eitaa logo
با ولایت تا شهادت
151 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
604 ویدیو
20 فایل
|°•✨🌖•°| بچـه‌ها! شــــهدا خوب تمرین کردند، ولایت پذیریِ امـام‌ مهدی 'عج' رو در رکاب آسیـد روح‌الله‌ خمینــــی؛ ما هم بایــــــد تمرین کنیم ولایت پذیریِ امام‌ مهـدی 'عج‌' رو در رکاب حضــــرت‌ آقا..! |حاج‌حسین‌یکتا|🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
شیعه اکنون غرق در تاب و تب است نام زینب رهگشای مکتب است ان نوایی که روی لب عشاق است "ڪـلـنـا عـبـاسـک یـا زیـنـب" اسـت
و یادمان بیاید که ما از تو بودیم و باز باید به سمت خودت برگردیم‏؛ «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» خدایا ما را «پاکیزه بپذیر» تا با آغوش مهربانت ندایمان کنی «ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ»... ...🌱✨!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1543805803.mp3
14.94M
دوباره بغض تو گلو بازم خیال آرزو...!💔 خییییللللیییی اینو دوس دارم :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسَیۡن؏ :)!』
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت از نگاه امام خامنه ای : 🔺شهادت قله است ودامنه آن اخلاص است... 🔻
🔹روز خواستگاری صحبت های ما خیلی کوتاه بود اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تاکید می‌کرد او بار ها گفت که یک همسنگر میخواهد شاید کسی که به خواستگاری می‌رود بگوید یک همسر و همدم می‌خواهد اما مصطفی گفت که همسنگر می‌خواهد بعد از چند سال به او گفتم: 🔹ما که الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواسته، چه بوده است؟ او گفت: جنگ‌ ما، جنگ نظامی نیست جنگ الان ما جنگ فرهنگی است اگر همسنگر خواستم به خاطر کار های فرهنگی است تا وقتی من کار فرهنگی انجام می دهم همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند... راوی: همسر شهید
✨شهیدسیدمرتضی آوینی 🍀کسانی به امامِ زمانشان خواهند رسید، که اهل سرعت باشند. و اِلّا تاریخ ڪربلا نشان داده که قافله حسینی معطل کسی نمی‌ماند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 خاطره ای در مورد قبل انقلاب در زمان دوره تکاوری بین شیراز و پل خان بسمت مرودشت ، دانشجوها را برده بودند راهپیمایی استقامت . از آسمان آتش می بارید ، خیلی ها خسته شده بودند. نگاهم افتاد به ، عرق بدنش بخار می شد و می رفت هوا . یک لحظه حس کردم دارد آب می شود ، آتش می گیرد و ذوب می شود. شنیده بودم قدرت بدنی بالایی دارد. باخودم گفتم«اینهم که داره می بره» رفتم نزدیک و به ایشان گفتم : اگه برات مقدور نیست میتونی آروم تر ادامه بدی ، قبل از اینکه صیاد چیزی بگه یکی از دانشجوها خودش رو رسوند به ما و گفت : استاد ببخشید ایشان هستند، شونزده هفده روزه... پرسیدم است؟ بله الان ، هم می گیره. ایستادم و جا خوردم . از من فاصله گرفت. مواقعی که بود همراه مهمانهایش خودش هم چای و میوه برمی داشت و نمی گفت هستم ! خدمتکار دفتر هم می دانست که چه باشد چه نباشد باید ظرف میوه را بگذارد جلویش . دیگران هم هیچوقت حق نداشتند پیش مهمانها از بودن ایشان چیزی بگویند.
آقا محسن اگر روزی گناهی انجام میدادن📛،اون روز رو کلی میکردن و فرداش رو "روزه" میگرفتن..🍃 اینجوری بودن☝️ کجای کاریم رفقا!؟😞