✍ در بحث انتقام از رژیم صهیونیستی هم باید به صحنه نگاه و سپس مطالبه کرد...
🔹چرا که دشمنان مردم ایران، لحظهای از جنگ ترکیبی و شناختی غفلت نکردهاند ...
🔺ولذا وقتی پس از شهادت سرداران عزیزمان، مردم مطالبه انتقام میکنند،
🔹بلافاصله جریانی در داخل کشور، با حربهی تحریم، تحریف، فشار اقتصادی و شانتاژ رسانهای از مردم انتقام میگیرد...!
🔺تا امنیت رژیم اشغالگر قدس متزلزل نشود...!
🔹پس، انتقام از جریان تروریست خبیث داخلی را همزمان باید از تروریستهای صهیونیست خارجی مطالبه کرد.
شایان
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
وزنه سیاسی
💥انفجار یک خودرو در نتانیای اسرائیل 🔥گویا حادثه در نزدیکی یکی از دفاتر موساد صورت گرفته... 💥و بیشتر
🚫منابع عبری به نقل از منابع محلی: انفجار از درون خودرو و پس از سوار شدن سرنشین مرد اتفاق افتاد.
👆 وقتی رژیم صهیونیستی به منافع و مراکز استراتژیک ایران حمله میکند، تروریستهای رسانهای داخلی لال میشوند!
❗️اما وقتی بحث انتقام ایران از رژیم اشغالگر قدس مطرح میشود، زبانشان باز و دراز میشود...
🔺و به اسم عقلانیت، مدافع منافع صهیونیستها میشوند!!!
🔹موضوع را که خوب بررسی کنیم، به اصلاح طلبان، که نتانیاهو آنان را سرمایههای اسرائیل در ایران میداند، میرسیم!!!
🔺تروریستهای رسانهایی حامی اسرائیل.
شایان
⚫️ یه عده هم وقتی می روند حرم امام رضا "علیه السلام" با انگشتر، برات شهادت می گیرند.
◼️نمی دانم داستان انگشت و انگشتر از آن انفاق در رکوع نماز که شأن نزول آیه ای از قرآن شد آغاز گردید یا از آنکه با انگشت بریده شد تا به غنیمت برود!
⚫️ اما هر چه هست آنچنان سوژه ی داستانهای عاشقانه شده که پایانش مثل لذتِ وصال، ناپیداست.
🌹روضه غمناک انگشت و انگشتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹توصیه های شب قدر سردار شهید محمد رضا زاهدی در جمع خانوادگی
🔹در تاریخ ۱۷ رمضان ۱۴٠۳
🔹از همدیگر بگذریم تا خدا هم از ما بگذرد
✅ شب بیست و سوم، آخرین شب قدر را با سخنان دلنشین شهید زاهدی آغاز کنیم
🌹ببخشیم تا خدا هم ببخشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ شب قدر، شب انسان کامل است
🎙استاد شهید مرتضی مطهری(ره)
✔️شب قدر شبی است که میان ملک و ملکوت ارتباطی برقرار میشود که طبیعت و ماوراء طبیعت در وجود امام یکی میشود که او هم وجود ملکی دارد و هم وجود ملکوتی. ارزش عبادت در این شب برای انسان از هزار شب بیشتر است.
✔️#شب_قدر، شبی است که امام در حالت قربی الهی است و موقعی است که جو روحی عالم بهگونهای است که درهای زمین و آسمان باز شده است در چنین شرایطی اگر افرادی مثل ما هم ذرهای هماهنگی نشان دهند فیضی که در این شب میتوانند ببرند برابر است با هزار ماه.
«اللّهم اقضِ عنّا الدیَن»
خدایا! بدهکاری ما را تو ادا کن.
ادای بدهکاری ما به تو، در توان ما نیست. ما ضعیفتر و فقیرتر از آنیم که از عهدۀ بدهیهایمان به تو برآییم.
ما همه با هم اگر دست به دست هم بدهیم، نمیتوانیم قطرهای از بدهی یک نفرمان را به تو ادا کنیم. پس باید به خدا التماس کنیم تا خودش بدهکاری ما را به تو ادا کند.
مگر بدون تو، لحظهای طعم زندگی را میتوان چشید؟ ما زندگی را به تو بدهکاریم، همۀ زندگی را.
مگر بدون تو بهرهای از خدا به ما میرسید؟ ما خدا را به تو بدهکاریم، هر چه اندازه خدا داریم را.
مگر بدون تو امیدی به سعادت ابدی میتوان بست؟ ما سعادت را به تو بدهکاریم، سعادت دنیا و آخرت را.
تو مهربانی و میدانم که اعلام بدهکاری را از ما میپذیری.
شبت بخیر مهربان من!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#ماه_رمضان
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه دوستان عزیز و همراه
شب بیست و سوم هم پای سخنان دلنشین استاد عباسی ولدی بنشینیم، که میفرماید:
بسم الله الرحمن الرحیم
شب نوزدهم گفتیم دعای افتتاح به ما یاد میده قبل از این که از خدا چیزی رو بخواید، به این فکر کنید که خدا چی بهتون داده.
شب بیست و یکم گفتیم قبل از این که از خدا چیزی بخوایم، خدا رو خوب بشناسیم تا ببینیم از کی حاجت میخوایم.
امشب میخوایم یه نکتۀ دیگه خیلی مهمه از این دعا یاد بگیریم.
امشبم دل بدید. به لطف خدا صحبتهای امشب میتونه اتفاق ویژهای رو تو مراسم احیا رقم بزنه.
یکی از آموزههای دعای افتتاح برای ما اینه:
همیشه رابطۀ خودت و خدا رو بازخوانی کن.
هیچ وقت فراموش نکن خدا باهات چه طوری برخورد کرد
و تو با خدا چه جوری برخورد کردی.
برای این که یه مقدار این رابطه رو بازخوانی کنیم بخشی از دعای افتتاح رو امشب با هم مرور میکنیم.
این قسمت خیلی معرکهست. اگه کسی این قسمت رو قلۀ دعای افتتاح بدونه، بیراه نگفته.
گوشها رو تیز کنید و با دل آماده قسمتهای بعدی رو بخونید
«اللّهُمَّ إِنَّ عَفوَكَ عَن ذَنبِى، وَ تَجاوُزَكَ عَن خَطِيئَتِى، وَ صَفحَكَ عَن ظُلمِى، وَ سَترَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِى، وَحِلمَكَ عَن كَثِيرِ جُرمِى عِندَ مَا كانَ مِن خَطَإى وَعَمدِى أَطمَعَنِى فِى أَن أَسأَلَكَ مَا لَاأَستَوجِبُهُ مِنكَ الَّذِي رَزَقتَنِي مِن رَحمَتِكَ وَ أَرَيتَنِي مِن قُدرَتِكَ وَ عَرَّفتَنِي مِن إِجَابَتِكَ».
الله اکبر! الله اکبر! چه جوری میشه این خدا رو شناخت و براش نمرد!؟
بنده چی داره به خدا میگه؟
بذارید از آخر این قسمت ترجمه کنم و یه کم توضیح بدم.
خدایا! من وقتی میآم در خونهت چیزایی رو ازت درخواست میکنم که میدونم شایسته و لایقش نیستم. اون چیزایی رو ازت میخوام که از رحمتت به من روزی کردی و از قدرتت نشونم دادی و از اجابت دعاهای من نشونم دادی.
اما خدای من! چرا من به خودم اجازه میدم که ازت درخواستی بکنم که شایستهش نیستم؟
الان دلیلش رو بهت میگم:
خدایا! من گناه کردم، تو من رو بخشیدی: عَفوَكَ عَن ذَنبِى
من خطا کردم، تو از خطای من گذشتی: تَجاوُزَكَ عَن خَطِيئَتِى
من به خودم ظلم کردم، تو چشم پوشی کردی: صَفحَكَ عَن ظُلمِى
بر عمل زشتم یه پردهای انداختی و پوشوندی: سَترَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِى
با گناه و ظلم زیادم حلیمانه برخوردکردی: وَحِلمَكَ عَن كَثِيرِ جُرمِى
چه اونایی که اشتباهی انجام دادم و چه اونایی که عمدی انجام دادم: عِندَ مَا كانَ مِن خَطَإى وَعَمدِى
این جوری نبود همۀ گناهایی که کردم به خطا رفته باشه، نه، عمدی هم انجام دادم.
ولی تو همه رو بخشیدی.
وقتی من دیدم با من این طوری برخورد کردی،
طمع کردم که از تو درخواستی بکنم که شایستهاش نیستم: أَطمَعَنِى فِى أَن أَسأَلَكَ مَا لَاأَستَوجِبُهُ مِنكَ.
تموم شد؟
نه، صبر کنید.
هنوز به اوج نرسیدیم.
تازه تو دامنه و پایهایم.
«فَصِرتُ أَدعُوكَ آمِناً، وَأَسأَلُكَ مُستَأنِساً لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً، مُدِلّاً عَلَيكَ فِيما قَصَدتُ فِيهِ إِلَيكَ»
_ خب، بندۀ من! دیدی بخشیدمت و به خودت اجازه دادی ازم چیزایی رو بخوای که لایقش نیستی. بعدش چی شد؟
_ خدایا! وقتی دیدم تو با من این طوری برخورد کردی، احساس امنیتی کردم که با خیال آسوده، بدون این که نگران گناهانی که کردم باشم، اومدم و صدات کردم: فَصِرْتُ أَدْعُوكَ آمِناً
من سابقۀ خوبی ندارم؛ اما راحت میام و درخواستم رو با حالتی بیان میکنم که انگار عمریه باهات انس دارم (مُسْتَأْنِساً)،
با این که مجرمم و تو حاکم؛ اما میام ازت درخواست میکنم بدون این که بترسم و بلرزم: (لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً)
خدایا! نه این که فقط با خیال آسوده درخواستم مطرح کنم، نه، یه خورده بالاتر.
به عنوان یه گناهکار و مجرم میام درِ خونۀ تو و برای گرفتم حاجتم از تو برات ناز میکنم: (مُدِلّاً عَلَيْكَ فِيما قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ)
«مُدِلّاً عَلَيْكَ » تو کاری کردی با من که من مجرم و گناهکار به این نتیجه رسیدم که میتونم توی اون قصد و هدفی که دارم و به خاطرش به سمت تو اومدم، برات ناز کنم.
به نظرتون برای این قسمت از دعای افتتاح، نباید جون داد؟
قشنگتر از اینم میشه رابطۀ بنده و خدا رو توصیف کرد؟
امشب برید این قسمت از دعای افتتاح رو فریاد بزنید.
بگید من خدایی دارم که براش ناز میکنم و اونم نازم رو میخره.
بگید وقتی من رو بخشید، بهم نمیگه دیگه دهنت رو ببند و هیچی ازم نخواه.
نه، اجازه میده بازم ازش درخواست کنم.
وقتی خواستم درخواست کنم، نمیگه چیزای کوچیک و پیش پا افتاده بخواه
نه، میگه هر چی میخوای، بگو. کم نخواه. یه وقت نگی اینی که میخواهم از خدا درخواست بکنم، خیلی از بزرگتر از اندازۀ منهها. نه، بخواه.
خدایا! چرا من تو را این طوری نشناختم!؟
چرا اون چیزی که از تو در ذهن من نقش بسته، با اینی که تو دعاها میخونم فرق داره؟!
من تو رو با آدمها مقایسه کردم، با خودمون، با همۀ نقصهایی که داریم.
این قدر مهربونی تو ذهن ما نمیگنجه، چون خودمون این طوری نیستیم.
بعد فکر میکنیم که تو هم مثل مایی، نهایتش یه کم بهتر.
آقایون! خانمها! صبر کنید، دعا باز هم داره اوج میگیره.
«فَإِن أَبطَأَ عَنِّى عَتَبتُ بِجَهلِى عَلَيكَ، وَلَعَلَّ الَّذِى أَبطَأَ عَنِّى هُوَ خَيرٌ لِى لِعِلمِكَ بِعاقِبَةِ الأُمُورِ، فَلَم أَرَ مَولىً كَرِيماً أَصبَرَ عَلَى عَبدٍ لَئِيمٍ مِنكَ عَلَىَّ»
خدایا! طوری با من برخورد کردی که وقتی حاجتی ازت میخوام و تو درخواست من رو به تأخیر می ندازی، منِ نادون با جهلم به تو عتاب میکنم که خدایا! چرا عقب انداختی حاجتم رو؟!
واااای! چه خبره!
گناه کردم، بخشیدی
بخشیدی و اجازه درخواست دادی
درخواست کردم و بیشتر از لیاقتم درخواست کردم
درخواست کردم و برات ناز کردم.
درخواستم عقب افتاد، عتاب کردم بهت.
بعضیها میگن عتاب، اون توبیخیه که تو رابطۀ دوستی و رفاقتی انجام میگیره. کسی که عتاب میکنه در اصل گله میکنه به طرف مقابلش که چرا رسم رفاقت رو به جا نمیآری. (الفروق فی اللغة، ص 44)
خدایا! جوری باهام مهربونی کردی که به خودم اجازه دادم بهت عتاب کنم.
حواستون باشهها! این جا نمیخواد بگه بنده حق داره عتاب کنه، نه، میخواد بگه مهربونی خدا به قدری زیاده، که بنده به خودش این اجازه رو میده. وگرنه بندۀ با معرفت که به خدا عتاب نمیکنه.
تازه خدای من! اون حاجتی که ازت خواستم و تو برآورده شدنش رو به تأخیر انداختی، شاید اصلا عقب افتادنش به خیر من بودهها،
آخه تویی که میدونی آخر عاقبت کارها چی میشه.
من چی میفهمم خدا!
بین همۀ اربابهای عالم، مولایی ندیدم که صبورتر از تو باشه. من بندهای به این پستی، تو مولایی به این صبوری. «فَلَمْ أَرَ مَوْلىً كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَىَّ»؛
خدایا! میخوام رابطۀ خودم و خودت رو بیشتر از اینا توضیح بدم.
میخوام همۀ عالم بدونن که تو چقدر صبوری!
«يَا رَبِّ، إِنَّكَ تَدعُونِى فَأُوَلِّى عَنكَ، وَتَتَحَبَّبُ إِلَىَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيكَ، وَتَتَوَدَّدُ إِلَىَّ فَلَا أَقبَلُ مِنكَ كَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيكَ؛ فَلَم يَمنَعكَ ذٰلِكَ مِنَ الرَّحمَةِ لِى وَالإِحسانِ إِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ»
خدایا! تو من رو صدا میزنی، من از تو رو برمیگردونم. «يَا رَبِّ، إِنَّكَ تَدْعُونِى فَأُوَلِّى عَنْكَ»؛
من که رو برمیگردونم همونی هستم که کاری داشته باشم میام در خونهت صدات میزنم و اگه دیر جواب بدی، عتاب میکنم.
من که رو بر میگردونم همونی هستم که صدات که میزنم، برات ناز میکنم.
اما وقتی تو من رو صدا میزنی، نه این که جوابت رو ندم، بدتر از این «فَأُوَلِّى عَنْكَ» ازت رو بر میگردونم. محلت نمیذارم.
امشب تو مراسم احیا، همین قسمتهای دعای افتتاح رو تو ذهنتون داشته باشیم، برای این که تا سحر شرمندۀ خدا باشیم بسه.
تو بساط دوستی پهن میکنی، ابراز محبت میکنی، می گی بندۀ من! من دوسِت دارم؛ «وَتَتَحَبَّبُ إِلَىَّ»
ولی من چیکار می کنم؟ من کارایی میکنم که نشونۀ دوستی نیست، کارایی که نشونۀ دشمنیه: «فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْك»،
حواستون هست؟
چقدر نیاز داریم به این که رابطهمون رو با خدا بازخوانی کنیم!
دعای افتتاح چه خوب داره این کار رو انجام میده!
اون بساط حُب پهن میکنه، من بساط بغض.
اون پیام دوستی به من میده، من پیام دشمنی.
خدایا! تو به من محبت میکنی، من ازت قبول نمیکنم. «وَتَتَوَدَّدُ إِلَىَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ»، الله اکبر!
چه خبره! انگار جای من و خدا عوض شده.
من باید التماس کنم که خدا بهم محبت کنه، اما اون نخواسته به من محبت میکنه.
من باید محبت کنم و خدا قبول نکنه، اما اون محبت میکنه و من قبول نمیکنم.
آقایون! خانوما! باورکنید اینا شعر نیست، اینا کلاس خداشناسیه.
خط به خطش عین واقعیته.
دقت میکنید که من دارم ترجمه میکنم، نه این که دعا چیزی بگه و من چیز دیگهای.
تعابیر این چنینی تنها تو دعای افتتاح نیست، تو دعای ابوحمزه هم هست.
حواستون به این قسمت از دعای ابوحمزه بوده؟
وَ مِنْ عُقُوباتِ الْمَعاصِی جَنَّبْتَنِی حَتّى كَأَنَّكَ اسْتَحْیَیْتَنِی
و از كیفرهای گناهان مرا دور داشته¬ای، تا به حدّی كه گویا تو از من خجالت می¬کشی [نه من از تو]
خدایا! یه جوری شده رابطۀ من و تو که انگار این منم که از تو طلبکارم «كَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ»؛ انگار من به گردن تو حقی دارم.
«تطوّل» از «طَول» گرفته شده به معنای لطف و فضلی که کسی در حق کسی میکنه.
«كَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ»؛ یعنی خدایا انگار من در حق تو لطفی کردم و به سرت منتی دارم.
عجیب نیست؟!
خب خدایا! اون همه در حق من لطف کردی، من این طوری جوابت رو دادم
حالا میخوای با من چی کار کنی؟
هر کسی جز تو بود، میدونم دیگه محلم نمیذاشت
به حسابم میرسید.
زمینم میزد.
آبروم رو میبرد.
در برابر درخواستهایی که داشتم جز «نه» جواب دیگهای نداشت
اما تو: این کارای من باعث نمیشه تو به من محبت و احسان نکنی، به من مهربونی و احسان نکنی. «فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِى وَالْإِحْسانِ إِلَىَّ»؛
به واسطه اون جود و کرمی که داری کارهای من باعث نمیشه فضلت رو بر من ارزانی نکنی. «وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ»
بس باشه همین مقدار.
الهی که بهترینها رو خدا امشب برای همۀ رقم بزنه.
الهی که سال آینده شب قدر رو در مجلسی احیا بگیریم که سخنرانش امام زمان علیه السلام باشه.
الهی که ریشۀ ظلم و ستم از عالم کنده بشه.
الهی که فریادرس مظلومان عالم از راه برسه.
الهی که توحیدمون قوی بشه.
الهی که مایۀ خوشحالی امام زمانمون باشیم.
برای همدیگه دعا کنیم.
اگه تونستم شاید دوباره برگشتم.
اما فعلا یاعلی
@abbasivaladi