وطنز
«دور اول سری سوم بازی شاعرانه» 💫 شرح چالش : هر کس باید تو قالب مناظره بین دو شی که بقیه دوستان پی
#بازی_شاعرانه
🔸 جنگ جاروی دستی و برقی
زیر یک سقف نسبتاً خالی
پشت مبل و حوالی قالی
بود دعوا مفصّل و شرقی
بین جاروی دستی و برقی
مدعی ها به هم درافتادند
با لُغُز حال نو به هم دادند
حرف اول صدای برقی بود
هُف هُفی کرد و مدعی شد زود
کار دنیا ببین و دنیا را
چوب گشته منزّه و کارا
ژست تازه گرفته ای دستی
آب خوردی به حالت مستی
حرف تازه نزن مزخرف هیس
در توالت بمان بده سرویس
خون جاروی دستی الکل شد
کرد خاک و هوا پر از خل ُشد
زیر کرسی سری و سرّی داشت
هیچ خاکی به منقلش نگذاشت
گفت: جارو به تو نمی گویند
با تو موکت چرا نمیشویند
توی تاریخ و پای هر بازی
کی شنیدی ز برق، نانازی!
دسته ی ما قوی شد ازجوراب
داده ما را فراخْ نِی، القاب
پشت جاری، عروس و شوهرجان
خورده با صد هزار و یک عنوان
تو گلویت همیشه پر بوده
سینه ات از فشار قُر بوده
زیر یک خم دو خم گرفتند و
کار برقی کشیده شد بر دو(۲)
خنده ای کرد و تخمه ای تو داد
پاسخش را چنین به هو هو داد
زد به پهلوی جاروی دستی
پاشو جارو بزن اگر هستی
می تراشم تو را اگر حقّی
تا بیفتی تو از دهان لقّی
سیم جاروی برقی آن سو رفت
این شنید و به غایت از رو رفت
درتمامی مدت دعوا
زیر چشمی دوشاخه شد سرپا
گفت و گفت و به روی او خندید
زد به 3، دستی از درون پاشید
موی جاروی دستی از جا کند
برد و توی زباله ها افکند
ژست جارو و دسته اش گم شد
آخرش ابتدای هیزم شد
✍️ ابراهیم صفائی
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
وطنز
🔸 از شوق شما
عمریست که نوکریم از شوق شما
افتادهی این دریم از شوق شما
تا حرف شما به گوش ما باشد و بس
پیش همگان کریم از شوق شما
هر روز که از اداره بر میگردیم
تا منزل میپریم از شوق شما
هنگام سرودن تمام اشعار
در ذوق شناوریم از شوق شما
هر چیز که خواستید بارم بکنید
انگار که ما خریم از شوق شما
این بار اگر که بار خیلی شد هم
غم نیست که خاوریم از شوق شما
بر قله قاف اگر که چیزی خواهید
با کله بیاوریم از شوق شما
در پوست خود نمیشویم اصلاً جا
امروز که شوهریم از شوق شما
دنیا همه آنور است از شوق کسی
ما البته اینوریم از شوق شما
رفتهست طلا به سقف چسبیده ولی
تف توش که میخریم از شوق شما
این شعر رقابتی است شیرین اما
در رتبه آخریم از شوق شما
✍ ابولقاسم سیفی
#بازی_شاعرانه
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 نمیشود بی تو
اگرچه زندگی آسان نمیشود بی تو
که گفته زندگی اینسان نمیشود بی تو؟
تمام سال بدک نیست، بد نمی گذرد
فقط دو روز از آبان، نمیشود بی تو
کنار هر کسی از ری گرفته تا قلهک
روم، ولی به لویزان نمیشود بی تو
نگار من گل من جان من تو که هستی
یکی ز مجمع جانان، نمیشود بی تو
اگر چه دانم و دانی بگو که عاشقمی
بده جواب شتابان، نمیشود بی تو
دلار امر تو نشنیده میکشد پایین
دلار همقد تومان نمیشود بی تو
به وقت بارش باران به یاد تو هستم
بیار چتر خود ای جان، نمیشود بی تو
حشیش و تلخک و سیگار، بی تو هم خوب است
ولی کشیدن قلیان، نمیشود بی تو
حساب دفتریم پر شده بکش دو سه چک
که یار راهی زندان نمیشود بی تو
نموده امر که باید کنم دگر تزویج
جواب حضرت مامان نمیشود بی تو
فراق روی تو دردیست مثل چاییدن
فراق روی تو درمان نمیشود بی تو
اگر چه معنی آن را خودم نمیدانم
برون ز چاه زنخدان نمیشود بی تو
ز ابتدای ازل تا ابد توان گفتن
به این قوافی و اوزان: نمی.شود بی تو
قسم اگر به دروغش بدون کفارهست
به این کتاب، به قرآن، نمیشود بی تو
کلام پر گوهرم را ببین چگونه شده
چنین خزعبل و هذیان! نمیشود بی تو
دگر چگونه بگویم که دوستت دارم
بفهم احمق حیوان نمیشود بی تو
✍ یاسر پناهی فکور
#بازی_شاعرانه
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 دیگر بس است
گفت مردی با زنش: عشقم پری، دیگر بس است
یک تنه داری جهان را میخری، دیگر بس است
جیب من سوراخ شد بعدش زبان وا کرد و گفت:
این فشار و ظلم حداکثری، دیگر بس است
میزند سگ، گربه میرقصد در این بازارچه
بیخودی گشتن در این خرتوخری، دیگر بس است
هرچه گویی آخری دارد به جز حرف خرید
حمله و این حرکت گازانبری، دیگر بس است
این شرابی، آن زرشکی، آن یکی عنابی است؟؟
سختگیری روی رنگ جیگری، دیگر بس است!
