🔶به نام خدای غواصان شهید
🥀امروز سالروز عملیات کربلای 4 است... همان عملیاتی که شهدایش معروف شدن به غواصان دست بسته...
✅با هدفِ تصرفِ شهر بصره عراق عملیات #کربلای۴ طراحی شد...
ما باید بصره را تصرف میکردیم
تاصادرات نفت عراق را با اختلال مواجه کنیم. اگر صادرات نفت عراق مختل میشد درآمدشان کم میشد و نمی توانستند از عهده ادامه جنگ بر بِیان و در نتیجه مجبور به عقب نشینی بودن.
از طرفی با گرفتن بصره عقبه آتش دشمن را از کار می انداختیم یعنی اغلب هواپیماها برای بمباران از بصره بلند میشدن و موشک ها از بصره شلیک می شدن به شهرهای ایران لذا مجبور بودیم بصره را تصرف کنیم تا توپخانه دشمن خاموش بشه.
ادامه دارد🔻
🌹کانال خاطرات شهدای خمین
@shohadayekhomein
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
مثله عصر امروز ؛ سوم دیماه ۱۳۶۵
📹 لحظات جانسوز وداع رزمندگان غواصِ #کربلای۴
ادامه دارد🔻
🌹کانال خاطرات شهدای خمین
@shohadayekhomein
.
طبق این تصویر
یعنی کالک عملیاتی بالا👆
بنا بر این بود بچه های تهران، کرج، قم، مرکزی(#خمین)، سمنان، لرستان، یزد، کرمان، مشهد، مازندران، همدان و چندین شهر دیگه با گردانهای غواصی خود وارد عملیات بشن...
تمام ۳۵۲ گردان شرکت کننده در عملیات به ۴ قرارگاه تقسیم شدن و باید هر کدام از ۴ محور به آب می زدن و در ساحل دشمن بهم دست میدادن...
محورهای ورود ما به آب از مسیرهای زیر بود که تو نقشه هم مشخصه
۱. مسیر شلمچه تا جزیره بوارین
۲. مسیر شلمچه تا جزیره ام الرصاص
۳. مسیر خرمشهر به سمت جزیره مینو
۴. گردان های باقیمانده در مقابل ام الرصاص در خاک خودمان پشتیبانی کل منطقه را به عهده داشتند.
ادامه دارد🔻
🌹کانال خاطرات شهدای خمین
@shohadayekhomein
#کربلای۴
خدا کنه مادرش نشنیده باشه...
آقا کریم مطهری میگفت موقعی که بعثیها متوجه ما شدن همینجوری تیربار رو گرفته بودن رو ساحل بچهها را میزدن...
دیگه موقع وقت تلف کردن نبود.
باید زودتر پناه میگرفتیم تا تیر بهمون نخوره!
میگفت همون لحظه رضا عمادی افتاد رو سیم خاردارها گفت از روی من رد بشید برید
میگفت هیچکس دلش نیامد پا بذاره رو رضا 😭
یه نگاه به من که فرمانده بودم کرد قسمام داد گفت آقا کریم به بچهها بگو رد بشن الان همه کشته میشید، باید بچهها سریع میرفتن لابه لای نیها و نخلها پناه میگرفتن...
بازم دلم راضی نشد دستور بدم بچهها از روی رضا رد بشن
تو همین لحظه دیدم همینجور که دراز کشیده روی سیم خاردارها دوباره داد زد گفت« چیه! نکنه روتون نمیشه از رو من رد بشید، باشه برعکس میشم که چشمم تو چشم تون نباشه، سریع خودش را برعکس کرد و به شکم خوابید روی سیم خاردار ها 😭😭
یکدفعه دیدم منور زدن تا مکان تجمع غواصها را پیدا کنن
مجبور شدم سریع دستور دادم بچهها از روی رضا رد شدن.
فقط نفر اول که رد شد رضا آخ گفت
دیگه تا نفر ۷۰ هیچی نگفت.
فقط میدیدم هر نفر که رد میشه سیم خاردار نیم سانت بیشتر فرو میره به سینهی رضا»
مثل امشب رضا که شهید شد برای اینکه پیکرش رو آب نَبره دستانش رو با چفیه بستم به سیمخاردارهای کنار ساحل😭
دست رضا باز شد و پیکرش رفت تو گِل و لای ساحل جزیره ام الرصاص...
آقاکریم میگفت تا شش ماه روم
نمی شد از سرکوچه رضا اینا رد بشم تو...
مادرش هی میگفت:
آقاکریم
رضای من کو؟!
چرا با خودت نیاوردیش؟!
ادامه دارد🔻
🌹کانال خاطرات شهدای خمین
@shohadayekhomein
.
#کربلای۴
امشب ساعت ۲۲:۳۰
وقتی رمز عملیات اعلام شد
غواصان دریادل از محورهای مشخص شده وارد آب شدن ؛
اما در همان دقایق اولیه به
کمین هولناک دشمن برخورد کردن که به
مجروحیت ، شهادت و اسارتِ
گردان های غواصی منجر شد...
📷 ۳۲ سال بعد
پیکرِ غواص و دانشآموزِ شهید
سید منصور مهدوی نیاکی با دستان بسته با کابل و سیم تلفن
به همراه ۱۷۵ شهید دیگر بدون هیچ جراحتی تفحص شد ؛ که نشان میداد حزب بعث آنها را زنده به گور کرده است...
ادامه دارد🔻
🌹کانال خاطرات شهدای خمین
@shohadayekhomein
.
📷 دانشآموزِ شهیدِ غواص
سیدمنصور مهدوی نیاکی از غواصان#کربلای۴ که پیکرش بدون جراحات و دست بسته تفحص شد.
ادامه دارد🔻
🌹کانال خاطرات شهدای خمین
@shohadayekhomein
.
#کربلای۴
وقتی غواصان
در سردترین شبِ سال به گرداب خوردن!
اقاکریم مطهری از غواصان مجروح و بازماندههای کربلای۴
که پیکرش لای نیزارها میافتد و بعداً میتواند خودش را با یک قایق شکسته نجات دهد میگفت:
سوم دیماه سردترین شب سال بود
دندانهای غواصها از سرما با یه شدتی بهم میخورد که برای اینکه دندانهای بچهها نشکنه نفری یه تیکه پارچه داده بودیم بذارن داخل دهانشون😭
در فصل زمستان
به علت بارشهای فصلی و فعال شدن رودهای بالادستی که با سرعت به اروند میریرند
اروند پُر از گردابهای وحشتناک میشه.
من همش تو ذهنم بود اگه به گرداب برخورد کردیم چه خاکی به سَر کنم، معلوم نبود چندتا از بچهها را گرداب با خودش ببره تو خلیج فارس...
لحظهای که میخواستیم به دل آب بزنیم من سَر ستون مونده بودم دیدم حاج علی چیت سازیان اومد نزدیکم دست گذاشت روی شونم گفت:
«کریم! اگه وسط آب به گرداب خوردی سریع آب رو به حضرت زهرا (س) قسم بده»
به آب زدیم...
وسط آب خوردیم به گرداب ؛
داشتیم با بچهها بهم میخوردیم
صدای اسلحهها که بهم میخورد تو هوا پیچیده بود و باعث میشد محل تجمعمون لو بره ؛
دیگه بچهها طاقت نداشتن
داشتن بی حال میشدن که یه لحظه وسط آب یاد حرف حاج علی افتادم...
تا این آب را به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم دادم دیدم گرداب یکدفعه باز شد و بچهها تونستند دوباره خودشون رو پیدا کنن و شنا کنن تا به ساحل امالرصاص برسن ...
🌹کانال خاطرات شهدای خمین
@shohadayekhomein