eitaa logo
وصل خوبان
14.8هزار دنبال‌کننده
39.6هزار عکس
18.1هزار ویدیو
229 فایل
🌷...راه شهیدان ادامه دارد...🌷 گلزار شهدای کرمان، قطعه ای از بهشت آدرس وصل خوبان در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/vaslekhooban ارتباط با کانال: @vaslekhooban_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
2.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔آخرین خداحافظی سردار حاجی زاده و خبر شهادتشان ✅ @vaslekhooban
🔻روایت شهید علی صیاد شیرازی از شب عملیات مرصاد 🌗 شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون، به کرمانشاه رساندم وصحنه پیشروی دشمن راازنزدیک مشاهده کردم ومتوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند؛ وقتی که به منطقه مسلط شدیم،طرح بدام انداختن کاروان منافقان را ریختیم. آنان بایدباخیال راحت تاتنگه چهارزبر می‌آمدند که در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه بود، در آن تنگه باید خلبانان هوانیروز از عقب و جلو راه را برکاروان می‌بستند و ... طرح که آماده شد، با فرمانده پایگاه هوانیروز تماس گرفتم و خواستم آماده عملیات باشند؛ صبح روز پنجم مرداد عملیات مرصاد با رمز یا علی آغاز شد، در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود.🔥 ا▫️💠▫️💠▫️💠▫️ 🗓 ۵ مرداد ۱۳۶۷- سالروزعملیات پیروزمندانه مرصاد ✅ @vaslekhooban
وصل خوبان
#عکس_ماندگار #سالروز_شهادت 🌴عکسی از دوران دفاع مقدس - اردوگاه کرخه - پاییز ۱۳۶۵ 🌷 بسیجی شهید، ا
🔹💠 حورُ العین‌ !! 🟢همه‌ گردان‌ها این‌ رسم‌ را داشتند. فقط‌ ما نبودیم‌. اصلاً در کل‌ جبهه‌ها این‌ رسم‌ بود که‌ شب‌ها قبل‌ از خواب‌، سوره‌ "واقعه‌" را دست‌جمعی‌ می‌خواندند. صفایی‌ هم‌ داشت‌. 🔹همه‌ دورتادور چادر می‌نشستیم‌ و باهم ‌شروع‌ می‌کردیم‌ به ‌خواندن‌: "اعوذوا بالله‌ من‌ الشیطان‌ الرجیم‌ ... بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم‌ ... اذا وقعت‌ الواقعه‌ ... لیس‌ لوقعتها کاذبه‌ ..." میان‌دار چادر ما "ابوالفضل‌ نقاد" بود. سوره‌ را می‌خواندیم‌، تا می‌رسیدیم‌ به‌: "و حورُ العین‌ ... کامثال‌ اللولؤ المکنون‌ ..." ابوالفضل‌ شیطنت‌ می‌کرد و "حورُ العین"‌ را چند دقیقه‌ای‌ کش‌ می‌داد و با زبان،‌ دور لبانش‌ را خیس‌ می‌کرد و "بَه‌بَه‌" می‌گفت‌. 🔹همان‌ شد که‌ تصمیم‌ گرفتیم‌ کاری‌ کنیم‌ تا این‌ عادت‌ از سرش‌ بپرد. علت‌ فقط‌ این‌ نبود، بعضی‌ وقت‌ها بحث‌های‌ کش‌دار و طولانی‌ ایدئولوژیک‌ او، سر همه‌ را درد می‌آورد و تا نیمه‌های‌ شب‌ مزاحم‌ خواب‌ دیگران‌ می‌شد. تصمیم‌ گرفتیم‌ تا دهان‌ ابوالفضل‌ به‌ صحبت‌ باز می‌شود، همه‌ باهم صلوات‌ بفرستیم‌ و این‌کار را کردیم‌. 🔹ابوالفضل‌ سلام‌ می‌کرد، صلوات‌ می‌فرستادیم‌. خداحافظی‌ می‌کرد، صلوات‌ می‌فرستادیم‌. خلاصه‌ تا لبانش ‌می‌جنبید، همه صلوات‌ می‌فرستادند. یک‌ هفته‌ای‌ این‌ وضع‌ ادامه‌ داشت ‌تا این‌که‌ نقاد تسلیم‌ شد و گفت‌: ـ باشه‌ ... باشه‌ ... دیگه‌ حورُ العین‌ رو کِش‌ نمی‌دم‌ ... چَشم‌ ... فهمیدم‌ ... دیگه‌ بحثای‌ طولانی‌ راه‌ نمی‌اندازم‌ ... باشد دیگه‌ از ساعت‌ 9 شب‌ خاموشی‌ بزنید، منم‌ ساکت‌ می‌شم‌ ... قبول‌؟ 🔷حدود ۳۰ سال بعد فهمیدم ابوالفضل، اوایل انقلاب از هواداران منافقین (مجاهدین خلق) بوده و مدتی هم در زندان اوین بوده؛ سپس توبه کرده و عازم جبهه شده است. 🔹پیام شهید ابوالفضل نقاد به خانواده اش: "در نبود من شیرینی پخش کنید و شهادت مرا تبریک عرض کنید که انشا الله من برای شما با قیامت الصالحات و ذخیره الآخره باشم و بتوانم شفیع شما در آن دنیا باشم انشا الله تعالی. من از افرادی که امام خمینی را یاری نمی کنند بی زاری می جویم و آنها را دعوت به اصلاح و تهذیب نفس و متهذب شدن میکنم." ✅ @vaslekhooban
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔لحظه شوک آور برای غسالی که دختربچه شهید راغسل میداد اصلا رقیه نه مثلا دختر خودت ✅ @vaslekhooban
🔹لطف و کرم امام رضا(ع)🔹 🟢ماجرای جالبِ سرودنِ شعرِ قربونِ کبوترای حرمت امام‌رضا(ع) 🔷یه شب توی حرم‌امام‌رضا (ع) توسل کردکه چهارده قدم بسمت ضریح برداره و با هرقدم یک بیت شعر برای آقا امام رضا (ع) بگه... قدم بر می‌داشت ، اشک‌هایش می‌ریخت و زیرلب زمزمه می‌کرد: قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا... ونمی‌دونم باچه اخلاصی این شعر رو گفت؛ که تا دنیا دنیاست؛ ورد زبون زائرای امام‌رضاست... 🔹خاطره‌ای از زندگی مداح شهید غلامعلی جندقی [رجبی] 🔹منبع: مجموعه یادگاران ۲۴ کتاب شهید رجبی ✅ @vaslekhooban
20.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢علمدار... 🔷سال ۹۷ برای اولین بار توفیق پیدا کرد که به پیاده روی اربعین برود.قبل از سفر پرچم بزرگی ازحضرت آقا تهیه کرد به اضافه ی پرچم حزب‌الله لبنان. علمدار بود. پرچم حزب الله را روی کوله اش نصب کرد وپرچم آقا را دردست گرفت ومدام می چرخاند.به واسطه قد رشیدی که داشت و پرچم بلندش ازفاصله دور هم قابل تشخیص بود. 🔷موقع عبور از مرز یکی از نیروهای ارتش عراق که تفکرات بعثی داشت با دیدن پرچمها عصبانی شد و داشت علی را با خود می برد که همراهانش نگذاشتند. ابتدا علی متعجب شد و بعدا برایش توضیح دادند که با وجود علاقه قلبی غالب مردم و نیروها به جبهه مقاومت وحضرت آقا بعضا تفکرات بعثی دربین نیرو ها وجود دارد. او که این راشنید باوجود اتفاقی که افتاده بود تا آخرین لحظه پرچم ها را از خود دور نکرد . می گفت:«حالا که اینجور شد میزارم باشه تاکور بشه هرکی نمیتونه ببینه واسه خاطر ایناهم که شده من پرچم ها رو بالانگه میدارم.» 🔷علی آقا در آن غروب اربعین درخیابان منتهی به حرم درمیان ازدحام عشاق حسین (ع)با دردست داشتن پرچم نائب حسین زمان؛ با آن قد رشید و سیمای نورانی، تصویری ماندگار را در ذهن زمان به جا گذاشت... 🌷این اندیشه ناب ولایت مداری و پشتیبانی ازنیروهای مقاومت ودینداری توام بابصیرت و در آخر قدم گذاشتن در راهی که هدفش آوردن لبخند به لب کودکان غم زده و یتیم و خسته و تشنه در زیر باران موشک و ستم اشقیا بود، او را رو سفید وعاقبت بخیر کرد و به آغوش محبوبش قمرمنیر بنی هاشم آقا ابوالفضل العباس(ع) رساند. 🌷به یاد شهید علی منصوری 🔹مزار: گلزار شهدای کرمان ✅ @vaslekhooban
🔶استراحت، بی استراحت🔶 🔵دکترچهل وپنج روز بهش استراحت داده بود. آوردیمش خونه. عصر نشده، گفت: بابا! من حوصله‌م سر رفته. گفتم: چی کار کنم بابا؟ گفت: منو ببرسپاه،بچه‌ها رو ببینم. بردمش. تا دهِ شب خبری نشد ازش. ساعت ده تلفن کرد، گفت: من اهوازم... بی زحمت داروهامو بدید یکی برام بیاره! 🔹به روایت پدر سردار شهید حسین خرازی 🔸شرح عکس: شهیدخرازی به همراه شهید احمد کاظمی ✅ @vaslekhooban
🌷اسم و یاد شهید🌷 🔵علی آقا، توی جمع بچه های محله آمد و گفت: شهید به این عزیزی توی این کوچه دارین ولی اسم کوچه هنوز شهبازه؟ چرا عوضش نکردین؟ گفتم: این به شهرداری مربوطه. گفت: به شهرداری چه ربطی داره ... ما می نویسیم و میذاریم، اسم کوچه می شه اسم شهید. تابلوی اسم شهید «راحتی»را که نوشت و نصب کرد سر کوچه گفت: اسم شهید، یاد شهید و ذکر شهیدهمیشه بایدجلوی چشم شما و آیینه ی شما باشه. 🔸شرح عکس: شهید علی آقای ماهانی، سمت راست نشسته نفر اول در جمعی که حاج قاسم همراه آنهاست ✅ @vaslekhooban
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷دیدار دختر شهید ابومهدی المهندس با شهید طهرانچی؛ خاطره‌ای ناب که شهید برای هیچکس تعریف نکرده بود. ✅ @vaslekhooban
🔶اول... دیگران ... 🔷ظرف غذایش که دست‌ نخورده می‌ماند، وحشت می‌کردیم. مطمئن می‌شدیم حتماً گروهانی در یک ‌گوشه‌ی خطِ لشکر غذا نخورده! اینطوری اعتراض می‌کرد به کارمان. تا آن گروهان را پیدا نمی‌کردیم و غذا نمی‌دادیم بهشان، لب به غذایش نمی‌زد. گاهی چهل‌‌ و هشت ساعت غذا نمی‌خورد تا یقین کند همه غذا خورده‌اند. ✅ @vaslekhooban
💚صحبت همسر شهیدلشکری بعد از ۱۸ سال اسارت... 🌷امروز سالروز شهادت شهید آزاده سر لشکر حسین لشکری با ۱۸ سال اسارت ✅ @vaslekhooban
3.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷خاطره زیبایی از ارتباط شهید حاج حسن محققی و جوانان میگفت: جنگ بشه همین ها میرن جنگ... ✅ @vaslekhooban