من که مُردم، نعش داری میبری دنبال خود
حضرت عباسی و پیغمبری، دیگر بس است
شیر مرغ و جان آدم را به خاور بار زد
بغض کرد و گفت: باشد همسری دیگر بس است
✍ لیلا تندرو
#بازی_شاعرانه
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 یک لنگ در هوا
غرق مذاکراتم و یک لنگ در هوا
دائم در ارتباطم و یک لنگ در هوا
از بدو روز آمدنم با ترامپیوز
گرم مکاتباتم و یک لنگ در هوا
در فکر گفتگویم و خب غیر مستقیم
محو محاسباتم و یک لنگ در هوا
تهدید کرده کشور ما را چنان کند
گوید که بنده قاطم و یک لنگ در هوا
دارد گزینههای زیادی به روی میز
چون گفته گنده لاتم و یک لنگ در هوا
او را ولش به چهره سرخم نگاه کن
زیرا خمار و hot ام و یک لنگ در هوا
متر ۱۰۰م ، متر ۱۰۰ در گشودنم
روی پل صراطم و یک لنگ در هوا
قّد مرا ببین ۲/۸۵ نیست؟
تیر مخابراتم و یک لنگ در هوا
من دکترا گرفته از فن حرفهای
بسیار با سواطم و یک لنگ در هوا
پائینترین تورم قرن است مال من
دور از مخاطراتم و یک لنگ در هوا
لبنان و شهر غزه و سوریه را ولش
با آن، سه پرده کاتم و یک لنگ در هوا
نهج البلاغه خواندهام البته خب، چیز
درگیر واضحاتم و یک لنگ در هوا
مطلب زیاد و فرصت شاعر زیاد نیست
مشغول فاعلاتم و یک لنگ در هوا
این بیت هم برای آنکه نگویی برو بابا
گیر مذاکراتم و یک لنگ در هوا
✍ سید محمد صفایی نویسی
#بازی_شاعرانه
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 نوشابهی کم گاز
بیمزه مثل یخ، نوشابهی کم گاز
ماندهاست در مطبخ، نوشابهی کم گاز
از حیث کیفیت، مثل تف مرده
با مزهای نادخ، نوشابهی کم گاز
ماشین اگر باشد، هست از تصادف قُر
با گوشههایی پخ، نوشابهی کم گاز
در لهجه ذیقِّ، ما مشهدیها شد
بیکیف و بیچخچخ، نوشابهی کم گاز
سوز دل ما را، مانند بنزین است
در آتش دوزخ، نوشابهی کم گاز
بوی بدش مغز ما را فلج کرده
از بیست و نه فرسخ، نوشابهی کم گاز
خوردم کمی از تو، اسهال عارض شد
اوضاع شد برزخ، نوشابهی کم گاز
وقتی ز غم عزمی، بر خودکشی کردم
دادند دستم جخ، نوشابهی کم گاز
✍ علی اکبر مدرس زاده
#بازی_شاعرانه
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 سری پنجم بازی شاعرانه🔸 شرح چالش: هر نفر از لیست شرکت کنندگان " پنج کلمه + وزن شعر " برای نفر بعد
🔸 #بازی_شاعرانه
کلمات:
چاقو، صندلی، مسجد، گاو آهن، موش
وزن:
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
🔻موش دوانی
آمد به خانهی ما یک شب ز کوچه یک موش
جیغی کشید یارم با منتهای نیروش!
