اجرِ درکنارِ شما بودن و حب شما داشتن
میشود، همراه محمد در خُلد برین بودن .
زبان از وصفت قاصر است و دواتم برای از شما گفتن خالی ، پس ببخشایید این کوچک رقعهی ناقص را از دخترتان، نویرهی سلطان رضایِ ایران💙.
القصه، در کتاب همان، سرور اولیاالله، خاتم انگشتریِ انبیا در باب شما این چنین نطق کرده است، بیشک فاطمه حوریه ای است که به صورت انسان در آمده.
فاطمهای که مادرم شب ها از او برایم شعر میخواند و داستانِ شیر زن بودنش را تعریف میکرد فرشته بود فرشته. مثال برایتان بیاورم حظ کنید؟ مادرم میگفت :
تصدق علی بروم، یک صبحی به فاطمه گفت، جانم چیزی داریم در خانه تا این گرسنگی خلاص شوم؟ خانُم فاطمه به پدرشان سوگند یاد میکنند که دو روز است، طعام کافی در خانه نداریم، از بهر همین شما و فرزندانم را به خود ترجیح میدادم، خودم نمیخوردم تا شما و ثمره های زندگیمان کامل میل کنید غذا را .
مادرم میگفت : قربان غیرت علی بروم، سر تاسف تکان داد و با حزن گفت، قربانت بروم چرا به من چیزی نگفتی تا طعامی تهیه کنم؟ فاطمه در جواب گفت : ای اباالحسن من از خدایِ خود شرم میکنم که چیزی از تو بخواهم که توان و قدرت انجامش را نداری . .
ولله فاطمهی قصههای مادرم حوریهای بیش نبود.
- همان فاطمهای که محمد در وصفش میگوید :
فاطمه پاره تن و نور چشم و میوه دل من است .
- همان فاطمهای که در حمد و ستایش
چیزی از تسبیح او برتر عبادت نشده.
- همان فاطمهای که ، شیخ صدوقدر کتاب
توحیدش مینویسد که هرگاه محمد مشتاق
بوی بهشت میشد فاطمه را میبویید.
- همان فاطمه ای که علی هنگامِ دیدنش
غم و اندوه را فراموش میکرد.
آری . . ما شیعه ها همچین مادری داریم؛ همچین یلی داریم، حالا مادر جان شاید بگویی دختر چیزی میخواهی اینگونه چون شاعران قدیم چرب زبانی میکنی؟ بله مادر جان، بله. پروئیست گفتنش تولد شماست و باید ما به رسم ادب تحفهای تقدیمتان کنیم، به راستی که چیزی نیافتم که در خورِ شما باشد . روز تولدتان است، از عرش تا فرش زمزمهی خدا میپیچد، قلب محمد روشن است و علی لبانش از خنده خاموش نمیشود؛ میخواستم بگویم، میشود گوشهی چشمی به ماکنید؟
اصلا چرا ناقص حرف بزنم، به قول آقای حافظ
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشهی چشمی به ما کنند مادر جان؟
از شما عاقبت به خیریِ خودم، خانوادهام، اهلِ
مرتاحوایتا و تمام شیعیان جهان رو طلب میکنم.
باقی به بقایت
جانم به فدایت تصدقت🌿. #روز_مادر
#حدیث_سادات_مهدوی
شگفتا فاطمه؛ یا للعجب؛ واحیرتا؛ زهرا . . .
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا
شکّر زبان و شیرین سُخن ؛ کارگشاه و گِره
شکن القابیست برازندهی تو، کارمان گره که
میخورد علی و حسن و حسین رابه توقسم
میدهیم، حتی خدارا به تو قسم می دهیم ،
الهی به فاطمه . .
مادرمان باش، به سان مادری برای خُمینی و
باقری و همت. به سانِ شب های عملیات برای
سرباز ها، به سانِ داشتنِ هوای چمران . .
برایمان دعا کن، پرچمِ ولایت خواهیات را
محکم بچسبیم و عمود کنیم بر خِطِّهی دنیا.
| #روز_مادر #حدیث_سادات_مهدوی