eitaa logo
وطنز
719 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
359 ویدیو
17 فایل
🌝خوشا آنانکه خنده کارشان بی شکر پاشیده بر اشعارشان بی خوشا آنان که دائم در «وطنز»ند و «طنز» آمیزه با آثارشان بی🌝 . 🇮🇷وطنز؛ پایگاه شعر و ترانه طنز 📝😂 . 📌 ارتباط با مدیریت و ارسال شعر @vatanz_admin 📌 تبلیغات: https://ble.ir/tanzym_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
محرم و نذری و یک بام و دوهوای بعضیها آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت از دست عزای عربی رفته اروپا! ✍️مرضیه قاسمعلی و حافظ 🔹اا🔸 سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی که باید پول هیئت را دهد به آبرومندی خطاب آمد که ساکت شو تو ای حّراف دیوانه چه شد آن پول کنسرت تتلو‌ها و ریوندی؟ ✍فاطمه جعفری و حافظ 🔹اا🔸 از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی قیمه‌نخورده از درِ مسجد نمی‌روم! ✍️ناهید رفیعی و شهریار 🔹اا🔸 چنین گفت رستم به اسفندیار سه پرس آش نذری برایم بیار ✍علی یگانه و فردوسی 🔹اا🔸 بشنو این نی چون شکایت می‌کند قیمه‌ای او را کفایت می‌کند! کز نیستان تا مرا ببریده‌اند ظرف خالی را به دستم دیده‌اند ✍️ناهید رفیعی و مولانا 🔹اا🔸 بر سر آنم که گر ز دست برآید طبل بزرگی خرم که غصّه سرآید ✍علی یگانه و حافظ 🔹اا🔸 الا یا ایها الساقی بیا زنبیل بگذاریم معطّر می‌شود کوچه ز عطر قیمه‌ی نذری ✍️ زهرا محبی و حافظ شیرازی 🔹اا🔸 ما را به ژست و رخت تجدّد فریفته ست آن مدعی که منکر انفاق هیأت است ✍ محمدمهدی امیدوار و پروین اعتصامی 🔹اا🔸 الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها چه آشی پخت این هیأت! اگر چه بود مشکلها ✍️ زهرا محبی و حافظ شیرازی 🔹اا🔸 جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکُش فریاد ببین مادربزرگم پشت دسته مرد شونصد بار!! ✍فرشته پناهی و حافظ 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه به پیشواز ماه محرم 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه به پیشواز ماه محرم 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 پرچم زده است بر سر هر کوچه نام تو پر می‌شود پیاله‌ی مستی ز جام تو بوی محرم از نفس باد می‌دمد هر جا دلی است می‌شود آهسته رام تو قبل از سلامِ زائر دلخسته‌ات به تو بر او رسیده گرم و صمیمی سلام تو پر می‌کشد به قلّه‌ی عرفان و معرفت مرغ دلی که دانه بگیرد ز دام تو آتش زده ست سوز عزای تو عرش را فطرس نوشته بر پر و بالش پیام تو جان‌مایه‌ی شجاعت و مردی و غیرت است خونی که ریخت در رگ هستی قیام تو! با حسن مطلعی که بود خاک تربتت شاید شویم شامل حسن‌الختام تو! پر می‌زند دلم به هوای تو یا حسین(ع) خوش لحظه‌ای که پر بزنم سوی بام تو "از راه گوش باده ننوشد کسی ولی" من می‌شوم همیشه خمار کلام تو صد شکر! در سراسر عمرم نهاده است بر گردنم سروش محبت، لجام تو روز جزا که دست من رو سیه تهی ست دارم امید بر تو و حُسن مرام تو مولا! به رسم پیرغلامان اهل بیت باشم تمام عمر رفیق و غلام تو خونت حیات داد به رگهای مردگان ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام تو حَجّت قبول حاجی صحرای عشق و خون اینجاست سعی و کعبه و بیت‌الحرام تو آباد کرده خانه‌ی ما را محبتت برپاست تا ابد به دل ما خیام تو نوحوا علی الحسین...، محرم صفای ماست عطر بهشت می‌وزد از السلام تو بغضی که در گلوی حسن بی‌صدا شکست بیرون کشید تیغ دودم از نیام تو شیعه هزار و سیصد و اندی ست روز و شب دارد به سینه داعیه‌ی انتقام تو 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: احمد رفیعی وردنجانی، ناهید رفیعی، مرضیه قاسمعلی، فرشته پناهی، زهرا آراسته نیا، سیدمحمد صفایی، ابراهیم صفایی، طاهره ابراهیم‌نژاد، الهه جاودانی، محمدعلی جعفری ندوشن ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
🔸 بداهه‌ی طنز غُر، از شاعران راه راه، فصل اول 👇👇👇