بودم درون مسجد تا جیغ را شنیدم
تا خانه را دویدم چالاک مثل خرگوش
چاقو به دست، یارم بالای صندلی بود
از بس که او از آن موش ترسیده بود و مغشوش
از گربه گندهتر بود آن موش لامروت
گفتم به همسرم این، موش است یا فراموش؟
تا اینکه موش افتد در دام و حیلهی ما
از هر طرف برایش میدوختیم پاپوش
او میدوید و ما هم او میپرید و ما هم
تا اینکه برق رفت و شد هر چه لامپ خاموش
تاریک بود و ما هم هی موش میدواندیم
در زندگی خود تا هر دو شدیم بیهوش
وقتی که صبح هر دو برخاستیم از خواب
دیدیم نیش آن موش باز است تا بناگوش
خانه ولی بهمریز انگار جنگ بوده
گویی که گاوآهن شخمیده خانه را دوش
پنکه به جای یخچال، یخچال چپّه در هال
از دوشِ توی حمام افتاده بود سردوش
با هیچ کس نگفتیم از شرح حال آن شب
اما از آن خبر داشت اسفندیار و بهنوش
گفتم به همسرم که خوش گفت آن قدیمی
دیوار موش دارد آن موش هم دو تا گوش
✍محمدعلی کمالی
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 سری پنجم بازی شاعرانه🔸 شرح چالش: هر نفر از لیست شرکت کنندگان " پنج کلمه + وزن شعر " برای نفر بعد
🔸#بازی_شاعرانه
کلمات:
بغل ، عمو ، گوشی، همیشه، صبور
وزن:
فعولن فعولن فعولن فعل
🔻بچه نرهغول
شده بچهمان نره غولی اگر
درآورده از مادر خود پدر
به چهره چو عمه شده ایکبیری
به عقلش شده چون عمو کله خر
زده عرعر گریه گفته بغل
هر آنجا که حس کرده قدری خطر
پس از آن همه خرج و برج کلاس
نه فنی در او دیده شد نه هنر
سرش یکسره توی گوشی به خواب
اگر آب برده جهان سربهسر
صبور و غیور و شکور و فعول
نه اینها نیاید به این حجم شر
کمی عقده یک عالمه لوسی است
اگر دختر است او و یا که پسر
همیشه همین است جانا بدان
که تک بچه دارد بسی دردسر
✍زهرا آراسته نیا
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 سری پنجم بازی شاعرانه🔸 شرح چالش: هر نفر از لیست شرکت کنندگان " پنج کلمه + وزن شعر " برای نفر بعد
#بازی_شاعرانه
کلمات:
کلمن،شامپو،دمپایی ،استخر،پالان خر
وزن:
مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن
🔻کلمن شدم
کلمن شدم عمریست از خوردن بیحد
چاق و پر از بادم، بدجور دادم رد
هرچیز میبینم، الساعه میبلعم
شامپو و دمپایی، پالان خر، گنبد
با معدهای گولاخ، استخر مینوشم
یا بیشتر حتی، اندازه یک سد
هر چند کاه از من، از کیسه من نیست
این کاهدان اما، مال خودم باشد
باید رژیمی سفت، سخت و شدید و خشک
گیرم شوم اندک، از عرض و عمق و قد
اوه اوه برنج آمد، اوه اوه خورشت آمد
خواهم که باشم در، این امتحان هم رد
✍علیاکبر مدرس زاده
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 سری پنجم بازی شاعرانه🔸 شرح چالش: هر نفر از لیست شرکت کنندگان " پنج کلمه + وزن شعر " برای نفر بعد
#بازی_شاعرانه
کلمات:
زور، سنگ پا، سبیل، سنگر، سرمه
وزن:
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
🔻سر شوخی
خدایا این همه بنده بگو حالا چرا اصلاً
تو وا کردی همین طوری سر شوخی خود با من؟
چه شوخی بوده این همسر؟ چه شانسی لا الا... دیدی؟
شدم تبدیل از آن لحظه ز جنتلمن به یک لمپن!
ولی او مخزن خوبی شد و از من دلم را برد
دو چشمم، کورِ کار او دلم هم عین یک مخزن
خریدم سنگپا بهر ترکهای کف پایش
و پوشیدم منِ مشکی، برایش آبی روشن
ولی نگذاشت او حتی محل چی به اینجانب
من و یک من سبیلم را ندیده قد یک ارزن
ضعیفه زور میگوید به من با سرمهی چشمش
زمینم زد به آسانی به آن ابروی فیلافکن
شد آب و روغنش قاطی سرِ اینکه به او گفتم
به سیس جیب من میآید اصلاً مسکو و لندن؟!
