eitaa logo
با ولایت تا شهادت
151 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
604 ویدیو
20 فایل
|°•✨🌖•°| بچـه‌ها! شــــهدا خوب تمرین کردند، ولایت پذیریِ امـام‌ مهدی 'عج' رو در رکاب آسیـد روح‌الله‌ خمینــــی؛ ما هم بایــــــد تمرین کنیم ولایت پذیریِ امام‌ مهـدی 'عج‌' رو در رکاب حضــــرت‌ آقا..! |حاج‌حسین‌یکتا|🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 آن سفر بُرده که صدها قافله دل همره اوست ... توصیف استاد مطهری از امام خمینی(ره) در زمان تبعید ایشان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شناخت زمانه
-1552146686_-2140853424.mp3
14.2M
🎙 بشنوید | صوت کامل سخنرانی رهبر انقلاب در مراسم سی‌وسومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله). ۱۴۰۱/۰۳/۱۴ 📲 فیلم سخنرانی👇 Farsi.khamenei.ir/live
با ولایت تا شهادت
#قسمت_شصت_و_یک +بهش بگو همکاری کنه! وگرنه براش گرون تموم میشه. لحظاتی گذشت و عاصف گفت: _حاجی همک
منتظر موندیم تا سیدرضا بیاد. چنددقیقه بعد اومد و با صادق سوار شدیم. وقتی نشستیم توی ماشین به سیدرضا نگاهی انداختم و دیدم انصافا بدجور مشت خورده. بهش گفتم: +خیلی درد داری؟ _بله حاجی. +بزن کنار. توقف کرد، به صادق گفتم: «صادق بیا بشین پشت فرمون.» صادق اومد نشست پشت فرمون و سیدرضا رفت روی صندلی عقب ماشین دراز کشید. بهش گفتم: +تو که با این تصادف، مثل سیدعاصف چشمه‌های عشق برات جاری نشد؟ _نه بابا. من غلط کنم. +خیلی درد داریا! مشخصه. _دردش مهم نیست، مهم اینه که این هفته جشن نامزدیمه! برگشتم نگاش کردم گفتم: +جدی؟ _آره بخدا. +مبارکه. خدا مادر بچه‌هات و زیاد کنه. _حاجی خانومم بفهمه رسما از وسط سه تیکه‌م میکنه. خندیدم و دیگه چیزی نگفتم و برگشتیم اداره.
وقتی رسیدیم اداره رفتم اتاقم و زنگ زدم به بهزاد گفتم عاصف و مهدی و خانوم میرزامحمدی و حسن و بگه بیان اتاق من! حدود بیست دقیقه‌ای طول کشید تا بیان دفتر. چون هنوز بعضی نرسیده بودن... از طرفی به بهزاد گفتم همه‌ی این حضرات باهم بیان. وقتی وارد شدن، نشستن دور میز جلسات. صدام و بردم بالا گفتم: «معلومه اینجا چه خبره؟ معلومه چتون شده؟ معلومه دارید چیکار میکنید؟ اینجا شده جنگل و عین باغ وحش و منم شدم مسئولتون. این چه وضعیه که یه زنیکه لمپن و نمیتونید رهگیری کنید. آخه چقدر شماها ضعیف شدید که نمیتونید دور تا دور یک ساختمون و پوشش بدید. کجا درس خوندید؟ کجا آموزش دیدید؟ کی شمارو آورد ضدجاسوسی؟» یادمه یه زوم کن پر اسناد و مدارک روی میزم بود که مربوط به همین پرونده میشد. بلند کردم و پرت کردم سمت عاصف گفتم: «میبینی بیشعور؟! اینا همه گندهایی هست که تو به بار آوردی. حالا هم عرضه نداری متهمی که کنارته رو کنترلش کنی. بخدا من در عجبم تو یه هویی چت شد که انقدر خنگ شدی. من در عجبم که چیشد تو یه هویی انقدر احمق شدی.» صدام و بردم بالاتر گفتم: +خانوم میرزامحمدی. شما اونجا چیکار میکردید؟ خواب تشریف دارید؟ نمیتونید کار کنید استعفا بدید برید خونه‌تون. گفت: _آقای سلیمانی من توی رستوران بودم. اما واقعا نفهمیدم چیشد. +پس عمه من باید می‌فهمید چی‌شده؟ کجا رو داشتی نگاه میکردی که سوژه به این راحتی در رفته؟ مجددا به عاصف گفتم: «عاصف، به روح فاطمه زهرا دلم میخواد انقدر بزنمت صدای تا سه ساعت زوزه بکشی و کف و خون بالا بیاری. حالم داره ازت به هم میخوره. دقیقا همون اشتباهی رو که مدت‌ها قبل سر پرونده عزتی داشتی، الان هم همون اشتباه و تکرار کردی.» عاصف گفت: _حاجی چیشد دقیقا؟ +دقیقا و باید به تو بگم؟ دقیقا و ندیدی‌؟ دهنش استخون بود داشت میرفت. روم و کردم سمت مهدی و حسن گفتم: «شما دوتا اونجا چیکار میکردید؟ دور ساختمون و نباید چک میکردید؟» جوابی نشنیدم. دیدم عاصف نشست، زوم کنی که به سمتش پرت کردم و داره از روی زمین جمع میکنه. به خانوم میرزامحمدی و مهدی و حسن گفتم برن بیرون... وقتی رفتن، به عاصف گفتم: +میدونی دختره برگشته بود سمت خونه؟ با تعجب گفت: _نه!!!!! واقعا نفهمیدم! +به روح پدر شهیدم شانس آوردی. به روح رسول الله شانس آوردی. اگر این دختره من و صادق و میدید، اگر ذره ای بو می‌برد که سیدرضا با برنامه از پیش طراحی شده اون و زد، عاصف کاری میکردم تا مرغ‌های آسمون به حالت ناله کنند. خیلی از دستت شاکی‌ام. الانم از اتاق من برو بیرون نمیخوام قیافه‌ت و ببینم. چیزی نگفت و رفت. دقایقی گذشت و بهزاد زنگ زد اتاقم گفت: «حاج کاظم «معاونت کل سازمان (....) در کشور اومده اینجا و میخواد ببینه شما رو.» فورا بلند شدم رفتم بیرون، تا دیدیم هم و، رفتیم توی آغوش هم! گفتم: +دورت بگردم حاج آقا، چرا نیومدید اخل؟ _داشتم رد میشدم، صدات انقدر بلند بود، از چند لایه در و دیوار هم عبور میکرد و توی سالن یه کم پیچیده بود. گفتم ببینم چیشده که انقدر عصبانی هستی. آهی کشیدم و گفتم: +تشریف بیارید داخل اتاقم. حاجی سری تکون دادو از دامادش بهزاد « البته اون موقع هنوز رسمی نشده بود» خداحافظی کرد و اومد رفتیم دفتر من! نشستیم باهم صحبت کردیم. گفت: _چت شده پسرم؟ چرا انقدر به هم ریخته ای؟ چرا انقدر عصبی هستی؟ +چی بگم حاج آقا. بخدا نمیدونم اینجا چه خبره! هر روز یه گند بالای گند اضافه میشه. آدم گاهی از بعضی ها توقع نداره انقدر گاف بزرگ بدن. _منظورت چیه؟ سر پرونده عاصف گیر و گور داری؟ +بله دقیقا. این نفهم اصلا معلوم نیست چش شده. _ خودت و کنترل کن پسرم. خوب نیست، در شان تو نیست. برای رفتار سازمانیت و مسائل انضباطی تو گرون تموم میشه. من شرایطت و درک میکنم که از لحاظ روحی حتی یه مدت سمت افسردگی رفتی و دلیل پرخاشگری و بی تابی تو هم مرگ یا شهادت همسرته که برای من اندازه دخترم مریم عزیز بوده! اما تو اصلا مسیر درستی رو نمیری. سرم و انداختم پایین. احساس شرمندگی میکردم جلوی همه.. حتی از عاصف و نیروهایی که زیر نظرم توی پرونده کار میکردن بابت اخلاق گندم خجالت میکشیدم... حاج کاظم گفت: _تو الان نگران چی هستی؟ +نگران عاصفم! _اشتباه کرده و باید تاوان پس بده. +بحث این نیست، بحث اینجاست که معلوم نیست این دختره چندنفر و سوژه کرده و ما هنوز خبر نداریم. _یعنی چی؟ +حاج آقا سیف میگه، چندتاپرونده دیگه ای هم هستند که مرتبط با همین مسئله هست، اما ما هنوز هیچ سرنخی از کِیس پرونده خودمون که عاصف هدفش قراره گرفته بدست نیاوردیم. از طرفی این دختره مبهم هست، هیچ اطلاعاتی ازش نداریم. نتونستیم چهارتا عکس درست و درمون ازش توی یک دهه اخیر پیدا کنیم. _آخرین اطلاعاتتون چیه؟ +اسمش و به عاصف دروغ گفته، با عمل جراحی تغییر قیافه هم داده!