🔸 بداهه‌ی طنز غُر، از شاعران راه راه، فصل اول عده‌ای دارند تنها هر کجا غر می‌زنند از زمین، از خاک، از آب، از هوا غر می‌زنند دست خود را با عسل چون می‌کنی در حلقشان گاز می‌گیرند و بر جان شما غر می‌زنند در تراس خانه یا توی سونا لم داده‌اند من نمی‌دانم دگر آنجا چرا غر می‌زنند مرغشان دارد فقط یک پا، پس از حلقومشان قُد‌قُدا قُدقُدقُدا قُدقُدقُدا غر می‌زنند جشنِ مولا(ع) را نمی‌خواهند در عیدِ غدیر در ولادت، در محرم، در عزا غر می‌زنند از وقوع پیشرفتِ موشکی در سوزشند در مجازی، در حقیقی، در فضا غر می‌زنند صبح و ظهر و عصر و مغرب تا عشا و نافله تا نگردد غر زدن‌هاشان قضا غر می‌زنند گاه توی پورشه، گاهی درون پنت‌هاوس یا میان باغهای با صفا غر می‌زنند عده‌ای بی‌خواب درتدبیر حلّ مشکلند عده‌ای مابین خمیازه دوتا غر می‌زنند گر بلمبانند در یک وعده یک گله‌نهنگ بعد آروغ، مثل شخص ناشتا غر می‌زنند در محرم زجر قیمه جمع‌کردن می‌کشند حین لمباندن به بانی غذا غر می‌زنند بحث فرزند و سر و همسر اگر مطرح شود بی برو برگرد حتماً یکصدا غر می‌زنند در صف نذری مداوم ایستادند از قضا می‌خورند و می‌برند و حالیا غر می‌زنند چای نذری‌ها شفاشان می‌دهد هرساله و چون مرض دارند من‌بعد شفا غر می‌زنند از کباب گاو و برّه می‌خورند و وقت نذر با شعار "نه به قتل چارپا" غر می‌زنند سگ‌چرانی باکلاس و خرج آن هم لاکچری‌ ست بابت هرخرج بچّه، جابه‌جا غر می‌زنند توی سیل و زلزله یک عده گرم خدمت‌اند بعضی اما در دل عیش و صفا غر می‌زنند گر شود واریز یارانه براشان دیرتر ضد دولت، روی درهای خلا، غر می‌زنند طبق عادتهایشان، این عده حتی توی قبر بر نکیر و منکر و روز جزا غر می‌زنند بس‌که طولانی ست غرهاشان، شده غرها دو شعر در غر دوم ببین آنجا چه‌ها غر می‌زنند... ✍️ بداهه سرایان: احمد رفیعی وردنجانی، فرشته پناهی، حسن اویسی، جواد قره‌محمدی، وحید سلطانعلیان، ابراهیم صفائی، ناهید رفیعی، سیدمحمد صفایی نویسی، الهه جاودانی، علی یگانه، محمد صبوریان، زهرا محبی، زهرا فرقانی، لیلا تندرو، زهرا آراسته‌نیا، طاهره ابراهیم‌نژاد، فریبا رئیسی، محمدعلی جعفری ندوشن، سوده سلامت 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
وطنز
🔸 بداهه‌ی طنز غُر، از شاعران راه راه، فصل اول عده‌ای دارند تنها هر کجا غر می‌زنند از زمین، از خاک،
🔸 بداهه‌ی طنز غُر، از شاعران راه راه، فصل دوم عده‌ای دارند تنها هر کجا غر می‌زنند از زمین، از خاک، از آب، از هوا غر می‌زنند ... عده‌ای مانند شیطانند با مکر و فریب با هزاران جور نیرنگ و ادا غر می‌زنند ‌ عده‌ای با سفره‌ی خالی، وفادار وطن عده‌ای بی‌مصرف و پرمدّعا غر می‌زنند از غم بی‌آبی و درد فلامینگو هنوز با وجود آب دریاچه، چرا غر می‌زنند؟ غیرت و ناموس شد بازیچه‌ی یک‌عده که شرم را قی‌کرده و ضد حیا غر می‌زنند هرکه راضی هست از چیزی، خل است و ساده، چون کلّ روشنفکرها صبح و عشا غر می‌زنند پارتی‌هاشان، شبانه گوش عالم کر کند لنگ ظهر از بردن نام خدا، غر می‌زنند یک نفر می‌گفت دیده توی خواب خویشتن مرده‌هاشان نیز در روز جزا غر می‌زنند یک سفر سوی فغانسه، یک سفر آنتالیا عدل وقت اربعین تا کربلا غر می‌زنند جاده‌ی چالوس، در جمع رفیقان، جمعه‌ها جایتان خالی، دوکیلو جوج با غر می‌زنند چون طلبکارند از روزی که دنیا آمدند غالباً بی‌علت و بی‌محتوا غر می‌زنند فربه‌اند از چرب وشیرین، سفره‌هاشان لب‌به‌لب یکسره با عشوه و ناز و ادا غر می‌زنند خورده‌اند اموال مردم را دو لپّی عده‌ای وقت پس‌دادن که می‌گردد به ما غر می‌زنند؟ هرچه تحریم و بلا و‌ جنگ و بیماری رسد کی به این خاطر به جان کدخدا غر می‌زنند؟ بر سرِ هرکس که نامش شد بسیجی، بی‌دلیل با بد و بیراه و فحش و ناسزا غر می‌زنند در فرانسه غرغرو بودن بد است، اینجا شده کمترین آزادی مردم، لذا غر می‌زنند روزه که کلّاً ضرر دارد براشان ، منتها بابت جنس صدای ربّنا، غر می‌زنند در جهنّم می‌روند و حین خاکستر شدن هی به هیزم‌های خشک و شعله‌ها غر می‌زنند لانگ شد این شعر و کم شد حوصله، ختمِ کلام: این جماعت بر همه، حتّی خدا! غر می‌زنند ✍️ بداهه سرایان: احمد رفیعی وردنجانی، فرشته پناهی، حسن اویسی، جواد قره‌محمدی، وحید سلطانعلیان، ابراهیم صفائی، ناهید رفیعی، سیدمحمد صفایی نویسی، الهه جاودانی، علی یگانه، محمد صبوریان، زهرا محبی، زهرا فرقانی، لیلا تندرو، زهرا آراسته‌نیا، طاهره ابراهیم‌نژاد، فریبا رئیسی، محمدعلی جعفری ندوشن، سوده سلامت 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
