eitaa logo
تفکر و تمدن شبکه‌ای| استاد واسطی
3هزار دنبال‌کننده
214 عکس
75 ویدیو
122 فایل
تفکر و تمدن توحیدی ادمین: @Haghighat6
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ⚪️ گزارش اول مناظره درباره فلسفه و عرفان| بخش دوم و پایانی. 1⃣ نمونه تعاريف فلسفه و حکمت: كندی: العلم بالاشياء علی حقيقتهابقدر طاقه‌الانسان[3] فارابی: العلم البرهانی بالاسباب البعيده التی بها وجود الاسباب القريبه لاشياء[4] بوعلی: التصديق بحقائق النظريه والعمليه علی قدر طاقه البشر[5] بوعلی: العلم عن الموجود المطلق وتبتدی منه مبادی العلوم[6] ملاصدرا: العلم بغايات الاشياء وعللها[7] ملاصدرا: العلم بحقيقه الاشياء كماهی عليه فی الواقع و الحكم بوجودها بالبراهين، بقدر الوسع الانسانی[8] فلسفه = هستی‌شناسی برهانی فلسفه= تلاش برای كشف علت پديده‌ها دركل هستی فلسفه= تلاش برای نفوذ به لايه‌های پنهان از حسّ، برای رسيدن به حقايق اثرگذار در زندگی. فلسفه= كشف شكل هستی و معادلات حاكم بر آن. فلسفه اسلامی = برهانی كردن نگرش اسلام به هستی. فلسفه اسلامی = تلاش برای تبيين عقلانی مدل هستی‌شناسانه اسلام. حيطه فعاليت فيلسوف حوزوی، تلاش برای تعميق فهم از مدل هستی‌شناسی اسلام و تلاش برای اثبات عقلانيت اين مدل و ايجاد زمينه تفاهم با مخاطبينی است كه عقيده مشترك با آنها وجود ندارد. تمايز با كلام اسلامی: علم كلام تلاش برای كشف مدل‌هستی‌شناسانه اسلام است و برای تبيين عقلانی آن نيز تلاش می‌كند و در اين تلاش از آيات و روايات نيز برای حد وسط استدلال استفاده می‌كند. حيطه فعاليت متكلم حوزوی، تلاش برای اثبات برتری مدل هستی‌شناسانه شيعه اثني‌عشری، نسبت به مدل فرقه‌های ديگر، و ايجاد تفاهم با مخاطبينی كه عقيده مشترك پذيرش قرآن و سنت با آنها وجود دارد. 2⃣ نمونه مسائل فلسفه و حکمت: (فلسفه در مورد چه مسائلی گفتگو می‌کند؟) 3⃣ مقايسه ميان مسائل فلسفه يونان و مسائل فلسفه اسلام [9] ▫️ https://eitaa.com/vaseti/171 مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث  تمدن اسلام، حکمت و عرفان شیعی، عقل و دین، منابع معرفت پی‌نوشت‌ها: [1] . تفسير القمی، ج‏1، ص: 100 ترجمه: تمام هویت اسلام، تسلیم بودن است و تمام هویت تسلیم بودن یقین داشتن است و تمام هویت یقین داشتن دریافتن با تمام وجودِ حق است و تمام هویت این دریافت، اعتراف به آن است و تمام هویت این اعتراف، عمل به آن است. [2] . قابل ذکر است که جلسه‌ای در دوم ماه رجب از جانب جناب آقای نصیری و میلانی در حسینیه تهرانی‌ها در مشهد مقدس رضوی، تحت عنوان پیگیری مناظرات تشکیل شد و مطالبه ادامه مناظره مطرح گردید. در پاسخی که به دعوت برای شرکت در این جلسه ده روز قبل از تشکیل این جلسه داده شد چنین گفته شد: «سه جلسه مناظره با تقاضای مستمر در صحن مناظره برای تغییر روش غیرعلمی در نقل و نقد مطالب عرفا و فلاسفه، و عدم اجابت آقای نصیری و اصرار بر ادامه شیوه تقابل و نه تفاهم از سویی، و نتایج نظرسنجی کتبی در دو جلسه آخر مناظرات که نود درصد شرکت‌کنندگان اظهار داشته بودند در چنین مناظراتی با این فضا شرکت نخواهند کرد، از سوی دیگر، سبب شد تا مؤسسه مطالعات راهبردی در کرسی‌های نقد و نظر فلسفی و عرفانی از جریان «نصیری–میلانی» صرف‌نظر کرده و با دعوت از شخصیت‌های جریان «تفکیک» برنامه‌های آتی این کرسی‌ها را تدارک نماید. امید است بحول‌وقوه الهی در آینده نزدیک مناظرات سه‌گانه‌ای در فضای تفاهم و روشمندی علمی تقدیم حق‌جویان شود. اخیرا کتابی با عنوان «جدال با مدعی» نیز توسط جناب آقای دکتر حسین غفاری مدیر گروه فلسفه دانشگاه تهران که حاوی سه جلسه گفت‌وگوی مولف با جناب آقای نصیری است منتشر گردیده است که مطالعه آن برای پیگیری‌کنندگان این‌گونه جریانات فکری ضروری است و مقایسه سبک و سیاق مطالب کتاب با مطالب منتشر شده از همین گفتگوها در نشریه سمات، می‌تواند راهگشا باشد. [3] . رسائل الكندی، ص97 [4] . الفصول المنتزعه، ص52 [5] . عيون الحكمه، ص16 [6] . النجاة، ص198 [7] . حاشيه الهيات شفاء، 264 [8] . اسفار، ج1،ص338 [9] . مقالات فلسفی، شهيد مطهری، ج3 ص21 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
گزارش همایش بازخوانی حکمت و عرفان شیعی.pdf
367.9K
﷽ ⚪️ گزارش اول مناظرات سه‌گانه استاد واسطی و دکتر نصیری در زمینه فلسفه و عرفان. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
همایش بازخوانی حکمت و عرفان شیعی - قسمت دوم.pdf
428.5K
﷽ ⚪️ گزارش دوم مناظرات سه‌گانه استاد واسطی و دکتر نصیری در زمینه فلسفه و عرفان. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
nasiri-vaseti1-www.ebnearabi.com.mp3
23.69M
﷽ ⚪️ مناظره درباره فلسفه و عرفان| جلسه اول‌. ▫️ استاد عبدالحمید واسطی و دکتر مهدی نصیری ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
nasiri-vaseti3-www.ebnearabi.com.mp3
21.8M
﷽ ⚪️ مناظره درباره فلسفه و عرفان| جلسه سوم و پایانی. ▫️ استاد عبدالحمید واسطی و دکتر مهدی نصیری ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
nasiri-vaseti2-www.ebnearabi.com.mp3
20.65M
﷽ ⚪️ مناظره درباره فلسفه و عرفان| جلسه دوم. ▫️ استاد عبدالحمید واسطی و دکتر مهدی نصیری ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ کتاب، فیلم و متن مناظرات فلسفه و عرفان. ◽️ کتاب عیار نقدها؛ بررسی تحلیلی نقدهایی بر عرفان و حکمت اسلامی. ▫️ گزارش مناظره‌های استاد عبدالحمید واسطی و استاد محمدحسن وکیلی با دکتر مهدی نصیری ➕ درس‌نامه توحید قرآنی و وحدت وجود استاد وکیلی ➕ بررسی تاریخی عرفان و حکمت شیعی از قرن هفتم تا یازدهم ➕ نقد نشریۀ سمات ▫️ در این کتاب اصلی‌ترین نقدها و ناقدین به طریقه حکمت متعالیه و عرفان فقاهتی شیعی با نقدی روشمند مورد ارزیابی دقیق علمی و محتوایی قرار گرفته و عیار نقد رونمائی شده است. ▫️ لینک خرید کتاب: ▫️ https://b2n.ir/n39066 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مطالب تکمیلی مناظرات فلسفه و عرفان. ▫️ دانلود فیلم‌های مناظره استاد واسطی: ▫️ https://b2n.ir/z91068 ▫️ متن مناظره مکتوب استاد وکیلی: ▫️ https://b2n.ir/b51768 ▫️ نقدی بر مناظره: ▫️ https://b2n.ir/h22064 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ ظرفیت عرفان در تمدن‌سازی. ▪️ عرفان اسلامی به مثابه یک دانش چه جایگاه و نقشی در شبکه کلانِ دین و ارائه تصویری سیستمی از دین جهت ساختارمندی برنامه‌ریزی‌‌های اجرایی دارد؟ ▫️ عرفان، علم معادلات خلقت است و زیرساختی ‌ترین روابط را که کیفیت تجلی «وحدت الهی» و ظهور «مخلوقات و کثرات» است، توصیف و تبیین میکند و نحوه روابط میان مراتب مختلف عوالم هستی را عرضه می ‌نماید. ▫️ هویت «دین»، تشریع منطبق بر تکوین است و از لوازم آن تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعیه است؛ لذا علومی که سازه هستی و خلقت را ترسیم می‌کنند بالخصوص اگر تا پایین‌ترین لایه وجودی در عالم ماده نفوذ کنند، بیشترین افق دید را در نگرش سیستمی و شبکه ‌ای به دین فراهم می‌ نمایند.   ▪️ آیا اساسا عرفان می‌تواند و چنین ظرفیتی را دارا است که روشی برای مدل ‌سازی ارائه دهد؟ ممکن است گفته شود منبع عرفان، کشف و شهود است؛ در نتیجه چگونه می ‌توان از چنین دانش شهودی که گزاره‌ها را شخصی می‌کند، منطقی تعمیم‌ یافته برای مدل ‌سازی استخراج نمود؟ اساسا در علوم اسلامی چه دانشی ظرفیت مدل‌سازی برای پیشرفت اسلامی را دارد؟ ▫️ پاسخی که در کلام جدید به فرضیه «وحی، تجربه شخصی نبی است و قابل تعمیم نیست» داده می‌شود در اینجا جاری است. دو قرینه موجه ‌سازِ «اعجاز» و «برهان»، جواز تعمیم را صادر می‌کنند. این ملاک، مربوط به تمام معرفت‌ های شهودی است و علت بقاء و گسترش علم عرفان نیز تلاش موفق صاحبان آن برای برهانی ‌سازی عرفان بوده است. ▫️ عرفان، به‌دلیل تلاش معرفتی و بالخصوص «عملی»، برای کشف وحدت در کثرات و جاری‌ ساختن وحدت در کثرات، تناسب حداکثری با «مدل ‌سازی» دارد؛ جوهره «مدل ‌سازی»، کشف روابط میان اجزاء و متغیرهای یک سیستم است به ‌طوری که مجموعه اجزاء جدا از هم (کثرت‌ زده) را به وحدتِ حداکثری برساند تا تضاعف نیروها سبب حرکت و رشد و تولید خروجی در مدل شود. ▫️ این عملیات براساس شهود موجّه، از عالَم «خزائن» تا اسفل‌السافلین (عاَلم ماده) امتداد می‌ یابد و تجلی آخرین لایه آن «علم فقه» است. بنابراین «عرفان» بدون «فقه» نمی‌ تواند وحدت را در کثرات جاری کند و «فقه» بدون «عرفان» نمی‌تواند کثرات را به وحدت برساند. ▫️ صراط مستقیم در جمع ظاهر و باطن است و بر همین ملاک، مدل‌ سازی نیازمند «فقه»، برای تعیین اجزاء و روابط در فرآیند میان کثرات، و نیازمند «عرفان»، برای تعیین کیفیت و جهت روابط (به‌هدف رسیدن به فرآیند بهینه) است. برای تمدن‌‌ سازی در محیط رقابت فرهنگی، برگ برنده به دست «فرآیندهای بهینه» است.   ▪️ غایت عرفان، فناء فی الله و مندک شدن در ذات ربوبی است که ماسوی الله دیده نشود. انسان با این حال، چگونه می ‌تواند متغیرات و تکثرات جامعه را درک کند و به مدیریت عینیت خارجی مانند توسعه بپردازد؟ ▫️ غایت عرفان، بقاء بالله است که از آن، تعبیر به «سفر چهارم» می‌شود و توصیف آن، «السیر مع الله فی الخلق» است؛ در حالی‌که «فناء فی الله» از «سفر دوم» که سیر فی الله است شروع می‌شود و سیر در اسماء و صفات الهی است، لذا عارف بالله که اسفار اربعه خود را طی کرده است، می‌تواند مجرای جریان علم و اراده الهی در عالم کثرت ‌شود.   ▪️ عرفان چگونه می‌ تواند با مدل غربیِ توسعه و زندگی بر اساس اصول مدرنیته مقابله کند؟ ▫️ جوهره نگرش و تربیت عرفانی، محو «خودیت» و تمایلات و گرایش ‌های مبتنی بر «حب ذات» و قرار گرفتن در مجرای تجلی الهی و «حب‌الله» و جاری شدن «اراده‌الله» به جای اراده خود است، و جوهره مدرنیته دقیقا بالعکس، فعال شدن «تمایلات حداکثری فردی» و کفایت اراده بشر برای زندگی است. ▫️ بنابراین نگرش و تربیت عرفانی، جوهره مدرنیته را مضمحل می ‌سازد و قدرتمندی آن از تمام مولفه ‌ها و عناصر دیگر علمی و فرهنگی بیشتر است.   ▪️ بنیان روشیِ عرفان با روش فقه کاملا متفاوت است. در نتیجه چگونه می‌توان معرفت عرفانی با معرفت فقهی را به وحدت و انسجام رساند تا با هرج و مرج و تشتّت در عرصه مدیریت اجتماعی مواجه نشویم؟ ▫️ وحی، با قرار گرفتن در مسیر تنازل به عالم کثرت، لایه‌ های معنایی پیدا می‌ کند و در نهایت به نازل‌ ترین تجلی خود که احکام عملی است می ‌رسید؛ لذا تمام گزاره ‌های فقهی دارای لایه‌ های معنایی فوقانی هستند که در لایه عقلانی به «فلسفه احکام» معروف شده‌ اند و در لایه شهود ملکوتی و تاثیر اعمال بر ملکوت و تاثیر ملکوت بر اعمال، «اسرار الاعمال» یا «علوم باطن» هستند. ▫️ عرفان، تلاش برای کشف سرچشمه احکام در ملکوت است لذا نسبت به مقاصدالشریعه و مذاق شارع و نظامات دینی و معادلات حاکم بر تشریع و تاثیر اعمال و احکام در نفوس، ایجاد «اِشراف» می ‌کند و فقیه عارف که از او در روایات تعبیر به «العالم بالله و بامرالله» می ‌شود، مجرای ولایت امر در اجتماع می ‌گردد. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️@vaseti
4_5920232102476906603.pdf
362.1K
﷽ ⚪️ عقلانیت تمدنی و تمدن عرفانی. استاد حمید پارسانیا استاد عبدالحمید واسطی ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ احساس حضور و عظمت خدا| بخش اول موضوع بحث «احساس حضور و عظمت خداوند» چیست؟ ممکن است؟ چگونه؟ چه موقعیتی در علوم و معارف اسلام دارد؟ مسأله بحث برای اندازه‌گیری «عبودیت»، «معنویت»، «ایمان» و در نتیجه هسته مرکزی «توسعه و پیشرفت در اسلام» چه شاخص اصلی‌ای باید مورد سنجش قرار گیرد؟ پیش‌فرض‌ها فرضیه بحث ۱.  احساس حضور خدا، یک ادراک قلبی و نه ذهنی است که شاخص آن، احساس درونیِ تجلی یک آگاهی، یک اراده و یک وجود بی‌نهایت در کل هستی است که تمام زیبایی‌ها و کمالات را در خود دارد. ۲.  رسیدن به این ادراک ممکن است. ۳.  راه‌ رسیدن به آن عرفان عملی است. ۴.  این بحث در شبکه علوم و معارف اسلام، هسته مرکزی و اولویت اول و شاخص سنجش رشد و توسعه است. ۵. عبودیت = محو اراده خود و جایگزین‌سازی اراده و خواست خداوند (وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ) شواهد نقلی تایید کننده فرضیه: در نگرش اسلام، به استناد آیه ۵۵ سوره نور «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً» هدف و مقصود از تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به «عبودیت خالص فراگیر» برسد. علامه طباطبایی رحمة ‌الله ‌علیه در تفسیر این آیه چنین آورده‌اند: مراد از عبودیت، خداپرستى خالص است، به طورى كه هيچ شائبه‏‌اى از شرك- چه شرك جلى و چه شرك خفى- در آن راه نداشته باشد، و خلاصه معنا اين مى‏شود كه خدا جامعه آنان را جامعه‌ای ايمن مى‏سازد، تا در آن جز خدا هيچ چيز ديگرى پرستش نشود. [1] روایت قُدسی زیر از امام صادق علیه‌السلام نیز شاهدی است بر این که هویت «توحید» و «عرفان» در نگرش شیعی،‌ «لمس قلبی وجود بی‌نهایت خداوند» است: «أَفْتَحَ‏ عَيْنَ‏ قَلْبِهِ‏ وَ سَمْعَهُ حَتَّى يَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ يَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِي وَ عَظَمَتِي» [2]‏ ترجمه: هر کسی که رضای مرا بر رضای خود مقدم بدارد محبت من را به خودش جلب می‌کند و من چشم و گوش قلب او را باز می‌کنم تا تجلیات و عظمت مرا ادراک کند. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ احساس حضور و عظمت خدا| بخش دوم و پایانی تبیین بحث بر اساس روش تحلیل مفهومی و اصل موضوعی:[3] «عبودیت»، بر اساس تحلیل مفهوم عبارت است از: احساس «عبد بودن» در برابر خداوند. مفهوم «عبد بودن» مفهومی است که تا ارتباط با پدیده‌ای با خصلت «آقایی، مولا بودن، سرور بودن» برقرار نشود، درک نمی‌شود. (در اصطلاح علمی گفته می‌شود که این مفهوم با «اضافه» به مفهوم دیگر پدید می‌آید.) از آن جایی که مقصود از عبد بودن در این جا عبد خدا بودن است لذا این حسّ در درون انسان فعال نمی‌شود مگر این که ادراک آقایی، سروری و برتری خداوند در وجود انسان لمس شود و دریافت کند که تمام ابعاد وجودی و آثار او همه و همه از تجلیات وجود خداوند است و او از خود چیزی ندارد. به هر مقداری که این ادراک قوی‌تر شود، ادراک عبودیت نیز قوی‌تر می‌شود. به‌عنوان پیش‌فرضِ اثبات ‌شده در علم معرفت‌شناسی اسلامی می‌دانیم که [4] ادراکات ذهنی (علوم حصولی) فقط صورت‌بندی حقایق هستند و جوهره اصلیِ آنها را ندارند (تصور آتش سبب سوختن ذهن نمی‌شود)، و ادراکات قلبی (علوم حضوری) جوهره اصلی پدیده در درون انسان هستند. (ادراک هستیِ خود، ادراک حالات مختلف روحی روانی، ادراکات وجدانی و فطری). به‌عنوان پیش‌فرضِ اثبات‌شده در علم فلسفه اسلامی می‌دانیم که [5] «خدا» وجود بی‌نهایت است پس محدوده و شکل و صورت ندارد. از ترکیب پیش‌فرض قبلی و این پیش‌فرض به ‌دست می‌آید که: دریافت مفهومی و ذهنی از خداوند به طور مستقیم ممکن نیست. (به اصطلاح علمی، دریافت ذهنی انسان از خداوند به ‌صورت «ایجابی» ممکن نیست بلکه به‌ صورت «سلبی و عدمی» انجام می‌شود.) ذهن فقط اصل بودنِ خدا و مفهومِ «محدود نیست پس برترین است» را ادراک می‌کند و البته به همین اندازه نیز معرفت و آثار آن را ایجاد می‌کند. پس برای برقراری ارتباط ادراکی بیشتر با خداوند و عبور از معرفت اجمالی، نیاز به ادراک از جنس علوم حضوری است (تجربه‌های معنوی درونی). به‌عنوان پیش‌فرضِ اثبات‌شده در علم اخلاق و عرفان اسلامی می‌دانیم که:[6]  تجربه‌های معنوی درونی و احساس‌های روحی و روانی یا از راه ارتباط با یک منبع معنوی فعال می‌شوند یا از راه تمرکز و مراقبه دائم فکری و روحی بر پدیده مورد نظر.  پس: تمرکز فکری و روحی بر خداوند در تمام حرکات و سکنات، سبب فعال شدن تجربه معنویِ حسّ وجود خداوند و در نتیجه حضور و عظمت او در قلب و دل انسان است. از سوی دیگر به تجربه می‌دانیم که: از مقایسه میان نقص و کمال و احساس فاصله میان آن‌ دو، حسّ کوچک بودن در طرف ناقص، و حس بزرگ بودن در طرف کامل ایجاد می‌شود. هر چه این فاصله بیشتر باشد این احساس فعال‌تر می‌شود و اگر فاصله به قدری باشد که امید رسیدن ناقص به کامل به وجود نیاید، حسّ «عظمت مطلق» ایجاد می‌شود. پس: رسیدن به عبودیت محض و مقام «اخلاص» (که هیچ اراده‌ای جز اراده رضای الهی در وجود فرد فعال نیست)، نیازمند حرکت به ‌سمت احساس «عظمت مطلق» خداوند است. «عرفان عملی» عهده‌دار چگونگی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب که عبور از محدودیت ادراکی درونی و اتصال به فضای ‌بی‌نهایت آگاهی و اراده الهی است می‌باشد.[7] نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث اگر در نگرش اسلام به استناد آیه ۶۵ سوره الذاریات «ماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»، هدف خلقت انسان «عبودیت» است، و مقصود از عبودیت، «فعال شدن احساس حضور و عظمت الهی در قلب و دل» است، آن‌گاه فلسفه تاریخ بر اساس نگرش اسلام و مقصد تمام فرآیندها در تمدن اسلام «لقاء و مشاهده خدا با قلب» در همین دنیاست.  مفاهیم کلیدی عرفان شيعی، سیروسلوک، توحید ذاتی، فناء فی‌الله و بقاء بالله، لقاءالله، تجربه‌های دینی، انسان کامل، مقام ولایت، مقام مخلَصین، فلسفه خلقت پی‌نوشت‌ها: [1]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۲۱۲ [2]. الارشاد، شیخ مفید، ج۱ ص۲۰۴ [3]. مقصود از تبیین به روش تحلیل مفهومی این است که: با استخراج لوازم ذاتی هر مفهوم (با استفاده از روش تشخیص جنس و فصل‌های مفهومی و روش استدلال مباشر در علم منطق) مفاهیم تشکیل‌دهنده مفهوم اصلی و لوازم آن کشف شوند. و مقصود از تبیین به روش اصل موضوعی این است که: با استفاده از لوازم گزاره‌های تصدیقی و تصوری که در علم دیگری اثبات شده است و یا ترکیب این‌گونه گزاره‌ها، نتیجه جدیدی به‌دست بیاید. [4]. به کتاب‌های زیر مراجعه فرمایید: علم حضوری، سنگ‌بنای معرفت- حجت‌الاسلام دکتر محمدتقی فعالی معرفت‌شناسی- حجت‌الاسلام دکتر محمد حسین‌زاده [5]. به کتاب زیر مراجعه فرمایید: نهایه‌الحکمه، علامه طباطبایی، بحث وحدت و کثرت [6]. به کتاب زیر مراجعه فرمایید جامع‌السعادات، مرحوم نراقی [7]. به کتاب‌های زیر مراجعه فرمایید: مصباح‌الشریعه، منسوب به امام صادق علیه‌السلام منازل‌السائرین، ملاعبدالرزاق کاشانی ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti