eitaa logo
مُرتاح
2.1هزار دنبال‌کننده
763 عکس
170 ویدیو
5 فایل
کهکشان آبیِ مات💙 مجذوب نجف | سخت‌جون | تاخرخره‌امیدوار ماه‌طلب | مکتب‌نشین‌خمینی‌و‌یاران | تکنولوژیسم پناهنده‌به‌کتاب‌ها | کهکشان‌جو| در غمِ غزه ثبت روزها از نگاه من در‌ مسیر‌ِ هدف نوشته‌های: #حدیث_سادات_مهدوی https://daigo.ir/secret/63273253
مشاهده در ایتا
دانلود
در گوش دادن به اوامر نائب امام زمان شده‌ایم مسلمانانِ راعِنایی! در آیه ۱۰۴سوره بقره خداوند می‌گوید به پیامبرتان نگویید راعنا! یعنی در ارائه احکام، هوای مارا هم داشته باش! بلکه بگویید انظرنا! یعنی مصلحت دنیا و آخرت مارا ملاحظه کن! ما در گوش دادن به سخنان ولی امر جامعه‌ی خویش بلند داد میزنیم انظرنا! درحالی که وقتی حکم جهاد می‌رسد جا می‌زنیم و زیر لب می‌خوانیم حالا آقاجان، کمی راعنا . . رگ گلویمان را شرحه شرحه می‌کنیم که وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد. اما وقتی بحث جهاد تبیین و امر به معروف می‌شود، سرعت کم می‌کنیم و میزنیم به جاده‌ی خاکی که آقا! انظرنا تروخدا! ما می‌ترسیم! کتک میخوریم! فحش می‌دهند! بله! کتک می‌خورید، فحش می‌خورید. مثل آرمان علی‌وردی. وقتی آقا میگوید شما باید ایران ۱۴۴۴را بسازید و خوب درس بخوانید به قول معروف جهاد علمی کنید! میگوییم راعنا آقا . . کی حال درس خواندن دارد! ما تلاش می‌کنیم تا در آینده ننویسند آنان مسلمانان راعنایی بودند، بلکه بنویسند طنین انظرنا‌ی آنان جهان را به خودش آورد. ما جوانان چهارده چهل و چهاری هستیم!
آسمون کانهُ مادر فرزند مرده داره زار می‌زنه.
مُرتاح
و چه اوقات خوشی بود در نجف بابا.
مَکُن سرگشته آن دل را که دست آموزِ غم کردی . .
مُرتاح
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
من شیفته‌ و واله‌ی آسمان شبم. پیش خودمان بماند. ما با ماه راز های مگویی داریم، معشوقه‌مان است. هرچیزی که به او مربوط باشد برای ما هم مهم میشود. مثلا ستارها، ابر ها، غم ها. اصلا غم نماد شب‌ است. اسممان را هم به همین یُمن گذاشته‌ایم غم خوار. سرگشته‌ی ماهم، و حیران خالقش. مگر میشود خالقِ این چینیِ ناز باشی و مورد ستایش قرار نگیری؟ عمرا! حب چشمم را کور کرده‌است، و دو چشم بینای دیگر داده است. چشمی که فقط اورا می‌بیند و اورا می‌خواند. مصحفش را باز می‌کنیم هی میگردیم ببینیم اسمِ نَبات مارا کجا آورده است؟ چه چیز از بَرَش خوانده است؟ آیه هشت مرسلات گفته بود : پس آنگاه كه ستارگان تاريك و ناپديد شوند؛ دیده‌گانم تار شد، اشکی رقصید و چرخید و افتاد. کاغذ خیس شد و باد کرد. آیه‌ی نهی که حالا دیگر انگار مارکر کشیده بود می‌گفت: و آنگاه كه آسمان شكافته شود. تصور کردم، همین قاب را با همین شکوه. بلند اکسیژن بلعیدم و دی‌اکسیدکربن تقدیم هوا کردم. حالا به فکر حال زار خودم بودم. من از ماه به الله رسیده‌ام. برای من معشوقه‌ی خوب و با وقاریست. همیشه یادآور مرگ و آخرت است. حبی که تورا به او نرساند حب است؟ نه تصدقت. آن حب دوزاری را باید پیچید تویِ مشمای سیاه و ساعت نه شب گذاشت جلوی درب. ما هر شب که ماه در آسمان باشد انجمن شراب نویسی داریم. اگر هم نباشد انجمنِ غم نویسی. امشب دعوتت می‌کنم به محفل دو نفره‌ی‌مان من و ماه. به صرف دمنوش سرخِ وَلیک. بنویس و بنوش.
در واقع آن چیزی که می جنگد و ایستادگی می کند، روح ما است.