🔰✅🌐🔰✅🌐🔰✅🌐🔰✅🌐🔰✅🌐🔰 💦 نماز یکشنبه ذی العقده💦 🔰نماز یکشنبه ماه ذیقعده را از دست ندهیم و دوستان خود را نیز در آن شریک کنیم. یکی از اعمالی که بسیار در سیره بزرگان به آن تأکید شده است، 🔰 نماز توبه یکشنبه های ماه ذیقعده میباشد (که البته در مابقی ایام سال نیز به نیت رجاء وارد شده است ولی در یکشنبه های این ماه بسیار مورد توجه میباشد). این نماز یکی از دستوراتی است که تمام علمای اخلاق به آن اهتمام ویژه داشتند و تمام برنامه ها و چله های عبادی خود را با آن آغاز میکردند. 🔰نحوه انجام نماز: در روز یکشنبه ماه ذیقعده غسل (با نیت توبه) انجام می شود. سپس ۴ رکعت نماز (دو تا دورکعت) با نیت نماز توبه یکشنبه ماه ذیقعده خوانده میشود. 🔰 در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه توحید و یک مرتبه معوذتین ( اول سوره فلق و سپس سوره ناس ) خوانده می شود. 🔰 بعد از سلام نماز دوم، هفتاد مرتبه استغفار گفته میشود 🔰و در انتها ذکر "لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم" خوانده میشود. 🔰(در دستور بعضی از بزرگان تعداد هفت بار برای ذکر "لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم" نقل شده است که به نظر صحیح تر می آید) و در انتها گفته می شود: 🔰يَا عَزِيزُ يَا غَفَّار اِغفِرلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ المُؤمِنيِنَ وَ المُؤمِنَات، فَاِنَّهُ لاَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنت 🔰نکته جالب در خصوص این نماز بحث حق الناس میباشد که در توضیح نماز آمده است در روز قیامت خصماء از او راضی میشوند. (انسان باید در جهت برآورده کردن حق الناس تلاش خود را انجام دهد و اگر فرد را پیدا نکرد یا احتمال مفسده ای داد، از طرف آن شخص صدقه دهد یا استغفار کند یا... ولی گاهی ممکن است حق الناسی نادانسته بر گردن انسان باشد که این نماز کمک می کند در روز قیامت آن فرد از انسان بگذرد. التماس دعا دستور نماز را با دوستانتان و در سایر گروه ها نیز به اشتراک بگذارید که همه از برکات این نماز بهره مند شوند. 🌹@velayaattashahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 قیام ۱۵ خرداد مبداء جنبش مردم ایران علیه استبداد و استعمار 🔵 پیامبر اکرم (ص) فرمودند: 🌕 يخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ ، فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ 🔺 مردمى از مشرق قيام می‌كنند و زمينه حاكميت مهدى را فراهم می‌آورند. 📚 بحار الأنوار، ج ۵۱ ص ۸۷