نمانده جای شکایت که در پی هر زخم بلندتر شده طومار بردباری ما....

در راه مزار حاج قاسم بودند ناگاه سر از بهشت در آوردند :) #ایران_تسلیت

نشانِ مومن را گفتند: ولا یشمت بمصیبة؛ در غم کسی شاد نمی‌شود! بعضی ها که تعداد کمی هم دارند، نه تنها شاد می‌شوند بلکه زخم زبان هم می‌زنند. عزیزان این‌ رفتارها جدید نیست! یادتان که نرفته بعد از آنکه به صورتِ وحشیانه جوانان کشورمان را بی‌خود و بی‌جهت در خیابان ها کشتند، همان بعضی ها گفتند: حقشان بود! ارزشی جماعت باید بمیرد! تازه این تمام حرفشان نبود. جشن می‌گرفتند و پایکوبی می‌کردند؟ مثل داستان الان کرمان شده است. با چشمان خودشان می‌بینند کودکی غرق در خون شده است. کودکی با گریه به دنبال جسد مادرش است و صورت تازه‌عروسی گلگون شده به خون اما باز هم در زمین دشمن بازی می‌کنند و می‌گویند: خوبشان شد. می‌خواستند نروند، اصلا حقشان بود. این ها هم عجیب نیستند. این ها هم تکراری‌اند. سر حسین‌ع را که بریدند - لعنت‌خدا‌بر‌آنها- چند شب پایکوبی کردند و جشن گرفتند! به جای دلداری دادن به رقیه‌س سه ساله، زخم زبان زدند و سر پدرش را به دستش دادند! قلب زینب‌س را دم به دقیقه با رفتارشان می‌سوزاندن. آری؛ یزید و شمر سالهاست مرده اند، اما اخلاقشان همچنان ادامه دارد! خدا توفیق دهد اخلاقمان یزیدی نشود. #ایران_تسلیت #کرمان #حدیث_سادات_مهدوی

روضه‌ی باز می‌تواند یک سطر نوشته جگر سوز باشد: کاپشن صورتی، تی‌شرت سبز چمنی، شلوار مشکی، ژاکت صورتی، گوشواره قلبی؛ سن احتمالی دو سال....

تا الان ۲۰ دانش‌آموز تو این حادثه تروریستی شهید شدن. و این یعنی که شنبه صبح، زنگ اول وقتی معلمشون حضور غیاب می‌کنه به اسم یه سری از بچه‌ها می‌رسه، دوستاش با چشم گریون داد می‌زنن، اجازه فلانی دیگه همیشه حاضره. شهید شده. :) #کرمان #کرمان_تسلیت

بیننا و بینکم الأیام و اللیالی و المیدان . . جملات سیدحسن نصرالله در سخنرانی خطاب به صهیونیست‌ها: میان ما و شما شب‌ها و روزهای آینده و میدان است که حکم می‌کند!

خدایا آمرزشِ اون دسته از گناهایی که فقط خودم و خودت ازشون باخبریم رو تو اولویت قرار بده.

از مولا علی‌ع درباه آخرالزمان پرسیده شد: آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری. باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند. #کرمان

- ای شیعه! تو را چه غم زِ طوفانِ بَلا؟ جایی‌که سفینة النجاة است حسین💙..

رضا شاه گفت حجاب ممنوع! هرکی و باحجاب ببینیم چادر از سرش می‌کشیم و فلانش می‌کنیم. ولی بعضی از خانم های با دغدغه و متدینِ اون زمان هفت سال تمام پاشون رو از خونه بیرون نذاشتن تا چادر از سرشون کشیده نشه. تا حریمِ خانم‌ها حفظ بشه. حتی بعضی ها از خونه هاشون به هم تونل می‌زدن برای رفت و آمد. یه کار تمیزِ تشکیلاتی. حقیقتا وقتی بهش فکر می‌کنم و می‌بینم چقدر زمان و پول خرج این شده که چادر، حجاب برترِ درست رو کنار بگذاریم اما همچنان ما پای اعتقادمون هستیم، من رو دلگرم می‌کنه. به خودت افتخار کن که ارثیه حضرت زهرا رو به دوش می‌کشی. اصلا انگار وقتی چادر سر می‌کنی حضرت زهرا‌س دستشون رو گذاشتن رو سرت. #حجاب

مولاعلی می‌فرمایند: استواری زندگی به برنامه ریزی نیکو و سنجه آن، دور اندیشی نیکوست💙! #در_آستانه‌ی_پرواز

بعد از ظهور، #امام_زمان دین اسلام رو گسترش می‌دن. تو این تشکیلات نیاز به بنا داریم، نیاز به معلم داریم، نیاز به خیاط داریم، نیاز به لوله کش و جوشکار و هرچی که فکرش رو کنین داریم. پس هیچ وقت خودت رو محدود نکن که اگر من نقاش بشم مردم چی می‌گن. حرف مردم میاد و میره. بهت قول می‌دم اگر دست ببری تو کاری که بهش علاقه داری و عاشقشی میشی بهترین فرد تو اون زمینه. این تشکیلات نیاز داره به کسی که هنر بخونه و ازش سر در بیاره. #در_آستانه‌ی_پرواز

نمی‌آید به چشمم هیچکس غیر از تو.

‌ حسن باقری اهل برنامه‌ریزی بود. همه ابعاد یک موضوع را با هم می‌دید. در بعد تدارکات، هم سلاح و مهمات و هم غذا و هم رسیدگی به خانواده را کنترل می‌کرد. حتی در اوج مسایل جنگ دغدغۀ خانواده را داشت. #در_آستانه‌ی_پرواز

هر پله‌ای که بالا تر میری تو مسیر هدفت و پیشرفت می‌کنی، بیشتر متوجه میشی که دور و بریات خیلی‌هم خوش‌حال نمیشن از ترقی کردنت.

آه، گویی که این همه آبی در دل آسمان نمی‌گنجد...

امشب بسیار اشکی و طفلکی هستم از دوری نجف. کاش میشد الان جلوی ایوون طلا نشسته بودم. و این ای کاش ترین کاش زندگیمه.

بی تو ناجورترین وصله‌ی دنیا هستم نجف عزیزم.

هنوز از اسمتم حتی می‌ترسن . .

پرتو نور روی تو، هر نفسی به هر کسی می‌رسد و نمی‌رسد، نوبت اتصال من... #امام_زمان ‌‌

7:21 | #غمِ‌پاچیده‌شده غمت در نهان‌خانه‌ی دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند . .

ما موظفیم خودمون رو تا دندان مجهز به سلاح دین و دانش کنیم، تا از قافله‌ی حسینِ زمانه‌مان جا نمانیم! در تاریخ بسیار نبشته اند که از ما بهتران با غفلتی کوچک جا ماندند، ما اما پا می‌ گذاریم جای حبیب و بریر! ‌ ‌#در_آستانه‌ی_پرواز ‌#حدیث_سادات_مهدوی