شهید نماد مبارزه‌ی تمیز و بی‌ترس هستند. نماد تبیین درست. ایشون برات شهادتشون رو تو همین ماه های پربرکت رمضان گرفتند. می‌بینی خدارو؟ ایشون تو ماه رمضون درخواست کلوز فرند داد، خدا تا سین کرد اجازه رو صادر کرد . . خدایا مارم بنداز تو کلوز فرندت.
زنان زایشگاه تفکرات جدیدند.
یه جایی می‌گن دو جمع هستند که ایران رو به اون نقطه‌ای که باید، می‌رسونن. یک جوانان و دو زنان و خانم ها هستند. این قشنگه، و قوت بخش.
هدایت شده از مُرتاح
نکاتِ ریزه توجه کردن، خیلی شیرین و دارایِ حسِ سینه‌سپر شدنه. مثلا اونجا که شهید بهشتی می‌گن: تلاش را مردانه ادامه می‌دیم، جسارت نباشه وقتی می‌گم مردانه خانم ها! زنانه، قهرمانانه ادامه می‌دیم، مصممانه ادامه می‌دیم.
هدایت شده از بازگشت
عطرِ دل انگیزِ شکوفه درختِ پرتقال، اُردیبهشت را بهشت تر می کند.
خدا انسان موئمن را در قرآن این‌طور وصف می‌کند : اى جانِ به آرامش رسیده 💙! فجر_۲۷ قرآن با ما حرف ها دارد. این ماییم که تا به قرآن می‌رسیم کر و خواب‌آلوده‌ایم. چرخ در مجازی از واجبات زندگی شده، غذا هم که نخوریم میمیریم خب! دورهمی با رفقا و خانواده هم واجب است و سرکار رفتن هم لازم برای امرار معاش ولی قرآن خواندن مستحب است و زیاد هم ضروری نیست!
زشته انقدر قرآن نخونیم که وقتی مردیم و از بلندگو داره صوت قاری پخش میشه روحمون بگه، هی به این جسمه میگفتم من شارژر دارما، شارژم داره تموم میشه ها، میگفت نه نداری! بیا پس این چیه!
بهای وصلِ تو گر جان بُوَد؛ خریدارم
خوش نشستی بر دلم، کاشانه میخواهی چکار؟
نیاز که وقتی دارم نا امید می‌شم خمینی درونم سرم داد بزنه و بگه " خیلی خری! "
رد سرخِ خون نشانه‌ی عملکرد درست است، خب! اما بگویید تا کِی باید بنشینیم و نظاره گره غسلِ خون گرفتن طلاب باشیم! عده ای را در مشهد به آن شکل فجیع. آرمان را با ضربات وحشیانه‌ی تیزی و چاقو و دیروز آیت الله سلیمانی و امروز آقای سجادی. تا دیروز عمامه پرانی می‌کردند، حالا باید شاهده روحانی کُشیِشان باشیم؟ روحانیت همواره در دنیا مظلوم ترینِ افراد و مبارز ترین بودند. همان هایی که زیر شکنجه‌های وحشیانه‌ی روحی دم نزدند و مفت خور نامیده شدند! همان هایی که اسم و رسمِ مولایمان محمد و علی را بر تن دارند‌، همان ها. این وحوش قلاده پاره کرده اند آقایان!
از بعد شب قدر خدا یکی یکی عشاقشو داره میبره پیش خودش. اونوقت من هنوز در طلبِ یک چشمه ز اسرارش کَر و کور و گُنگم. خدایا شکرت.
شهید بیضایی یه جا میگن برای من میدان انقلاب تهران، شلمچه یا دمشق فرقی ندارد، هرجا حرف انقلاب اسلامی است، ما هستیم. حالا ما باید برای شهید حمیدرضا الداغی بنویسیم برای من سبزوار، میدان انقلاب تهران، حلبچه‌ یا دمشق فرقی ندارد، هر کجا حرف غیرت است، ما هستیم.
باد کردن رگ غیرت برای ناموس این مملکت بسیجی، طلبه یا ظاهر مذهبی داشتن‌ نمیخواد ی جو غیرت میخواد همین! خلاصه این خاک پر از علی خلیلی و محمد محمدی هاست.. پ.ن: حمیدرضا‌الداغی که برای رفع مزاحمت از دختران در سبزوار پیش قدم شده بود پس از درگیری با ارازل و جراحت با ضربات متعدد چاقو، ساعاتی پیش به مقام شهادت نائل شد:)
مُرتاح
از بعد شب قدر خدا یکی یکی عشاقشو داره میبره پیش خودش. اونوقت من هنوز در طلبِ یک چشمه ز اسرارش کَر و
جا داره که بلند بلند بخونیم : بر عزم خویش تکیه کن ار سالکِ رهی وامانَد آن که تکیه کند بر عصای خویش
که این خون ها، حاصل جهل مردم است.