🔸 دلتنگی‌های دم محرم 👇👇👇
وطنز
🔸 دلتنگی‌های دم محرم 👇👇👇
🔸 دلتنگی‌های دم محرم سلام سلام آقا و نور عینم حضرت عشق! یا امام حسینم! به یادتم همیشه زیر بارون تو خونه، تو هیئت و تو خیابون منم ازونا که تا آبی خوردم همیشه اسم تو رو فوری بردم فدات بشم اجازه می‌دی یه‌ کم درد و دلامو آقاجون بت بگم؟ می‌گن سلام ماها رو می‌آره فطرس نازنین براتون، آره؟ سلام سلام سلام سلام به ارباب علیکی، چیزی نمی‌گین در جواب؟ البته که جواب می‌دین می‌دونم گوشای من کره عزیز جونم دلیلشم اینه که تو هیئتا زیر بلندگوئه همش جای ما دلم دوباره خواست کنم سقایی تو هیأتت بشم مسئول چایی وقتی مث رئیسن آبدارچیا ببین چین آبدارچی هیئتا... سینه‌زنی‌ها رو چقدر دوست دارم همون وسط مثل ابر بهارم به مداحات بگو یه جور بخونن که مثل ما مبتدیام بتونن تا حالا چند بار کشیدم خجالت قاطی پاتی سینه زدم تو هیأت راستی آقا یک گله‌ای دارم از مسئول نذری و خود سرآشپز کف‌گیر رو پُرتر بگیرن یه بار یا پخش کنن نذری رو از سمت ما من می‌دونم شفا ته پیاله ست ته‌دیگاتون فقط به ما حواله ست؟! البته اینو هم بگم آقا جون رسیده از شما به ما فراوون اصلا اینا هیچ، سوالم جدیه برات کربلا ندی عادیه؟ دل‌خوش به اربعین بودم سه‌چهار سال هی تند و تند خوردم فقط ضدّحال ایام مدرسه بود و درس و کار مرخصی؟ همه‌ش بودیم خبردار! گذشت و اربعین رسید تابستون زد کرونا قفلی روی مرزامون حالام که رفته کرونا از ایران گرونیا نمی‌ذاره حسین جان من ولی از رو نمی‌رم ایشالا پیاده هم شده میام کربلا می‌رم مشد زیر پنجره فولاد اگه برات کربلام رو نداد؟! برا امام رضا چند تا شاخه یاس می‌برم و قسم می‌دم به عباس عنایتی کنه به مستضعفین که خونوادگی بریم اربعین ✍️ابوالقاسم سیفی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
هدایت شده از طنزیم
💥 بالاخره ، ماهنامه اختصاصی کتاب و کتابخوانی منتشر شد. این شماره که قرار بود عیدغدیر به دست کتابخوان‌ها و کتاب‌دوست‌ها برسد با اندکی تأخیر الان رسیده ولی رسیده‌ها. شیرین، آبدار و خواندنی. نوشته‌ها جدی هستند اما نمک دارند و درباره طنز نوشته شده‌اند. بفرمایید تا از دهن نیفتاده. فهرست برخی عناوین به ترتیب الفبا: ✅این موش و گربه مال کیست؟ (درباره عبیدزاکانی و طنزش) / فرزانه زینلی ✅حال بد کتاب طنز در کتابخوانها / فروغ زال ✅دَ قلم که ای همه سال فارسی گپ زنه (طنز فارسی در ) / راضیه یگانه ✅زیان ما را اُفتاده است (نگاهی به نوشته‌های جدی درباره طنز) / بهزاد توفیق‌فر ✅طنز در میقات (طنز در آثار جلال آل احمد) / محمد کوره پز ✅طنزپرداز باید عالم باشه ( درباره رساله عقایدالنساء) / ابراهیم کاظمی مقدم ✅مردان احتشام الدوله، زنان استرآباد (نگاهی به دو کتاب طنز دوره قاجار) / فرزانه صنیعی ✅نویسنده مرموز (درباره خسروشاهانی و آثارش) / رامین زارعی ✅جراحی کتاب با کارد میوه خوری (درباره طنز) / بهزاد توفیق‌فر ✅یادی از مرحومه مغفوره رُزیتاخاتون / نرگس داشادیان و... ✅مصاحبه اختصاصی جدی با و در بخش یازده متن کوتاه خوشگل درباره خاطرات خواندن و خریدن و خوراندن! کتاب طنز از نویسندگان جوان و خوش‌ذوق هم هست. 🔴 برای تهیه نسخه الکترونیک مجلۀ «شیرازه کتاب» از طریق نرم‌افزار طاقچه https://taaghche.com/book/163638 اقدام کنید و برای خرید نسخه چاپی به شمارۀ 09053597495 پیامک بزنید. 💵 قیمتش هم اندازه یک ساندویچ فلافل سه قرصه است!
