NAGHD_Volume 23_Issue 89.90_Pages 81-104.pdf
1.04M
﷽
⚪️ هویتشناسی عرفان شیعی فقاهتی.
▫️ مقالهای بر اساس کتاب لباللباب علامه طباطبایی و علامه طهرانی
✍ استاد عبدالحمید واسطی
#مبانی #نقشهراه #نظریه #مقاله #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #ویژه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ عرفان شیعی فقاهتی و ده عرفان رقیب| بخش اول.
▫️ فرضیه بحث این است که عرفان شیعی فقاهتی دستیابی به شهود قلبی خدا از مجرای قلب معصوم با التزام به دستورات شرع در تمام سطوح است. بحث در چهار محورِ عرضه میشود:
۱- تعریف عرفان شیعی فقاهتی
۲- انگیزه بهکاربردن عنوان «عرفان شیعی فقاهتی»
۳- هسته اصلی
۴- تمایزها با عرفانهای دیگر.
1⃣ تعریف عرفان شیعی فقاهتی:
تعریف عرفان به معنای عام عبارت است از: «العرفان هو شهود الرّب بالقلب»، که قید «شهود» بیانگر جنس این حوزۀ معرفتی است که از جنس علم حضوری است؛ و قید «رب» بیانگر متعلَّق این شهود است که مقصود از «رب» اشاره به ظهورات ذات بینهایت الهی است؛ و قید «بالقلب» بیانگر مرتبۀ این شهود است که از جنس عواطف نیست بلکه از جنس حسّ اصل الوجود و الظهور است، لذا در تعریف عام عرفان میتوان چنین تعبیر کرد: «عرفان، آگاهی حضوری به وجود بینهایت خداوند است.» که در عرفان نظری تلاش میشود تا مبانی علمی، مسائل، نظریهها و استدلالها نسبت به چیستی، چرایی، امکان و چگونگیِ کلی تحقق این امر، بررسی شود و در عرفان عملی، تلاش می شود تا چگونگی عملیاتیِ تحقق این امر ارائه شود.
▫️ بر اساس این تعریف، تعریف عرفان شیعی فقاهتی چنین خواهد شد: «عرفان شیعی فقاهتی، تلاش علمی و عملی برای دستیابی به آگاهی حضوری به وجود بینهایت خداوند است که مبانی، مسائل، نظریه ها، روش و ملاک اعتبارسنجی شهودها در آن، از منابع معارف شیعه اثنی عشری اخذ شده باشد (با تمرکز بر تفاسیر شیعی و فقه الحدیث شیعی)، و روش فهم منابع و ادلۀ آن براساس روش اجتهاد فقهی جواهری است که قلمرو این روش، همه استنباطات مربوط به احکام جوارحی و جوانحی، واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات، مناطها و ملاکها، فلسفه و اسرار احکام ، و همچنین روش استظهار موجّه از «توصیف های ادلۀ نقلی» نسبت به هستی را در بر می گیرد.
2⃣ انگیزه طرح موضوع:
انگیزه طرح این عنوان، شفافسازیِ فضای عرفانیای است که با عنوانِ «مکتب نجف» مشهور شده است که در سدۀ اخیر با شخصیتهای برجستۀ آن شکوفا گردیده است مانند: مرحوم آیتالله حاج سید علی شوشتری، آیتالله حاج ملاحسینقلی همدانی، آیتالله حاج سید احمد کربلایی، آیتالله حاج سید علی قاضی، آیتالله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی، آیتالله حاج سید محمد حسین طباطبایی، آیتالله حاج شیخ جواد انصاری همدانی، حاج سید هاشم حداد، آیت الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی.
3⃣ هسته اصلی عرفان شیعی فقاهتی:
▫️ بر اساس تعریف عرفان شیعی فقاهتی، هسته اصلیِ این عرفان، در حیطه نظری، «دستیابی به فهم قرآنی و روایی از «رؤیت قلبیِ وجود بینهایت خداوند» و عمل طبق آن است»؛ یعنی تلاش معرفتی بر اساس روش اجتهاد جواهری در استظهار از ادلۀ موجّه در اصول فقه، به هدف کشف معنای «رؤیت قلب» و چگونگی تعلَّق آن به خداوند؛ که در این خصوص، مدعای عرفان شیعی فقاهتی چنین است که بر اساس معارف شیعی اثنی عشری:
۱- معنای رؤیت و لقاء خداوند در کتاب و سنت، «حس حضور وجود بینهایت الهی» است.
۲- دستیابی به این حس حضور بینهایت، ممکن است و مطلوب بالذات است و بلکه مقصد و مقصود دستگاه خلقت و نبوت و امامت است.
۳- این رؤیت و لقاء، جز از طریق قلب امام حیّ معصوم علیهالسلام ممکن نیست.
۴- برای دستیابی به این رؤیت، طریقی جز التزام عملی به تمام احکام فقهی و اخلاقی شریعت بر اساس قرائت شیعه اثنی عشری نیست.
#مبانی #نظریه #عرفان #سلوک #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ عرفان شیعی فقاهتی و ده عرفان رقیب| بخش دوم.
4⃣ تمایز عرفان شیعی فقاهتی با دیگر عناوین عرفانی:
▫️ برای شفافسازی وجه تمایز این عرفان با دیدگاههای دیگری که به نام عرفان مطرح است، به شاخص اصلی رقباء این عرفان اشاره میشود.
(کتاب «شاخصهای عرفان ناب شیعی» تالیف آقای محمد فنایی اشکوری، این رقباء را برشمرده است که با تغییرات و توضیحات بنده به صورت زیر است):
▫️بر اساس تعریف عرفان شیعی فقاهتی و هسته اصلیِ آن، ۱۰ دیدگاه یا مکتب یا نحله یا طریق یا … که به نام عرفان مشتهر هستند رقباء عرفان شیعی فقاهتی هستند:
۱. عرفان بدون خدا:
▪️ یعنی تلاشهای علمی و عملی که در آنها به جای تلاش برای اتصال قلبی به «وجود بینهایتِ جامع کمالاتِ خالقِ حاضرِ رازقِ مدبّر» به منبع دیگری برای آرامش روحی و قلبی توجه میشود مانند طبیعت، یا انرژی، یا وجود مبهم یا …
۲. عرفان بدون توحید:
▪️ یعنی تلاشهای علمی و عملی که در آنها به جای تلاش برای اتصال قلبی به «وجود بینهایت خداوند» که سرمنشاء تمام علوم و امور است، به سرمنشاءهای متعدد برای خیر و شر، برای طبیعت و ملکوت، برای حیات و ممات و …، یا به تثلیت قائل هستند و متمرکز بر پرستش آنها هستند.
۳. عرفان همهخدایی:
▪️ مکتبی به اسم عرفان است که به دلیل دریافت غلط از «وحدت وجود»، همه موجودات را خدا میپندارد؛ در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، همه موجودات مخلوق هستند و محدود، و خداوند خالق است و نامحدود، و کیفیت ربط محدود با نامحدود، به صورت «تجلی» است که به «آیه و آیاتالله» تعبیر میشود یعنی همه موجودات تجلیات خداوند هستند و همه هستی را باید ظهور خداوند دید نه خودِ خداوند.
۴. عرفان بدون شریعت:
▪️ مکتبی که قائل است برای رسیدن به کمال عرفانی، میتوان از «طریقت» که دستورات استاد است به هدف رسید و نیازی به «شریعت» و التزام به احکام نیست و حتی اگر از شریعت استفاده شود وقتی سالک به رتبهای از کمال رسید دیگر نیازمند شریعت نخواهد بود، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، التزام به احکام شرعی شرط اول و پیشنیاز حرکت سلوک است و از آنجایی که همین احکام ظاهری دارای بواطن متعدد است سالک با طی منازل و عبور از مراحل، باید ملتزم به همین احکام شرعی با توجه به باطن آنها بشود تا بتواند به رتبه بعدی صعود کند و چون این باطنها متصل به خداوند است لذا نهایت ندارد و بنابراین سالک الی الله به هر مرحلهای هم که برسد باید در التزام به همین احکام شرعی قرار بگیرد.
۵. عرفان بدون ولایت:
▪️ عرفانهای منسوب به اهل سنت است که قائلند مسیر سلوک الی الله، نیاز به ولیّ الله معصومی که توسط پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، تعیین شده باشد ندارد و میتوان این راه را فقط با توجه به قرآن و پیامبر خدا و فهم استاد سلوکی از این دو طی کرد، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، صراط مستقیمی که هیچ انحراف و نوسانی در آن نیست فقط و فقط با اتصال به قلب ائمه معصومین اوصیاء پیامبر خداست و هم فهم معصومین و هم دریافتهای قلبی آنها و هم جذبه قلبی آنها برای حرکت سالک، شرط لازم است.
۶. عرفان بدون عقل:
▪️ مکتبی به اسم عرفان است که با دریافت غلط از آموزۀ «ضرورت تسلیم در برابر استاد»، و تفسیر غلط از «عقل»، عقل را تخطئه میکند و مسیر سلوک را منوط به کنار گذاشتن عقل می داند؛ در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، «عقل» به معنی تشخیصهای بر اساس تجربههای شخصی نیست بلکه تشخیصهای بر اساس برهانِ دارای ضوابط منطقی است و چنین عقلی هم راهگشاست و هم معیار سنجش صحت طریق.
