eitaa logo
ولایتمداران
251 دنبال‌کننده
322 عکس
444 ویدیو
15 فایل
سخنرانی های امام .... به ما بپیوندید #ولایتمداران پیام های مذهبی و خبر های فوری و ..... 🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺🌺 جهت ارتباط با ما به این نشانی مراجعه کنید 👇🖐️ @mahdysadeghi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قسم بر اینکه رابطه و محبت امام زمان صدها برابر بیشتر از پدر و مادر است... 🕧ساعت به وقت بندگی💚 ❇️التماس دعای ظهور🤲 https://eitaa.com/velayatmadarann
داستان فضیل عیاض فضیل که در کتب رجال، به عنوان یکى از راویان موثق، از امام صادق(علیه‌السلام) و از زهاد معروف، معرفى شده است، در پایان عمر، در جوار «کعبه» مى‌زیست و همان جا در «روز عاشورا» از دنیا رفت. او ابتدا راهزن خطرناکى بود که همه مردم از او وحشت داشتند. روزی از نزدیکى یک آبادى مى‌گذشت، دخترکى را دید و نسبت به او علاقه‌مند شد. همین موضوع باعث شد شب‌هنگام از دیوار خانه او بالا رود تا او را مورد آزار و اذیت قرار دهد. در این هنگام مردی در حال تلاوت قرآن بود که به آیه16 سوره حدید رسید. آیه این است: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ؛ آیا براى کسانى که ایمان آورده‌اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده نرم [و فروتن] شود و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت شد و بسیارى از آنها فاسق بودند.» در این هنگام فضیل تحت تأثیر این آیه قرار گرفت تا جایی که مدام می‌گفت: «بَلى وَ اللّهِ قَدْ آنَ، بَلى وَ اللّهِ قَدْ آن؛ بله، وقت آن رسیده است. الان موقعى است که قلبها خاشع و نرم شوند» بنابراین از دیوار بام پایین آمد و به خرابه‌اى رسید که جمعى از کاروانیان آنجا بودند و براى حرکت به سوى مقصدى، با یکدیگر مشورت مى‌کردند. آنها با همدیگر مى‌گفتند: فضیل، و دارودسته او در راهند، اگر برویم راه را بر ما مى‌بندند و ثروت ما را به غارت خواهند برد! فضیل، تکانى خورد و خود را سخت ملامت کرد. گفت: چه بد مردى هستم! این چه شقاوت است که به من رو آورده است؟ روى به سوى آسمان کرد و با حالت توبه گفت: «اللّهُمَّ اِنِّى تُبْتُ اِلَیْکَ وَ جَعَلْتُ تَوبَتِى اِلَیْکَ جِوارَ بَیْتِکَ الْحَرامِ...» (خداوندا من به سوى تو بازگشتم و توبه خود را این قرار مى‌دهم که پیوسته در جوار خانه تو باشم. خدایا از بدکارى خود در رنجم، و از ناکسى در فغانم، درد مرا درمان کن، اى درمان‌کننده همه دردها! و اى پاک و منزه از همه عیب‌ها! اى بى‌نیاز از خدمت من! و اى بى نقصان از خیانت من! مرا به رحمتت ببخشاى، و مرا که اسیر بند هواى خویشم از این بند رهائى بخش» این روایت در جلد دوم «سفینة البحار» صفحه 369 و جلد نهم کتاب «روح‌البیان» صفحه 365 آمده است. https://eitaa.com/velayatmadarann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"خدایــــا شکــرت" چقدر روزانه از این عبارت استفاده میکنی؟! شاید بگی زیاد درسته، این خیلی خوبه ولی سعی کن با تک تک سلولهات خدارو شکر کنی و به قول خودمون از ته دلت بگی... خیلی وقتها دیدن دونه دونه نعمتهای پروردگار،بهترین مسکن برای دردها و ناراحتی های ماست🍃 پس حواسمون باشه اگر برای نعمت ها و موفقیت های کوچک سپاس گزاری نکنیم؛ نعمت ها و موفقیت های بزرگ به ما داده نمیشه... ​​​​ کانال👈 https://eitaa.com/velayatmadarann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 حجت الاسلام والمسلمین عالی 🎬چگونه حق مادرم را ادا کنم؟ https://eitaa.com/velayatmadarann
کشکول علم آموزان.pdf
1.18M
👓 خیلی‌ها به مناسبت نمایشگاه کتاب، دوست دارند با کتاب های خوب آشنا بشن... ❗️ می‌خوایم با یک تیر چند نشان بزنیم! مهمتر از معرفی کتاب، معرفی روش کتاب خواندن است که اگر روشها را خوب یاد بگیرید در هر موضوعی علاقه داشتید، خودتان کتب را پیدا می‌کنید! ✅ این کتاب کشکول علم آموزان که اقای احسان عبادی زحمتش را کشیدن و بدون چشمداشت کاملا رایگان منتشر کردن بسیار کتاب خوبیه برای روشهای مطالعه و نکات کاربردی و ساندویچی برای علم آموزی! 👈 انتشار کتاب کاملا " حلال " و "رایگان " است https://eitaa.com/velayatmadarann
می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند. https://eitaa.com/velayatmadarann
🖌در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه ! فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند؛ میبیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا میکند که ورجه وورجه نکن، می افتی! در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر میخورد و به پایین پرت میشود. مادر جیغی میکشد و مردم خیره میمانند. حمال پیر فریاد میزند "خدايا نگهش دار"! کودک میان آسمان و زمین معلق میماند، پیرمرد نزدیک می شود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل میدهد. جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی میپرسد: یکی میگوید تو امام زمانی، دیگری میگوید حضرت خضر است، کسانی هم میگویند جادوگری بلد است و سحر کرده. حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کنند، به آرامی و خونسردی می گوید: " خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار میشناسید. من کار خارق العاده ای نکردم، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یکبار من از خدا خواستم، او اجابت کرد. اما مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد. تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند https://eitaa.com/velayatmadarann