eitaa logo
با ولایت تا شهادت
151 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
604 ویدیو
20 فایل
|°•✨🌖•°| بچـه‌ها! شــــهدا خوب تمرین کردند، ولایت پذیریِ امـام‌ مهدی 'عج' رو در رکاب آسیـد روح‌الله‌ خمینــــی؛ ما هم بایــــــد تمرین کنیم ولایت پذیریِ امام‌ مهـدی 'عج‌' رو در رکاب حضــــرت‌ آقا..! |حاج‌حسین‌یکتا|🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
با ولایت تا شهادت
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نــود ✍یک جشن عقد کوچک و مذهبی. این دور ذهن ترین اتفا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍در را بست و با همان چشمانِ مهربان و پر محبتش روبه رویم ایستاد. آخیش.. حالا شد بابا.. اونا چی بود مالیده بودن به صورتتون.. موقع عقد دیگه کم کم داشتم پشیمون میشدم.. این حرفش چه معنی داشت؟ یعنی مرا همینطور که بودم میپسندید؟ قطره بارانِ باقی مانده روی صورتم را پاک کرد ما عاشق این چشمایِ آّبی، بدون رنگ و روغن شدیم بانو.. بغضم کاری تر شد تو اصلا مگه منو تا قبل از عقدم دیده بودی؟ جلوی پایم زانو زد نفرمایید بانو.. شوهرتون یه نظامیه هااا .. ما رو دستِ کم گرفتی؟ بنده تو دیدبانی حرف ندارم.. شوهر.. چه کلمه ی غریب اما شیرینی دست در جیبش کرد و شکلاتی به سمت گرفتم.بفرمایید.. هیچم گریه بهتون نمیاد.. دیگه ام تکرار نشه که آقاتون اصلا خوشش نمیاد.. و اِلا میشینی کنارتون و پا به پاتون گریه میکنه.. گفته باشم که بعد نگین چرا نگفتی.. عاشقش بودم و حالا عاشقانه تر دوستش داشتم. خنده که بر لبهایم ظاهر شد ایستاد خب بانو.. بنده دیگه رفع زحمت میکنم این آقا داداشِ حسودتون از دم غروب هی میپرسه کی میخوای بری خونتون من خودم محترمانه برم تا این بی جنبه، چماق به دست بیرونم نکرده.. اجازه میفرمایید؟ ایستادم و با او همراه شدم تا با فاطمه خانم هم خداحافظی کنم. از اتاق که خارج شدیم صدایم کردسارا خانم.. راستی یادم رفت بهتون بگم.. فردا میام دانبالتون تا هم بریم یه دوری بزنیم، هم اینکه در مورد تعیین روز عروسی صحبت کنیم.. عروسی باید رویا میخواندمش یا کابوس آن شب گذشت با تمام قربان صدقه هایی که به جای مادر، فاطمه خانم ارزانی ام کرد و کَل کَل هایی از دانیال و امیرمهدیِ تازه داماد که صدایِ گم شده ی خنده را در خانه مان زنده میکرد زندگی بهتر از هم میشد؟ ⏪ ... ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