eitaa logo
مُرتاح
2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
196 ویدیو
7 فایل
کهکشان آبی مات💙 مجذوب نجف | سخت‌جون | تاخرخره‌امیدوار ماه‌طلب | مکتب‌نشین‌خمینی‌و‌یاران | تکنولوژیسم کتاب‌خور‌ِ قهار | ز گهواره تا گور علم‌دوست | در غمِ غزه | باید به خود جرات داد - شهیدحسن‌باقری- https://daigo.ir/secret/63273253
مشاهده در ایتا
دانلود
گنجشکانی با نوک‌های تا‌به‌تا شده! اینجا وادی السلامه، از گرمای زیاد گنجیشکا دهنشون و باز می‌ذاشتن تا شاید کمی از گرمای وجودشون کاسته بشه
کشف یک چشمه‌ی‌ جوشانِ آبی در حرم امیرالموئمنین! قربون نجف عزیزم برم، همه جوره قشنگه. فکر می‌کنم یکی از دلایل دوست‌داشتن بی سر حد و اندازه من به رنگ آبی اینه که اصلا نجف آبیه:) فرشاش، کاشیاش، اصلا هواش.
هوا خیلی گرم است. بی‌حال لم داده‌ام و به آسمان چشم دوخته‌ام. گلایه ای ندارم، اصلا. چون‌که، راهیست، راه عشق که هیچش کنایه نیست! با خود فکر می‌کنم. در آن روز حُر در سرش چه گذشت؟ در‌جاده که بود چه چیز برایش مجسم شد؟ به شهدای جنگ اخیر. اگر بودند حالا عطش وصال داشتند. پاسپورت به دست راهی بودند. السَّلامُ عَلَى صاحِبِ المُعْجِزاتِ.
* مرد سبز پوش می‌گفت: سه سال است اسم می‌نویسم اما قسمتم نشده. نمی‌دانم چرا امام حسین مرا پس می‌زند. راننده ماشین سنگین بود و از مشهد آمده بود. گریه کرد و گفت سلام مرا هم برسانید. * مرد فلافل فروش، دکه‌اش کوچک بود اما پرومکس با صفا! با آن لهجه ترکی اش می‌گفت: یک بار به کسی گفتم آقا می‌خواهم بروم کربلا و زیارت کنم، جور نمیشود! جواب داد: سه بار بگو اسلام و علیک یا اباعبدلله، بعدش گفت: قبول باشد. حسین همه جا هست.
یک اجتماع سیاسی‌ست. بسیار سیاسی. حالا ما خودمان را هی درگیر این کنیم که فلان عبا یا فلان روسری از بهمان مارک را نشد بگیرم. نشد که پیراهن ۳۱۳ تیره بگیرم. اربعین سیاسی‌ست و این سیاسی بودن در همه جا نمود پیدا می‌کند. از پوشش ما. از رفتار ما. از کلام ما. من می‌ترسم اربعین رفتنمان هم بوی ریا بگیرد. اربعین یک فرصتی‌ست برای فعال کردن منفعل ها. یک فرصتی برای اینکه بتوانیم به جهان حرفمان را برسانیم. اربعین چیزی فراتر از یک سفر است. هر زائر از نظر من یک وزیر امور خارجه‌ست، که وظایف سنگینی به دوش دارد. قیام امام حسین هم یک کنش سیاسی بوده. ما نمی‌توانیم حسین را، علَم را، روضه را، سیاهی و محرم را دوست بداریم اما سیاسی بودن را نه.
او ادب است. سر تا پایش. حرمش هم ابهت خاصی دارد. عرب ها امام عباس صدایش می‌کنند. هر غیر ممکنی با یک نظر او ممکن می‌شود. هر غیر ممکنی ها! مردی که معلوم بود خبری آشفته اش کرده، رو کرد به رفیقش و انگار مشکل را حل کرده باشد گفت : عباس . . حل کل‌المشاکل . . هذا ابوفاضل:)
اینجا حرم امام عباس، سلطانیه، مراسم عزا امام حسن.ع. اول یک خانم مداحی کوتاهی خواند بعد، خانم دیگری سخنرانی کرد و مداحی کردند. سینه زنی زنان عرب را دیده اید؟ با یک نظم خاصی آشفته هستند! فرهادی هستند از دوری شیرین. خیلی کیف دارد دیدن عزاداری‌شان. خانم سخنران از سمی گفت که جگر مهربان ترینِ انسان را به سوزش و پارگی انداخت. از کسی گفت که ماجرای در و کوچه و دیوار را با چشم دید..
اینجا خیابان عشق نام دارد. گفته می‌شود این خیابان مستقیم به بهشت وصل می‌شود.
اینجا ورودی حرم شاه است. به قول آقای شهریار : دیگر گذشته؛ از سر و سامانِ من مپرس من بی تو دست از این سر و سامان کشیده‌ام
یه خانومی اومده بودن پیاده روی با یه حال معنوی عالی، واقعا عالی انگار خود امام حسین شخصا دعوتشون‌ کرده بود. یه فرد عادی که اتفاقا پوشش متوسط داشتن. شاید یکم کم‌تر از متوسط. ولی ببین! یه حال معنوی داشتن که نگم وقتی با بخش فرهنگی آشنا شدن و کم‌کم رفیق شدن فهمیدن که کاشت ناخن باعث میشه بعضی از اعمالشون مثل وضو، غسل و .. مورد قبول نباشه. و می‌دونین؟ می‌گفت کاش زودتر می‌فهمیدم! به من گفته بودن اشکالی نداره.. وقتی برگشتم اولین کار ریموه.
شای عراقی = شرابا طهورا
کوله عاقبت بخیر.