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب اول محرم، منسوب به جناب مسلم بن عقیل 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب اول محرم، منسوب به جناب مسلم بن عقیل 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب اول محرم، منسوب به جناب مسلم بن عقیل 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 کاشکی باد برای تو خبر می‌آورد! کوفه اینجاست، همینجا که ندارد یک مرد! خم هر کوچه کمینگاه نفاق است! نیا! آتش فتنه در این معرکه داغ است! نیا! غم تو مانده در این قلب برافروخته‌ام من غریبم ولی از غربت تو سوخته‌ام! چشم این قوم، گل فاطمه!، شور است! نیا! کوفی و عهد؟ چه این فاصله دور است! نیا! کر و کورند و گرفتار تبِ سیم و زرند اثر نان حرام است چنین بی‌خبرند! داغ پیمان‌شکنی خورده به پیشانیشان کفر می‌بارد از آیین مسلمانیشان! دلشان سنگ شد از کینه‌ی صفّین و‌ حنین گوش جانم شده پر از «أنا مظلوم حسین» جان مسلم به فدای تو چو قابل باشد! ترسم این قوم به انکار تو قائل باشد! حق در این شهرِ پر از فتنه فراموش شده شعله‌ی عشق در این معرکه خاموش شده نگران تواَم و جان علی‌اکبرِ تو! من اگر یکّه و تنهام، فدای سرِ تو لبِ من گرچه تَرَک خورد، چه از این بهتر؟... که شوم من به فدای گلِ روی اصغر کوچه در کوچه دل آشوب تواَم! وای حسین! بام تا بام اسیری حرم! وای حسین! چه بگویم که شود شرح رثای تو حسین؟ جان عالم همه بادا به‌فدای تو حسین! با تو عمری‌ ست که این قلبِ خراب، آباد است بند‌بندم همه از عشق تو در‌ فریاد است 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، لیلا تندرو، مهدی امام‌رضایی، احمد رفیعی وردنجانی، مرضیه قاسمعلی، طاهره ابراهیم‌نژاد، محمد صبوریان ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب دوم محرم، رسیدن کاروان اباعبدالله به کربلا 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب دوم محرم، رسیدن کاروان اباعبدالله به کربلا 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب دوم محرم، رسیدن کاروان اباعبدالله به کربلا 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 کاروان می‌رسد از راه و زمین می‌افتد کوله‌باری که از آئینه و مهتاب پر است! موج در موج فرات است که برمی‌خیزد مشک بر شانه‌ی ابری است که از آب پر است! حضرت عشق به صحرای بلا آمده است لشکر کوچک او آمده مشتاق از راه هرکه مجنون حسین است بگوید: یاعشق! هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم الله! زد صدا قافله‌سالار که اتراق کنید در دل تنگ رقیه شده آشوب به‌پا تا که گهواره‌ی اصغر به تلاطم افتاد گفت ارباب: همینجاست، همان دشت بلا! گرد هم آمده امروز جهانی از عشق به تماشا بنشین تا که ببینی آن را دور لیلای دو چشمان حسینم جمع‌اند دیده بگشا که ببینی صف مجنونان را آسمان مات زمین است چه ماهی دارد! مهر او در دلش انگار که بوده ازلی خوش نشسته است کنار قمر خود خورشید ای خوشا شوکت منظومه‌ی اولاد علی! یک جوان خم شده و گشته رکاب ناقه ایستاده دگری در همه حال آماده همه‌ی اهل حرم قصد طوافش دارند نور چشمان و عموزاده، برادرزاده طفلی آرام در آغوش پدر خوابیده طفل دیگر به سر دوش عمو گشته سوار مثل پروانه عمو گرد حرم می‌گردد چشم بد دور از این قصه‌ی دل با دلدار! علیِ اکبر لیلاست! تماشا دارد! عطر او وه که گرفته است همه‌ی صحرا را اشبه الناس به پیغمبرمان آمده است نشود کاش علی قسمتش ارباً اربا! چشم امید رقیه ست به دستان عمو که در این غائله چون سرو پدیدار شده ماه در هاله‌ی غم سر به گریبان دارد قمر قافله‌ی عشق علمدار شده! کاروان می‌رسد از راه، خدا! کاری کن! نشود ختم به گم‌گشتن طفلان سفرش! نکند زینب او هروله با خون جگر! نکشد کار دوباره به تماشای سرش! بوی خون می‌دهد این بادیه خاکش انگار بیقرار است دل زینب از آشوب فرات دارد اما به علمداری عباس قرار وای از آن روز که عباس نباشد! هیهات! ضربان دل زینب که به‌هم‌می‌ریزد شیشه‌ی عمر برادر به زمین می‌افتد! وای اگر عمه‌ی سادات پریشان بشود از رکاب دل ارباب نگین می‌افتد! حزن می‌بارد از این خاک سراسر تشویش میزبان جام عطش بر کف و عصیان در چشم زن و فرزند از این وادی پر‌همهمه دور! باد آشفته سر و بادیه طوفان در چشم! 