وزنه سیاسی
💥انفجار یک خودرو در نتانیای اسرائیل 🔥گویا حادثه در نزدیکی یکی از دفاتر موساد صورت گرفته... 💥و بیشتر
🚫منابع عبری به نقل از منابع محلی: انفجار از درون خودرو و پس از سوار شدن سرنشین مرد اتفاق افتاد.
👆 وقتی رژیم صهیونیستی به منافع و مراکز استراتژیک ایران حمله میکند، تروریستهای رسانهای داخلی لال میشوند!
❗️اما وقتی بحث انتقام ایران از رژیم اشغالگر قدس مطرح میشود، زبانشان باز و دراز میشود...
🔺و به اسم عقلانیت، مدافع منافع صهیونیستها میشوند!!!
🔹موضوع را که خوب بررسی کنیم، به اصلاح طلبان، که نتانیاهو آنان را سرمایههای اسرائیل در ایران میداند، میرسیم!!!
🔺تروریستهای رسانهایی حامی اسرائیل.
شایان
⚫️ یه عده هم وقتی می روند حرم امام رضا "علیه السلام" با انگشتر، برات شهادت می گیرند.
◼️نمی دانم داستان انگشت و انگشتر از آن انفاق در رکوع نماز که شأن نزول آیه ای از قرآن شد آغاز گردید یا از آنکه با انگشت بریده شد تا به غنیمت برود!
⚫️ اما هر چه هست آنچنان سوژه ی داستانهای عاشقانه شده که پایانش مثل لذتِ وصال، ناپیداست.
🌹روضه غمناک انگشت و انگشتر
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹توصیه های شب قدر سردار شهید محمد رضا زاهدی در جمع خانوادگی
🔹در تاریخ ۱۷ رمضان ۱۴٠۳
🔹از همدیگر بگذریم تا خدا هم از ما بگذرد
✅ شب بیست و سوم، آخرین شب قدر را با سخنان دلنشین شهید زاهدی آغاز کنیم
🌹ببخشیم تا خدا هم ببخشد.
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ شب قدر، شب انسان کامل است
🎙استاد شهید مرتضی مطهری(ره)
✔️شب قدر شبی است که میان ملک و ملکوت ارتباطی برقرار میشود که طبیعت و ماوراء طبیعت در وجود امام یکی میشود که او هم وجود ملکی دارد و هم وجود ملکوتی. ارزش عبادت در این شب برای انسان از هزار شب بیشتر است.
✔️#شب_قدر، شبی است که امام در حالت قربی الهی است و موقعی است که جو روحی عالم بهگونهای است که درهای زمین و آسمان باز شده است در چنین شرایطی اگر افرادی مثل ما هم ذرهای هماهنگی نشان دهند فیضی که در این شب میتوانند ببرند برابر است با هزار ماه.
«اللّهم اقضِ عنّا الدیَن»
خدایا! بدهکاری ما را تو ادا کن.
ادای بدهکاری ما به تو، در توان ما نیست. ما ضعیفتر و فقیرتر از آنیم که از عهدۀ بدهیهایمان به تو برآییم.
ما همه با هم اگر دست به دست هم بدهیم، نمیتوانیم قطرهای از بدهی یک نفرمان را به تو ادا کنیم. پس باید به خدا التماس کنیم تا خودش بدهکاری ما را به تو ادا کند.
مگر بدون تو، لحظهای طعم زندگی را میتوان چشید؟ ما زندگی را به تو بدهکاریم، همۀ زندگی را.
مگر بدون تو بهرهای از خدا به ما میرسید؟ ما خدا را به تو بدهکاریم، هر چه اندازه خدا داریم را.
مگر بدون تو امیدی به سعادت ابدی میتوان بست؟ ما سعادت را به تو بدهکاریم، سعادت دنیا و آخرت را.
تو مهربانی و میدانم که اعلام بدهکاری را از ما میپذیری.
شبت بخیر مهربان من!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#ماه_رمضان
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه دوستان عزیز و همراه
شب بیست و سوم هم پای سخنان دلنشین استاد عباسی ولدی بنشینیم، که میفرماید:
بسم الله الرحمن الرحیم
شب نوزدهم گفتیم دعای افتتاح به ما یاد میده قبل از این که از خدا چیزی رو بخواید، به این فکر کنید که خدا چی بهتون داده.
شب بیست و یکم گفتیم قبل از این که از خدا چیزی بخوایم، خدا رو خوب بشناسیم تا ببینیم از کی حاجت میخوایم.
امشب میخوایم یه نکتۀ دیگه خیلی مهمه از این دعا یاد بگیریم.
امشبم دل بدید. به لطف خدا صحبتهای امشب میتونه اتفاق ویژهای رو تو مراسم احیا رقم بزنه.
یکی از آموزههای دعای افتتاح برای ما اینه:
همیشه رابطۀ خودت و خدا رو بازخوانی کن.
هیچ وقت فراموش نکن خدا باهات چه طوری برخورد کرد
و تو با خدا چه جوری برخورد کردی.
