✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
🌙🖍وقتی که قلم، نیزه ها را دید !
هاهای قلمم
بر بستر کاغذ نشسته اند
و فریادِ یا حسین یا حسین سر می دهند
زخمه ای از درد بر تاروپود نوشته ام
می نشیند
و
اشکِ جمله ها
بر سپیدای اندیشه ام راه می یابد
نگاهی که سیاه پوش است
و
از حادثه ای تلخ ترنُّم دارد...!
واژگانم غوغا می کنند
و
بر بستر کاغذ
اشکابه های تلخ
سرشار شد !
چرا که
حضرتِ عشق
بر سرجنازه های جمله های پَرپَرم آمد
و نوشته های سرخ بی تاب شدند...!
اندیشه ام را به سریرِ قلم سپردم
و
تاسوعا و عاشورا را
با چشمانی اشک آلود و قرمز بدرقه کردم ...!
آری !
کربلا سراسر غوغا بود
قلم سربلند می کند
و
نیزه هایی را می بیند
که سرهای بافضیلت ترین و بهترین
شهیدان را
از پلیدترین و خبیث ترین زمینیان
باز ستانده اند
و
به آسمانیان نشان می دهند...!
و دیگر...
اشک های سرخ قلم
و
دل غوغایی ام
مجالی برای نوشتن
به قلم نداد...!
✍حسین محدثی
برچسب ها :
#وفتی_که_قلم_نیزه_ها_را_دید
💌دلـــ نـــگـــارهـــ هـــا💌
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