کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 #سفرنامه_دمشق خاطرات همسرشهید مدافع حرم #سردار_حاج_حمید_مختاربند 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹
#سفرنامه_دمشق
خاطرات همسر شهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
#قسمت_اول
روزهای بهاری فروردین ۹۳ را می گذراندیم و در تکاپوی برگزاری مراسم ازدواج آخرین فرزندم، آقا محمدحسین بودیم.
حاج آقا که چندماهی بود از مدیریت بانک بازنشسته شده بود، تنها دغدغه اش سر و سامان دادن به زندگی محمدحسین بود.
بالاخره مراسم ساده ای برگزار شد و پسرم همسرش را به خانه آورد.
چند روز بعد از مراسم متوجه شدم حاج آقا با تماسهای تلفنی مکرر در حال پیگیری مسئله ای مهم است.
جنگ و درگیری در سوریه به اوج خود رسیده بود و تکفیریها چندین بار تهدید به تخریب حرم حضرت زینب (س) کرده بودند.
حاج آقا آن روزها اصلا آرام و قرار نداشت و از طریق سردار نوعی اقدم که از دوستان و همکاران قدیمی اش در سپاه بود و حالا از فرماندهان میدانی در نبرد سوریه شده بود، پیگیر رفتن به سوریه شد.
بالاخره بعد از یکی دو ماه پیگیری های ایشان به نتیجه رسید و مردادماه سال ۹۳ حاج آقا در حالی که سر از پا نمی شناخت عازم رفتن به سوریه شد....
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
یا امام رضا،
قطره ای نیست
که با لطف تو دریا نشود
سائلی نیست
که از عشق تو شیدا نشود
الهی به حق اين شب
همیشه تنتونسالم،
دلتون اروم
زندگیتون پر از مهر و صفا
و حاجاتتون روا
شبتون خوش
خوابتون آسوده
درپناه حق ✋
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی
توراسپاس میگويم
ازاينکه دوباره خورشيدمهرت
ازپشت پرده ےتاريکے وظـلمـت طلـوع کرد
وجلوه ے صبح رابر
دنياے کائنات گستـراند
هدایت شده از کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
🕊🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🕊
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیما لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم
💖
🌹 #خاطرات_شهدا🌹
#شهید_احمد_مختاری
🌸تحقق یک آرزو🌸
بــه زيــارت قــبــور گـذشتگان و شهداي
انقلاب توجه خاصي داشت وزياد
بهگـلزار شـهدا رفت و آمد ميكرد😢😢
شايد ميخواست لذتهاي دنيوي را با ياد
مرگدر وجـودش كـم سـازد.😞
يـك روز در مزار شهدا با حسرت ،آرزوي
شهادت كرد و با اشاره به محلي از گلزار
شهدا گفت: اي كاش ميشد در اينجا
دفن شوم .😔
ايــن آرزويـش پـس از چندي به تحقق
رسيد و شهيد احمد درست در همان
جاييكه گفته بود به خاك سپرده شد.😭😭
(به نقل از حسين مداح)
#شادی_روح_شهدا_صلوات
❤️اللهم صلی علی محمد
وآل محمدوعجل فرجهم❤️
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 #سفرنامه_دمشق خاطرات همسرشهید مدافع حرم #سردار_حاج_حمید_مختاربند 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#سفرنامه_دمشق
خاطرات همسرشهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
#قسمت_دوم
سرانجام روز موعود فرا رسید، روزی که حاج حمید بسیار برای رسیدن آن روز دعا کرده بود.
اما برای من، چه بگویم! روزی بود که راضی شدم مرد خانه ام بار سفر ببندد و همزمان دو توفیق هجرت و جهاد را در نامه اعمالش بنگارد.
بچه ها همه ازدواج کرده بودند و زندگی بدون حضور حاج آقا و تنهایی تجربه جدیدی از زندگی بود.
چون مانند خیلی ها اطلاع چندانی از اوضاع سوریه و جنایات داعشی ها نداشتم؛ نگرانی چندانی هم نداشتم.
حاج آقا با تعدادی از دوستان صمیمی اش در فرودگاه تهران قرار گذاشته بود تا با هم به سوریه بروند.
یادگاران هشت سال دفاع مقدس که تعدادی از آنان مثل شهید حاج هادی کجباف و حاج روزبه هلیسایی در سوریه آسمانی شدند.
سرداران غیور خوزستان همانگونه که در جنگ استقامت و غیرت را نشان دادند اینبار در مقطع دیگری از تاریخ انقلاب اسلامی شکوه غیرت خود را به نمایش میگذاشتند.
در هنگام آماده کردن وسایل حاجی بیاختیار اشک بر صورتم جاری میشد ولی او خوشحال و سبک بال بود.
حاجی ۵۹ سال داشت و هزار بهانه برای ماندن، ولی او که عمرش را به اطاعت خداوند و خدمت خالصانه به نظام مقدس جمهوری اسلامی گذرانده بود هزار بهانه میجست برای رفتن.
انگار به دلش الهام شده بود که در دهه ششم زندگی اش درِ باغ شهادت به رویش باز خواهد شد.
ورزش کردن برنامه همیشگی اش بود و روزه مستحبی و خودسازیاش مستمر،
تا این جسم با راحتطلبی انس نگیرد و هرگاه زمینه پرواز روح خداییاش فراهم شود به آسانی اوج بگیرد.
بالاخره تکیهگاه زندگیام چون پرندهی سبکباری به سوریه پرکشید تا اینبار در صحنهی دیگری، فداکاری و مردانگیاش را به نمایش بگذارد...
ادامه دارد
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌷بِسـم ِربــِّـ الشـُّـهـداءِوالصِّدیقیــن🌷
#شهید_امام_رضایی
خیلی امام_رضایی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم." همیشه #باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت
حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده.
مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد. سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد...
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌷
#طریقه_شهادت:
مسمومیت با آب زهرآلود.درشمال سوریه
📖 #خاطرات_ناب
💐 شهیدی ڪه دلتنگ امام رضا (ع) بود
🌸 سال 64 بود ڪہ محمد حسن از جبهه مرخصے اومد قم . بهم گفت : بابا ! خیلے وقتہ حرم امام رضا (ع) نرفتم دلم خیلے براے آقا تنگ شده . گفتم : حالا ڪہ اومدے مرخصے برو ، گفت : نہ ، حضرت امام ڪہ نایب امام زمان (عج) است گفتہ جوان ها جبهہ ها را پر ڪنند . زیارت امام رضا (ع) برام مستحبہ اما اطاعت امر نایب امام زمان (عج) لازم و واجبہ .
🌺 من باید برگردم جبهہ ؛ نمے توانم ؛ ولو یڪ نفر ، ولو یڪ روز و دو روز ! امر امام زمین مے مونه . گفتم : خوب برو جبهہ ؛ و او رفت . عملیات والفجر هشت با رمز یا فاطمة الزهرا (س) شروع شد و محمد حسن توی عملیات بہ شهادت رسید .
🌸 به ما خبر دادند ڪہ پیڪر پسرتون اومده معراج شهداے اهواز ولے قابل شناسایے نیست . خودتون بیایید و شناسایے ڪنید .
رفتیم معراج شهدا و دو روز تمام گشتیم اما پیڪر پیدا نشد . نشستم و شروع بہ گریه ڪردن ڪردم ڪہ یڪے زد روے شونہ ام و گفت : حاج آقای ترابیان عذرخواهے مے ڪنم ، ببخشید ؛
پیڪر محمد حسن اشتباهے رفتہ مشهد امام رضا(ع) دور ضریح آقا طواف ڪرده و داره بر مے گرده . گفتم : اشتباهے نرفتہ او عاشق امام رضا (ع) بود .
#شہید_محمد_حسن_ترابیان_قمی 🌷
#خاطرات_ناب
#ارواح_طیبه_شهدا_صلوات