برای این که یه مقدار این رابطه رو بازخوانی کنیم بخشی از دعای افتتاح رو امشب با هم مرور میکنیم.
این قسمت خیلی معرکهست. اگه کسی این قسمت رو قلۀ دعای افتتاح بدونه، بیراه نگفته.
گوشها رو تیز کنید و با دل آماده قسمتهای بعدی رو بخونید
«اللّهُمَّ إِنَّ عَفوَكَ عَن ذَنبِى، وَ تَجاوُزَكَ عَن خَطِيئَتِى، وَ صَفحَكَ عَن ظُلمِى، وَ سَترَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِى، وَحِلمَكَ عَن كَثِيرِ جُرمِى عِندَ مَا كانَ مِن خَطَإى وَعَمدِى أَطمَعَنِى فِى أَن أَسأَلَكَ مَا لَاأَستَوجِبُهُ مِنكَ الَّذِي رَزَقتَنِي مِن رَحمَتِكَ وَ أَرَيتَنِي مِن قُدرَتِكَ وَ عَرَّفتَنِي مِن إِجَابَتِكَ».
الله اکبر! الله اکبر! چه جوری میشه این خدا رو شناخت و براش نمرد!؟
بنده چی داره به خدا میگه؟
بذارید از آخر این قسمت ترجمه کنم و یه کم توضیح بدم.
خدایا! من وقتی میآم در خونهت چیزایی رو ازت درخواست میکنم که میدونم شایسته و لایقش نیستم. اون چیزایی رو ازت میخوام که از رحمتت به من روزی کردی و از قدرتت نشونم دادی و از اجابت دعاهای من نشونم دادی.
اما خدای من! چرا من به خودم اجازه میدم که ازت درخواستی بکنم که شایستهش نیستم؟
الان دلیلش رو بهت میگم:
خدایا! من گناه کردم، تو من رو بخشیدی: عَفوَكَ عَن ذَنبِى
من خطا کردم، تو از خطای من گذشتی: تَجاوُزَكَ عَن خَطِيئَتِى
من به خودم ظلم کردم، تو چشم پوشی کردی: صَفحَكَ عَن ظُلمِى
بر عمل زشتم یه پردهای انداختی و پوشوندی: سَترَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِى
با گناه و ظلم زیادم حلیمانه برخوردکردی: وَحِلمَكَ عَن كَثِيرِ جُرمِى
چه اونایی که اشتباهی انجام دادم و چه اونایی که عمدی انجام دادم: عِندَ مَا كانَ مِن خَطَإى وَعَمدِى
این جوری نبود همۀ گناهایی که کردم به خطا رفته باشه، نه، عمدی هم انجام دادم.
ولی تو همه رو بخشیدی.
وقتی من دیدم با من این طوری برخورد کردی،
طمع کردم که از تو درخواستی بکنم که شایستهاش نیستم: أَطمَعَنِى فِى أَن أَسأَلَكَ مَا لَاأَستَوجِبُهُ مِنكَ.
تموم شد؟
نه، صبر کنید.
هنوز به اوج نرسیدیم.
تازه تو دامنه و پایهایم.
«فَصِرتُ أَدعُوكَ آمِناً، وَأَسأَلُكَ مُستَأنِساً لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً، مُدِلّاً عَلَيكَ فِيما قَصَدتُ فِيهِ إِلَيكَ»
_ خب، بندۀ من! دیدی بخشیدمت و به خودت اجازه دادی ازم چیزایی رو بخوای که لایقش نیستی. بعدش چی شد؟
_ خدایا! وقتی دیدم تو با من این طوری برخورد کردی، احساس امنیتی کردم که با خیال آسوده، بدون این که نگران گناهانی که کردم باشم، اومدم و صدات کردم: فَصِرْتُ أَدْعُوكَ آمِناً
من سابقۀ خوبی ندارم؛ اما راحت میام و درخواستم رو با حالتی بیان میکنم که انگار عمریه باهات انس دارم (مُسْتَأْنِساً)،
با این که مجرمم و تو حاکم؛ اما میام ازت درخواست میکنم بدون این که بترسم و بلرزم: (لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً)
خدایا! نه این که فقط با خیال آسوده درخواستم مطرح کنم، نه، یه خورده بالاتر.
به عنوان یه گناهکار و مجرم میام درِ خونۀ تو و برای گرفتم حاجتم از تو برات ناز میکنم: (مُدِلّاً عَلَيْكَ فِيما قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ)
«مُدِلّاً عَلَيْكَ » تو کاری کردی با من که من مجرم و گناهکار به این نتیجه رسیدم که میتونم توی اون قصد و هدفی که دارم و به خاطرش به سمت تو اومدم، برات ناز کنم.
به نظرتون برای این قسمت از دعای افتتاح، نباید جون داد؟
قشنگتر از اینم میشه رابطۀ بنده و خدا رو توصیف کرد؟