#مبانی #نظریه #عرفان #سلوک #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ عرفان شیعی فقاهتی و ده عرفان رقیب| بخش سوم.
۷. عرفان عقلمدار:
▪️ عرفانی است که با فهم نادرست از «عقل و عقلانیت»، تشخیصهای تجربهمحور اشخاص را هم «عقل» میداند و اتکای سالک به تشخیصهای خودش را محور قرار میدهد و از تبعیت از استاد در مواردی که شرایط شرعی لازم را دارد ولی به تشخیص خودِ سالک صلاح نیست سر باز میزند، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، عقلِ برهانی لازم است ولی کافی نیست و از ادلّۀ اصلی برای اثبات ضرورت دین و نبوت و امامت این است که عقل برای رسیدن به کمال لازم است ولی کافی نیست و تشخیص همۀ صلاح و فسادهایی که در حیطه محکمات دین است توسط فهمهای فردی تجربی اشخاص قابل دستیابی نیست و نیاز به عقل متصل به ملکوت دارد.
۸. عرفان بدون استاد:
▪️ مکتبی است که سلوک الی الله را نیازمند استاد نمیداند و عمل به ظاهر احکام شرعی و رعایت واجب و حرام را کافی میداند، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، قلمرو التزام به احکام شرعی، منحصر به واجب و حرام نیست و مستحبات و مکروهات و مباحات را هم در بر میگیرد و همچنین همه آنها بر اساس روایات، دارای روح و باطن هستند مانند حضور قلب نماز که اگر رعایت نشود اثر لازم برای رشد و کمال را ایجاد نخواهد کرد، و برای دستیابی به برنامۀ متناسب با ظرفیت و توان هر سالکی در مقاطع مختلف سلوک، نیاز به استادی است که اشراف بر باطن سالک داشته باشد و اشراف بر ظاهر و باطن احکام شرعی داشته باشد و چگونگی پیاده کردن این ظاهر و باطن را بشناسد.
۹. عرفان عزلتی:
▪️ عرفانی است که با تفسیر ناصواب از «عزلت»، گوشهنشینی مطلق و رُهبانیت را بستر ضروری سلوک الی الله میداند؛ در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، مقصود اولیه از «عزلت»، کنارهگیری از افراد و محیطهای آلوده به حرام و فساد است و مقصود دوم از عزلت، عزلت قلبی و خلوت درونی است در عین اینکه برای زندگی فردی و اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، براساس وظائف شرعی تلاش می کند.
۱۰. عرفان بدون کرامت:
▪️ نحلهای از مکاتب عرفانی است که با فهم نادرست از اینکه تا سالک از «خود و خودیت» عبور نکند به خدا متصل نخواهد شد، برای اینکه نفْسشان را بشکنند کارهایی انجام میدهند که سبب ملامت دیگران شود و این افراد با قرار گرفتن در زیر ملامت دیگران و صبر بر آن، از اعتباریات و خودیتها عبور کنند، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، مومن دارای عزت و کرامت است و از مواضع تهمت نیز باید پرهیز کند و برای عبور از خود و خودیت، از ابزار «ایثار» و «اخلاص»، استفاده میکند.
▫️ عرفانِ شیعی، بر اساس راهبری معصومین علیهمالسلام، طالبین را بهسوی «لقاءالله» دعوت میکند و این لقاء را «شهود قلبی وجود بینهایت خداوند» میداند و روش لازم برای این حرکت را تلاش برای دستیابی به «خلوص ذاتی» میشمارد و خلوص ذاتی را عبور از خود و ادراک خود، میداند تا اراده و ادراک حضرت دوست در وجود او تجلی کند و فرد به مقام «ولایت» برسد؛ مقامی که هیچ حجاب ادراکی میان او و خداوند وجود ندارد.
#مبانی #نظریه #عرفان #سلوک #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ عرفان شیعی فقاهتی و ده عرفان رقیب| بخش چهارم
▫️ روایت قدسیِ زیر که از امیرالمومنین علیهالسلام و او از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در معراج وارد شده است، عصاره عرفان شیعی است که کیمیای «عشق و محبت الهی» را سبب ایجاد خلوص ذاتی و خلوص ذاتی را سبب ایجاد شهود قلبی او برشمرده است:
▫️ «…َ أَمَّا الْعَیْشُ الْهَنِیءُ فَهُوَ الَّذِی لَا یَفْتُرُ صَاحِبُهُ عَنْ ذِکْرِی وَ لَا یَنْسَى نِعْمَتِی وَ لَا یَجْهَلُ حَقِّی یَطْلُبُ رِضَایَ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ أَمَّا الْحَیَاهُ الْبَاقِیَهُ فَهِیَ الَّتِی یَعْمَلُ لِنَفْسِهِ حَتَّى تَهُونَ عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ تَصْغُرَ فِی عَیْنَیْهِ وَ تَعْظُمَ الْآخِرَهُ عِنْدَهُ وَ یُؤْثِرَ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ وَ یَبْتَغِیَ مَرْضَاتِی وَ یُعَظِّمَ حَقَّ عَظَمَتِی وَ یَذْکُرَ عِلْمِی بِهِ وَ یُرَاقِبَنِی بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ عِنْدَ کُلِّ سَیِّئَهٍ وَ مَعْصِیَهٍ وَ یَنْفِیَ قَلْبَهُ عَنْ کُلِّ مَا أَکْرَهُ وَ یُبْغِضَ الشَّیْطَانَ وَ وَسَاوِسَهُ لَا یَجْعَلُ لِإِبْلِیسَ عَلَى قَلْبِهِ سُلْطَاناً وَ سَبِیلًا فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ أَسْکَنْتُ فِی قَلْبِهِ حُبّاً حَتَّى أَجْعَلَ قَلْبَهُ لِی وَ فَرَاغَهُ وَ اشْتِغَالَهُ وَ هَمَّهُ وَ حَدِیثَهُ مِنَ النِّعْمَهِ الَّتِی أَنْعَمْتُ بِهَا عَلَى أَهْلِ مَحَبَّتِی مِنْ خَلْقِی وَ أَفْتَحَ عَیْنَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّى یَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ یَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ أُضَیِّقَ عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ أُبَغِّضَ إِلَیْهِ مَا فِیهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا…». (ارشاد دیلمی، ج۱ ص۲۰۴)
▫️ ترجمه: زندگی دلچسب، زندگانیِ کسی است که دائماً به یاد من است، همیشه خود را غرق در نعمتهای من میبیند، موقعیت و جایگاه من را نادیده نمیگیرد و آنچه باید برای من انجام دهد همیشه در برابر دیدگان اوست؛ شبانهروز بهدنبال جلب رضای من است. زندگی پایدارِ ابدی، زندگانی کسی است که چنان به دنبال اصلاح نفس خود است که دنیا در نظرش بیارزش و آخرت در نظرش بزرگترین ارزش شده است؛ کسی که نظر مرا بر نظر خودش ترجیح میدهد و بهدنبال جلب رضای من است و عظمت مرا همیشه در نظر دارد و مرا حاضر و ناظر بر خود میبیند؛ هر چه مورد رضای من نیست را از دلش پاک میکند و با تمام وجود در برابر شیطان و وسوسههایش میایستد و اجازه نمیدهد شیطان به قلبش نفوذ کند.
▫️ من در بندهای که این حسّ و حال برای او پیدا شود محبتم را قرار میدهم بهطوری که تمام توجهاش به من باشد، سکون و حرکتش، همّت و ارادهاش، سکوت و گفتارش، همه و همه از نعمتِ «شهود» که فقط بر اهل محبتام ارزانی کردهام سرچشمه بگیرد.
▫️ چشم و گوش قلبش را باز میکنم تا با قلبش صدای مرا بشنود و با قلبش به عظمت و جلال من نظاره کند؛ دنیا و لذّاتش را در چشم او کوچک و منفور میکنم و همانگونه که راهبر و نگهبان یک مجموعه، افرادش را از موقعیتهای خطرناک دور میکند او را از دنیا دور میکنم.
▫️ وقتی چنین حسّ و حالی به او دست داد، از اهل دنیا بهشدت پرهیز میکند و از زندگی سطحیِ موقت به زندگی عمیق و ابدی میرسد، از فضای نفوذ شیطان به فضای سلطه رحمان میرود.... این مقام اهل رضایت از من است…. هیچ حجاب و هیچ واسطهای میان من و چنین کسی نخواهد بود….»
▫️ در نهایت باید عرض کنیم کاربرد و توصیه عملی بحث این است که صراط مستقیم در جمع میان ظاهر و باطن خواهد بود و تا وقت باقی است باید دست به راه عرفان و سلوک الی الله زد.
#مبانی #نظریه #عرفان #سلوک #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ عرفان شیعی فقاهتی و ده عرفان رقیب| بخش پنجم
▫️ پرسشهای ناقدان محترم:
▫️ https://iict.ac.ir/2020/03/feqahativaseti/
☑️ پاسخهای استاد واسطی:
▫️ ابتدا پاسخ به چند نکته که به هسته مرکزی بحث اشاره داشت عرض میشود و در ادامه سایر نکات، به قدر وقت بررسی خواهد شد. در مجموعه سوالاتی که صورت گرفت نکته مشترکی وجود داشت بحث اصل رابطه فقه و عرفان بود.