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: احمد رفیعی وردنجانی، سیدمحمد صفایی نویسی، زهرا آراسته نیا، ناهید رفیعی، مرضیه قاسمعلی، طاهره ابراهیم نژاد، فرشته پناهی، محمدباقر منصور سمائی، لیلا تندرو، الهه جاودانی، فریبا رییسی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب سوم محرم، منسوب به حضرت رقیه (س) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب سوم محرم، منسوب به حضرت رقیه (س) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب سوم محرم، منسوب به حضرت رقیه (س) 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 کوفیان نامه نوشتید برای پدرم یک نفر نیست ز جمعیتتان دور و برم! عمه می‌گفت که مهمان شماییم! چرا در پریشانی ما هلهله کردید شما؟! نامه دادید بیا منتظر روی توایم نامه دادید که سرباز سر کوی توایم عهد خود را چه‌قدَر زود شکستید شما پشت کردید به آئینه‌ی تابان خدا چه جفاها که به بابای غریبم کردید! یک جهان درد و مصیبت سر ما آوردید چشم ناپاک شما مایه‌ی شرم است! مگر می‌شود باز کنم سفره‌ی دل پیش پدر؟ تا نشانش بدهم پاره شده پیرهنم تا ببیند که کبود است تمام بدنم دل من ریخت، عمو رفت، ولی بازنگشت پر شد از کرکس و کفتار سراسر، این دشت لشکری گرگ‌صفت، غرق تماشا مانده‌ست دستهای عمویم در دل صحرا مانده‌ست آه ای کاش عمو زود بیاید از راه! در دل شام سیه سر بزند حضرت ماه! تا بگویم که نبوده است، چه بر ما رفته تا ببیند اثر خار که در پا رفته عمه جان گفت: به قربان قد و بالایت من بمیرم که پر از خار شده پاهایت گریه‌‌ام باعث برهم زدن خواب شماست؟ آنچه با دختر ماتم‌زده کردید رواست؟ سهم ما گرچه از این بزم غم و درد شده! عوضش زود علی اصغرمان مرد شده! می‌کشد ناز مرا عمه به‌جای پدرم! کرده خاموش خودش پیرهن شعله‌ورم پدرم رفت، ولی عمه به جایش اینجاست! یک تنه جای عمو، جای علی و باباست عمه گفته است ندیدیم به جز زیبایی! نیست در دست شما جز سند رسوایی! من در آغوش گرفتم سر بابایم را او ‌مرا گرم در آغوش گرفته حالا 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سید محمد صفایی، احمد رفیعی وردنجانی، لیلا تندرو، فرشته پناهی، سوده سلامت، مهدی امام‌رضایی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب چهارم محرم، منسوب به جناب حرّ بن یزید ریاحی 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب چهارم محرم، منسوب به جناب حرّ بن یزید ریاحی 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب چهارم محرم، منسوب به جناب حرّ بن یزید ریاحی 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 فکری به حال درد پریشانی‌ام نما! با یک نگاه، لایق مهمانی‌ام نما! من موج سرشکسته‌ی دریای غیرتم موسای نیل حادثه! طوفانی ام نما! حّرم ولی اسیر هوا و هوس شدم فکری برای بی‌سر‌و‌سامانی‌ام نما! من آب را به روی حرم بسته‌ام ولی ای ابر تشنه کام! تو بارانی‌ام نما! قلب تو را شکستم و شرمنده‌ی تو اَم! آقا! نظر به خیمه‌ی ویرانی‌ام نما! با دست خالی آمده‌ام، شرمسار و خوار دل را بگیر و خرج مسلمانی‌ام نما! تقصیر کرده‌ام سر خود را به‌پای تو در پیش پای قافله قربانی‌ام نما! نزد کریم آمده‌ام با امید لطف یک جرعه عشق و معرفت ارزانی‌ام نما! ای آفتابِ حُسن! فدایت شوم حسین! در انعکاس آینه، نورانی‌ام نما! تاریک و بی‌فروغم و در راه‌ مانده‌ام! ای ماه بی‌بدیل! چراغانی‌ام نما! پیمانه‌نوش عشق تو را آب، چاره نیست سیراب از حقایق روحانی‌ام نما! آنکس که با تو نیست کجا جان به در بَرَد؟ وارسته از اسارت شیطانی‌ام نما! «من را ز جام باده‌ی گلگون خراب کن» جاوید کن به خویش و مرا فانی‌ام نما! رویم سیاه و چشم امیدم به دستِ تو رحمی به حال شرم و پشیمانی‌ام نما! مُهرِ خطاست خورده به پیشانی‌ام حسین! آقا نگاهِ عفو به پیشانی‌ام نما! خیرم به دست توست، صلاحم به دست تو، مولای من هر آنچه که می‌دانی‌ام نما! قسمت نشد که مطلع شعرت شوم حسین! حالا بیا و مقطع پایانی‌ام نما! 