روز بیستوچهارم ازماه بندگی رو به یاد شهید :
♥️محمدرضا دهقانامیری♥️
شروع میکنیم:)
شهیدی که امروز سالروز تولدشه :)♥️
شهیدی که کانالمون به عشق وجودش "وصال" نامگذاری شد ...
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
______________
•.🥀➺@vesaal_12
#دلانہ
اولین باری که برای ایستگاه شهادتمون پیدات کردم نمیدونستم انقدررر مهرت به دلم میشینه !
نمیدونستم میشی انگیزه برای انجام خیلی برنامه های زندگیم !
نمیدونستم قراره انقدر دوست داشته باشم !
تو که ته مرام و معرفت و غیرتی
تو که میشه باهات
ساعت ها حرف زد
خندید
گریه کرد
تو خیابونا راه رفت و
کلن زندگی کرد :)
تو که اهل کاغذ بازی های دنیا نبودی
هیچ وقتم نزاشتی اونایی که دوست دارن اسیر دنیا و تجملاتش بشن ...
تو که همیشه مواظب تک تک اونایی که صدات میزدن بودی
با غمشون غمگین شدی
با لبخندشون خندیدی
همیشه هم بودی
اینطوری که یادم نمیاد جایی نبوده باشی و تنها مونده باشم ...
برای همین از ته قلبم میگم:
عزیزترین
مهربون ترین
پایه ترین
خوشتیپ ترین
♥️تولدت مبارکمون باشه♥️
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
30.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
هنوز عشق تو
امید بخشِ جانِ من است :)♥️
#پیشنهاددانلود
شهیدمحمدرضادهقانامیری
•.🥀➺@vesaal_12
زیباترین رویایی :)
#تولدتمبارک
.
درباره شهید :) :
• به اعتقاد محمدحسین موحدی نژاد یکی از دوستان قدیمی شهید:
در جامعه کلمه شهید مساوی با یک مرد مذهبی با ریش و موهای شانه کرده اما محمدرضا همیشه معتقد بود
بچه حزب اللهی باید شیک پوش باشد.
به نظر موحدی نژاد محمد رضا خیلی خوش اخلاق بود. خانواده مذهبی و مقیدی داشت و اگر با کسی رفیق می شد در رفاقت کم نمی گذاشت.
• از زبان خواهر شهید :
یکی از عاشقانههای محمدرضا این بود که میرفت بهشت زهرا (سلام الله علیها) قبر شهدا رو میشست و با گل به حالتای مختلف تزیین میکرد :)
.
⊰🎂⊱
هیچگاه مستقیم به نامحرم نگاه نمیکرد…!
و به شدت مقیّد و چشم پاک بود!
اوقاتے که در مهمانےهاے خانوادگے بود،
اگر بانوان حضور داشتند حریم شرعے را،رعایت میکرد..!
اگر جمع بابت موضوعے مےخندیدند،
سرش را پایین مےانداخت
و مےخندید...(:
#سالروز_ولادت🧁"
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
شهیدی که دموکرات ها بعد از شهادت گوشت تنش را خوردند ...
#شهیدانہ
#شهیداحمدوکیلی
______________
•.🥀➺@vesaal_12
درباره شهید :) :
شهید احمدوکیلی در جریان عملیات آزادسازی شهر سنندج توسط کومله به اسارت گرفته شد .
دشمنان برای اعتراف گرفتن ، هردو دستش را از بازو بریدند .
با دستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند .
بعد از آن پوست های نو که جانشین سوخته شد همان پوست های تازه را کنده و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند .
او مرتب قرآن را زمزمه میکرد .
سرانجام اورا داخل دیگ آب جوش انداخته و همان جا به دیدار معشوق شتافت .
کومله ها جسدش را مثله نموده و جگرش را به خورد هم سلولی هایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند .
#شهیداحمدوکیلی