▫️ مراد بنده در این بحث اعم از عرفان نظری و عملی است. مراد از «برهانی شدن»، خردپذیری در مقابل خردستیزی است. یعنی عرفان نظری و چه عرفان عملی نباید خردستیز باشند بلکه باید خردپذیر باشند (البته حقیر تعبیری را یکی از روشنفکران به صورت سه قسمِ «خردپذیر، خردستیز و خردگریز» بیان کرده است دارای اختلال میدانم)
▫️ توضیح خردپذیری با استعاره از زبان اصول فقهی، «عدم مخالفت قطعیه با عقل» است؛ آن چیزی که در عرفان است (چه نظری و عملی) بایستی عدم مخالفت قطعی با برهان و عدم مخالفت قطعی با نصوص وحیانی داشته باشد این ربط اصلی و نکته مرکزی است.
▫️ ناقدان محترم فرمودند هویت فقه استنباط حکم و اعتباریات شرعیه است لذا ربطی به فضای عرفان ندارد؛ پاسخ این است که: فقه، حکمِ فعلِ مکلف است و فعل مکلف اختصاص به موارد فردیِ جوارحی ندارد و افعال جوانحی و قلبی را نیز در بر میگیرد.
▫️ مثل حرمت حسد، حرمت تکبر و … که اگر در وسائل الشیعه جلد ۱۱ در باب جهاد با نفس ملاحظه بفرمایید شیخ حر عاملی بر اساس روایاتِ این باب، فتوای رسمی فقهی با عنوان وجوب، حرمت، استحباب و کراهت صادر کرده است.
▫️ حکمِ افعال قلبی، جهتدار کردنِ توجههای قلبی است؛ جهتدادن به فعل مکلف که کار «حکم» است بایستی منطبق با منابع وحیانی و ما یتصل بالوحی باشد که «سنّت» است. در بحث شهود، ظهور و بروز ادراک فرد بر اساس علم حضوری است، لذا یک فعل، تحقق پیدا میکند، کلمه «فعل» را چون منصرف در رفتار جوارحی میدانیم لذا حکم فعل مکلف بر کارهای ظاهری بار میشود.
▫️ اما آیا سوء ظن به دیگران بدون ظهور و بروز بیرونی، حکم دارد یا ندارد؟ یا بر حسن ظن بالله آن حکم استحباب بار میشود یا نمیشود؟ کسی که تجرّی میکند عذاب دنیوی ندارد اما بر اساس مبانی فقهی دارای عذاب متناسب اخروی است.
▫️ فضای فقهی در فعل مکلف جوارحی متمرکز شده است در حالی که ملاک خود فقه این است که آن چیزی که از انسان صادر میشود اعم از ذهنی، احساسی، عملی، فردی، جمعی و تمدنی، همه اینها نیازمند جهتسازی برای حصول قرب الی الله است. کار فقه جهتدهی به اینهاست.
▫️ علم اخلاق نیز تعیین فعل مکلف میکند اما نه در حیطه الزام، بلکه در حیطه ترجیحات؛ جوهرۀ اخلاقیات بیان مستحبات و مکروهات به معنی عام است، به همراه اجمالی از چگونگی تخلیه از محرمات و مکروهات، و تحلیه به واجبات و مستحبات. عناوین کتاب جامع السعادات مرحوم نراقی را که از منابع اخلاقی مشهور ما هستند شاهد خوبی بر این مدعاست. فقه اصطلاحیِ فعلی، مشابه با نظام حقوقی است (اعم از حق الله و حق الناس).
▫️ بنابراین در ربط عرفان با فضای فقه، منظور هم ربط روششناسانه و هم ربط محتوایی است؛ احکام فقهی در فقه جواهری، تابع مصالح و مفاسد واقعیه هستند، کلمه «واقعیه» حیاتی است یعنی تمام احکام دارای منشاء اعتبار حقیقی هستند؛ در کلام شیعی که پشت صحنه فقه جواهری است مصلحت و مفسده واقعیه معنا دارد، تطبیق با اهداف شریعه معنا دارد، تطبیق تکوین و تشریع معنا دارد.
▫️ قسمت اصلی که مقصود بنده در اینجا است بحث روششناسانه است، یعنی محصول عرفان عملی که در فضای جوانح و جوارح است و در جلوههای قلبی فعال میشود بایستی منطبق با محصولات فقهی بر اساس روش اجتهاد باشد؛ یعنی عرفان شیعی فقاهتی، فقهگریز نیست، فقهستیز نیست، بلکه فقهپذیر است و فقهپذیری در حداقل مرتبۀ آن، «عدم مخالفت قطعیه» با قطعیات فقهی است،
▫️ که البته آنچه در صحنه میدانی عرفان شیعی فقاهتی میبینیم تلاش عرفاء برای «موافقت قطعیه با فقه» و آنهم با تمام مراتب فقه است، یعنی اهل عرفان شیعی فقاهتی، بیشتر از آنچه بسیاری از مومنین مقید به احکام انجام میدهند، به مستحبات و مکروهات و آنهم با آداب باطنیِ آنها که در روایات آمده است ملتزم هستند.
#مبانی #نظریه #عرفان #سلوک #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ عرفان شیعی فقاهتی و ده عرفان رقیب| بخش ششم و پایانی
▫️ در عرفان شیعی فقاهتی گزارههای عرفانی و مدعیات عرفانی از آیات و روایات استخراج میشود، و بر اساس روش اجتهادی استظهاری در فقه جواهری، اعتبارسنجی میشود، روشی که بر اساس تراکم قرائن و جمعالادله بنا شده است (قرائن درونمتنی، برونمتنی، سیاق، اسباب نزول و صدور، ادله مخصص و مقید و مبین، قرائن عقلی قطعی، قرائن تجربی و عرفی قطعی، ادلۀ حاکم و وارد و قواعد تعارضها و ترجیحات و...)
▫️ ناقد عزیز دیگری فرمودند: عرفان که ادراک تجلیات خداست امر فردی است و نوعی نیست در حالی که اگر لوازم آن نوعی نباشد قابل نشر نیست، پاسخ اینکه: تصریح شد که ادراکات عرفان شیعی فقاهتی وقتی معنادار میشود که در این پارادایم قابل تبیین باشد، و اگر قابل تبیین نبود حجیت پیدا نمیکند، حتی برای خودِ شهودکننده، یعنی شهودکننده ابتدا باید شهود خود را بر عقل و شرع قطعی عرضه کند و اگر منطبق بود، تازه به اول شرایط احراز اعتبار در دستگاه اعتبارسنجیِ شهودها میرسد و اگر از آن هم عبور کرد، آنگاه قابل اعتماد خواهد بود.
▫️ کتاب «معیار سنجش گزارههای شهودی وجودی» تالیف حجتالاسلام علی فضلی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را ملاحظه بفرمایید.
▫️ در مکتب عرفان شیعی فقاهتی، شهود باید قابل سنجش برهانی باشد، قابل سنجش نقلی هم باشد. این که فرمودند عرفان برتر از برهان است، در قسمت قبل عرض شد که این برتری عرفان بر برهان به خاطر برتری علم حضوری بر علم حصولیِ صحیح است و عرفان، سبب میشود ما به واسطه شهود، حد وسط هایی در استدلالها را که قبلاً با عقل نتوانسته بودیم ملتفت بشویم التفات پیدا کنیم و بعد عارفِ حکیم بر اساس آن، برهان جدیدی یا ساختار جدیدِ برهانیای را ارائه میکند؛
▫️ تعابیر زیادی در کتابهای عرفانیِ استدلالی داریم با عباراتی مانند: هذا الهام الهی، اشراق منه، کشف الهی و …، به خصوص کتابهای ملاصدرا یا تعابیری که از شیخ اشراق نقل شده است، اینها التفات به حقایقی است که عقل به آنها التفات نداشت و با شهودی که ایجاد شده است در مییابد و آن را تبدیل به برهان میکند.
▫️ جوهرۀ نگرش توحیدی به تمام موجودات، همان است که در تعبیر که امام باقر علیه السلام فرمود آمده است: «انه شیءٌ بحقیقه الشیئیه»، یعنی اصل الوجود و صِرف الوجود در هستی یک وجود بینهایت است که ذات مقدس الهی است و بقیه موجودات تجلیات او هستند.
▫️ در بحث «اتصال به بینهایت» که فرمودید، عرض شد وجود الاتصال مراد نیست بلکه «شهود الاتصال» مراد است، اتصال وجود ظهور به مظهر، یک امر تکوینی است که در عرفان نظری مدلل میشود و در عرفان عملی شهود میشود، و اصلا کل بحث این است که شهود عارف نسبت به این اتصال باید منطبق بر برهانی و مستند نقلی باشد.
▫️ در پاسخ به این نکته که «قیصری» شیعه نیست، باید گفت به همان دلیلی که فرمودید در توضیح مفصلی که در ولایت ائمه طاهرین علیهم السلام آورده است نشانههای صریح بر این است که در او فضای اهل سنت قرار ندارد. در ابنعربی هم در بحث قطب اعظم وقتی بحث میکند مدار عالم بر قطب اعظم است به طور صریح مصداق اسم حضرت حجت را با تاکید بر اینکه از نسل فاطمه و حسین بن علی است برای قطب اعظم میآورد. کسی که بر اساس این مصداق حرکت میکند در فضای اهل سنت نیست. مواردی که سبب شده اینها را سنی بدانند به خاطر عباراتی است که در مورد خلفا دارند، عباراتی که در مقابل قرائن اظهر در توصیفات معتقدات شیعیِ آنها، حمل بر تقیه در زمان تاریخی آنها است.
