eitaa logo
مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
1.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
6.2هزار ویدیو
34 فایل
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ سلام پدر مهربانمان این الطالب بدم الزهرا سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. ارتباط با خدمتگزار کانال: @mahdeya313 @habibemam313
مشاهده در ایتا
دانلود
ﷻ ✨علامه حلی هر هفته روزهاى پنجشنبه به زیارت مولا و آقایش امام حسین (ع) مى‌شتافت. 🔶 در یکى از هفته‌ها که به تنهایى در حال حرکت بود شخصى همراه وى به راه افتاد و با یکدیگر مشغول صحبت شدند. در ضمن صحبت براى علامه معلوم شد که این شخص مرد فاضلى است و تبحر خاصى در علوم دارد. 🔸از این نظر مشکلاتى را که در علوم مختلف برایش پیش آمده بود از آن شخص پرسید و او به همه پاسخ گفت تا اینکه بحث در یک مساله فقهى واقع شد و آن شخص فتوایى داد که علامه منکر آن شد و گفت: دلیل و حدیثى بر طبق این فتوا نداریم! 👈آن شخص گفت: شیخ طوسى در کتاب تهذیب، در فلان صفحه و سطر حدیثى را در این باره ذکر کرده است! ❓علامه متحیر شد که این شخص کیست! از او پرسید آیا در این زمان که غیبت کبراست می‌توان حضرت صاحب الامر (عج ) را دید؟ 💥در این هنگام عصا از دست علامه افتاد و آن شخص خم شد و عصا را از زمین برداشت و در دست علامه گذاشت و فرمود: چگونه صاحب الزمان را نمى‌توان دید و حال آنکه دست او در دست تو است! علامه، بى‌اختیار خود را در مقابل پاى آن حضرت انداخت و از حال رفت! ❕وقتى به خود آمد کسى را ندید. پس از بازگشت به حله به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطر که آن حضرت فرموده بود پیدا کرد و به خط خود در حاشیه آن نوشت: 🌺این حدیثى است که حضرت صاحب الامر (عج) به آن خبر داد و به آن راهنمایى کرد. ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ # سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
ﷻ 💥عالم ربانی و عارف صمدانی حاج میرزا مقیم قزوینی فرمود: قصد کردم چله ای در سرداب غیبت باشم. لذا در اوقات خلوت خود به آنجا مشرف می شدم. نزدیک تمام شدن چله روزی به سبب بعضی عوارض کدورتی پیدا کردم، با دلی گرفته و قلبی شکسته به آنجا مشرف شدم و مشغول نماز و اوراد مخصوص گردیدم. ناگهان بین خواب و بیداری دیدم سرداب مطهر مملو از بوی عطر و عنبر گردید، چشمم را باز کردم دیدم سید جلیلی با عمامه سبز از سرداب شش ضلعی که قبل از خود سرداب مقدس است وارد شد و آرام آرام قدم بر می داشت تا داخل صفه گردید. ✨💫✨ من چنان بی خود شدم که قادر بر حرکت دادن هیچ عضوی از اعضای خود نبودم جز اینکه چشمم باز بود و جمال آن منبع انوار را مشاهده می نمودم. پس از مدتی با همان وقار و سکینه ای که وارد محل مذکور شد نماز خواند و بعد از نماز با همان حالت اطمینان روانه گردید و من به همان شکل از خود بی خبر بودم. وقتی از سرداب اصلی داخل سرداب اولی شد به خود آمدم، برخاستم و گفتم: یقینا هنوز بالا نرفته اند. ✨💫✨ با کمال سرعت دویدم ولی کسی را ندیدم. از پله ها بالا رفتم، ابدا اثری نبود. گفتم: حتما اشتباه کرده ان و هنوز در سرداب مقدس تشریف دارند. دویدم و همه جا حتی مسجد زنها را جستجو کردم ولی چیزی ندیدم. ضمن اینکه به مجرد غایب شدن ایشان آن بوی مشک و عنبر هم از مشامم محو گردید! با کمال گرفتگی و زاری نشستم و به نفس بی لیاقت خود عتاب و خطاب زیادی کردم ولی چه سود با این بی لیاقتی! 📗ملاقات با امام زمان در کربلا ص ۱۶۴ ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" ‌ سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
(قسمت اول) ﷻ 💥آیت الله مرعشی نجفی نقل کرده اند: در ایام تحصیل علوم دینی در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدار جمال مولایمان بقیةالله الاعظم ارواحنافداه داشتم با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه، پیاده به مسجد سهله بروم، به این نیت که به فوز زیارت جمال آقا صاحب الامر نائل شوم. ۳۵ یا۳۶ چهارشنبه ادامه دادم، بر حسب اتفاق، در این شب هوا ابری و بارانی شد و حرکتم از نجف، به تاخیر افتاد. ✨💫✨ نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم بر اثر تاریکی شب، وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت، به ویژه از زیادی راهزنان و دزدها، ناگهان صدای پایی را از پشت سر شنیدم، برگشتم به عقب، شخصی را دیدم که نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید سلام علیکم! ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم. ✨💫✨ تعجب‌آور آن بود که چگونه این شخص در تاریکی شب، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. همینطور با آن آقای بزرگوار سخن می گفتیم و می رفتیم که از من سؤال کرد: کجا قصد رفتن داری؟ گفتم: مسجد سهله، فرمود: به چه جهت؟! گفتم: به قصد تشرف زیارت حضرت ولی عصر روحی فداه.... ادامه دارد... ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" ‌ سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
(قسمت دوم): ﷻ 💥مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان رسیدیم، داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که آن سیّد خواند احساس انقلاب عجیبی در خود کردم که از وصف آن عاجزم. بعد از دعا فرمودند: سیّد تو گرسنه ای، چه خوب است شام بخوری، آنگاه سفره ای را که زیر عبا داشت، بیرون آورد. ✨💫✨ مثل اینکه در آن سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. ( آنوقت چله زمستان بود و من متوجه این معنا نشدم که این آقا خیارهای سبز تازه را از کجا آورده است) طبق دستور آقا شام خوردیم، سپس فرمود : بلند شو تا به مسجد سهله برویم ، وقتی داخل مسجد شدیم، آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشاء را به آن آقا اقتدا کردم. ✨💫✨ بعد از آنکه اعمال تمام شد ، آن بزرگوار فرمود: ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به کوفه میروی یا در همین‌جا می‌مانی؟ گفتم: می‌مانم‌. وقتی در وسط مسجد، در مقام امام صادق(علیه‌السلام) نشستیم ، به آن آقا گفتم، آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل دارید که آماده کنم؟!!! ادامه دارد... ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" ‌ سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
ﷻ 💥حاج محمدعلی فشندی می گوید: در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آوردم و با همسرم می آمدم دیدم آقایی نورانی داخل صحن شدند و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم : این سید در هوای گرم تابستان از راه رسیده و تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد‌. پس از آنکه ظرف آب را پس داد، گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد. ✨💫✨ فرمود: شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند و دعاکنند فرج ما می رسد. این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا برای فرج نموده است. 📗داستانهای شگفت و پرواز در ملکوت ص۲۵۳ ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" ‌ سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
(قسمت اول) ﷻ 💥تشرف آقای حاج محمد علی فشندی ایشان نقل کرده اند: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم. در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ✨💫✨ ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم.آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم، ✨💫✨ تا آن که نیمه های شب دیدم سیّد بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. ادامه دارد.. 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
(قسمت دوم) ﷻ من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان.لذا بلند شدیم و این عمل را همراه با آن آقا انجام دادیم. پس از نماز آن آقا یک دعایی خواندند که من از نظر مضامین مانند آن دعا را نشنیده بودم. حال خوشی داشتند و اشک از دیدگانشان جاری بود. من سعی کردم که آن دعا را حفظ کنم ولی آقا فرمودند: این دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهی کرد. ✨💫✨ سپس به آن آقا گفتم: ببینید آیا توحیدم خوب است؟ فرمود: بگو. من هم به آیات آفاقیه و انفسیه بر وجود خدا استدلال کردم و گفتم: من معتقدم که با این دلایل، خدایی هست. فرمودند: برای تو همین مقدار از خداشناسی کافی است. سپس اعتقادم را به مسئله ولایت برای آن آقا عرض کردم. فرمودند: اعتقاد خوبی داری. بعد از آن سؤال کردم که: به نظر شما الآن حضرت امام زمان در کجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خیمه است. ✨💫✨ سؤال کردم: روز عرفه، که می گویند حضرت ولی عصر در عرفات هستند، در کجای عرفات می باشند؟ فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر کسی آنجا برود آن حضرت را می بیند؟ فرمود: بله، او را می بیند ولی نمی شناسد.گفتم: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر به خیمه های حجاج تشریف می آورند و به آنها توجهی دارند؟ فرمود: به خیمه شما می آید؛ زیرا شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل می شوید. ادامه دارد...
ﷻ 💥حاج محمدعلی فشندی می گوید: در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آوردم و با همسرم می آمدم دیدم آقایی نورانی داخل صحن شدند و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم : این سید در هوای گرم تابستان از راه رسیده و تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد‌. پس از آنکه ظرف آب را پس داد، گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد. ✨💫✨ فرمود: شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند و دعاکنند فرج ما می رسد. این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا برای فرج نموده است. 📗داستانهای شگفت و پرواز در ملکوت ص۲۵۳ ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" ‌ سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
☑️مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) نقل کرده اند که: یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟ ایشان فرمودند: یک لحظه، *امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)* را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:"👈👈 آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!" و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم...   👈روز ظهور تو، چه سرافکنده می شوند  آنانکه در دعای فرج کم گذاشتند.....  ▫️کتاب مهربان‌تر از مادر ▪️سلامتی و تعجیل فرج امام زمان صلوات▪️ 🌷اللهم لَیِّن‌ قَلبی‌ لِوَلِیِّ‌ اَمرِک...🌷 خدایا قلبم را برای ولی امرت نرم‌ و مطیع گردان. ↙️به مابپیوندید↙️ ✨کانال مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ✨ 👇 @vetralmotor
💎یکی از علما ماجرای ملاقات خود را در حرم حسینی اینگونه نقل می کند: امام زمان علیه السلام که جانم به قربانش را دیدم که خطاب به سیدالشهداء علیه السلام می فرمود: 👈"شما درکربلا تنها ماندید٬ من هم دراین زمان تنها مانده ام!" در اینجا آن حضرت توجه خاصی به من نمود و فرمود: زیارت عاشورا را بخوان٬ من می خواستم زیارت عاشورا بخوانم ناگهان به جای زیارت عاشورا به طور ناخودآگاه شروع به گریه کردم آن حضرت خودشان مشغول خواندن زیارت شدند و من گوش می دادم و گریه می کردم٬ آن حضرت نیز گریه زیادی می کردندو با صدای بلند می فرمودند: « حسین جانم٬ حسین جانم‌.‌‌‌..» امام عصر ارواحنافداه چنان زیارت عاشورا را می خواندند که حس می کردم این کلمات و جملات با غم واندوه فراوانی ازقلب و زبان مبارکشان خارج می شود. ادامه دارد... ✨برگرفته ازکتاب درد دل امام زمان. نوشته ابوالفضل سبزی صفحه ۲۷ 🌷اللهم لَیِّن‌ قَلبی‌ لِوَلِیِّ‌ اَمرِک...🌷 خدایا قلبم را برای ولی امرت نرم‌ و مطیع گردان. ↙️به مابپیوندید↙️ ✨کانال مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ✨ 👇 @vetralmotor
آیت الله سید محمد باقر ابطحی اصفهانی فرمودند: شبی در عالم رؤیا دیدم فضای مابین قم و مسجد جمکران گویا تمام چمنزار است و دارای درختهای سبز که مهتاب بر آن می تابید و نهرهای آب در آن جریان داشت. درختی را دیدم که دارای شاخه های بسیار جذاب و سرسبز و صدای روحبخشی از میان آن به گوش می رسید که به ذهنم خطور کرد، صدای حضرت داوود است. ✨💫✨ در وسط آن درخت، جایگاهی بود که در آنجا آقایی نشسته و به نظرم آمد که این آقا حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان ارواحنا فداه است. صحبتی به میان آوردم که از ذکر آن معذورم و سپس عرض کردم: «چه کنم که به شما قرب پیدا کنم؟» به زبان فارسی فرمود: «عملت را عمل قرار بده!» من بخاطرم این معنی رسید، یعنی "آنچه را به ذهنت می آید ببین اگر امام زمان بود، عمل می کرد، تو هم همان را عمل کن." ✨💫✨ به عربی به حضرت عرض کردم: و هوالامل. یعنی این آرزوی من است. چه کنم که در این امر موفق باشم؟ به عربی جواب فرمود: «الاخلاص فی العمل» از خواب بیدار شدم، چراغ خاموش بود، قلم و دفتر حاضر کردم و آن دو جمله سوال و جواب را نوشتم. این دو جمله توصیه حضرت بود که برای من و همگان عبرت است. 📗شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السلام ص261 تعجیل در فرج مولایمان صلوات ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ▪️يا صاحبَ الزَّمانِ اَغِـثْـنِيْ، ▪️ یا صاحِبَ الزَّمانِ أدْرِکْـنی، ▪️ألمُستَعان بِکَ یَابنَ الحَسَن ↙️به مابپیوندید↙️ ✨کانال مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ✨ 👇 @vetralmotor