نیاز دارم یکی دعوتم کنه یه کافه‌/کتابخونه‌ی آروم و بی‌حاشیه‌ای که توش بوی سیگار نباشه. پامو بندازم روپام، کتابِ قشنگی که انتخاب کردم و بخونم و قهوه تلخم/زیتون‌پرورده و نرم نرمک مزه کنم. هیچ دُرّ و کلامی بینمون رد و بدل نشه و بعد دوساعت اون حساب کنه و هرکی رَوَد خانه‌ی خود.

آها یادم رفت اینو اضافه کنم. یه اپل مک‌بوک پرو 14 اینچی‌ام بهم کادو بده. دیدین من چقدر به کم قانعم؟ حالا کی دعوتم میکنه؟

توی‌ِ برنامه ریزیِ زندگی؛ یه اصل مهم وجود داره ! اونم اینکه : [ در هر صورت انجامش بده حتی نیم ساعت ] خیلیاتون، پشت کنکورین، دبیرستانی، دانشجو، پروژه دارین، پایان‌نامه، شغل دارین. ولی این حرف که خب باشه حالا از فردا ، از نیم ساعت دیگه، داره گند میزنه به کل زندگیتون. پس سعی کن همین الان نیم ساعت، فقط نیم ساعت شروع کن به کار عقب افتادت ؛ یا بعد نیم ساعت ادامه میدی، یا ول می‌کنی! در هر صورت هیچ آسیبی برای تو نداره! آخر شب حداقال می‌دونی نیم ساعت کار کردی. یه اعتماد به نفسی میگیری‌. پاشو مصیّب، فقط نیم ساعته! ۱.#برنامه

یکی از کار هایی که میتونه تو برنامه ریزی / پیش بردن برنامه کمکتون کنه نماز صبحه! شاید باورت نشه ولی اره!

خدایا! لطفا خمینی درونمون رو همیشه زنده نگه دار! آمین.

جـان بـه دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد! #حضرت_آقا

آمادگی برای ضیافت الهی. #حضرت_آقا | #خمینی_کبیر #دل‌آرام.

خدایا! حواست به ما باشه ما داریم وسطِ این همه فِشار، تبدیل به بستنی‌ِ عجیب‌الخلقه‌ی خرسیِ له شده می‌شیم!

میخوام به خودم بگم، تی بِلا می‌ سَر، غم نخِر.

ما بسیاری از موفقیتها را مرهون، خدمت‌های شما بانوان می‌دانیم. ۲۲اسفند۶۳، #خمینی_کبیر. ‌

بخشی از سخنرانیِ #خمینی_کبیر در۲۲اسفند۶۳. رهبرانمون از خانم ها تشکر و تعریف و تمجید می‌کردن وقتی که تعریف از زنان باب نبود! پخش با شما.

از شخصیت های دغدغه‌منده قدیمیِ ایتا و همچنین از خیرینِ شِناسِ. محفل هاشون بویِ مکتب خُمینی و می‌ده! @az_del_bego2 #پیشنهاد_عضویت

چه گرم می‌طپد خونِ خاکِ عشق در اینجا. #کف_منطقه‌

موج شوریده دل آشفته ی ماه است ولی ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست . . - عکسی از محفل شراب نویسی با حضورِ مه چهره‌ی کهکشانِ غم ها، ماهِ فلک ناز. -

شارژم خیلی دیگه ته کشیده اوس کریم! خودت یه کرمی کن.

کاش میشد تو چهارشنبه سوری بجای این سر و صداها و ترقه‌های تنفر آور، غم های مارو بترکونن.

از پارسال راهیان، یه بطریِ کوچیک دارم که توش یه تیکه از اقیانوسِ غیرتِ مردمم رو ریختم. آبِ اروند.