دوباره قصد جانم کرد گفتا هووی هدشاتی
من بیچاره هم، سنگر گرفتم پشت مادر زن
ولی ناموساً این زیبا اگر ترکم کند حالا
شوم من نوکر او با برادرهاش وجداناً
✍مرضیه قاسمعلی
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 سری پنجم بازی شاعرانه🔸 شرح چالش: هر نفر از لیست شرکت کنندگان " پنج کلمه + وزن شعر " برای نفر بعد
#بازی_شاعرانه
کلمات:
زور، سنگ پا، سبیل، سنگر، سرمه
وزن:
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
🔻سر شوخی
خدایا این همه بنده بگو حالا چرا اصلاً
تو وا کردی همین طوری سر شوخی خود با من؟
چه شوخی بوده این همسر؟ چه شانسی لا الا... دیدی؟
شدم تبدیل از آن لحظه ز جنتلمن به یک لمپن!
ولی او مخزن خوبی شد و از من دلم را برد
دو چشمم، کورِ کار او دلم هم عین یک مخزن
خریدم سنگپا بهر ترکهای کف پایش
و پوشیدم منِ مشکی، برایش آبی روشن
ولی نگذاشت او حتی محل چی به اینجانب
من و یک من سبیلم را ندیده قد یک ارزن
ضعیفه زور میگوید به من با سرمهی چشمش
زمینم زد به آسانی به آن ابروی فیلافکن
شد آب و روغنش قاطی سرِ اینکه به او گفتم
به سیس جیب من میآید اصلاً مسکو و لندن؟!
دوباره قصد جانم کرد گفتا هووی هدشاتی
من بیچاره هم، سنگر گرفتم پشت مادر زن
ولی ناموساً این زیبا اگر ترکم کند حالا
شوم من نوکر او با برادرهاش وجداناً
✍مرضیه قاسمعلی
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir
وطنز
🔸 سری پنجم بازی شاعرانه🔸 شرح چالش: هر نفر از لیست شرکت کنندگان " پنج کلمه + وزن شعر " برای نفر بعد
🔸 #بازی_شاعرانه
کلمات:
بینا، شمرد، روشنگر، شکست، یواشکی
وزن:
فعلاتن مفاعلن فعلن
🔻مخموری
وه چه درد بدیست مخموری !
میشود وضع، وضع ناجوری
نکشان هی مرا به دنبالت
هووووی! نفس ضعیف و پیزوری!
عینهو گوسفند بیعقلی
پی خود میکشانیام زوری!
تو که گاهی یواشکی پای
منقل و سور و ساط و وافوری
میزنی چای پشت چای نبات
تا زمانی که خخخخخو.. کند قوری!
سیر آفاقیات درون فضاست
سیر انفس بد و گره گوری
میکنی سرفه تا دم خفگی
نکش اینقدر دود! مجبوری؟؟!
"میروی تا فضا اگر بعد از
نوشداروی آب انگوری"
یکهو وضعت کویت میشود و
دور تا دور تو پر از حوری
"خانهات پنتهاوس و داخل آن
جوی چایی نبات کافوری!"
میشوی صاحب دوجین بچه
خوش بر و رو و ناز و گوگوری
تا شمردی یکی دوتا.....اووووَه
رنگ و وارنگ مشکی و بوری ...
ناگهان میپرد هر آنچه زدی
میرسد تا صدای مأموری
خبری نیست از زن و بچه
نه امیدی، نه خنده و شوری
اثری نیست از پری و مری
نیست دورِ تو حوری و موری!
میشوی باز اسیر زندانِ
تار و تاریک و سرد و بینوری
گفت هیأت رییسهاش توی
نطق غرای قبل دستوری:
"با رفیق بد و ذغال خفن
به خیالت عزیز معذوری؟؟"
"تا که روشنگری کند فرمود:
بکن از جمع ناکسان دوری"
"در دوراهی چاه و راه اگر
توی چاهی مسلما کوری!"
"گر ببینی تو چاه و نابینا
نزنی گر نهیب منفوری"
"پل پیروزی است گرچه شکست
پل نزن پشت هم همینجوری!..."
"قیمه را توی ماست ریختهام
تا که در شعر جا دهم «اوری»"
برگزیده شود اگر شعرم
میشوم بنده شخص مشهوری
داور محترم بیا و بگو
نفر اولم، ولو صوری!
✍فرشته پناهی
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷 @vatanz_ir