🎥📚🌿 نخستین بار نامش را در میان آغوش " عشق ودیگر هیچ " دیدم بی هیچ پیشینه ای، دل به دل ماجرا، همراه فرهاد خواندم و دیدم از شیر مردی که نامش عجیب در صفحه روزگار خالیست خواندم و متحیر شدم خواندم و بغض کردم خواندم و اشک و ریختم خواندم و ... به خود که آمدم نیمه های شب بود که کتاب پایان یافته را در آغوش گرفته و نگاه بی قرارم بند سفیدی دیوار شده بود هیچ نگفتم، فقط سجاده گوشه کمد را پهن کرده و یک دل سیر باریدم یک آرامشی داشت عجیب و وصف نشدنی، یک حال خوب بی پایان، یک حس شیرین... حسی مثل عبد خدا بودن(:🌿 #رآقم‌نوشت🖋 #شهید_عبدالمهدی_مغفوری #شهید_کرمان @Vessaal