ساکت ماندم تا در این غائله بین ما، زمان جانب حق را ادا کند. از بن و ریشه ساقط خواندند که شما نه غیرتی دارید نه اصلا رگ انتقامی. شدیم جماعتی که گاهی به اداییم و گاهی به اصول، گاهی هم به خداییم و گاهی به رسول! جماعتی که فقط حرف بلد است و عملی ندارد. آنقدر گفتید و گفتید که نه اعصابی برای ما باقی ماند نه کله‌ای برای بحث کردن. حالا سردار سلامی کرک و پشم دشمنان را به باد داد یا نه؟ حالا #انتقام_سخت معنا گرفت یا نه؟ حالا، انا مِنَ المجرِمِينَ منتقمون معنا گرفت یا نه؟ کرک و پشم که هیچ، عقل و هوش هم برای منافقان باقی نمانده! خیبرشکن‌ها یک به یک پرتاب می‌شوند تا مرهمی باشند بر کسانی که خون به جگر شدند. تا مرهمی باشند بر زخم به جا مانده از دختر کاپشن صورتی بر جان و دل یک ایران. اما این تازه شروع یک #پاسخ_سخت است. #حدیث_سادات_مهدوی

اسرائیل پوشک لازم شد گویا😉

آدم کتاب نیست که صفحه ۱۵۳ را نشانه بگذاری و بروی و بعدها که برگردی روی صفحه ۱۵۳، روی قفسه منتظرت باشد، آدم می‌رود، آدم تغییر می‌کند . . ؛

تناقض فقط : حجم و بزرگیِ مشکلات با سنّمون.

دو سالگی؛ دو روز پیش تولد دو سالگیِ مرتاح بود و خب من خوش‌حالم از اینکه یه خانواده پر جمعیتی دارم که روز به روز بهش اضافه می‌شه. و دلم‌ قوت داره به اینکه هنوز همراه من هستین و یاوه گویی‌هام رو تحمل که نه، به گوشِ جان می‌سپرین💙.

غافلم گر بخورم غصه نان را، که علی می‌رساند ز نجف رزق گدا را هر روز

خدایا، به وقتم، زمانم برکت بده.

الحمدلله به روزایی نزدیک می‌شیم که داره کل شهر بویِ عشق امیرالمؤمنین رو میگیره.

نوشتن از تجربیات و تفال زدن به کتاب ها و اضافه کردن نکاتی که اساتید گفتند. همه و همه دست به دست هم دادند تا این پروژه تکمیل بشه. پروژه‌ای که برای اولین بار داره اجرا می‌شه و من خوش‌حالم که خدا فکرش رو انداخت تو سرم. بمونه اینجا به یادگار از ساعات آخر بالا پایین کردن محتوا. و ساعات نزدیک شدن به تهیه و تدوینش. #در_آستانه‌ی_پرواز

خدایا اشتیاق مارو به دین‌داری، به مبارز بودن، به مجاهد بودن، به انسان بودن، به عشق امیرالمؤمنین بیشتر کن. #لیله_الرغائب

نماز جمعه منو یاد اوائل انقلاب می‌ندازه. به آدم یادآوری می‌کنه که باید تشکیلاتی کار کنه، کار تکی نمی‌شه! کلی آدم هم‌فکر، هم‌راه، هم دغدغه.