▫️ نکته آخر که فرمودند وجود نامتناهی متعلق شهود است یعنی چه؟ پاسخ اینکه: همانطور که عرض شد در عرفان به میزان عبور از «تعیُّین» ادراک ایجاد میکند و این عبور از تعیین در یکی از قرائتهای دیدگاه «فناء فی الله»، فنای ادراکی است یعنی فرد از ادراک خودش عبور میکند، چون از ادراک خود عبور کرد و به اصل الوجود ملتفت میشود، به وجود صرف ملتفت میشود آن را حضورا مییابد.
#مبانی #نظریه #عرفان #سلوک #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ عصاره نظریه وحدت وجود.
▫️ تحلیل نظریه وحدت وجود:
▫️ eitaa.com/vaseti/191
▫️ آیات و روایات توحیدی:
▫️ eitaa.com/vaseti/199
▫️ وحدت وجود در قرآن:
▫️ eitaa.com/vaseti/201
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود| بخش اول.
موضوع بحث
«وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» چیست؟ چه آثار و لوازمی دارد؟ (نظریه وحدت شخصی وجود + نظریه تجلی)
مساله بحث
رابطه وجودی میان خالق و مخلوق چگونه است؟ (رابطه وجود بینهایت با وجود محدود)؛ رابطه نفْس یکپارچه انسان با افکار و احساسات و رفتارهای او چیست؟ رابطه نیروی واحد جاری در طبیعت با تنوع موجودات و پدیدهها چیست؟
پیشفرضها
وحدت = خصوصیت وجودی یکپارچگی که قابل تجزیه و تقسیم نیست.
کثرت = خصوصیت وجودیای که حد و مرز، ابعاد و زوایا، اجزاء و روابط از آن انتزاع میشود.
فرضیه بحث
۱. وحدت در کثرت = جریان وجود واحد در قالب کثرات و تلاش برای کشف مبدأ تجلی واحد در کثرات مختلف.
۲. کثرت در وحدت = ظهور و بروز وجود واحد در قالب کثرات و تلاش برای قرار دادن هر تجلی در موقعیت وجودی خاص به خود.
۳. رابطه خداوند (وجود بینهایت) با مخلوقات (وجودهای محدود)، رابطه تجلی و ظهور است. (موجودات ظهورات و نمودهای وجود خداوند هستند.)
۴. نظریه تجلی = مخلوقات، دارای وجود استقلالی در کنار خداوند نیستند بلکه وجودشان به نحو «تجلی» است که بازتابی از وجود خداوند است و شؤون و اطوار ظهورات الهی محسوب میشوند
۵. نظریه وحدت وجود (در تقریر عرفان شیعی) = هستی، یک وجود یکپارچه بینهایت است (وجود خداوند) و تمام موجودات ظهور و بروزهای آن میباشند.
تبیین بحث
خداوند، وجود بینهایت است و «وجود بینهایت» از همه جهات و جوانب و اعتبارات و ابعاد و سطوح و …. (هو، فوق ما لایتناهی بما لایتناهی شِدّهً عِدّهً مُدّهً؛ صرف الوجود المتأكد الشديد الذي لا يتناهى قوته و شدته بل هو فوق ما لا يتناهى فلا يحده حد و لا يضبطه رسم وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ. [1]
وجود بینهایت جایی برای وجود دیگری باقی نمیگذارد؛ در این صورت، وضعیت مخلوقات که بالوجدان وجود آنها را حس میکنیم و اینطور نیست که توهمی و تابع اراده ما باشند، چه میشود؟
از سوی دیگر همیشه عقل بشر به وجود «وحدت» در فضای طبیعت، منتقل شده است و به دنبال تئوریای میگردد که همه نیروهای به ظاهر مختلف در عالم را به یک نیروی واحد برساند.
این دو مساله (بینهایت بودن خداوند + لمس وحدت در کثرات طبیعت) سبب شده است عقول به مساله کشف وحدت و نحوه ربط وحدت با کثرت بپردازند.
نظریات مختلفی در فلسفه با رویکردهای متنوعش و در عرفان با قرائتهای مختلفش و در فیزیک با دیدگاههای متفاوتش، پردازش شده است؛ در عرفان شیعی، نظریه «وحدت وجود و کثرت بالتجلی» از عهده کلیه ابهامات در این فضا برآمده است.
(برای تفصیل بحث، به کتاب مبانی و اصول عرفان نظری، حجتالاسلام سید یدالله یزدانپناه، نشر موسسه امام خمینی قم، مراجعه فرمایید.)
▫️ خلاصه فشرده نظریه وحدت وجود:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/186
استدلال: (با استفاده از حد وسط ارائه شده در روايت: افتراق الحاد و المحدود. [2])
مقدمه اول: وجود محدود، محدودکننده میخواهد + محدودکننده نهایی نباید خود محدود باشد پس محدودکننده نهایی، نامحدود است.
مقدمه دوم: وجود نامحدود، هیچ مرتبه و موقعیتی برای وجود دیگری باقی نمیگذارد و الا اگر چیز دیگری موجود باشد به همان اندازه وجود نامحدود را محدود میکند. + مگر اینکه آن چیز وجودش در برابر وجود نامحدود نباشد بلکه ظهور و بروزی از خود او باشد. (مانند نفس)
نتیجه: پس تمام موجودات ماسوی الله، وجودی مستقل در کنار او و چسبیده به او ندارند بلکه جلوه و ظهور و نمود او هستند. عین او نیستند چون محدودند، غیر او نیستند چون او نامحدود است.
پاسخ حکمت متعالیه و عرفان شیعی به اين سؤال، «وحدت وجود» را بهصورت قضيه زير عرضه كرده است:
نظريه «هستی يكبخشی» در برابر نظريه «هستی دوبخشی»
كل هستی يكپارچه است و تنها يك وجود، واقعی و مستقل است و ساير موجودات ظهورات او هستند.
وحدت + كثرت
▫️ چهل حدیث توحید عرفانی:
▫️
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود| بخش دوم.
◽️ قرائتهای مختلف برای نحوه ربط وحدت با کثرت: (که فقط یک مورد آن صحیح است و باقی مغالطه و توهمی است)
◻️ برای دريافت انواع تقريرهای ممكن از اين جمله بايد به موارد زير توجه كرد:
◽️ رابطه ميان موضوع و محمول در يك قضيه به هشت «حيث» قابل برقراری است: (از کتاب مبانی و اصول عرفان نظری، استاد یزدانپناه)
۱. حيث تعليلی [3]
۲. حيث تقييدی [4]
۳. حيث اضافی [5]
۴. حيث تقييدی نفادی [6]
۵. حيث تقييدی اندماجی [7]
۶. حیث تقییدی شأنی [8]
۷. حیث اطلاقی [9]
۸. حیث اشراقی [10]
◽️ اقسام یكی بودن یا وحدت به سه صورت قابل لحاظ است:
۱. وحدت واقعی (یك مورد است و دومی ندارد)
۲. وحدت اعتباری (مصادیق متعدد دارد اما همه آنها در یك مفهوم ذهنی مشتركند)
۳. وحدت اطلاقی (حد و مرز ندارد تا دومی داشته باشد)
◽️ اقسام ظهور به صورتهای زیر قابل لحاظ است:
۱. ظهور ذات
۲. ظهور اسماء و صفات
۳. حلول در غیر
۴. اتحاد با غیر
۵. ظهور كلی در جزئی
۶. ظهور مطلق در مقید
۷. ظهور ماهیت در افرادش
۸. ظهور اضافه در نسبتها
۹. ظهور اشراقی
۱۰. ظهور نزولی
۱۱. ظهور عروجی
۱۲. ظهور تجلی
◻️ ضرب لحاظهای فوق در یكدیگر حالات بسیاری را برای تفسیر نظریه وحدت وجود حاصل میکند.
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود| بخش سوم.
◽️ در یك تقسیم بندی كلی، تقریرات وحدت وجود به دو دسته زیر تقسیم میشوند:
۱. تقریرات یگانهانگاری خدا و مخلوقات (خدا = جهان خلقت)
۲. تقریرات دوگانهانگاری خدا و مخلوقات (خدا < جهان خلقت؛ یا، خدا ≠جهان خلقت)
◀️ حاصل ضرب مفاهیم فوق: (که فقط مورد آخر صحیح است)
1⃣ خدا وحدت اعتباری دارد و جهان كثرت حقیقی.
(جهانخدایی، همهخدایی، همسنخی مطلق، همگوهری)
خدا نام دیگری برای جهان است.
ذات خداوند تحقق مستقل بالفعل جدای از مظاهر و جلوهها ندارد و خدا اصلا چیزی جز مجموعه صور و اشیاء نیست.
اشیاء اجزاء وجودی خداوند هستند مانند درختی كه از ریشه و تنه و شاخ و برگ است.
خدا همان طبیعت است.
خدا آگاهی مطلق است كه از ارواح مختلف موجودات تشكیل شده است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است.
ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است.
2⃣ خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت حقیقی دارد، كثرت به وحدت باز میگردد و وحدت در كثرت ظهور دارد.
ظهور خداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است.
ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است.
3⃣ خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت بازمیگردد و وحدت در كثرت ظهور دارد.
اعتباری به معنی توهمی (اگر مُدركی در كار نباشد، كثرتی وجود نخواهد داشت.)
ظهور خداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است.
ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است.
4⃣ خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت بازمیگردد و وحدت در كثرت ظهور دارد.
اعتباری به معنی دارای منشاء انتزاع خارجی حقیقی.
نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی نفادی است.
نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی اندماجی است.
نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی شأنی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است.
ظهور خداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است.
ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است.
آنچه مورد پذیرش است و اوفق و انسب با قواعد است، نظر زیر است:
خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت باز میگردد و وحدت در كثرت ظهور دارد، كه ظهورش بهنحو مطلق در مقید است و نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی شأنی است. (نظریه تجلی)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
امتداد نظریه «وحدت وجود» در امور اجتماعی:
تمام فرآیندها و سیستمهای تمدنی در آرمانشهر اسلام، علاوه بر اینکه کارکرد رفع نیازی خود را دارند، فکر و احساس شهروندان را به سمت احساس حضور خداوند سوق میدهند. (سریان توحید در کلیه شبکههای زندگی)
مفاهیم کلیدی
دینشناسی، حکمت متعالیه، مبانی هستیشناسانه، وحدت وجود، وحدت در کثرت، الگوی پیشرفت
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود| بخش چهارم و پایانی.
مباحث و مطالب مرتبط:
▫️ مناظرات بازخوانی عرفان و حکمت شیعی:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/169
▫️ https://eitaa.com/vaseti/170
▫️ شاخص «احساس حضور خدا»:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/180
▫️ https://eitaa.com/vaseti/180
▫️ «بیانیه عرفان شیعی»:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/158
▫️ https://eitaa.com/vaseti/168
▫️ عرفان شیعی فقاهتی:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/148
▫️ https://eitaa.com/vaseti/149
پینوشتها:
[1] . ر.ک. شواهدالربوبیه، صدرا، ص۷
[2] . توحيد صدوق، ص ۵۶
[3] . علت اتصاف محمول به موضوع كه امری غير از موضوع باشد، مثلا در جمله «آب گرم شد» علت گرما چيزی غير از آب است. حرارت آتش، حيث تعليلی اين جمله است.
[4] . واسطه در اتصاف محمول به موضوع كه امری غير از موضوع باشد، مثلا در جمله «اين ميز سفيد است» علت سفيد بودن ميز، بودن نيست بلكه به واسطه رنگ سفيد خارج از ميز، سفيد شده است.
[5] . از رابطه ميان موضوع با چيز ديگري، مفهومی انتزاع میشود كه آن مفهوم واسطه در عروض محمول بر موضوع میشود. مثلا در جمله «پدر فرد خوبی است» مفهوم پدر بودن از رابطه موضوع با من ايجاد میشود و سپس محل برای عروض صفت خوبی میشود.
[6] . به حدود وجود موضوع، توجه میشود و موضوع شأن خاصی بهخود میگيرد و اين شأن واسطه عروض محمول بر موضوع میشود، مثلا در جمله «درختی درخت متمايز از جسم بودن آن است»، حمل «درختی» بر درخت، بواسطه شأن ماهوی وجود درخت است. (ماهيت از نفاد، حد و پايان شیء انتزاع میشود)
[7] . به حاق وجود موضوع (نه حدود عدمی آن) توجه میشود و موضوع شأن خاص به خود میگيرد و اين شان واسطه عروض محمول بر موضوع میشود. مثلا در جمله «عليّت از اصول فلسفه است» مفهوم «عليّت» از متن وجود موضوع و رابطه آن با موضوع ديگر انتزاع شده است و به واسطه اين شان جديد در معرض حمل محمول قرار گرفته است. (مصاديق موضوع در خارج مندمج هستند)
[8] . به حاق موضوع توجه میشود از حيث دارای مراتبِ مختلف بودن و با اين توجه، موضوع شان خاصی به خود میگيرد و اين شان واسطه عروض محمول بر موضوع میشود، مثلا در جمله «نفس انسان قابليت محض است»، از توجه به موضوع يعنی «نفس» با لحاظ اينكه دارای مراتب و لايههای مختلف است، شانی از موضوع توليد میشود كه به واسطه آن عروض محمول بر موضوع، موجه میشود.
[9] . علت يا واسطهای در عروض محمول بر موضوع وجود ندارد بلكه ذات موضوع علت حمل است، مثلا در جمله «خدا وجود دارد» چيزی از بيرون خداوند علت يا واسطه در ثبوت وجود بر او نيست.
[10] . به حاق موضوع توجه میشود و به اينكه اين موضوع علت برای بروز يك حالت میتواند باشد و سپس آن وضعيتِ توانايی برای صدور يك حالت، واسطه برای اتصاف محمول به موضوع میشود. در جمله «اراده من فعال است» نسبت دادن اراده به خود از باب حيث اشراقی است.
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
تحلیل توحید و نظریه وحدت وجود و تجلی (وحدت در کثرت وکثرت در وحدت).pdf
486.5K
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود.
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #وحدت_وجود
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ آیات و روایات توحیدی| بخش اول.
پيشنياز:
امام موسی كاظم عليهالسلام فرمود:
مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلَى عِبَادِهِ إِلَّا لِيَعْقِلُوا عَنِ اللَّهِ فَأَحْسَنُهُمُ اسْتِجَابَةً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَة.
ترجمه: خداوند پيامبرانش را نفرستاد مگر براي اينكه مردم «خداوند» را درك كنند، فردی كه بهترين درك و معرفت را از خدا داشته باشد كسی است كه بهترين همراهی را با فرستادگان الهی كرده است.
مجموعه حاضر، منتخبی از روايات معرفتي اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام است كه در آنها به تبيين «چيستی خداوند» پرداخته شده است.
كنار هم ديدن اين مجموعه روايات، در ايجاد دركی صحيح و به دور از افراط و تفريط (تعطيل و تشبيه) بسيار اثرگذار است.
از مجموعه اين معارف، بهدست میآيد كه خدای واقعی غير توهمی چنين است:
خدا = وجود بینهايت
فوق زمان و مكان، نامحدود، يكپارچه و بدون اجزاء و اقسام، بدون هر گونه شكل و صورتِ آشكار يا مبهم.
هيچ زمان و مكان و موجودی از او جدا نيست و او در هيچ زمان و مكان و موجودی محدود نشده است.
تمام هستی را پُر كرده است و بر تمام مخلوقات احاطه دارد.
مخلوقات، موجوداتی در كنار خدا نيستند، موجوداتی داخل خدا هم نيستند، خدا نيز داخل آنها نيست، بلكه مخلوقات، تجليات وجود خدا هستند.
خدا همه جا هست چشم دل بگشا و ببين.
محصول و نتیجه عرفان شیعی فقاهتی:
عارف، کل هستی و نحوه خلق کردن و ربط خداوند با مخلوقات را در قلب خود مشاهده میکند و واسطهای برای جریان فیض خداوند به مخلوقات میشود.
قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ: قَالَ اللَهُ:
مَا تَحَبَّبَ إلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُهُ عَلَيْهِ. وَ إنَّهُ لَيَتَحَبَّبُ إلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّي أُحِبَّهُ. فَإذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ، وَ بَصَرَهُ الَّذِي يَبْصُرُ بِهِ، وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ، وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا، وَ رِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا، إذَا دَعَانِي أَجَبْتُهُ، وَ إذَا سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ.
بنده من با اطاعت از من و جلب رضايتم، محبوب من میشود و در اثر اين محبت، من چشم و گوش و زبان و دست و پای او میشوم.
محاسن برقی، ج1 ص291
◀️ دو نظريه برای تبيين كيفيت ربط خالق و مخلوق
▫️ به نظر شما كدام نظريه به عظمت و وحدانيت و ربوبيت الهی نزديكتر است؟
1⃣ هستی دو بخشی؛ يك بخش مختص خداوند و يك بخش مختص مخلوقات و رابطه اين دو بخش نيز رابطه احاطه وجودی نيست بلكه احاطه علمی است يعنی خدايی در كنار مخلوقات كه آنها را با علم خود كنترل میكند.
2⃣ هستی يكپارچه كه فقط و فقط اصالت و استقلال و عظمت و حياه و قدرت و اراده از آنِ خداوند است و مخلوقات تجلّيات خداوند هستند، فقر محض هستند و رابطه خدا با موجودات، رابطه احاطه وجودی است. (قرائت «تجلّی» از نظريه وحدت وجود)
▫️ كدام نظريه با تعابير زير بيشتر میسازد؟
▫️ https://eitaa.com/vaseti/199
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ آیات و روایات توحیدی| بخش دوم.
◽️ آیات:
۱. هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ.
▫️ منظور از ظاهر و باطن؟
۲. هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ
▫️ مقصود از معيت و كيفيت معيت؟
۳. فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ
▫️ منظور از وجهالله و چگونگی گستردگی وجهالله؟
۴. ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى
▫️ چگونگی نسبت فعل پيامبر به خداوند؟
۵. اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض
▫️ مقصود از نور بودن خدا و چگونگ ربط با خلقت؟
۶. إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِه
▫️ مقصود از تسبيح موجودات و چگونگی آن؟
۷. إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب.
▫️ منظور از «آيه بودن» همه هستی و چگونگی آن؟
۸. يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ.
▫️ چگونه تنها حق آشكار در هستی فقط خداست؟
۹. ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِل.
▫️ چگونه فقط خدا حق است و ماسوی باطل؟
۱۰. وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم.
▫️ مقصود از «خزائن» و «نزول» و چگونگي آن؟
۱۱. نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد
▫️ منظور از «قرب خدا» و چگونگی آن؟
۱۲.َ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه
▫️ چگونه خداوند از اراده انسان به انسان نزديكتر است؟
۱۳. يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد
▫️ مقصود از «فقر» و چگونگی آن در رابطه با خداوند؟
۱۴. كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحيطا
▫️ منظور از احاطه خدا بر هستی و چگونگی آن؟
۱۵. وَ إِلَيْهِ تُقْلَبُون
▫️ مقصود از «منقلب شدن» به سوی خدا؟
۱۶. فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا
▫️ مقصود از تجلی و كيفيت تجلی؟
۱۷. يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصيرُ
▫️ منظور از «تغيير صيرورتی» به سوی خدا؟
۱۸. كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْن
▫️ مقصود از «شأن» و تغيير شؤون؟
۱۹. كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه
▫️ منظور از «وجه» و چگونگی ربط آن با اشياء؟
۲۰. سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيد
(الفلام بر سر كلمة «الحق» دلالت بر حصر دارد)
▫️ چگونه تنها حق در هستی، خداست؟
▫️ چگونگی شهود خداوند بر همه چيز؟
(بكل شیء شهيد نفرموده است، بلكه علي كل شیء شهيد آمده است)
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #وحدت_وجود
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ آیات و روایات توحیدی| بخش سوم.
◽️ روایات.
۱. مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُود.
▫️ هيچگونه مرز و حدّی در مورد او حتی قابل تصور نيست.
۲. كُلَّ مَحْدُودٍ مُتَنَاهٍ إِلَى حَدٍّ فَهُوَ غَيْرُ مَحْدُودٍ وَ لَا مُتَزَايِدٍ وَ لَا مُتَجَزٍّ وَ لَا مُتَوَهَّمٍ
▫️ هر محدودی، بالاخره در جايی تمام میشود، اما او نامحدود است، نه كم میشود نه زياد میشود نه تقسيم میشود و نه حتی در لحاظهای ذهنی حد و مرزی دارد.
۳. غَيْرُ مَوْصُوفٍ بِحَدٍّ مُسَمًّى؛ لَمْ يَتَنَاهَ إِلَى غَايَةٍ إِلَّا كَانَتْ غَيْرَهُ لَايَزِلُّ مَنْ فَهِمَ هَذَا الْحُكْمَ أَبَداً وَ هُوَ التَّوْحِيدُ الْخَالِصُ
▫️ هر گونه حد و مرزی كه قابل تصور باشد در مورد او قابل تصور نيست. اگر قرار باشد موقعيت خاصی داشته باشد بايد در غير آن موقعيت، غير او موجود باشد در حاليكه او نامحدود است؛ هر كه اين مطلب را بفهمد هيچگاه در معرفت انحراف پيدا نمیكند و اين همان توحيد ناب است.
۴. لَا يُقَالُ لَهُ حَدٌّ وَ لَا نِهَايَةٌ وَ لَا انْقِطَاعٌ وَ لَا غَايَةٌ وَ لَا أَنَّ الْأَشْيَاءَ تَحْوِيهِ فَتُقِلَّهُ أَوْ تُهْوِيَهُ أَوْ أَنَّ شَيْئاً يَحْمِلُهُ فَيُمِيلَهُ أَوْ يُعَدِّلَهُ وَ لَيْسَ فِي الْأَشْيَاءِ بِوَالِجٍ وَ لَا عَنْهَا بِخَارِج
▫️ اصلا در مورد او نمیتوان تصور حد و انتها و تمام شدن و به آخر رسيدن را كرد؛ او درون هيچكدام از اشياء نيست تا به اندازه آن دربيايد يا روی اشياء سوار نشده است تا در جهت خاصی حركت كند؛ او در اشياء داخل نشده است و از آنها نيز خارج نيست.
۵. وَ لَمْ يَكُنْ لَنَا بُدٌّ مِنْ إِثْبَاتِ مَا لَا نِهَايَةَ لَهُ مَعْلُوماً مَعْقُولًا أَبَدِيّاً سَرْمَدِيّاً فَقَدْ ثَبَتَ فِي عُقُولِنَا أَنَّ مَا لَا يَتَنَاهَى هُوَ الْقَدِيمُ الْأَزَلِي
▫️ عقل ما با ديدن مخلوقاتِ محدود، ما را وادار میكند خالقی بینهايت اما قابل ادراك را قبول كنيم كه موجودی ابدی و دائمی است و عقل ما به ما میگويد: فقط موجود بینهايت است كه میتواند آن خدای ازلی و ابدی باشد.
۶. فَسُبْحَانَكَ مَلَأْتَ كُلَّ شَيْءٍ وَ بَايَنْتَ كُلَّ شَيْءٍ فَأَنْتَ الَّذِي لَا يَفْقِدُكَ شَيْء
▫️ خدايا تو كه از هر عيب و نقصی منزّهی، از سويی وجود تمام مخلوقات را پّر كردهای و از سوی ديگر با تمام مخلوقات متفاوتی؛ فقط تو هستی كه هيچ موجودی تو را گم نمیكند و از خود جدا نمیبيند.
۷. الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه
▫️ تمام ستايشها متعلق به خدايی است كه بوسيله خلق كردنش، خود را به مخلوقاتش نشان داد.
۸. هو فِي الْأَشْيَاءِ كُلِّهَا غَيْرُ مُتَمَازِجٍ بِهَا وَ لَا بَائِنٌ مِنْهَا، مُتَجَلٍّ لَا بِاسْتِهْلَالِ رُؤْيَةٍ نَاءٍ لَا بِمَسَافَةٍ قَرِيبٌ لَا بِمُدَانَاة
▫️ او در تمام موجودات است اما نه بهصورت تركيبشده با آنها، و نهبهصورت جداشده از آنها، او در همه موجودات ظهور و تجلی دارد اما نهبهصورت ديدهشدن با چشم؛ او از همه موجودات دور است اما نهبهصورت مسافت و مقدار و به همه موجودات نزديك است اما نهبهصورت چسبيدن.
۹. دَاخِلٌ فِي الْأَشْيَاءِ لَا كَشَيْءٍ فِي شَيْءٍ دَاخِلٍ وَ خَارِجٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ لَا كَشَيْءٍ مِنْ شَيْءٍ خَارِج
▫️ او در تمام موجودات است اما نه مانند داخل شدن اشياء در يكديگر؛ از سوی ديگر، او خارج از تمام اشياء است اما نه مانند جدا بودن اشياء از يكديگر.
۱۰. أَحَدِيُّ الْمَعْنَى يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لَا يَنْقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْم
▫️ آنچه در مورد خداوند قابل بيان است اين است كه او وجودی خالص، يكپارچه و نامحدود دارد كه هيچگونه حد و مرزی حتی در تصور، در او راه ندارد.
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #وحدت_وجود
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ آیات و روایات توحیدی| بخش چهارم.
۱۱. َقدْ كَانَ وَ لَا خَلْقَ وَ هُوَ كَمَا كَان
▫️ ذات او قبل از تمام مخلوقات، وجود داشت و هيچ مخلوقی با او همراه نبود و الان نيز وجود دارد و هيچ مخلوقی با او همراه نيست.
۱۲. حَدَّ الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا عِنْدَ خَلْقِه.
▫️ مقصود از «خلق كردن» اين است كه خداوند برای موجودات، حد و مرز تعيين فرمود.
۱۳. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام: أَنَّهُ قَالَ أَيَّ شَيْءٍ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقُلْتُ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ قَالَ وَ كَانَ ثَمَّ شَيْءٌ سِوَاهُ فَيَكُونَ أَكْبَرَ مِنْهُ؟! قُلْتُ وَ مَا هُوَ فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف
▫️ حضرت صادق عليهالسلام از راوی در مورد معنی «الله اكبر» پرسيدند، راوی پاسخ داد: يعنی خدا از هر چيزی بزرگتر است! حضرت فرمود: مگر در برابر خدا چيزی هم مطرح است تا قابل مقايسه باشد و خدا از آن بزرگتر باشد؟! راوی سوال كرد: پس چه معنايی دارد؟ حضرت فرمود: الله اكبر يعنی خدا برتر از اين است كه قابل تصور و تبيين باشد.
۱۴. قَالَ لَهُ السَّائِلُ فَلَهُ إِنِّيَّةٌ وَ مَائِيَّةٌ قَالَ نَعَمْ لَا يُثْبَتُ الشَّيْءُ إِلَّا بِإِنِّيَّةٍ وَ مَائِيَّةٍ
▫️ آيا در مورد خداوند بايد نسبت به بودن و چه بودنش فكر كنيم؟ آری؛ هر چيزی دارای وجود و چيستی است و فقط خداوند است كه چگونگی وجودی ندارد.
۱۵. مَا هُوَ قَالَ شَيْءٌ بِخِلَافِ الْأَشْيَاءِ ارْجِعْ بِقَوْلِي إِلَى إِثْبَاتِ مَعْنًى وَ أَنَّهُ شَيْءٌ بِحَقِيقَةِ الشَّيْئِيَّةِ غَيْرَ أَنَّهُ لَا جِسْمٌ وَ لَا صُورَةٌ
▫️ خدا چيست؟ خدا يك موجود است؛ اما منظور از «موجود»، فقط اصل وجود داشتن است نه حالت و كيفيت و حد و قالب وجود داشتن.
۱۶. مَعْرِفَتُهُ تَوْحِيدُهُ وَ تَوْحِيدُهُ تَمْيِيزُهُ مِنْ خَلْقِهِ وَ حُكْمُ التَّمْيِيزِ بَيْنُونَةُ صِفَةٍ لَا بَيْنُونَةُ عُزْلَة
▫️ شناخت خداوند به درك يگانگی اوست و درك يگانگی او به درك چگونگی تفاوت او با مخلوقاتش است و در اين چگونگی تفاوت بايد بر تفاوت خصوصيات او با مخلوقاتش توجه كرد نه اينكه از اصل وجود او را متفاوت با مخلوقاتش دانست و او را از موجودات جدا كرد.
۱۷. إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَانَ وَ لَيْسَ شَيْءٌ غَيْرُهُ وَ كَذَلِكَ هُوَ الْيَوْمَ وَ كَذَلِكَ لَا يَزَالُ أَبَدا
▫️ خداوند وجود داشت و هيچ چيزی جز او نبود و امروز نيز همينطور است و تا ابد نيز همينگونه خواهد بود.
۱۸. لَا يَخْلُو مِنْهُ مَكَانٌ وَ لَا يَشْغَلُ بِهِ مَكَانٌ قَرِيبٌ فِي بُعْدِهِ بَعِيدٌ فِي قُرْبِه
▫️ هيچ جايی نيست كه خدا در آن نباشد؛ همچنين هيچ جايی توانايی ندارد خدا را در خود جا دهد؛ در عين اينكه نزديك است دور است و در عين اينكه دور است نزديك است.
۱۹. سَبَقَ فِي الْعُلُوِّ فَلَا شَيْءَ أَعْلَى مِنْهُ وَ قَرُبَ فِيالدُّنُوِّ فَلَا شَيْءَ أَقْرَبُ مِنْهُ فَلَا اسْتِعْلَاؤُهُ بَاعَدَهُ عَنْ شَيْءٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَا قُرْبُهُ سَاوَاهُمْ فِي الْمَكَانِ بِه
▫️ او برترين موجود قابل تصور است و از سوی ديگر نزديكترين موجود قابل تصور؛ نه برتری او سبب دوریاش از مخلوقاتش شده است و نه نزديك بودنش سبب هممكانی با آنها شده است.
۲۰. قُلْتُ أَيُّ شَيْءٍ الظِّلَالُ قَالَ أَ لَمْ تَرَ إِذَا ظُلِّلَ فِي الشَّمْسِ شَيْءٌ وَ لَيْسَ بِشَيْء
▫️ (حضرت فرموده بودند كه خداوند ارواح را قبل از اينكه به اين دنبال بيايند بهصورت «ظلال» قرار داد و با آنها گفتگو كرد) از حضرت سوال كردم مقصود شما از «ظلال» چيست؟ فرمود: مانند سايه آفتاب كه نه میتوانی به آن «چيز» بگويی و نه میتوانی «هيچچيز» بگويی.
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #وحدت_وجود
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ آیات و روایات توحیدی| بخش پنجم.
۲۱. إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.
▫️ شدت ارتباط روح مومن با روح خدا، از ارتباط آفتاب با شعاعش بيشتر است.
۲۲. لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَيْرُ خَلْقِهِ احْتَجَبَ بِغَيْرِ حِجَابٍ مَحْجُوب
▫️ بين او و بين مخلوقاتش هيچ فاصلهای نيست مگر حد و مرزهای مخلوقات؛ او بدون هر گونه پنهانكنندهای، از حيطه درك مخلوقات خارج است.
۲۳. فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت
▫️ خدايا تو به واسطه آياتت (پيامبر و ائمه طاهرين عليهمالسلام) چنان تمام هستی را پُر كردهای كه از تمام هستی میتوان يگانگی تو را درك كرد.
۲۴. لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك
▫️ هيچ فرقی ميان تو و اين آيات عظمای تو نيست مگر اين فرق كه آنها مخلوقند و تو خالقی.
۲۵. كَانَ إِذْ لَا شَيْءَ غَيْرَهُ وَ خَلَقَ الشَّيْءَ الَّذِي جَمِيعُ الْأَشْيَاءِ مِنْهُ وَ هُوَ الْمَاءُ الَّذِي خَلَقَ الْأَشْيَاءَ مِنْه
▫️ خدا بود و هيچ نبود، خداوند يك چيز را كه منشاء تمام هستی است خلق كرد، او آب را خلق كرد و مخلوقات را از آب خلق كرد.
۲۶. كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليهالسلام يَقُولُ أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِي وَ لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ.
▫️ اميرالمومنين عليهالسلام میفرمود: من علم خدا، قلب بيدار خدا، زبان گويای خدا، چشم بينای خدا و بارگاه خدا هستم.
۲۷. بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت
▫️ خدايا تو را با خودت شناختم و تو مرا به سوی خودت راهنمايی كردی و كشاندی و اگر تو چنين وجودی نداشتی من چگونه میتوانستم تو را درك كنم؟!
۲۸. بِعَظَمَتِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْء
▫️ خدايا تو را قسم میدهم به حق عظمتات كه تمام شراشر وجود هستی را پُر كرده است.
۲۹. يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُو
▫️ ای ذات بیهمتا، ای كسی كه جز او هيچ اويی نيست!
۳۰. قُلْتُ أَجْبَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي قَالَ لَا قُلْتُ فَفَوَّضَ إِلَيْهِمُ الْأَمْرَ قَالَ قَالَ لَا قَالَ قُلْتُ فَمَا ذَا قَالَ لُطْفٌ مِنْ رَبِّكَ بَيْنَ ذَلِكَ..
▫️ خدمت حضرت عرض كردم آيا خداوند بندگانش را مجبور به انجام كارها كرده است؟ فرمود: خير؛ عرض كردم آيا آنها در انجام كارها مستقل هستند؟ فرمود: خير؛ عرض كردم پس چطوری است؟ فرمود: ظرافتی است از جانب خداوند كه نه جبر است نه تفويض.
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #وحدت_وجود
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ آیات و روایات توحیدی| بخش ششم و پایانی.
۳۱. إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك
▫️ خدايا مرا بهگونهای قرار بده كه با تمام وجود به سوی تو متوجه باشم و چشمهای قلبهايمان را به گونهای فعال كن كه نور ادراك آنها از حجابهای نورانی تو بگذرند و به سرچشمه عظمت بیانتهای تو برسند و روح ما به قداست نامتناهی تو متصل گردد.
۳۲. إِنَّ جَمِيعَ مَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَحْرِهَا وَ بَرِّهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عِنْدَ وَلِيٍّ مِنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللَّهِ كَفَيْئِ الظِّلَال
▫️ تمام هستی، شرق و غرب عالم، دريا و صحرا، كوه و دشت، همگی پيش اهل معرفت به خداوند، چيزی جز سايه نيستند.
۳۳. يَا مَنْ هَدَانِي إِلَيْهِ وَ دَلَّنِي حَقِيقَةُ الْوُجُودِ عَلَيْهِ وَ سَاقَنِي مِنَ الْحَيْرَةِ إِلَى مَعْرِفَتِهِ
▫️ ای كسی كه مرا به سوی خودش راهنمايی كرد و بررسی مقصود از «وجود داشتن» مرا به سوی او كشاند و از نادانی و حيرت به سوی آگاهی و معرفت رساند.
۳۴. أناجيك يا موجودا في كل مكان لعلك تسمع ندائي
▫️ ای كسی كه در همه جا وجود داری، با تو درد دل میكنم، اميد دارم كه به صدايم توجه كنی.
۳۵. التَّوْحِيدُ ظَاهِرُهُ فِي بَاطِنِهِ وَ بَاطِنُهُ فِي ظَاهِرِهِ ظَاهِرُهُ مَوْصُوفٌ لَا يُرَى وَ بَاطِنُهُ مَوْجُودٌ لَا يَخْفَى يَطْلُبُ بِكُلِّ مَكَانٍ وَ لَمْ يَخْلُ عَنْهُ مَكَانٌ طَرْفَةَ عَيْنٍ، حَاضِرٌ غَيْرُ مَحْدُودٍ وَ غَائِبٌ غَيْرُ مَفْقُودٍ
▫️ مقصود همگانی از توحيد را بايد از حقيقتش دريافت كرد و حقيقت توحيد را بايد از آنچه همه دريافت میكنند بهدست آورد؛ آنچه همه از توحيد دريافت میكنند اين است كه خداوند موجودی مثل موجودات ديگر نيست و حقيقت توحيد اين است كه خداوند موجودی نامحدود و حاضر در تمام هستی است و غير قابل ادراكی كه قابل ادراك نبودنش ادراك میشود.
۳۶. فَمَعْنَى اللَّهُ أَنَّهُ يُخْرِجُ الشَّيْءَ مِنْ حَدِّ الْعَدَمِ إِلَى حَدِّ الْوُجُودِ وَ يَخْتَرِعُ الْأَشْيَاءَ لَا مِنْ شَيْءٍ
▫️ «خدا» يعنی موجودی كه اشياء را از عدم به وجود میآورد و اينطور نيست كه «خلق كردنِ او» يعنی چيزی را به چيز ديگری تبديل كردن باشد.
۳۷. إِنْ قِيلَ كَانَ فَعَلَى تَأْوِيلِ أَزَلِيَّةِ الْوُجُودِ وَ إِنْ قِيلَ لَمْ يَزَلْ فَعَلَى تَأْوِيلِ نَفْيِ الْعَدَمِ
▫️ اگر راجع به خداوند گفته میشود: «خدا بوده و هست» منظور اين است كه هميشه بوده است و اگر گفته میشود: «خدا خواهد بود» منظور اين است كه حد و مرز ندارد پس نيستی ندارد.
۳۸. أَفْتَحَ عَيْنَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّى يَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ يَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِي وَ عَظَمَتِي
▫️ من چشم و گوش قلب دوستدارم را باز میكنم تا با قلبش صدای مرا بشنود و با قلبش عظمت و جلال مرا درك كند.
۳۹. إِنَّ لِلْعَبْدِ أَرْبَعَةَ أَعْيُنٍ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ آخِرَتِهِ وَ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ دُنْيَاهُ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ لَهُ الْعَيْنَيْنِ اللَّتَيْنِ فِي قَلْبِهِ فَأَبْصَرَ بِهِمَا الْغيْبَ
▫️ هر بندهای چهار چشم دارد؛ دو چشم مربوط به دنيا و دو چشم مربوط به آخرت، اگر خداوند خير بندهای را بخواهد آن دو چشم مربوط به آخرت را كه در قلب اوست میگشايد تا غيب الهی را ببيند.
۴۰. رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ فِي الْيَوْمِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَقَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مَضَى أَبُو جَعْفَرٍ ع فَقِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ عَرَفْتَ قَالَ لِأَنَّهُ تَدَاخَلَنِي ذِلَّةٌ لِلَّهِ لَمْ أَكُنْ أَعْرِفُهَا.
در تعبیر دیگر: دَخَلَنِي مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ وَ عَظَمَتِهِ شَيْءٌ لَمْ أَعْهَدْهُ.
▫️ خدمت حضرت جواد عليهالسلام در مدينه در روزی كه پدرشان حضرت رضا عليهالسلام در طوس شهيد شدند بودم، ناگاه حضرت فرمود انا لله و انا اليه راجعون؛ عرض كردم چه اتفاقي افتاده است؟! فرمود: پدرم را شهيد كردند! عرض كردم: شما در مدينه و او در طوس است از كجا فهميديد؟! فرمود: امامت به من منتقل شد و نشانه آن اين بود كه ادراكی از عظمت و جلال خدا پيدا كردم كه قبلا نداشتم و اختصاص به امام داشت.
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #وحدت_وجود
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
چهل جرعه معرفت - بيست آيه و چهل روايت در مورد وحدت وجود.pdf
396.8K
﷽
⚪️ بیست آیه و چهل روایت توحیدی.
#مبانی #هستیشناسی #نظریه #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ وحدت وجود در قرآن کریم.
▫️ «امروزه مسألۀ توحید در وجود از مسائل متقنه شرعیه و محكمۀ فلسفیه و مسلّمه مشاهده قلبيه درآمده است. قرآن كريم سراسر بحثش در این است.
▫️ حقیر روزی خدمت حضرت استاد علامه [طباطبایی] قدس الله سره عرض کردم: گویا غالب آیات قرآن بحث خود را در وحدت وجود حضرت حق تعالی و مسألۀ توحید وی پایه گذاری کرده است.
▫️ فرمودند: «غالب نیست؛ بلکه جمیع قرآن و سراسر آیات بر این اساس میباشند؛ قرآن بنیادش أصالة الحق و الوجود و توحید صرف است و همه شؤون را بر آن اصل راهنما میباشد.»
▪️ ولى البته تصور این حقیقت بسیار مشکل است؛ و تا کسی در علم تفسیر و علم حکمت، و علم عرفان دل، همچون استاد فقیدمان حضرت علامه أرواحنا فداه، قدم راستین برنداشته باشد به سر آن نخواهد رسید،
▪️ و با تخیلات و پندارهای نفس خویش مشغول شده و با آنها نرد عشق باخته و در سراسر عمر خود بدون ربط و ارتباطی با خداوند واحد قهار که وحدتش قهاریت دارد و أحديتش تمام ذوات را در خود فانی کرده، و أحدى الذات گشته است؛ روزگارش را سپری نموده و لطیفهٔ قلب و روان و نفس ناطقه خود را درون قبر جهالت مقبور و به خاک نابودی میسپارد.»
▫️ علامه طهرانی، اللهشناسی، ج ۲، ص ۲۵۰
#مبانی #هستیشناسی #نظریه #وحدت_وجود #قرآن #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #تفسیر #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
تفسیر عرفانی آیات قرآن.pdf
255K
﷽
⚪️ تفسیر عرفانی قرآن.
▫️ علامه طهرانی: «روزی خدمت حضرت استاد علامه [طباطبایی] قدس الله سره عرض کردم: گویا غالب آیات قرآن بحث خود را در وحدت وجود حضرت حق تعالی و مسألۀ توحید وی پایهگذاری کرده است، فرمودند: «غالب نیست؛ بلکه جمیع قرآن و سراسر آیات بر این اساس میباشند؛ قرآن بنیادش أصالة الحق و الوجود و توحید صرف است و همه شؤون را بر آن اصل راهنما میباشد.»»
#مبانی #هستیشناسی #نظریه #وحدت_وجود #قرآن #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه #تفسیر #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ فهرست مطالب عرفان و فلسفه.
◽️ کتابهای علامه طهرانی:
▫️ برنامه مجموعه آثار علامه طهرانی
▫️ eitaa.com/vaseti/289
▫️ فایل کتاب روح مجرد
▫️ eitaa.com/vaseti/293
▫️ فایل رساله لباللباب
▫️ eitaa.com/vaseti/167
◽️ حکمت و عرفان:
▫️ eitaa.com/vaseti/135
▫️ eitaa.com/vaseti/138
▫️ eitaa.com/vaseti/139
▫️ eitaa.com/vaseti/140
▫️ eitaa.com/vaseti/141
▫️ eitaa.com/vaseti/142
▫️ eitaa.com/vaseti/143
▫️ eitaa.com/vaseti/144
▫️ eitaa.com/vaseti/145
◽️ مقاله و ایده کتاب عرفان شیعی فقاهتی:
▫️ eitaa.com/vaseti/146
▫️ eitaa.com/vaseti/148
◽️ عرفان شیعی فقاهتی و ده عرفان رقیب:
▫️ eitaa.com/vaseti/149
▫️ eitaa.com/vaseti/150
▫️ eitaa.com/vaseti/151
▫️ eitaa.com/vaseti/152
▫️ eitaa.com/vaseti/153
▫️ eitaa.com/vaseti/154
◽️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی:
▫️ eitaa.com/vaseti/158
▫️ eitaa.com/vaseti/159
▫️ eitaa.com/vaseti/160
▫️ eitaa.com/vaseti/161
▫️ eitaa.com/vaseti/162
▫️ eitaa.com/vaseti/163
▫️ eitaa.com/vaseti/164
▫️ eitaa.com/vaseti/165
▫️ eitaa.com/vaseti/166
▫️ eitaa.com/vaseti/168
◽️ مناظره درباره عرفان و فلسفه:
▫️ eitaa.com/vaseti/169
▫️ eitaa.com/vaseti/170
▫️ eitaa.com/vaseti/171
▫️ eitaa.com/vaseti/172
▫️ eitaa.com/vaseti/173
▫️ eitaa.com/vaseti/174
▫️ eitaa.com/vaseti/175
▫️ eitaa.com/vaseti/176
▫️ eitaa.com/vaseti/177
◽️ ظرفیت عرفان در تمدنسازی:
▫️ eitaa.com/vaseti/178
▫️ eitaa.com/vaseti/179
◽️ مهمترین شاخص تمدن اسلامی:
▫️ eitaa.com/vaseti/180
▫️ eitaa.com/vaseti/181
◽️ توحید و وحدت وجود:
▫️ eitaa.com/vaseti/186
▫️ eitaa.com/vaseti/187
▫️ eitaa.com/vaseti/188
▫️ eitaa.com/vaseti/189
▫️ eitaa.com/vaseti/190
▫️ eitaa.com/vaseti/191
▫️ eitaa.com/vaseti/192
▫️ eitaa.com/vaseti/194
▫️ eitaa.com/vaseti/195
▫️ eitaa.com/vaseti/196
▫️ eitaa.com/vaseti/197
▫️ eitaa.com/vaseti/198
▫️ eitaa.com/vaseti/199
▫️ eitaa.com/vaseti/200
▫️ eitaa.com/vaseti/201
▫️ eitaa.com/vaseti/402
#مبانی #مفاهیم #نقشهراه #روششناسی #نظریه #عرفان #فلسفه #حکمت #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti