eitaa logo
وطنم جوان بمان
211 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
109 فایل
رسول خدا (ص) فرمودند: بر تعداد فرزندان بیافزایید تا در روز قیامت به فزونی شما بر امت‌ها تفاخر کنم. ارتباط باادمین: @vatanamjavanbeman لينک کانال: https://eitaa.com/vatanam_javan_beman
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بخشنده‌ترین مرد دنیا🌸 قصّه‌های من و امام رضا(علبه السلام) پدر می‌گوید: «مردی هر روز به خانه‌ی امام رضا(ع) می‌آمد و در کارهای خانه به امام کمک می‌کرد. عصر که می‌شد امام رضا(ع) مزدش را می‌داد و مرد باخوش‌حالی به خانه‌ی‌شان می‌رفت. مرد فقط یک ناراحتی داشت. خانه‌ی آن‌ها خیلی کوچک بود. او و بچّه‌هایش در آن خانه راحت نبودند. یک روز مرد مثل همیشه به خانه‌ی امام رضا(ع) آمد و در کارهای خانه به امام کمک کرد. آن روز امام رضا(ع) کلیدی را به مرد داد. مرد گفت: این کلید چیست؟ امام رضا(ع) گفت: کلید خانه‌ی نو شما. خانه‌ی شما کوچک بود. من آن را برای شما خریدم.» مرد حالا به یکی از آرزوهای عمرش رسیده بود. به پدر می‌گویم: «دوست دارم یک قصّه‌ی دیگر از امام رضا(ع) برایم تعریف کنی ! » دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈
🌸بخشنده‌ترین مرد دنیا🌸 قصّه‌های من و امام رضا(علیه‌السلام) پدر می‌گوید: «مردی هر روز به خانه‌ی امام رضا(ع) می‌آمد و در کارهای خانه به امام کمک می‌کرد. عصر که می‌شد امام رضا(ع) مزدش را می‌داد و مرد باخوش‌حالی به خانه‌ی‌شان می‌رفت. مرد فقط یک ناراحتی داشت. خانه‌ی آن‌ها خیلی کوچک بود. او و بچّه‌هایش در آن خانه راحت نبودند. یک روز مرد مثل همیشه به خانه‌ی امام رضا(ع) آمد و در کارهای خانه به امام کمک کرد. آن روز امام رضا(ع) کلیدی را به مرد داد. مرد گفت: این کلید چیست؟ امام رضا(ع) گفت: کلید خانه‌ی نو شما. خانه‌ی شما کوچک بود. من آن را برای شما خریدم.» مرد حالا به یکی از آرزوهای عمرش رسیده بود. به پدر می‌گویم: «دوست دارم یک قصّه‌ی دیگر از امام رضا(ع) برایم تعریف کنی ! » دوستاتون‌روهم‌به دعوت کنید😊 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•   @vatanam_javan_beman       •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