبيت فكر و روانی مطلوبيت جمعی (با مقياس‌های خانواده، شهر، كشور و بين‌الملل) مطلوبيت محيطی مطلوبيت پايدار (با ميل به سمت بی‌نهايت و ابديت) تعريف فرضيه‌های تكميلی و فرضيه‌های رقابتی، به‌وسيله صورت‌بندی گزاره‌های دينی به‌صورت گزاره‌های علّی معلولی آزمون‌پذير و تلاش برای اثبات كردن آن‌ها براساس روش مقبول در فضای موجود. نقادی تئوری‌های موجود با استفاده از دو شيوه «تحليلی استنتاجی» و «آزمون‌پذيری تجربی». توضيح اين‌كه: با دسترسی به گزاره‌های دين، بسياری از متغيرهای موثر در رفتارهای انسان كه در شيوه تجربی حسّی مورد توجه قرار نمی‌گيرند، قابل رؤيت می‌شوند و با تلاش برای گردآوری شواهد و قرائن به‌هدف رؤيت‌پذير كردن آنها می‌توان ديدگاه تئوريسين‌های علوم انسانی را از حيث جامعيت و مانعيت مورد تشكيك قرار داد. 🔸 در نظرگاه شما چه نسبتی بین نقل، عقل و تجربه در تکون علوم انسانی وجود دارد؟ چگونه جریان یافتن نقل در علوم انسانی ضمانت می‌گردد؟ 🔹 از آنجايی كه علوم انسانی مدعی واقع‌نمايی است (حتی در ديدگاه كاركردی آن كه صرف‌نظر از وجود يا عدم وجود واقعيت‌های مبنايی، به‌دنبال ايجاد تغيير است)، ابزارهای كشف واقعيت، عامل اصلی تكوّن و تحول خواهند بود. «عقل» كه نماد «برهانِ با مقدمات تجريدی» است و «تجربه» كه نماد «برهانِ با مقدمات صِرفاً مشاهده‌ای» و «نقل» كه نماد «برهانِ با مقدمات وحيانی» است، هر سه، ابزاری برای كشف «حقيقت واحدِ دارای مراتب و ابعاد مختلف» هستند. آنچه سبب توجه به «نقل» در معادلات علوم انسانی در گام اول، و سبب حركت به‌سمت تحقيق در محتوای نقل برای دست‌يابی به فرضيه‌های تكميلی يا رقابتی در گام دوم، و سبب تلاش برای نظريه‌سازی از گزاره‌های دين در گام سوم می‌گردد باور به چهار امر زير و تلاش برای عملياتی كردن امرِ چهارم است: گزاره‌های دين كاشف واقعند (همان‌گونه كه عقل و تجربه می‌توانند كاشف باشند) گزاره‌های دين ناظر به روابط علّی معلولی در رفتارهای انسانِ معاصر و آينده می‌باشند. اين گزاره‌ها در سطح معنايی «راهبردی» قرار دارند و صرفاً تبيين‌ها يا توصيه‌هايی فردی و اخلاقی نيستند بلكه ظرفيت برنامه‌سازی و تبديل شدن به مدل‌ها در سطح كلان را دارند. گزاره‌های دين به‌زبان روابط علّی معلولی قابل فهم و انتقال می‌باشند. (ترجمه گزاره‌ها به زبان قابل فهم برای فضای موجودِ علوم انسانی قابل انجام است، گزاره‌هايی كه حاوی محتوايی برای تغيير يا ارتقاء فضای موجودِ علوم انسانی هستند.) بنابراين حداقل دو عامل مي‌تواند سبب ضمانت جريان يافتن «نقل» در علوم انسانی شود: الف- چهار امر فوق برای متخصصين فعلی علوم انسانی، از انكار يا شك و ظن، به حداقل، گمانی اعتمادپذير در عمل تبديل شود. (فعال‌سازی درونی) ب- متخصصين علوم دينی، مهارت لازم را برای قابل فهم كردن گزاره‌های دين، برای فضای موجودِ علوم انسانی، كسب كرده، گسترده سازند. (فعال‌سازی بيرونی) ضمانت روايی و صحّت در مورد فوق، منوط به اِعمال ضوابط روشِ موجّه در فهم دين است. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش سوم و پایانی. 🔸 انعکاس مبنای معرفت‌شناسی شما در روش‌شناسی چگونه است؟ 🔹 در بحث معرفت‌شناسانه‌ای كه مبنا بر وجود حقيقت واحد ذو مراتب و قابل كشف برای بشر در مرتبه حسّی (با ابزار تجربه) و مرتبه ذهنی و عقلانی (با ابزار برهان) و مرتبه قلبی و روحی (با ابزار شهود) قرار گرفته است و گزاره‌های صادق را گزاره‌های منطبق با واقعيت و معيار ارزيابی «انطباق با واقعيت» را «برهانی بودن» در مرحله توليد، و «دارای انسجام درونی» در مرحله بقاء، دانسته و گزاره‌های معنی‌دار را گزاره‌های قابل ارزيابی با ضوابط هر سه ابزار می‌داند، در چنين معرفت‌شناسی‌ای روش كشف معادلات رفتاری انسان به‌گونه‌ای كه قابليت پيش‌بينی و كنترل را به‌دست بدهد منحصر به روش آزمون‌پذيری حسّی نيست و «برهان» و «شهود» را نيز موجّه‌ساز می‌شمارد. 🔸 رابطه علوم انسانی و غیرانسانی را چگونه می‌دانید؟ 🔹 اگر مقصود از علوم غيرانسانی علوم طبيعی و مهندسی است، علوم انسانی با مدد فلسفه، موضوع، روش و هدف برای علوم غيرانسانی تعريف می‌كنند و علوم غيرانسانی، ابزار لازم برای تحقق هدفِ تعريف شده را با كشف قوانين و معادلات حاكم بر ساختارهای طبيعی، می‌سازند. در حقيقت علوم انسانی علوم راهبردی و پايه هستند و علوم غيرانسانی علوم ابزاری و عملياتی می‌باشند. 🔸 طبقه‌بندی شما از جریانات تحول‌خواه در عرصه علم دینی (یا علوم انسانی اسلامی) چیست؟ 🔹 از حداقل تغييرات تا حداكثر تحول: برخی بدون تغيير در علوم انسانی موجود صرفاً خواستار آشنا شدن متخصصين علوم انسانی با خلاصه‌ای از معارف اسلام هستند به اميد اينكه اين آشنايی سبب ايجاد ديد به برخی متغيرهای رؤيت نشده در علوم انسانی منجر شود و تغييراتی را در مباني يا نتايج حاصل كند. برخی خواستار ضميمه شدن گزاره‌های دين به محتوای سرفصل‌های علوم انسانی هستند. برخی توجه به گزاره‌های دين در مقام گردآوری و فرضيه‌پردازی را نقطه عزیمت می‌دانند. برخی به‌دنبال بازنگری در موضوع، روش و هدف علوم انسانی هستند. اين طيف از انديشمندان يا بر اساس عقلانيت مشترك پيشنهاد بازنگری دارند يا بر اساس توليد عقلانيت جديد به‌دنبال بنيادسازی از صفر هستند. اين قلم علاوه بر پيشنهاد حركت موازی در چهار محورِ فوق، با استناد به تئوری «راهبردی بودن گزاره‌هاي دين» و قابليت استخراج مدل از شبكه گزاره‌ها، پيشنهاد می‌كند: در مرحله اول، مجموعه گزاره‌های مرتبط با موضوعات علوم انسانی، براساس نقشه مسائلِ مطرح در علوم انسانی موجود (دقت شود: نقشه مسائل، نَه مسائلِ جداجدا و نَه براساس نقشه فرضيات و نظريات)، به‌صورت پاسخ دين به اين مسائل تدوين گردد. (استنباط و استنتاج نگرش اسلام به شبكه مسائل) در مرحله دوم، براساس گزاره‌های دين،‌ نقشه جديد برای مسائل و موضوعات تعريف شود و ديدگاه‌های دين به‌صورت مدل‌های راهبردی كه برای متخصص اجرايی قابل عملياتی شدن باشد عرضه گردد. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ⚪️ ظرفیت عرفان در تمدن‌سازی. ▪️ عرفان اسلامی به مثابه یک دانش چه جایگاه و نقشی در شبکه کلانِ دین و ارائه تصویری سیستمی از دین جهت ساختارمندی برنامه‌ریزی‌‌های اجرایی دارد؟ ▫️ عرفان، علم معادلات خلقت است و زیرساختی ‌ترین روابط را که کیفیت تجلی «وحدت الهی» و ظهور «مخلوقات و کثرات» است، توصیف و تبیین میکند و نحوه روابط میان مراتب مختلف عوالم هستی را عرضه می ‌نماید. ▫️ هویت «دین»، تشریع منطبق بر تکوین است و از لوازم آن تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعیه است؛ لذا علومی که سازه هستی و خلقت را ترسیم می‌کنند بالخصوص اگر تا پایین‌ترین لایه وجودی در عالم ماده نفوذ کنند، بیشترین افق دید را در نگرش سیستمی و شبکه ‌ای به دین فراهم می‌ نمایند.   ▪️ آیا اساسا عرفان می‌تواند و چنین ظرفیتی را دارا است که روشی برای مدل ‌سازی ارائه دهد؟ ممکن است گفته شود منبع عرفان، کشف و شهود است؛ در نتیجه چگونه می ‌توان از چنین دانش شهودی که گزاره‌ها را شخصی می‌کند، منطقی تعمیم‌ یافته برای مدل ‌سازی استخراج نمود؟ اساسا در علوم اسلامی چه دانشی ظرفیت مدل‌سازی برای پیشرفت اسلامی را دارد؟ ▫️ پاسخی که در کلام جدید به فرضیه «وحی، تجربه شخصی نبی است و قابل تعمیم نیست» داده می‌شود در اینجا جاری است. دو قرینه موجه ‌سازِ «اعجاز» و «برهان»، جواز تعمیم را صادر می‌کنند. این ملاک، مربوط به تمام معرفت‌ های شهودی است و علت بقاء و گسترش علم عرفان نیز تلاش موفق صاحبان آن برای برهانی ‌سازی عرفان بوده است. ▫️ عرفان، به‌دلیل تلاش معرفتی و بالخصوص «عملی»، برای کشف وحدت در کثرات و جاری‌ ساختن وحدت در کثرات، تناسب حداکثری با «مدل ‌سازی» دارد؛ جوهره «مدل ‌سازی»، کشف روابط میان اجزاء و متغیرهای یک سیستم است به ‌طوری که مجموعه اجزاء جدا از هم (کثرت‌ زده) را به وحدتِ حداکثری برساند تا تضاعف نیروها سبب حرکت و رشد و تولید خروجی در مدل شود. ▫️ این عملیات براساس شهود موجّه، از عالَم «خزائن» تا اسفل‌السافلین (عاَلم ماده) امتداد می‌ یابد و تجلی آخرین لایه آن «علم فقه» است. بنابراین «عرفان» بدون «فقه» نمی‌ تواند وحدت را در کثرات جاری کند و «فقه» بدون «عرفان» نمی‌تواند کثرات را به وحدت برساند. ▫️ صراط مستقیم در جمع ظاهر و باطن است و بر همین ملاک، مدل‌ سازی نیازمند «فقه»، برای تعیین اجزاء و روابط در فرآیند میان کثرات، و نیازمند «عرفان»، برای تعیین کیفیت و جهت روابط (به‌هدف رسیدن به فرآیند بهینه) است. برای تمدن‌‌ سازی در محیط رقابت فرهنگی، برگ برنده به دست «فرآیندهای بهینه» است.   ▪️ غایت عرفان، فناء فی الله و مندک شدن در ذات ربوبی است که ماسوی الله دیده نشود. انسان با این حال، چگونه می ‌تواند متغیرات و تکثرات جامعه را درک کند و به مدیریت عینیت خارجی مانند توسعه بپردازد؟ ▫️ غایت عرفان، بقاء بالله است که از آن، تعبیر به «سفر چهارم» می‌شود و توصیف آن، «السیر مع الله فی الخلق» است؛ در حالی‌که «فناء فی الله» از «سفر دوم» که سیر فی الله است شروع می‌شود و سیر در اسماء و صفات الهی است، لذا عارف بالله که اسفار اربعه خود را طی کرده است، می‌تواند مجرای جریان علم و اراده الهی در عالم کثرت ‌شود.   ▪️ عرفان چگونه می‌ تواند با مدل غربیِ توسعه و زندگی بر اساس اصول مدرنیته مقابله کند؟ ▫️ جوهره نگرش و تربیت عرفانی، محو «خودیت» و تمایلات و گرایش ‌های مبتنی بر «حب ذات» و قرار گرفتن در مجرای تجلی الهی و «حب‌الله» و جاری شدن «اراده‌الله» به جای اراده خود است، و جوهره مدرنیته دقیقا بالعکس، فعال شدن «تمایلات حداکثری فردی» و کفایت اراده بشر برای زندگی است. ▫️ بنابراین نگرش و تربیت عرفانی، جوهره مدرنیته را مضمحل می ‌سازد و قدرتمندی آن از تمام مولفه ‌ها و عناصر دیگر علمی و فرهنگی بیشتر است.   ▪️ بنیان روشیِ عرفان با روش فقه کاملا متفاوت است. در نتیجه چگونه می‌توان معرفت عرفانی با معرفت فقهی را به وحدت و انسجام رساند تا با هرج و مرج و تشتّت در عرصه مدیریت اجتماعی مواجه نشویم؟ ▫️ وحی، با قرار گرفتن در مسیر تنازل به عالم کثرت، لایه‌ های معنایی پیدا می‌ کند و در نهایت به نازل‌ ترین تجلی خود که احکام عملی است می ‌رسید؛ لذا تمام گزاره ‌های فقهی دارای لایه‌ های معنایی فوقانی هستند که در لایه عقلانی به «فلسفه احکام» معروف شده‌ اند و در لایه شهود ملکوتی و تاثیر اعمال بر ملکوت و تاثیر ملکوت بر اعمال، «اسرار الاعمال» یا «علوم باطن» هستند. ▫️ عرفان، تلاش برای کشف سرچشمه احکام در ملکوت است لذا نسبت به مقاصدالشریعه و مذاق شارع و نظامات دینی و معادلات حاکم بر تشریع و تاثیر اعمال و احکام در نفوس، ایجاد «اِشراف» می ‌کند و فقیه عارف که از او در روایات تعبیر به «العالم بالله و بامرالله» می ‌شود، مجرای ولایت امر در اجتماع می ‌گردد. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️@vaseti
﷽ ⚪️ فهرست مطالب عرفان و فلسفه. ◽️ کتاب‌های علامه طهرانی: ▫️ برنامه مجموعه آثار علامه طهرانی ▫️ eitaa.com/vaseti/289 ▫️ فایل کتاب روح مجرد ▫️ eitaa.com/vaseti/293 ▫️ فایل رساله لب‌اللباب ▫️ eitaa.com/vaseti/167 ◽️ حکمت و عرفان: ▫️ eitaa.com/vaseti/135 ▫️ eitaa.com/vaseti/138 ▫️ eitaa.com/vaseti/139 ▫️ eitaa.com/vaseti/140 ▫️ eitaa.com/vaseti/141 ▫️ eitaa.com/vaseti/142 ▫️ eitaa.com/vaseti/143 ▫️ eitaa.com/vaseti/144 ▫️ eitaa.com/vaseti/145 ◽️ مقاله و ایده کتاب عرفان شیعی فقاهتی: ▫️ eitaa.com/vaseti/146 ▫️ eitaa.com/vaseti/148 ◽️ عرفان شیعی فقاهتی و ده عرفان رقیب: ▫️ eitaa.com/vaseti/149 ▫️ eitaa.com/vaseti/150 ▫️ eitaa.com/vaseti/151 ▫️ eitaa.com/vaseti/152 ▫️ eitaa.com/vaseti/153 ▫️ eitaa.com/vaseti/154 ◽️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی: ▫️ eitaa.com/vaseti/158 ▫️ eitaa.com/vaseti/159 ▫️ eitaa.com/vaseti/160 ▫️ eitaa.com/vaseti/161 ▫️ eitaa.com/vaseti/162 ▫️ eitaa.com/vaseti/163 ▫️ eitaa.com/vaseti/164 ▫️ eitaa.com/vaseti/165 ▫️ eitaa.com/vaseti/166 ▫️ eitaa.com/vaseti/168 ◽️ مناظره درباره عرفان و فلسفه: ▫️ eitaa.com/vaseti/169 ▫️ eitaa.com/vaseti/170 ▫️ eitaa.com/vaseti/171 ▫️ eitaa.com/vaseti/172 ▫️ eitaa.com/vaseti/173 ▫️ eitaa.com/vaseti/174 ▫️ eitaa.com/vaseti/175 ▫️ eitaa.com/vaseti/176 ▫️ eitaa.com/vaseti/177 ◽️ ظرفیت عرفان در تمدن‌سازی: ▫️ eitaa.com/vaseti/178 ▫️ eitaa.com/vaseti/179 ◽️ مهم‌ترین شاخص تمدن اسلامی: ▫️ eitaa.com/vaseti/180 ▫️ eitaa.com/vaseti/181 ◽️ توحید و وحدت وجود: ▫️ eitaa.com/vaseti/186 ▫️ eitaa.com/vaseti/187 ▫️ eitaa.com/vaseti/188 ▫️ eitaa.com/vaseti/189 ▫️ eitaa.com/vaseti/190 ▫️ eitaa.com/vaseti/191 ▫️ eitaa.com/vaseti/192 ▫️ eitaa.com/vaseti/194 ▫️ eitaa.com/vaseti/195 ▫️ eitaa.com/vaseti/196 ▫️ eitaa.com/vaseti/197 ▫️ eitaa.com/vaseti/198 ▫️ eitaa.com/vaseti/199 ▫️ eitaa.com/vaseti/200 ▫️ eitaa.com/vaseti/201 ▫️ eitaa.com/vaseti/402 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ ذیل مبحث مبانی معرفتی، طبق منطق و ترتیب تصویر فوق، پس از ارائه مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی، در ادامه به مبانی روش‌شناختی پرداخته می‌شود ان‌شاءالله. ▫️ فهرست مختصر و مفصل: ▫️ eitaa.com/vaseti/99 ▫️ eitaa.com/vaseti/100 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی روش‌شناختی| بخش اول. مساله بحث: بسته مبنایی «روش‌شناسانه» در پارادایم شبکه‌ای حاوی چه گزاره‌هایی است؟ پیش‌فرض‌ها: بسته معرفت‌شناسانه در پارادایم شبکه‌ای پیش‌فرض‌های بحث «روش‌شناسی» هستند که اهم محورهای آن عبارتند از: واقعیتی خارج از ذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما). دست‌یابی به این واقعیت ممکن است. حقیقت= ادراک مطابق باواقع صدق= مطابقت با واقع هر کسی مجموعه‌ای ازادراکات یقینی را دارد (بدیهیات منطق و فلسفه) علم حضوری سنگ‌بنای ادراکات انسان است. با استفاده از ابزار بدیهیِ شکل اول منطق و استدلال‌های مباشر (عکس، عکس نقیض)، می‌توان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (گسترش‌پذیری ادراکات یقینی) معرفت = ادراکات صادق موجّه دست‌یابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است= عقلانیت معرفت= رئالیسم (در برابر ایده‌آلیسم به‌معنی ذهن‌گرایی) بنابراین: واقع‌گرایی ممکن است ذهن‌گرایی یا سوبجکتیویسم ضروری نیست. پس پارادایم تفسیری تنها راه ممکن کشف واقع نیست. چهارچوب‌های ذهنی (پارادایم‌ها یا هر گونه پیش‌فرض و پیش‌داوری) سرنوشت‌ساز نیستند و می‌توان در همه آنها حقیقت ثابتی را کشف کرد. واقعیت ثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل تغییراست. در علم حضوری نیز معرفت بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که تمام المعلوم عندالعالم منکشف شود) منابع معرفت بشری منحصر در تجربه نیست. عقل و شهود و نقل هم کشف از واقع دارند. ساختار و قوانین طبیعت و فطرت، از منابع کشف واقع هستند. ادراک حسی فقط عوارض پدیده‌های مادی را درک می‌کند. مهم‌ترین منبع معرفتی انسان عقل است و دلیل موجه بودنِ آن، ابتناء بر بدیهیات یامایصل‌الی‌البدیهی است. (ابتناء بر قضایای پیشینی) روند تولید معرفت و ایجاد کثرت در ادراکات، با پیگیری روند تولید مفاهیم و پیدایش کثرت در مفاهیم، کشف می‌شود. مفاهیم به مواردی مانند «حقیقی» ، «اعتباری» ،«جزئی» ، «کلی» ، «معقولات اولی» ،«معقولات ثانیه» ، «معقولات فلسفی» ، «معقولات منطقی» تقسیم می‌شوند. ابزار ایجاد معرفت‌های ترکیبی، تفکر است (فرآیند تولید تعریف‌ها و فرآیند تولید حجت‌ها) مفاهیم اعتباری و ارزشی می‌توانند دارای منشاء انتزاع حقیقی باشند و تابعی از آن منشاء باشند. معیار صدقِ قضایای بدیهی، یا به‌دلیل ذاتی بودن محمول برای موضوع است یا به‌دلیل ارجاع آن بدیهی به علم حضوری. پدیده‌ها دارای ابعاد و سطوح و لایه‌ها و مراتبی هستند پس معرفت نیز می‌تواند در عین اینکه هسته ثابت دارد دارای مراتب و ابعاد باشد. به دلیل ذومراتب و ذواضلاع بودن پدیده‌ها، رئالیسم خام (یکسان و یکنواخت‌انگاری دریافت اولیه از هر پدیده) غلط است و رئالیسم شبکه‌ای (بررسی پدیده در شبکه هستی از ابعاد مختلف) بیشترین کشف از واقعیت را دارا می‌باشد. به دلیل رئالیسم شبکه‌ای، پارادایم‌های اثبات‌گرایی و تفسیری و انتقادی نمی‌توانند به‌تنهایی کاشف از واقع باشند بلکه پارادایم شبکه‌ای لازم است. (بررسی پدیده و کشف مختصات آن در شبکه هستی) پدیده‌ها از حیث وجودی محدودند لذا قرائت‌های مختلف از یک پدیده بی‌پایان نیست و صدق و کذب‌بردار است. استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، مفید قطع روانشناختی است، لذا در کسب معرفت قابل استفاده است. گزاره‌های وحیانی و نقلی، مانند گزاره‌های علمی و فلسفی معنادار هستند و زبان آنها زبان توصیف و کشف واقع است. معیار ادراک صادق در علوم انسانی اسلامی، عبارتست از: مبناگرایی مبتنی بر بدیهیات + روش بدیهی تولید معرفت‌ها + هماهنگی با اهداف و مقاصد شریعت + هماهنگی با گزاره‌های دینی. فرضیه بحث: ۱. روش = توصیف فرآیند انجام صحیح یک کار. و روش‌شناسی = تبیین روش (موجّه‌سازی روش، بر اساس اصول و قواعد منطق پایه) ۲. روش‌های سه‌گانه مشاهده تجربی، برهان عقلی، شهود قلبی برای کشف واقعیت‌ها، معتبرند. ۳. ترکیب روش‌های کمّی، کیفی به بهینه‌سازی فرآیند تحقیق کمک می‌کند. ۴. ترکیب روش استقرایی و قیاسی به بهینه‌سازی فرآیند تحقیق کمک می‌کند. ۵. رویکرد میان‌رشته‌ای به بهینه‌سازی فرآیند تحقیق کمک می‌کند. ۶. روش الگوریتمی شش مرحله‌ای برای کشف واقعیت‌ها، روش منتخب است. (الگوریتم تحقیق شش مرحله‌ای) ۷. روش «تفکر شبکه‌ای» حاوی ابزارهای اصلی برای الگوریتم فوق است. تبیین بحث: «روش‌شناسی» یکی از شاخه‌های «فلسفه علم» از فلسفه‌های مضاف است که به بررسی «پدیده» از بیرون می‌پردازند (از معرفت‌های درجه دوم است). در روش‌شناسی، فرآیند کشف واقعیت و رسیدن به حقیقت بررسی می‌شود به‌طوری که مبتنی بر عقلانیت پایه و منسجم با آن باشد (موجّه‌سازی). «روش» در علوم، توصیف منابع، مراحل، ابزارها و ضوابط یک تلاش فکری برای تولید «معرفت» است. (باور صادق موجّه) ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی روش‌شناختی| بخش دوم و پایانی. پشت‌صحنه «روش» در علوم، قانونمندی هستی و ضابطه‌دار بودن وجود و عدم پدیده‌ها و حرکت و تغییر پدیده‌هاست؛ چرا که فقط در این صورت می‌توان با بررسی چندین تجربه حضوری یا حصولی، حکم به «تعمیم» داد. از سوی دیگر «تنوع روش‌ها» با طیف‌دار بودن هستی (فازی بودن) و مراتب داشتن وجود و عدم پدیده‌ها و حرکت و تغییر در پدیده‌هاست (تعابیری مانند ابعاد، لایه‌ها، زوایا، سطوح، و…بیانگر همان «مراتب» داشتن است.) «روش‌شناسی» با خطا در شناخت، مغالطات و در نتیجه با صدق و کذب در نتایج تحقیقات گره خورده است؛ بروز خطا در شناخت، نشان داده است که پدیده‌ها همیشه همانطور که به نظر می‌رسد نیستند؛ پدیده‌ها می‌توانند شرور باشند (غیر از آنچه هستند به نظر بیایند) و اینطور نیست که با اولین تماس فکری با پدیده، شناخت قطعی جامع از آن حاصل می‌شود. مکتب‌های روش‌شناسانه تابعی از پارادایم‌های سه‌گانه رایج در علوم هستند: پارادایم اثبات‌گرایی ، تفسیری و انتقادی (نکته: در فضای پُست‌مدرن، پارادایم گفتمانی و هرمنوتیک فلسفی، ویرایشی از پارادایم تفسیری هستند.)  و مبنای روش‌شناسانه موسسه نیز تابعی از پارادایم شبکه‌ای است. بر اساس پارادایم شبکه‌ای: ۱. تجربه، از منابع معرفت است و روش تجربی که مبتنی بر استقراء است، با ضوابطش، معرفت‌زا است و کاشف از ساختار یا معادله‌ای در خلقت است. ۲. عقل، از منابع معرفت است و روش عقلانی که مبتنی بر برهان منطقی و قیاس است با ضوابطش، معرفت‌زا است. لذا روش «تحلیل مفهومی» برای کشف برخی از ابعاد یک پدیده باید به‌کار برود. ۳. وحی یا شهود قلبی، از منابع معرفت است و روش وحیانی که مبتنی بر شهود و علم حضوری است با ضوابطش، معرفت‌زا است. ۴. «کمیّت» نماد حدّ و مرز و کثرت و تمایز در هستی است لذا کَمّیت‌‌جویی، از روش‌های معرفت‌زاست و روش‌های مبتنی بر کمّیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیده‌ها می‌باشند. ۵. «کیفیت» نماد تشکیکی بودن وجود و مراتب در هستی است، لذا کیفیت‌جویی، از روش‌های معرفت‌زاست و روش‌های مبتنی بر کیفیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیده‌ها می‌باشند. ۶. ظاهر و بُعد محسوس پدیده‌ها، فارغ از متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی، بخشی از وجود واقعی آنهاست لذا روش تجربی با ضوابطش معرفت زاست. ۷. باطن و بُعد نامحسوس پدیده‌ها (منشاءهای درونی بروز و ظهورات هر پدیده) بخشی از وجود واقعی آنهاست و می‌تواند بر اساس «بستر و زمینه و متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی» تغییر کند. لذا روش‌های تفسیری وابسته به زمینه یا فاعل شناسا با ضوابطش می‌تواند معرفت‌زا باشد. نکته بسیار مهم: امکان تغییر در پدیده بر اساس تاثیرات زمینه‌ای، نامحدود نیست و به طیف اصلی وجودی پدیده محدود می‌شود. ۸. بر این اساس (یعنی محور هفتم) روش «هرمنوتیکی» مبتنی بر مبناگروی معرفت‌شناسانه، قابل استفاده است و برای کشف برخی از ابعاد و لایه‌های پدیده‌ها و گزاره‌ها باید مورد استفاده قرار بگیرد. ۹. بر همین اساس روش «پدیدارشناسانه» نیز برای کشف برخی از ابعاد و لایه‌های پدیده‌ها باید مورد استفاده قرار بگیرد. ۱۰. بر همین اساس، روش «تحلیل تاریخی» نیز که بستری برای مشاهده عینی رفتارهای پدیده‌ها و کشف معادلات نهفته در آنهاست، باید مورد استفاده قرار بگیرد. ۱۱. بر همین اساس، روش «عرف‌کاوی» که از روش‌های وابسته به زمینه و بستر پدیده یا متن است نیز باید مورد استفاده قرار بگیرد. از نتایج این اصل، ضرورت استفاده از «تحلیل‌های زبانی» در کشف واقعیت‌هاست. ۱۲. علوم مختلف، بررسی پدیده‌های خلقت از زوایای مختلف هستند و از آنجایی‌که پدیده‌ها تک‌بُعدی نیستند و شبکه‌ای هستند، برای کشف تمام جوانب و زوایای یک پدیده به هدف پیش‌بینی و کنترل، باید از روش‌های «میان‌رشته‌ای» استفاده کرد. مجموعه این اصول دوازده‌گانه را می‌توان در «الگوریتم تحقیق موضوع‌محور» به‌صورت زیر تجمیع کرد: در روش تحقیق، برای کشف واقعیت‌ها، از رویکرد تلفیقی_تطبیقی استفاده می‌کنیم؛ تلفیق و تطبیق شش رویکرد زیر: رویکرد تحلیل زبانی، تحلیل مفهومی، پدیدارشناسی و تجربی، تحلیل وجودی، تاریخی، میان‌رشته‌ای که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار می‌گیرند: ▫ eitaa.com/vaseti/226 نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه: نتیجه بحث در روش‌شناسی، دست‌یابی به فرآیند صحیح و جامع در هفت حوزه «فهم، توصیف، تعریف، تبیین،‌ تفسیر،‌ توجیه و توصیه» پدیده‌ها به‌طور مستقیم یا گزاره‌های حاکی از واقعیت‌هاست. و نتیجه بحث روش‌شناسی، در فضای علوم دینی، دست‌یابی به روش موجّه در تولید «علم دینی» است؛ لذا مبنای روش‌شناسانه در علم دینی که امتداد مبانی روش‌شناسانه فوق باشد، باید تعیین گردد. مبنای روش‌شناسانه مختار در تولید علم دینی= اجتهاد سیستمی: ▫️ ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ الگوریتم تحقیق شش‌مرحله‌ای. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
مبنای روش شناسانه.pdf
حجم: 442.3K
﷽ ⚪️ مبانی روش‌شناختی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
مبانی اجتهادی.pdf
حجم: 325.8K
﷽ ⚪️ مبانی اجتهادی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti