﷽
⚪️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی| بخش چهارم.
3⃣ محور سوم: عرفان شيعی بهمثابه يك مكتب (تلاش علمی و عملی برای دستيابي به نگرش توحيدی به تمام موجودات)
مولف رحمهاللهعليه در رساله لباللباب چنين نوشته است:
«...سالك در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شديد به آن و در اثر توجّه به نفس، به تدريج چهار عالم بر او منكشف خواهد شد: عالم توحيد افعال، توحيد صفات، توحيد اسماء و توحيد ذات.
سالك در هر يك از عوالم چهارگانه فوق مقدارى از اثر وجودى خود را از دست مىدهد و گم مىكند تا بالأخره اصل وجود و هستى خود را گم مىكند.
در عالم اوّل كه به مقام فناى در فعل مىرسد، مىفهمد كه فعل از او یا ديگر موجودات سر نمىزند بلكه از خداست؛ در اينجا تمام آثار فعلی خود را از دست مىدهد.
و در عالم دوّم چون به تجلّى صفاتى مىفهمد كه علم و قدرت و ساير صفات، انحصاراً اختصاص به ذات حقّ سبحانه و تعالى دارد، در اينجا صفات خود و ديگر موجودات را از دست مىدهد و آنها را گم مىكند و ديگر جز صفت خدا نمىيابد.
و در عالم سوّم چون تجلّى اسمائى مىشود، ادراك مىكند كه عالم و قادر اوست –جلّ جلاله-، در اينجا اسماء خود و ديگر موجودات را گم مىكند و ديگر در خود نمىيابد.
و در عالم چهارم كه تجلّى ذاتى است، وجود خود را گم مىكند و ذات خود را از دست مىدهد و ديگر ابداً خود و ديگر موجودات را نمىيابد و فقط ادراك ذات مقدّس حضرت خداوند است... .»
#مبانی #نقشهراه #عرفان #سلوک
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی| بخش پنجم.
در كتاب اللهشناسی مستندات بحث اينگونه آمده است:
«...خداوند در سوره فصلت، آيه 53 ميفرمايد: سَنُرِيهِمْ ءَايَـٰتِنَا فِي الافَاقِ وَ فِي أَنفُسِهِمْ حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنـَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنـَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ؛ ألآ إِنَّهُمْ فِي مِرْيَهٍ مِن لِقَآءِ رَبِّهِمْ أَلآ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ.»
«به زودی ما آيات خودمان را به ايشان در موجودات نواحی جهان و در وجود خودشان نشان خواهيم داد تا برای آنان روشن شود كه: نشاندادهشده (آيهای كه نشانه ماست) حقّ است. آيا برای پروردگارت اين كفايت نمیكند كه او بر هر چيز شاهد و حاضر و ناظر میباشد؟! آگاه باش كه ايشان در لقاء و ديدار پروردگارشان در شكّ و ترديد بسر میبرند! آگاه باش كه تحقيقاً او بر تمام چيزها محيط میباشد!»
بايد دانست در اينجا نكتهای است عظيم و شاهدی قويم برای توحيد حقّ متعال، و آن اين است كه: حقّ عبارت میباشد از «آياتنا» يعني آيات و علائم و نشانههایی كه خداوند در آفاق و نفوس قرار داده است برای توحيد خود.
جميع موجودات ماسویالله، آيات خدا هستند؛ ...لهذا هيچيك از مخلوقات، وجود استقلالی ندارند؛ بلكه همگی آيات و نشانهها و آئينهها و مرائی جمالنمای ذات اقدس حقّ میباشند. ...بنابراين در هر يك از آنها میتوان خدا را ديد. زيرا آيه، بِما هيَ آيه، فقط جهت ارائۀ صاحب آيه میباشد، و خود را بههيچ وجهمنالوجوه نشان نمیدهد.
آئينۀ صاف بدون رنگ و زنگار و بدون موج، عين صورت انسان را نشان میدهد؛... و اگر آيه را به نظر آيتيّت بنگريم، درست خواهيم ديد: غير از ذوالآيه چيزی نيست.
اين آيه میفهماند كه حقيقت آفاق و انفس، وجود حقّ متعال است و آنها شيئيّتی مابإزاء خود ندارند؛ چون به عنوان آيه و علامت و نشانه گرفته شدهاند. در هر چيزی كه بنگری، خدا نمايان است. وجود اقدس حقّ واحد است كه در آفاق و انفس ظهور نموده و تجلّی پيدا كرده است... .»
برای مستند روای، در كتاب امامشناسی آمده است:
«..اميرالمومنين عليهالسلام در نهجالبلاغه فرمود: أوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتهِ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصديِقُ بِهِ، وَ كَمالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدُهُ الإخْلَاصُ لَهُ، وَ كَمَالُ الإخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عّنهُ لِشَهَادَهِ كُلِّ صِفَهٍ أنَّهَا غَيْرُ المَوْصُوفِ، وَ شَهَادَهِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أنَّهُ غَيْرُ الصِفَهِ.
كليد مسئله در عبارتِ «نفی الصفات عنه» است كه موجب كمال توحيد میشود، در تفسير اين عبارت علامه مولف قدسسره در كتاب توحيد علمی و عينی آورده است:
«...اين گفتار بديعترين كلامی است كه در توحيد آمده است و محصّل آن اين است كه: كمال معرفت آن وقت است كه منتهی به نفی صفات از ذات گردد؛ و اثبات صفات برای ذات مستلزم اثبات وحدت عدديّه است كه لازمهاش تحديد و تعيّن ذات است. پس عرفان خداوند ايجاب میكند كه وحدت عددی را از او نفی كنيم؛ و البته وحدت بالصّرافه برای او لازم است.
امّا مسئلۀ نفی صفات از ذات را بدين طريق بيان فرموده است كه: اوّلِ دين، شناخت اجمالی خداست؛ و كمال اين شناخت، إذعان واعتراف و خضوع در برابر اوست؛ و كمال اين اعتراف و تصديق و خضوع، آن است كه بنده تمام حقوق الهيّه را از صفات، و آنچه نصيب از وجود و كمال است، اختصاصاً براي او قرار دهد؛ و حيات و علم و قدرت و رزق و خلق و إحياء و إماته و إعطاء و منع و بقيّۀ صفات را منحصراً از وی بداند؛ و در صفات خدا شريكی برای او قرار ندهد.
در اين موطن از اخلاص، نيز بنده مشاهده میكند كه: اين صفاتی را كه به ذات اقدس نسبت داده است، معانی و مفاهيم محدودهای میباشند كه بعضی مباين و منافی بعضی دگرند؛ ... و نمیتوانند ذات بحت و بسيط و غير مركّب را حكايت كنند. زيرا كه چون ذات را با اين اوصاف كه همگی در حدّ ماهوی محدود میباشند؛ تصورّ كنيم؛ ذات مركّبی را تصور نمودهايم.
بنابراين ضرورت ايجاب میكند كه شخص مُخْلِص كه در عرفان ربّ به اين حدّ اخلاص فائز آمده است، اعتراف به عجز خود از معرفت بنمايد؛ و به نقصان و درد بدون درمان خود اقرار كند؛ و تمام اين صفات كثيره را كه برای ذات حقّ اثبات كرده است، نفی نمايد؛ و پيوسته تماشای ذات حقّ را بدون عنوان كثرت و صفت و معنای زائدی بنمايد. اينجاست كه میفرمايد: وَ كَمالُ الإخلاص لَهُ نَفْيُ الصِّفاتِ عَنْه... .»
#مبانی #نقشهراه #عرفان #سلوک
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی| بخش ششم.
4⃣ محور چهارم: راهبرد عرفان شيعی (ايجاد خلوص ذاتی با ابزار معرفت نفس)
در محور دوم، راجع به خلوص ذاتی، مطالب و مستندات ارائه گرديد؛ آنچه در اين قسمت عرضه میشود، تبيين ابزار تحقق اين خلوص ذاتی است كه «معرفت نفس» باشد.
توصيف كيفيت عملی سلوك الی الله در اين قسمت، از شاخصهای صريح در جداسازی فضای عرفان شيعی با ديگر مدعيان عرفان است.
در رساله لباللباب چنين آمده است:
«طريقه مرحوم آخوند ملاحسينقلى همدانى رضواناللهعليه عبارت بوده است از التزام در امر مراقبه، يعنى اهتمام ورزيدن در مراتب چهارگانه آن:
اوّل درجه مراقبه اين است که سالک از محرّمات اجتناب كرده و تمامى واجبات را اتيان كند، و در اين دو امر به هيچ وجه منالوجوه مسامحه نورزد.
دوّم درجه، آن است كه مراقبه را شديد نموده و سعى كند هر چه مىكند، براى رضاى خدا باشد و از امورى که لهو و لعب نامیده مىشود، اجتناب نمايد. و چون در اين مرتبه اهتمام نمود، براى او تمكّن پيدا مىشود كه ديگر خود را نباخته و اين خوددارى در او به سر حدّ ملكه برسد.
سوّم درجه، آن است كه پروردگار جهان را پيوسته ناظر خود ببيند، و كمكم اذعان و اعتراف مىنمايد كه خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر همه مخلوقات است. و اين مراقبه در تمام حالات و در همه اوقات بايد رعايت شود.
چهارم درجه، مرتبهاى است از اين عالىتر و كاملتر و آن اين است كه خودش خداى را حاضر و ناظر ببيند و به طور اجمال مشاهده جمال الهى نمايد.
چون سالك بدين مرتبه رسد، براى آنكه بتواند به كلّى اغيار را از ذهن خود خارج كند، بايد نفى خاطر را در ضمن يكى از اعمال عباديّه به جاى آورد، ...و بهترين طريق آن، توجّه به نفس است كه اسرع طرق است براى نيل به مقصود.
طريق «توجّه به نفس» طريقه مرحوم آخوند ملاحسينقلى بوده است و شاگردان ايشان همه طريق معرفت نفس را مىپيمودهاند كه ملازم معرفت ربّ خواهد بود... .»
#مبانی #نقشهراه #عرفان #سلوک
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی| بخش هفتم.
در بررسی مستند روايی اين بحث آمده است:
مستند مرتبه اولِ مراقبه: إِنَّمَا أَصْحَابِي مَنِ اشْتَدَّ وَرَعُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ هَؤُلَاءِ أَصْحَابِی. «حضرت صادق عليهالسلام میفرمايند: رفقاء و منتسبين به من فقط كسانی هستند كه با تمام وجود از محرّمات دوری كنند و برای رضای خدا كار كنند.»
مستند مرتبه دوم مراقبه: لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْءٍ نِيَّهٌ حَتَّى فِي النَّوْمِ وَ الْأَكْلِ. «حضرت صادق عليهالسلام در توصيه به محمدبنمسلم میفرمايند: در تمام حركات و سكنات حتی برای خوابيدن و خوردن، انگيزه خدایی داشته باشد.»
مستند مرتبه سوم و چهارم مراقبه: اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك. «پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله در توصيه به ابوذر میفرمايند: آنگونه خدا را عبادت كن كه گويا او را میبينی و اگر نمیتوانی اينطور خدا را عبادت كنی، حداقل طوری عبادت كن كه گويا او همواره تو را میبيند.»
عبادت در مرحلهاى كه خدا او را مىبيند، مربوط به مرحله سوم است و عبادت در مرحلهای كه او خدا را حاضر و ناظر میبيند، مربوط به مرحله چهارم است.
مستند «توجه به نفس»، آيه شريفه «...وَ في أَنْفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ» است؛ همچنين كريمه شريفة «يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ انْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ اذَا اهْتَدَيْتُمْ» بدان دلالت دارد. علامه طباطبايی رحمهاللهعليه در تفسير اين آيه چنين نوشتهاند:
«...اينكه فرمود: عليكم انفسكم (بر شما باد نفستان)، مقصود اين است كه شما ملازمت كنيد نفس خود را از جهت اينكه نفس شما راه هدايت شما است، نه از جهت اينكه نفس يكى از رهروان راه هدايت است،
به عبارت ديگر اگر خداى تعالى مؤمنين را در مقام تحريك به حفظ راه هدايت امر مىكند به ملازمت نفس خود، معلوم مىشود نفس مؤمن همان طريقى است كه بايد آن را سلوك نمايد، بنابراين نفس مؤمن طريق و خط سيرى است كه منتهى به پروردگار میشود، نفس مؤمن راه هدايت اوست، راهى است كه او را به سعادتش مىرساند...»
در بررسی مستند روايی «معرفت نفس» در كتاب نور ملكوت قرآن چنين آمده است:
درونشناسی، و معرفت نفس، همان معرفت حضرت معبود است چرا كه اميرالمومنين عليهالسلام فرمود: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبـَّهُ «هر كس خودش را شناخت، پروردگارش را شناخته است.»
علامه مولف در پاورقیهای رساله سير و سلوك بحرالعلوم آورده است:
بعضی، حجاب بين خدا و انسان را فقط يك حجاب كه «نفس» باشد دانستهاند و عرفان آن را راه نجات دانستهاند كه: مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ يا تزكيه و تطهير آن كه قَدْ أفلَحَ مَن زَكَّيها يا عبور از آن كه أمات نَفسَهُ وَ أحيي قَلْبَهُ. و بعضی آن را عبارت از دنيا گرفتهاند و مقصود از دنيا در اينجا «ماسِویالله» است چنانكه فرمود: اُخرِجوا مِنَ الدُّنيا قُلُوبكُم قَبْلَ أن تَخْرُجَ مِنها أبْدانُكُ.
#مبانی #نقشهراه #عرفان #سلوک
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی| بخش هشتم.
▫️ توضيحی در مورد معرفت نفس و توجه به نفس:
از آنجايی كه خداوند محدود نيست، پس قابل تصور با ذهن نيست و از آنجايی كه ادراكات حضوری انسان دارای شكل و صورت نيست، پس قابليت پذيرش ادراكات مجرد را دارد و به همين سبب ادراك خداوند با قلب مورد تاييد روايات قرار گرفته است (تراه القلوب).
نتيجه مطلب فوق اين خواهد بود كه برای حركت به سوی معرفت پروردگار، پس از آموزشهای ذهنی لازم برای يافتنِ جهت صحيح، بايد از ابزار علم حضوری استفاده كرد. تنها ابزار علم حضوری انسان، «نفس» اوست.
از سوی ديگر اگر تمام موجودات تجليات خداوند هستند و وجودی از خود ندارند و با تدبُّر بايد از ظاهر و تعيُّنات آنها گذشت و به اصل وجودِ متصل به بینهايتِ آنها رسيد، پس با توجه و تدبر در «نفس» كه يكی از مخلوقات الهی است و مصداق «نفخت فيه من روحی» است، میتوان به وجود بینهايت خداوند متصل شد.
مقصود از «معرفت نفس»، همين است كه انسان با «توجه به نفس»، بهدنبال عبور از ظاهرِ نفس و احساسِ محدودِ «خوديّت» باشد و به اصل وجودِ «نفس» برسد، همانگونه كه با تدبّر در مخلوقات، از ماهيّت آنها عبور میكند و به اصل وجود و منشأ وجود آنها متوجه میشود.
انسان تا از محدوديت ادراكی عبور نكند، نمیتواند به ادراك وجود بینهايت موفق شود؛ محدوديت ادراكی انسان در ادراك «خود» قرار گرفته است و با توجه كردن به حاقّ نفس میتواند بهتدريج از اين محدوديت ادراكی عبور كند؛
آنچه در عرفان از آن به «فناء» تعبير میشود، دقيقاً به معنی عبور از محدوديتهای ادراكی نفس است نه به معنی نيستی و پوچ شدن.
#مبانی #نقشهراه #عرفان #سلوک
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی| بخش نهم و پایانی.
▫️ نتيجه بحث:
عرفانِ شيعی، بر اساس راهبری معصومين عليهمالسلام، طالبين را به سوی «لقاءالله» دعوت میكند و اين لقاء را «شهود قلبی وجود بینهايت خداوند» میداند و روش لازم برای اين حركت را تلاش برای دستيابی به «خلوص ذاتی» میشمارد و خلوص ذاتی را عبور از خود و ادراك خود، میداند تا اراده و ادراك حضرت دوست در وجود او تجلی كند و فرد به مقام «ولايت» برسد؛ مقامی كه هيچ حجاب ادراكی ميان او و خداوند وجود ندارد.
روايت قدسی زير كه از اميرالمومنين عليهالسلام و او از پيامبر اكرم صلیاللهعليهوآله در معراج وارد شده است، عصاره عرفان شيعی است كه كيميای «عشق و محبت الهی» را سبب ايجاد خلوص ذاتی، و خلوص ذاتی را سبب ايجاد شهود قلبی او برشمرده است:
«زندگی دلچسب، زندگانی كسی است كه دائماً به ياد من است، هميشه خود را غرق در نعمتهای من میبيند، موقعيت و جايگاه من را ناديده نمیگيرد و آنچه بايد برای من انجام دهد، هميشه در برابر ديدگان اوست؛ شبانهروز بهدنبال جلب رضای من است.
زندگی پايدارِ ابدی، زندگانی كسی است كه چنان به دنبال اصلاح نفس خود است كه دنيا در نظرش بیارزش و آخرت در نظرش بزرگترين ارزش شده است؛ كسی كه نظر مرا بر نظر خودش ترجيح میدهد و بهدنبال جلب رضای من است و عظمت مرا هميشه در نظر دارد و مرا حاضر و ناظر بر خود میبيند، هر چه مورد رضاس من نيست را از دلش پاك میكند و با تمام وجود در برابر شيطان و وسوسههايش میايستد و اجازه نمیدهد شيطان به قلبش نفوذ كند.
من در بندهای كه اين حسّ و حال براي او پيدا شود، محبتم را قرار میدهم، بهطوری كه تمام توجهش به من باشد، سكون و حركتش، همّت و ارادهاش، سكوت و گفتارش، همه و همه از نعمتِ «شهود» كه فقط بر اهل محبتم ارزاني كردهام، سرچشمه بگيرد.
چشم و گوش قلبش را باز میكنم تا با قلبش صدای مرا بشنود و با قلبش به عظمت و جلال من نظاره كند؛
دنيا و لذّاتش را در چشم او كوچك و منفور میكنم و همانگونه كه راهبر و نگهبان يك مجموعه، افرادش را از موقعيتهای خطرناك دور ميكند، او را از دنيا دور میكنم.
وقتی چنين حسّ و حالی به او دست داد، از اهل دنيا بهشدت پرهيز میكند و از زندگی سطحی موقت به زندگی عميق و ابدی میرسد، از فضای نفوذ شيطان به فضای سلطه رحمان میرود. ... اين مقام اهل رضايت از من است. ... هيچ حجاب و هيچ واسطهای ميان من و چنين كسی نخواهد بود... .»
▫️ كاربرد و توصيه عملی بحث:
صراط مستقيم در جمع ميان ظاهر و باطن است و تا وقت باقی است، بايد دست به راه عرفان و سلوك الی الله زد.
▫️ مقاله هویتشناسی عرفان شیعی فقاهتی:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/148
#مبانی #نقشهراه #عرفان #سلوک
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
رساله-لب-اللباب-در-سیر-و-سلوک-اولی-الالباب.pdf
1.15M
﷽
⚪️ رساله لباللباب در سیر و سلوک اولی الالباب.
✍ علامه طهرانی
▫️ تقریر و بازنویسی درسهای عرفانی علامه طباطبایی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
erfan.pdf
440.6K
﷽
⚪️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی.
✍ استاد عبدالحمید واسطی
#مبانی #نقشهراه #عرفان #هستیشناسی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ گزارش اول مناظره درباره فلسفه و عرفان| بخش اول
موضوع بحث
«گزارش همایش بازخوانی حکمت و عرفان شیعی – مناظرات سهگانه در مورد حکمت و عرفان»
مسأله بحث
دستگاه فلسفی و عرفانی شیعی چه میگوید و چه محصولی دارد؟ میزان انطباق آن با وحی چقدر است؟ تاثیرات تمدنی آن چگونه است؟
فرضیه بحث
حکمت و فلسفه = هستیشناسی برهانی
حکمت و فلسفه اسلامی = هستیشناسی برهانی با جهتیابی از وحی (کشف حد وسط برهان با راهنمایی وحی)
عرفان = هستیشناسی شهودی
عرفان شیعی = هستیشناسی شهودی با جهتیابی و اعتباریابی از وحی
عرفان شیعی فقاهتی = هستیشناسی شهودی سازگار با وحی که با رعایت دقیق شرع فعال شده است.
وحدت وجود = نظریهای که در آن کیفیت ربط میان وجود بینهایت خداوند با وجود محدود مخلوقات، با استفاده از فرآیند «تجلی» تبیین میشود بهطوری که نه خالق محدود شود و نه مخلوق معدوم (جمع میان وحدت و کثرت)
مفهوم بینهایت و کیفیت ارتباط آن با موجودات محدود، مرکزیترین و حیاتیترین مفهوم در زندگی بشر است.
تبیین بحث
امیرالمومنین علیهالسلام در مورد هویت «اسلام» فرمود: الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ، وَالتَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ، وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ، فَالتَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ، وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ، وَ الْأَدَاءُ هُوَالْعَمَلُ.[1]
تمام هویت اسلام، تسلیم بودن در برابر حق است؛ حقجویی و حقخواهی شاخص بارز یک مسلمان است. گفتگوها، نقد و بررسیها و مناظراتی که در طول تاریخ اسلام در سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام انجام شده است، نقشه راهی برای تدوین راهبردهای محتوایی و روشی در مواجهه با افکار مخالف است.
مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام در راستای مأموریت «طراحی نظامهای تمدنی با اقتباس از نگرش اسلام، در فضای رقابت با نظامهای فکری، قانونی و فرهنگی بشری»، از سویی بهطور مستمر در محدوده کوچک خود به وظیفه رصد فضای معرفتی فرهنگی جهانی میپردازد و از سوی دیگر در فهرست طراحی فرآیندهای لازم برای یک جامعه ایدهآل، «فرآیند نقد و گفتگوی نقادانه» را مورد بررسی قرار داده است.
یکی از موارد رصد شده در فضای معرفتی و فرهنگی جامعه، انتشار نشریه «سمات» به سردبیری جناب آقای مهدی نصیری بود، انتشار چند شماره از این نشریه، رویکرد تصریح شده مخالفت با عرفان و فلسفه اسلام و مشی و مرام خاص «تقطیع در نقل مطالب» و نقد آنها را، تثبیت کرد.
در همین اوان، پخش مناظره سردبیر نشریه با جناب آیه الله غرویان استاد فلسفه حوزه علمیه قم در شبکه چهار سیما و غیر روشمند بودن این مناظره، سبب شد تا با پیگیریهای معاونت فرهنگی و تبلیغی مؤسسه مطالعات راهبردی، برگزاری جلسه مناظره فیمابین جناب آقای نصیری و جناب حجتالاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی معاونت مطالعات وتحقیقات مؤسسه، تحقق یابد.
این مناظرات در سه جلسه با فاصله دو هفته دو هفته، برگزار گردید؛ مؤسسه مطالعات راهبردی با عرضه پُر رنگ راهبرد «تفاهم و نه تقابل» تلاش نمود تا با رویارویی رفتاریِ مودبانه، متواضعانه و روشمند فضای کدورت و التهاب، به فضای تفاهم و نقد مثبت تبدیل شود و جریانات درونی مکتب فخیمه شیعه اثنیعشریه، عامل به کریمه شریفه «لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» شوند و بتوانند در عین اختلاف، یار و معین یکدیگر در برابر هجوم عظیم دشمنان در عصر حاضر باشند و پیشنهاد کرد تا مرکز مشترک «دفاع فکری و نرمافزاری» شکل بگیرد و با تقسیم کار در دو جبهه «کلامی» و «فلسفی» و تقسیم مأموریت به «بخش دفاع کلامی در برابر وهابیت، بهائیت،قادیانیه، طالبانیسم، اخباریگری و شیخیه» و «بخش دفاع فلسفی در برابر معرفتشناسی و فلسفه آزاد غرب، فلسفههای مضاف مدرن، فلسفه پُستمدرن، عرفانهای کاذب» اندیشهورزان معارف شیعی بتوانند پشتبهپشت یکدیگر موجبات رضایت حضرت ولیعصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء را فراهم سازند.
قضاوت نسبت به عملکرد مؤسسه و عکسالعمل طرف مقابل در راستای تحقق این هدف و روش مناظره و کیفیت محتوایی مطالب طرفین بهعهده مخاطبین محترم است.[2]
از تلاشهایی که در این جلسات از طرف مؤسسه صورت گرفت مستندسازی گفتارها در صحن جلسه با ارائه متنی و تصویری اسناد مربوط به مباحث بود. مجموعه حاضر در این قسمت، به همراه این اسناد است که در اختیار سروران عزیز قرار میگیرد.
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ گزارش اول مناظره درباره فلسفه و عرفان| بخش دوم و پایانی.
1⃣ نمونه تعاريف فلسفه و حکمت:
كندی: العلم بالاشياء علی حقيقتهابقدر طاقهالانسان[3]
فارابی: العلم البرهانی بالاسباب البعيده التی بها وجود الاسباب القريبه لاشياء[4]
بوعلی: التصديق بحقائق النظريه والعمليه علی قدر طاقه البشر[5]
بوعلی: العلم عن الموجود المطلق وتبتدی منه مبادی العلوم[6]
ملاصدرا: العلم بغايات الاشياء وعللها[7]
ملاصدرا: العلم بحقيقه الاشياء كماهی عليه فی الواقع و الحكم بوجودها بالبراهين، بقدر الوسع الانسانی[8]
فلسفه = هستیشناسی برهانی
فلسفه= تلاش برای كشف علت پديدهها دركل هستی
فلسفه= تلاش برای نفوذ به لايههای پنهان از حسّ، برای رسيدن به حقايق اثرگذار در زندگی.
فلسفه= كشف شكل هستی و معادلات حاكم بر آن.
فلسفه اسلامی = برهانی كردن نگرش اسلام به هستی.
فلسفه اسلامی = تلاش برای تبيين عقلانی مدل هستیشناسانه اسلام.
حيطه فعاليت فيلسوف حوزوی، تلاش برای تعميق فهم از مدل هستیشناسی اسلام و تلاش برای اثبات عقلانيت اين مدل و ايجاد زمينه تفاهم با مخاطبينی است كه عقيده مشترك با آنها وجود ندارد.
تمايز با كلام اسلامی:
علم كلام تلاش برای كشف مدلهستیشناسانه اسلام است و برای تبيين عقلانی آن نيز تلاش میكند و در اين تلاش از آيات و روايات نيز برای حد وسط استدلال استفاده میكند. حيطه فعاليت متكلم حوزوی، تلاش برای اثبات برتری مدل هستیشناسانه شيعه اثنيعشری، نسبت به مدل فرقههای ديگر، و ايجاد تفاهم با مخاطبينی كه عقيده مشترك پذيرش قرآن و سنت با آنها وجود دارد.
2⃣ نمونه مسائل فلسفه و حکمت: (فلسفه در مورد چه مسائلی گفتگو میکند؟)
3⃣ مقايسه ميان مسائل فلسفه يونان و مسائل فلسفه اسلام [9]
▫️ https://eitaa.com/vaseti/171
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
تمدن اسلام، حکمت و عرفان شیعی، عقل و دین، منابع معرفت
پینوشتها:
[1] . تفسير القمی، ج1، ص: 100
ترجمه: تمام هویت اسلام، تسلیم بودن است و تمام هویت تسلیم بودن یقین داشتن است و تمام هویت یقین داشتن دریافتن با تمام وجودِ حق است و تمام هویت این دریافت، اعتراف به آن است و تمام هویت این اعتراف، عمل به آن است.
[2] . قابل ذکر است که جلسهای در دوم ماه رجب از جانب جناب آقای نصیری و میلانی در حسینیه تهرانیها در مشهد مقدس رضوی، تحت عنوان پیگیری مناظرات تشکیل شد و مطالبه ادامه مناظره مطرح گردید. در پاسخی که به دعوت برای شرکت در این جلسه ده روز قبل از تشکیل این جلسه داده شد چنین گفته شد:
«سه جلسه مناظره با تقاضای مستمر در صحن مناظره برای تغییر روش غیرعلمی در نقل و نقد مطالب عرفا و فلاسفه، و عدم اجابت آقای نصیری و اصرار بر ادامه شیوه تقابل و نه تفاهم از سویی، و نتایج نظرسنجی کتبی در دو جلسه آخر مناظرات که نود درصد شرکتکنندگان اظهار داشته بودند در چنین مناظراتی با این فضا شرکت نخواهند کرد، از سوی دیگر،
سبب شد تا مؤسسه مطالعات راهبردی در کرسیهای نقد و نظر فلسفی و عرفانی از جریان «نصیری–میلانی» صرفنظر کرده و با دعوت از شخصیتهای جریان «تفکیک» برنامههای آتی این کرسیها را تدارک نماید. امید است بحولوقوه الهی در آینده نزدیک مناظرات سهگانهای در فضای تفاهم و روشمندی علمی تقدیم حقجویان شود.
اخیرا کتابی با عنوان «جدال با مدعی» نیز توسط جناب آقای دکتر حسین غفاری مدیر گروه فلسفه دانشگاه تهران که حاوی سه جلسه گفتوگوی مولف با جناب آقای نصیری است منتشر گردیده است که مطالعه آن برای پیگیریکنندگان اینگونه جریانات فکری ضروری است و مقایسه سبک و سیاق مطالب کتاب با مطالب منتشر شده از همین گفتگوها در نشریه سمات، میتواند راهگشا باشد.
[3] . رسائل الكندی، ص97
[4] . الفصول المنتزعه، ص52
[5] . عيون الحكمه، ص16
[6] . النجاة، ص198
[7] . حاشيه الهيات شفاء، 264
[8] . اسفار، ج1،ص338
[9] . مقالات فلسفی، شهيد مطهری، ج3 ص21
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
گزارش همایش بازخوانی حکمت و عرفان شیعی.pdf
367.9K
﷽
⚪️ گزارش اول مناظرات سهگانه استاد واسطی و دکتر نصیری در زمینه فلسفه و عرفان.
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
همایش بازخوانی حکمت و عرفان شیعی - قسمت دوم.pdf
428.5K
﷽
⚪️ گزارش دوم مناظرات سهگانه استاد واسطی و دکتر نصیری در زمینه فلسفه و عرفان.
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
nasiri-vaseti1-www.ebnearabi.com.mp3
23.69M
﷽
⚪️ مناظره درباره فلسفه و عرفان| جلسه اول.
▫️ استاد عبدالحمید واسطی و دکتر مهدی نصیری
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
nasiri-vaseti3-www.ebnearabi.com.mp3
21.8M
﷽
⚪️ مناظره درباره فلسفه و عرفان| جلسه سوم و پایانی.
▫️ استاد عبدالحمید واسطی و دکتر مهدی نصیری
#مبانی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
nasiri-vaseti2-www.ebnearabi.com.mp3
20.65M
﷽
⚪️ مناظره درباره فلسفه و عرفان| جلسه دوم.
▫️ استاد عبدالحمید واسطی و دکتر مهدی نصیری
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ کتاب، فیلم و متن مناظرات فلسفه و عرفان.
◽️ کتاب عیار نقدها؛ بررسی تحلیلی نقدهایی بر عرفان و حکمت اسلامی.
▫️ گزارش مناظرههای استاد عبدالحمید واسطی و استاد محمدحسن وکیلی با دکتر مهدی نصیری
➕ درسنامه توحید قرآنی و وحدت وجود استاد وکیلی
➕ بررسی تاریخی عرفان و حکمت شیعی از قرن هفتم تا یازدهم
➕ نقد نشریۀ سمات
▫️ در این کتاب اصلیترین نقدها و ناقدین به طریقه حکمت متعالیه و عرفان فقاهتی شیعی با نقدی روشمند مورد ارزیابی دقیق علمی و محتوایی قرار گرفته و عیار نقد رونمائی شده است.
▫️ لینک خرید کتاب:
▫️ https://b2n.ir/n39066
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مطالب تکمیلی مناظرات فلسفه و عرفان.
▫️ دانلود فیلمهای مناظره استاد واسطی:
▫️ https://b2n.ir/z91068
▫️ متن مناظره مکتوب استاد وکیلی:
▫️ https://b2n.ir/b51768
▫️ نقدی بر مناظره:
▫️ https://b2n.ir/h22064
#مبانی #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ ظرفیت عرفان در تمدنسازی.
▪️ عرفان اسلامی به مثابه یک دانش چه جایگاه و نقشی در شبکه کلانِ دین و ارائه تصویری سیستمی از دین جهت ساختارمندی برنامهریزیهای اجرایی دارد؟
▫️ عرفان، علم معادلات خلقت است و زیرساختی ترین روابط را که کیفیت تجلی «وحدت الهی» و ظهور «مخلوقات و کثرات» است، توصیف و تبیین میکند و نحوه روابط میان مراتب مختلف عوالم هستی را عرضه می نماید.
▫️ هویت «دین»، تشریع منطبق بر تکوین است و از لوازم آن تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعیه است؛ لذا علومی که سازه هستی و خلقت را ترسیم میکنند بالخصوص اگر تا پایینترین لایه وجودی در عالم ماده نفوذ کنند، بیشترین افق دید را در نگرش سیستمی و شبکه ای به دین فراهم می نمایند.
▪️ آیا اساسا عرفان میتواند و چنین ظرفیتی را دارا است که روشی برای مدل سازی ارائه دهد؟ ممکن است گفته شود منبع عرفان، کشف و شهود است؛ در نتیجه چگونه می توان از چنین دانش شهودی که گزارهها را شخصی میکند، منطقی تعمیم یافته برای مدل سازی استخراج نمود؟ اساسا در علوم اسلامی چه دانشی ظرفیت مدلسازی برای پیشرفت اسلامی را دارد؟
▫️ پاسخی که در کلام جدید به فرضیه «وحی، تجربه شخصی نبی است و قابل تعمیم نیست» داده میشود در اینجا جاری است. دو قرینه موجه سازِ «اعجاز» و «برهان»، جواز تعمیم را صادر میکنند. این ملاک، مربوط به تمام معرفت های شهودی است و علت بقاء و گسترش علم عرفان نیز تلاش موفق صاحبان آن برای برهانی سازی عرفان بوده است.
▫️ عرفان، بهدلیل تلاش معرفتی و بالخصوص «عملی»، برای کشف وحدت در کثرات و جاری ساختن وحدت در کثرات، تناسب حداکثری با «مدل سازی» دارد؛ جوهره «مدل سازی»، کشف روابط میان اجزاء و متغیرهای یک سیستم است به طوری که مجموعه اجزاء جدا از هم (کثرت زده) را به وحدتِ حداکثری برساند تا تضاعف نیروها سبب حرکت و رشد و تولید خروجی در مدل شود.
▫️ این عملیات براساس شهود موجّه، از عالَم «خزائن» تا اسفلالسافلین (عاَلم ماده) امتداد می یابد و تجلی آخرین لایه آن «علم فقه» است. بنابراین «عرفان» بدون «فقه» نمی تواند وحدت را در کثرات جاری کند و «فقه» بدون «عرفان» نمیتواند کثرات را به وحدت برساند.
▫️ صراط مستقیم در جمع ظاهر و باطن است و بر همین ملاک، مدل سازی نیازمند «فقه»، برای تعیین اجزاء و روابط در فرآیند میان کثرات، و نیازمند «عرفان»، برای تعیین کیفیت و جهت روابط (بههدف رسیدن به فرآیند بهینه) است. برای تمدن سازی در محیط رقابت فرهنگی، برگ برنده به دست «فرآیندهای بهینه» است.
▪️ غایت عرفان، فناء فی الله و مندک شدن در ذات ربوبی است که ماسوی الله دیده نشود. انسان با این حال، چگونه می تواند متغیرات و تکثرات جامعه را درک کند و به مدیریت عینیت خارجی مانند توسعه بپردازد؟
▫️ غایت عرفان، بقاء بالله است که از آن، تعبیر به «سفر چهارم» میشود و توصیف آن، «السیر مع الله فی الخلق» است؛ در حالیکه «فناء فی الله» از «سفر دوم» که سیر فی الله است شروع میشود و سیر در اسماء و صفات الهی است، لذا عارف بالله که اسفار اربعه خود را طی کرده است، میتواند مجرای جریان علم و اراده الهی در عالم کثرت شود.
▪️ عرفان چگونه می تواند با مدل غربیِ توسعه و زندگی بر اساس اصول مدرنیته مقابله کند؟
▫️ جوهره نگرش و تربیت عرفانی، محو «خودیت» و تمایلات و گرایش های مبتنی بر «حب ذات» و قرار گرفتن در مجرای تجلی الهی و «حبالله» و جاری شدن «ارادهالله» به جای اراده خود است، و جوهره مدرنیته دقیقا بالعکس، فعال شدن «تمایلات حداکثری فردی» و کفایت اراده بشر برای زندگی است.
▫️ بنابراین نگرش و تربیت عرفانی، جوهره مدرنیته را مضمحل می سازد و قدرتمندی آن از تمام مولفه ها و عناصر دیگر علمی و فرهنگی بیشتر است.
▪️ بنیان روشیِ عرفان با روش فقه کاملا متفاوت است. در نتیجه چگونه میتوان معرفت عرفانی با معرفت فقهی را به وحدت و انسجام رساند تا با هرج و مرج و تشتّت در عرصه مدیریت اجتماعی مواجه نشویم؟
▫️ وحی، با قرار گرفتن در مسیر تنازل به عالم کثرت، لایه های معنایی پیدا می کند و در نهایت به نازل ترین تجلی خود که احکام عملی است می رسید؛ لذا تمام گزاره های فقهی دارای لایه های معنایی فوقانی هستند که در لایه عقلانی به «فلسفه احکام» معروف شده اند و در لایه شهود ملکوتی و تاثیر اعمال بر ملکوت و تاثیر ملکوت بر اعمال، «اسرار الاعمال» یا «علوم باطن» هستند.
▫️ عرفان، تلاش برای کشف سرچشمه احکام در ملکوت است لذا نسبت به مقاصدالشریعه و مذاق شارع و نظامات دینی و معادلات حاکم بر تشریع و تاثیر اعمال و احکام در نفوس، ایجاد «اِشراف» می کند و فقیه عارف که از او در روایات تعبیر به «العالم بالله و بامرالله» می شود، مجرای ولایت امر در اجتماع می گردد.
#مبانی #روششناسی #عرفان #تمدنسازی #مدلسازی #مدرنیسم
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️@vaseti
4_5920232102476906603.pdf
362.1K
﷽
⚪️ عقلانیت تمدنی و تمدن عرفانی.
استاد حمید پارسانیا
استاد عبدالحمید واسطی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ احساس حضور و عظمت خدا| بخش اول
موضوع بحث
«احساس حضور و عظمت خداوند» چیست؟ ممکن است؟ چگونه؟ چه موقعیتی در علوم و معارف اسلام دارد؟
مسأله بحث
برای اندازهگیری «عبودیت»، «معنویت»، «ایمان» و در نتیجه هسته مرکزی «توسعه و پیشرفت در اسلام» چه شاخص اصلیای باید مورد سنجش قرار گیرد؟
پیشفرضها
فرضیه بحث
۱. احساس حضور خدا، یک ادراک قلبی و نه ذهنی است که شاخص آن، احساس درونیِ تجلی یک آگاهی، یک اراده و یک وجود بینهایت در کل هستی است که تمام زیباییها و کمالات را در خود دارد.
۲. رسیدن به این ادراک ممکن است.
۳. راه رسیدن به آن عرفان عملی است.
۴. این بحث در شبکه علوم و معارف اسلام، هسته مرکزی و اولویت اول و شاخص سنجش رشد و توسعه است.
۵. عبودیت = محو اراده خود و جایگزینسازی اراده و خواست خداوند (وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ)
شواهد نقلی تایید کننده فرضیه:
در نگرش اسلام، به استناد آیه ۵۵ سوره نور «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً» هدف و مقصود از تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به «عبودیت خالص فراگیر» برسد.
علامه طباطبایی رحمة الله علیه در تفسیر این آیه چنین آوردهاند:
مراد از عبودیت، خداپرستى خالص است، به طورى كه هيچ شائبهاى از شرك- چه شرك جلى و چه شرك خفى- در آن راه نداشته باشد، و خلاصه معنا اين مىشود كه خدا جامعه آنان را جامعهای ايمن مىسازد، تا در آن جز خدا هيچ چيز ديگرى پرستش نشود. [1]
روایت قُدسی زیر از امام صادق علیهالسلام نیز شاهدی است بر این که هویت «توحید» و «عرفان» در نگرش شیعی، «لمس قلبی وجود بینهایت خداوند» است:
«أَفْتَحَ عَيْنَ قَلْبِهِ وَ سَمْعَهُ حَتَّى يَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ يَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِي وَ عَظَمَتِي» [2] ترجمه: هر کسی که رضای مرا بر رضای خود مقدم بدارد محبت من را به خودش جلب میکند و من چشم و گوش قلب او را باز میکنم تا تجلیات و عظمت مرا ادراک کند.
#مبانی #مفاهیم #عرفان #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ احساس حضور و عظمت خدا| بخش دوم و پایانی
تبیین بحث
بر اساس روش تحلیل مفهومی و اصل موضوعی:[3]
«عبودیت»، بر اساس تحلیل مفهوم عبارت است از: احساس «عبد بودن» در برابر خداوند. مفهوم «عبد بودن» مفهومی است که تا ارتباط با پدیدهای با خصلت «آقایی، مولا بودن، سرور بودن» برقرار نشود، درک نمیشود. (در اصطلاح علمی گفته میشود که این مفهوم با «اضافه» به مفهوم دیگر پدید میآید.)
از آن جایی که مقصود از عبد بودن در این جا عبد خدا بودن است لذا این حسّ در درون انسان فعال نمیشود مگر این که ادراک آقایی، سروری و برتری خداوند در وجود انسان لمس شود و دریافت کند که تمام ابعاد وجودی و آثار او همه و همه از تجلیات وجود خداوند است و او از خود چیزی ندارد. به هر مقداری که این ادراک قویتر شود، ادراک عبودیت نیز قویتر میشود.
بهعنوان پیشفرضِ اثبات شده در علم معرفتشناسی اسلامی میدانیم که [4] ادراکات ذهنی (علوم حصولی) فقط صورتبندی حقایق هستند و جوهره اصلیِ آنها را ندارند (تصور آتش سبب سوختن ذهن نمیشود)، و ادراکات قلبی (علوم حضوری) جوهره اصلی پدیده در درون انسان هستند. (ادراک هستیِ خود، ادراک حالات مختلف روحی روانی، ادراکات وجدانی و فطری).
بهعنوان پیشفرضِ اثباتشده در علم فلسفه اسلامی میدانیم که [5] «خدا» وجود بینهایت است پس محدوده و شکل و صورت ندارد.
از ترکیب پیشفرض قبلی و این پیشفرض به دست میآید که:
دریافت مفهومی و ذهنی از خداوند به طور مستقیم ممکن نیست. (به اصطلاح علمی، دریافت ذهنی انسان از خداوند به صورت «ایجابی» ممکن نیست بلکه به صورت «سلبی و عدمی» انجام میشود.) ذهن فقط اصل بودنِ خدا و مفهومِ «محدود نیست پس برترین است» را ادراک میکند و البته به همین اندازه نیز معرفت و آثار آن را ایجاد میکند.
پس برای برقراری ارتباط ادراکی بیشتر با خداوند و عبور از معرفت اجمالی، نیاز به ادراک از جنس علوم حضوری است (تجربههای معنوی درونی).
بهعنوان پیشفرضِ اثباتشده در علم اخلاق و عرفان اسلامی میدانیم که:[6] تجربههای معنوی درونی و احساسهای روحی و روانی یا از راه ارتباط با یک منبع معنوی فعال میشوند یا از راه تمرکز و مراقبه دائم فکری و روحی بر پدیده مورد نظر.
پس: تمرکز فکری و روحی بر خداوند در تمام حرکات و سکنات، سبب فعال شدن تجربه معنویِ حسّ وجود خداوند و در نتیجه حضور و عظمت او در قلب و دل انسان است.
از سوی دیگر به تجربه میدانیم که: از مقایسه میان نقص و کمال و احساس فاصله میان آن دو، حسّ کوچک بودن در طرف ناقص، و حس بزرگ بودن در طرف کامل ایجاد میشود. هر چه این فاصله بیشتر باشد این احساس فعالتر میشود و اگر فاصله به قدری باشد که امید رسیدن ناقص به کامل به وجود نیاید، حسّ «عظمت مطلق» ایجاد میشود.
پس: رسیدن به عبودیت محض و مقام «اخلاص» (که هیچ ارادهای جز اراده رضای الهی در وجود فرد فعال نیست)، نیازمند حرکت به سمت احساس «عظمت مطلق» خداوند است.
«عرفان عملی» عهدهدار چگونگی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب که عبور از محدودیت ادراکی درونی و اتصال به فضای بینهایت آگاهی و اراده الهی است میباشد.[7]
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
اگر در نگرش اسلام به استناد آیه ۶۵ سوره الذاریات «ماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»، هدف خلقت انسان «عبودیت» است، و مقصود از عبودیت، «فعال شدن احساس حضور و عظمت الهی در قلب و دل» است، آنگاه فلسفه تاریخ بر اساس نگرش اسلام و مقصد تمام فرآیندها در تمدن اسلام «لقاء و مشاهده خدا با قلب» در همین دنیاست.
مفاهیم کلیدی
عرفان شيعی، سیروسلوک، توحید ذاتی، فناء فیالله و بقاء بالله، لقاءالله، تجربههای دینی، انسان کامل، مقام ولایت، مقام مخلَصین، فلسفه خلقت
پینوشتها:
[1]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۲۱۲
[2]. الارشاد، شیخ مفید، ج۱ ص۲۰۴
[3]. مقصود از تبیین به روش تحلیل مفهومی این است که: با استخراج لوازم ذاتی هر مفهوم (با استفاده از روش تشخیص جنس و فصلهای مفهومی و روش استدلال مباشر در علم منطق) مفاهیم تشکیلدهنده مفهوم اصلی و لوازم آن کشف شوند.
و مقصود از تبیین به روش اصل موضوعی این است که: با استفاده از لوازم گزارههای تصدیقی و تصوری که در علم دیگری اثبات شده است و یا ترکیب اینگونه گزارهها، نتیجه جدیدی بهدست بیاید.
[4]. به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
علم حضوری، سنگبنای معرفت- حجتالاسلام دکتر محمدتقی فعالی
معرفتشناسی- حجتالاسلام دکتر محمد حسینزاده
[5]. به کتاب زیر مراجعه فرمایید:
نهایهالحکمه، علامه طباطبایی، بحث وحدت و کثرت
[6]. به کتاب زیر مراجعه فرمایید
جامعالسعادات، مرحوم نراقی
[7]. به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
مصباحالشریعه، منسوب به امام صادق علیهالسلام
منازلالسائرین، ملاعبدالرزاق کاشانی
#مبانی #مفاهیم #عرفان #الله
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
◽️ نقشه محتوایی مختصر کانال:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/77
﷽
▫️ فهرست مطالب عرفان و فلسفه.
▫️ https://eitaa.com/vaseti/203
﷽
⚪️ عصاره نظریه وحدت وجود.
▫️ تحلیل نظریه وحدت وجود:
▫️ eitaa.com/vaseti/191
▫️ آیات و روایات توحیدی:
▫️ eitaa.com/vaseti/199
▫️ وحدت وجود در قرآن:
▫️ eitaa.com/vaseti/201
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ تحلیل نظریه وحدت وجود| بخش اول.
موضوع بحث
«وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» چیست؟ چه آثار و لوازمی دارد؟ (نظریه وحدت شخصی وجود + نظریه تجلی)
مساله بحث
رابطه وجودی میان خالق و مخلوق چگونه است؟ (رابطه وجود بینهایت با وجود محدود)؛ رابطه نفْس یکپارچه انسان با افکار و احساسات و رفتارهای او چیست؟ رابطه نیروی واحد جاری در طبیعت با تنوع موجودات و پدیدهها چیست؟
پیشفرضها
وحدت = خصوصیت وجودی یکپارچگی که قابل تجزیه و تقسیم نیست.
کثرت = خصوصیت وجودیای که حد و مرز، ابعاد و زوایا، اجزاء و روابط از آن انتزاع میشود.
فرضیه بحث
۱. وحدت در کثرت = جریان وجود واحد در قالب کثرات و تلاش برای کشف مبدأ تجلی واحد در کثرات مختلف.
۲. کثرت در وحدت = ظهور و بروز وجود واحد در قالب کثرات و تلاش برای قرار دادن هر تجلی در موقعیت وجودی خاص به خود.
۳. رابطه خداوند (وجود بینهایت) با مخلوقات (وجودهای محدود)، رابطه تجلی و ظهور است. (موجودات ظهورات و نمودهای وجود خداوند هستند.)
۴. نظریه تجلی = مخلوقات، دارای وجود استقلالی در کنار خداوند نیستند بلکه وجودشان به نحو «تجلی» است که بازتابی از وجود خداوند است و شؤون و اطوار ظهورات الهی محسوب میشوند
۵. نظریه وحدت وجود (در تقریر عرفان شیعی) = هستی، یک وجود یکپارچه بینهایت است (وجود خداوند) و تمام موجودات ظهور و بروزهای آن میباشند.
تبیین بحث
خداوند، وجود بینهایت است و «وجود بینهایت» از همه جهات و جوانب و اعتبارات و ابعاد و سطوح و …. (هو، فوق ما لایتناهی بما لایتناهی شِدّهً عِدّهً مُدّهً؛ صرف الوجود المتأكد الشديد الذي لا يتناهى قوته و شدته بل هو فوق ما لا يتناهى فلا يحده حد و لا يضبطه رسم وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ. [1]
وجود بینهایت جایی برای وجود دیگری باقی نمیگذارد؛ در این صورت، وضعیت مخلوقات که بالوجدان وجود آنها را حس میکنیم و اینطور نیست که توهمی و تابع اراده ما باشند، چه میشود؟
از سوی دیگر همیشه عقل بشر به وجود «وحدت» در فضای طبیعت، منتقل شده است و به دنبال تئوریای میگردد که همه نیروهای به ظاهر مختلف در عالم را به یک نیروی واحد برساند.
این دو مساله (بینهایت بودن خداوند + لمس وحدت در کثرات طبیعت) سبب شده است عقول به مساله کشف وحدت و نحوه ربط وحدت با کثرت بپردازند.
نظریات مختلفی در فلسفه با رویکردهای متنوعش و در عرفان با قرائتهای مختلفش و در فیزیک با دیدگاههای متفاوتش، پردازش شده است؛ در عرفان شیعی، نظریه «وحدت وجود و کثرت بالتجلی» از عهده کلیه ابهامات در این فضا برآمده است.
(برای تفصیل بحث، به کتاب مبانی و اصول عرفان نظری، حجتالاسلام سید یدالله یزدانپناه، نشر موسسه امام خمینی قم، مراجعه فرمایید.)
▫️ خلاصه فشرده نظریه وحدت وجود:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/186
استدلال: (با استفاده از حد وسط ارائه شده در روايت: افتراق الحاد و المحدود. [2])
مقدمه اول: وجود محدود، محدودکننده میخواهد + محدودکننده نهایی نباید خود محدود باشد پس محدودکننده نهایی، نامحدود است.
مقدمه دوم: وجود نامحدود، هیچ مرتبه و موقعیتی برای وجود دیگری باقی نمیگذارد و الا اگر چیز دیگری موجود باشد به همان اندازه وجود نامحدود را محدود میکند. + مگر اینکه آن چیز وجودش در برابر وجود نامحدود نباشد بلکه ظهور و بروزی از خود او باشد. (مانند نفس)
نتیجه: پس تمام موجودات ماسوی الله، وجودی مستقل در کنار او و چسبیده به او ندارند بلکه جلوه و ظهور و نمود او هستند. عین او نیستند چون محدودند، غیر او نیستند چون او نامحدود است.
پاسخ حکمت متعالیه و عرفان شیعی به اين سؤال، «وحدت وجود» را بهصورت قضيه زير عرضه كرده است:
نظريه «هستی يكبخشی» در برابر نظريه «هستی دوبخشی»
كل هستی يكپارچه است و تنها يك وجود، واقعی و مستقل است و ساير موجودات ظهورات او هستند.
وحدت + كثرت
▫️ چهل حدیث توحید عرفانی:
▫️
#مبانی #نظریه #هستیشناسی #وحدت_وجود #حکمت_متعالیه #عرفان #فلسفه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti