eitaa logo
مُرتاح
2.1هزار دنبال‌کننده
763 عکس
170 ویدیو
5 فایل
کهکشان آبیِ مات💙 مجذوب نجف | سخت‌جون | تاخرخره‌امیدوار ماه‌طلب | مکتب‌نشین‌خمینی‌و‌یاران | تکنولوژیسم پناهنده‌به‌کتاب‌ها | کهکشان‌جو| در غمِ غزه ثبت روزها از نگاه من در‌ مسیر‌ِ هدف نوشته‌های: #حدیث_سادات_مهدوی https://daigo.ir/secret/63273253
مشاهده در ایتا
دانلود
خوش به حالتونه که خدا دخترارو آفرید دیگه، اگه دخترا نبودن همتون تو دنیای خاکستریِ مطلق داشتین خفه می‌شدین.
هدایت شده از مُرتاح
دین مسیحیت تولد دختر و ننگ و ضرر میدونه و میگه : «زایش دختر یک خسارت است ] - انجیل کاتولیک باب ۳ عبارت ۲۲ - البته‌مسیحیتی که تحریف شده ، و الا ادیان الهی اشکالی بهشون وارد نیست .
هدایت شده از مُرتاح
اسلام دختر و مایه خسارت نمیدونه بلکه اونو سرچشمه رحمت به شمار میاره و اینو به صراحت میشه در کلام پیامبرمون دید : [ بهترین فرزندان شما دختران هستند💙 ] - مستدرک ج ۱۵ ص۱۱۶ -
سایت جامع امام خمینی رحمة الله علیه - مطالب.PDF
121.8K
نامه های امام و فاطی واقعا آدم رو شگفت زده می‌کنه از این حجم احترام و محبتی که بینشون جولان می‌داده. خانم فاطمه طباطبایی عروس امامن. شما این نامه‌رو بخون؛ و توجه خاصی کن به اون شعر های پایانی. :)))))))
هدایت شده از مُرتاح
عیدتون مبارک دخترای امام خمینی 💙 .
هدایت شده از مُرتاح
یه بزرگواری می‌فرمودن : خیلی پول داریم ماه هم سی‌ویک روزه :))
به میزان زیادی غم، به میزان کمی شادی متاسفانه.
در عظمت حضرت علی اکبر علیه السلام، همین بس که دشمن با به شهادت رساندن ایشان، به یقین رسیده بود که نسل امامت قطع و تمام شده . .
چشم و ابرویِ تو زیبا، قد و بالایِ تو خوش. گوجه سبز چیه میگین؟ اُبهت آلوچه رو کم نکنین! حالا بماند اگه می‌خواین خیلی داش‌مشتی صداش بزنین باید بگین هَلی، به زبون شمالیا.
نوشته‌هایی بلند برایِ روز هایِ بلند. با خواندن نوشته ها می‌توانیم جای هزاران نفر زندگی کنیم، با دغدغه ها و حتی روز نگار ها. @mimshafieii
مُرتاح
ماه منظومه من، مشتری‌اش بسیار است.
ماه امشب با اون ستاره‌‌ای که وصله به دامنش قابلیت سنجاق شدن رو موها رو داشت . .
چشمان خرمشهر های زیادی در انتظار باقری ها به خون نشسته . .
مُرتاح
و چه اوقات خوشی بود در نجف بابا.
مبادم سر اگر جز تو سرم هست.
تنها چیزی که منو میتونه از پا در بیاره، گرماعه.
داشتم لابه‌لای دفتر برنامه ریزی و مدیریت سال چهارصد و یک پرواز می‌کردم، کِشتی‌ام در روز ۲۸امِ خرداد پهلو گرفت. آخر صفحه نجوا وارانه نوشته بودم: شهید باقری (آقا‌حسن‌اقا) باید برای ما نقطه‌ی عطفی در زندگی باشد، آشنا شدن با ایشان باید دلیلِ بر پیشرفت آدم باشد. الان می‌گویند نمی‌شود، ولی می‌شود! فرمود نمی‌شود وجود ندارد! به حسن هم می‌گفتند نمی‌شود؛ اما حسن توانست. پس خدایا، مارا هم، هم‌فکر و هم نشین باقری ها و چمران ها و آوینی‌ها کن.
اینایی که با امام حسین رفیق نیستن، چجوری زندگی می‌کنن خداوکیلی؟
خدایا، بهم انقدر پول بده تا هروقت اراده کردم، بتونم برم نجف . .
نیاز به مشهد دارم واسه برگشتن به حالت کارخونه. غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی‌گنجد
دوره‌ای شده که انقدر بد رو، خوب جلوه می‌دن که اصلا واعجبا، واحیرتا . .
واقعا زندگی ارزش این همه اذیت شدن رو داره؟
چند روایت از جنگ‌‌ی عاشقانه از *هشت‌ سال‌ دفاع‌ بی‌ چون‌ و‌چرا :
بهم آب نرسید. آبش را داد بهم و گفت: من زیاد تشنم نیست. نصفش رو خوردم، بقیش رو تو بخور. گرفتم و خوردم.فرداش بچها گفتند که اصلا لیوان ها نصفه بوده.
گیر افتاده بودیم. باید منتظر می‌ماندیم. هر کسی یک جایی پناه گرفته بود. نه از تیر، نه از ترکش، نه از خمپاره؛ از تیغ آفتاب.
من قبل از هر صحبتی : در پیش بی‌دردان چرا فریاد بی‌حاصل کنم؟