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سیدمحمّد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، زهرا آراسته‌نیا، محمدباقر منصور سمائی، لیلا تندرو، محمدعلی کمالی مقدم، فریبا رئیسی، مرضیه قاسمعلی، محمد صبوریان ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب پنجم محرم، بزرگداشت اصحاب امام حسین (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب پنجم محرم، بزرگداشت اصحاب امام حسین (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب پنجم محرم، بزرگداشت اصحاب امام حسین (ع) 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 از صبح ازل عشق تو در ما جریان داشت! پیغام تو را از نفس باد شنیدیم از دعوت تو تا دل ما فاصله کم بود! این فاصله را با سر آشفته دویدیم! ما زنده به آنیم که در بند تو باشیم موجیم که در بحر وجودت بخروشیم در مکتب ما ترس ز سیلاب بلا نیست زیرا که در این بزم، همه خانه‌به‌دوشیم برداشته‌ای بیعت از این جمع، حسینم! از ما مگر آقا تو به‌جز عشق چه دیدی؟ ما بر سر عهدیم و گواه است لب ما! لبیکِ لب تشنه‌ی ما را که شنیدی! هر قطره‌ی خون مُهر وفاداریمان است «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم» صدبار اگر جان به بدن بازبیاید صدبار به امید رضای تو بمیریم امروز که ما را تو به یاری طلبیدی، نه فرصت جاماندن و نه وقت درنگ است! در معرکه‌ی جنگ میان حق و باطل، یار پسر فاطمه بودن چه قشنگ است! لبیک به خورشید، به آئینه، به باران، لبیک به لبخند گل فاطمه گفتیم هیهات که یک لحظه تَرَکناک حسینا! صدبار اگر کرب‌و‌بلا پای تو افتیم! جانها به‌فدای علیِ اکبرتان باد! قربان لب خشک علی‌اصغر بی‌شیر! مائیم همه جان به کف آماده پیکار داریم به دل شور و به لب نعره‌ی تکبیر! صد شکر که در لشکر تو جای گرفتیم! صد شکر به ما داده خداوند سعادت! والله که شیرین تر از این عشق نباشد! والله که زیباست در این راه شهادت! دست و سر و پا و همه‌ی آنچه که داریم مولای جهان! جان جهان! پیشکش تو! صدبار اگر جان طلبی باک نداریم صدبار همه هستیمان پیشکش تو! شرمنده شدیم از سر ناقابلیِ جان هیهات! نداریم از این تحفه‌ گرانتر ای‌‌کاش که بودیم همه‌ عالم و آدم! تا ما بسپاریم به جای همگی سر! تصویر تماشاییِ پروانه و شمع است، نقشی که بر این دایره ترسیم نمودیم از بذل سر و جان ابداً باک نداریم، ما مُهجه‌ی خود را به تو تقدیم نمودیم در بند تو هر دل که شد از طالع نیکو‌ست بیچاره کسی شد که دلش در کفِ غیر است هرکس بشود هم‌قدمت، حضرت ارباب! در سایه‌ی تو، عاقبتش ختم به‌خیر است! در غربت تو بس بود اینکه چو منی را بهر چو تویی نوکر دربار بخوانند کاری بکن ای دوست! که در روز جزا هم ما را به غلامان تو منسوب بدانند جان و تنمان باد به قربان تو مولا! خوش‌دل به ولاییم و گرفتار شماییم ما میثم تمّارِ تو بر دار جنونیم «ما در ره عشق تو خریدار بلاییم»! در خیمه‌ی تو جمع شده خیر دو دنیا ما در دو جهان غیر تو دلدار نداریم شستیم به عشقت همگی دست ز دنیا چون با احدی غیر تو ما کار نداریم! در خیمه‌ی احسان تو عمری ست مقیمیم! هیهات که تنها بگذاریم شما را! در مدرسه و مکتب تو یاد گرفتیم آیین ادب داشتن و رسم وفا را! از لذت یک عمر، به عشق تو گذشتیم آری! ز می عشق تو شوریده و مستیم صد بار اگر جان بسپاریم، دوباره آماده‌ی جان دادنِ در راه تو هستیم ما را ز خروشندگی بحر چه باک است! وقتی که تو نوحی چه غم از نعره‌ی طوفان! تا قافله‌سالار تویی، ما غممان نیست گر در ره جانانه از این تن برود جان! لیلا چو تویی غایت عاشق شدن این است مجنون شدن از روز ازل رسم زمین است در عاشقی اصلاً سخن جنس و زبان نیست! فانی شدنِ این همه در عشق یقین است خاموش چو شد خیمه و برداشته بیعت خاموش نشد در دل ما نور هدایت هیهات که دست از تو نداریم و در این راه با شوق نماییم تن و جان به فدایت! 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: سیدمحمد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، مهدی امام‌رضائی، محمدعلی کمالی، فریبا رئیسی، ناهید رفیعی، محمود حسنی مقدس، سوده سلامت، طاهره ابراهیم‌نژاد، مرضیه قاسمعلی، یاسر پناهی فکور، لیلا تندرو، محمد عظامی، زهره محمدزاده، نرگس هاشم‌ورزی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بابا سلام! رفتی و ما را کتک زدند عمه سوار یک شتر بی‌جهاز شد موی مرا کشیده و سیلی به من زدند رفتی، زبان شمر و سنان هم دراز شد دندان من شکسته، بماند برای چه! بابا نپرس از من و از گوشواره‌ام تنها مرا نگاه کن و قصه را بخوان از چهره‌ی تکیده و از گوش پاره‌ام تو روی نیزه بودی و من گم شدم پدر ترسیدم از تهاجم اسبان بی‌مهار بابا کشید مرد عرب معجر مرا لرزیدم از نگاه غضبناک آن سوار از بس که سخت بوده سفر بی‌‌تو و عمو آزرده و ملولم و زخمی و خسته‌ام من هم شبیه مادرمان بعد میخ و در دلتنگ و قدخمیده و پهلوشکسته‌ام سر را گذار بر سر زانوی دخترت امشب شده‌ست نوبت من مادری کنم با بوسه و نوازش و شیرین‌زبانی‌ام حالا که آمدی، ز تو من دلبری کنم از بس زده است بوسه به رگهای سرخ تو خون می‌چکد ز گونه و لبهای دخترت دارم هزار قصه برایت از این سفر دیگر نمی‌شوم به خدا دور از بَرت ✍ناهید رفیعی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب ششم محرم، منسوب به حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ای روح ابر! با لب عطشان رجز بخوان! لب واکن و ببار! چو باران رجز بخوان! ای ترجمان بغض فروخورده‌ی پدر! با خطبه‌های آتش و طوفان رجز بخوان! تفسیر آیه‌های جهاد است رزم تو آئینه‌ی مجسّم قرآن! رجز بخوان! مرگ است در نگاه تو، احلی من العسل! بالا بلند، حضرت انسان! رجز بخوان! پیش عمو بزن قدم ای نونهال عشق! رو کن به سمت لشکر شیطان، رجز بخوان! بشکن، به هم بریز سپاه سقیفه را، با آیه‌های سوره‌ی فرقان رجز بخوان! ای برق چشمهای تو تأثیر صاعقه! در گوش کافرانِ رجزخوان، رجز بخوان! روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش! ای آفتاب روشن ایمان! رجز بخوان! دلتنگی و دو چشم ترت می‌کشد مرا وقتش رسیده جان عموجان، رجز بخوان! تفسیر پاره‌پاره‌ی آیات آسمان! در زیر دست و پای سواران رجز بخوان! این لشکر از زمان حسن (ع) صف کشیده‌‌است با صوت مجتبی، تو به میدان رجز بخوان! در نوجوانی‌ات شده‌ای مرد، مرحبا! ای مرکب تو کوکب و کیوان! رجز بخوان! تیغت به خاک می‌کشد و راه می‌روی در گوش ریگهای بیابان رجز بخوان! دریای غیرتی و شجاعت، چو مجتبی خود را به غافلان بِشِناسان، رجز بخوان! جانم فدای فرّ و شکوهت! به نام حق یک یاعلی بخوان و دُرافشان رجز بخوان! با سنگ، نورِ آینه تکثیر می‌شود ای دشت با تو آینه‌بندان! رجز بخوان! با اینکه مهره‌مهره‌ چو تسبیحِ پاره‌ای! هرگز نرفت روضه به پایان، رجز بخوان! مثل پدر تو بغض خودت را فرو مخور! توفنده، بی‌امان و خروشان رجز بخوان! آموزگار مدرسه‌ی عشق، قاسمم! ای سر نهاده بر سر پیمان! رجز بخوان! مردان این قبیله‌ی شر را ز رزم خود کردی تو سرشکسته و حیران، رجز بخوان! تا دودمان ظلمت شب را دهی به باد ای قرص ماه روشن و تابان! رجز بخوان! چون نافذ است لحن تو،‌ وجدان خفته را بیدار کن ز خواب زمستان، رجز بخوان! بیمی که نیست در تو از این لشکر عظیم پیوسته و صریح و نمایان رجز بخوان! پیچیده بوی فاطمه در خاک این دیار ای نور چشم فاطمه! غُرّان رجز بخوان! اصلاً رجز بخوان که دلم تنگ مجتبی‌ست؛ با شرح شأن و شیوه‌ی ایشان رجز بخوان! قاسم، عمو، تو غیرت این خانواده‌ای! در موج خون، شقایق غلتان! رجز بخوان! آتش نزن به جان عمو با سکوت خود این جان خسته را تو نسوزان، رجز بخوان! هی دست‌و‌پا نزن به برم، صید خوش خرام! سر را عمو گرفته به دامان، رجز بخوان! خوانِ بلاست کرب و بلا و تو میهمان یابن‌الحسن بیا و بر این خوان رجز بخوان! مانده در انتظار قیامت جهان، بیا! برگرد و با شکوه فراوان رجز بخوان! 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ✍بداهه‌سرایان: ناهید رفیعی، سید محمد صفایی نویسی، احمد رفیعی وردنجانی، سوده سلامت، مرضیه قاسمعلی، مهدی امام‌رضایی، محمدعلی کمالی، محمد عظامی، لیلا تندرو، میناگودرزی، محمدباقر منصور سمائی، فریبا رئیسی ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 👇👇👇
وطنز
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 👇👇👇
بداهه‌ی آئینی شاعران راه‌راه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع) 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 آسمان می‌چکد از گوشه‌ی گهواره‌ی تو ماه بیرون زده از گردی رخساره‌ی تو! مادرت چشم به چشمان ترت دوخته است جان عالم ز ترکهای لبت سوخته است! بیقرار از عطش، ای معجزه بیدار شدی وقت پیغمبریت گشته، علمدار شدی! چه قدَر خوب اشارات مرا می‌فهمی! خوب می‌دانی از این معرکه داری سهمی! با تلظّی مزن آتش به دل ای جان پدر! جامه‌ی صبر مرا پاره مکن بارِ دگر! تشنه باشی و خودت وارث کوثر باشی! شاهد سوختن کودک و مادر باشی! با تلظّی تو بردند عطش را از یاد می‌زنند از غم تو، اهل حرم هم فریاد من که شرمنده شدم از لب خشکت پسرم چه بلایی غمت آورد علی جان به سرم! عمویت رفته پی آب، اگر برگردد در پی گوهر نایاب اگر برگردد روی دوش پدرت اندکی آرام بگیر! کاش آهت بکند در دل دشمن تأثیر! تا به دریا برسی، بر عطشت پا بگذار! سر خود را به سر شانه‌ی بابا بگذار! فرض کن آمده پیش تو عمویت، مثلاً شده سیراب لب خشک و گلویت، مثلاً غرق دریایی و قرص قمری بابا جان فرض کن از همه سیراب‌تری باباجان! قدرت پر زدنت نیست، چنین بال مزن! شعله بر جان من و قامت چون دال مزن! اندکی صبر بکن، طی شود این بی‌تابی عاقبت بر سر نی، ماه‌ِ شبم! می‌تابی تشنگی بر سر دوشم نکند خوابت کرد! با سه‌شعبه نکند حرمله سیرابت کرد؟! مادرت کاش نبیند که پرت ریخته است! در دل خاکی و خون دور برت ریخته است! گوش تا گوش شده پاره گلویت پسرم می‌چکد اشک به لبهای تو از چشم ترم کاشکی حرمله می‌مرد و نمی‌دید تو را! مثل گل از وسط باغ نمی‌چید تو را! پسرم! شرح غریبانه‌ی تسلیم و رضا! طاق شد از لب خشکیده‌ی تو، طاقت ما جگرت سوخته، طفلی که نداری مانند چه کسی ریخته بر آتش جانت اسپند سوخت جان و جگرم، تنگ شد این سینه، علی! سخت دارند ز نام تو چنین کینه، علی! کینه‌ی کهنه‌یشان بود که شد تیر سه سر؛ پرپرت کرده و انداخت به دامان پدر آخرین یار من ای کودک شش ماهه‌ی من! شده‌ با خون گلو غسل و به قنداقه کفن! بعد تو حال پدر سخت پریشان شده است برود سمت حرم یا که نه؟ حیران شده است بی تو قربانیِ کوچک، چه بگویم به رباب؟ گر بپرسد که علی کو؟ چه بگویم به جواب؟ گرچه حلقوم تو با تیغ عداوت شد چاک هست ذکر لبم: "ای یار! رضایم به رضاک" خون سرخت سند قطعی مظلومی ماست با تو این واقعه تا صبح قیامت برجاست! 🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴 ✍بداهه‌سرایان: سیدمحمد صفایی نویسی، ناهید رفیعی، محمد عظامی، مرضیه قاسمعلی، احمد رفیعی وردنجانی، فریبا رئیسی، سوده سلامت، لیلا تندرو، علی یگانه، فرشته پناهی، یاسر پناهی فکور ◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️ 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
🔸 ای محتشم نخوان «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» چشمم ز خون لبالب و بغضم دمادم است! آتش زدی به خرمن دل، محتشم ! نخوان! عالم بدون مرثیه هم غرق ماتم است! دیگر نگو از آنچه که در کربلا گذشت این غم برون ز طاقت فرزند آدم است! آتش زده ست شعر تو تقویم شیعه را گریه برای وا شدن بغضمان کم است! تنها امید و دلخوشی ما در این جهان رخت سیاه و روضه و زنجیر و پرچم است! دامان خاک، تر شده از خون عاشقان هم فرش زیرورو شده، هم عرش درهم است باقی ست تا حکایت و هستی ست برقرار، پشت زمین شکسته و پشت فلک خم است! ✍️ناهید رفیعی 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷 🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷 🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