eitaa logo
مَــــــــنِ آرام💜✨
13.1هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
459 ویدیو
17 فایل
🌿﷽‌🌿 با عشق می سازیم زندگیو😍❤️ تبلیغات 😚👇 https://eitaa.com/joinchat/2268005056Ce831854631
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾 مطلب خانمی که گفتند کجا میتونن دختر نجیب گیر بیارم و گلگی کردن که چرا جواب منو نمیدین
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾 سلام ماهی جان وقت بخیر بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب خانمی که گفتند کجا میتونن دختر نجیب گیر بیارم و گلگی کردن که چرا جواب منو نمیدین ولی در مورد چیزهای منفی جواب زیاد میاد😏 اولا مادر گرامی من خودم با وجودی که پسرم ۲۰ سالشه و دنبال دختر خوب میگردم براش ،داخل گروه نگفتم دوما خانم محترم ،کجای این مطلب منفی هست، که دختر خانمی کمک خواستن ،در مورد جهیزیه تا راهنمایی بشه،واقعا متاسفم براتون ،این بنده خدا برای انجام سنت پیامبر که در شرف ازدواج هستن و جهیزیه ندارند راهنمایی خواستن اونوقت شما که به قول خودتون مادر هستید اینطور میگید 😐 در مورد چیزهای دیگه منم دیدم زیاد جواب میاد ،در مورد مسئله خود شما میتونید داخل مراسم هلی مذهبی شرکت کنید،اینجا دختر خوب زیاد هست،شیراز ما اکثرا میرن شاهچراغ دخترای خوب اونجا میان ،،، امیدورام روزی برسه ،هیچ کس دغدغه هیچ چیز نداشته باشه منم مادری از شهر رازم،شیراز خودمون🌹 🌾🌺🌾آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇 @mahi_882 🌾🌺🌾لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون 👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🌾🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مَــــــــنِ آرام💜✨
🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃 طاووس خانوم از زندگیش میگه... 🍃🍃🍃
منصور آروم اشکش بارید رو صورت من دستمو رو صورتم ک شیدم ماخوذ به ح. یا خودمو عقب کش. یدم _:,ببخشید دست خودم نبود! به خودم داشتم تبریک میگفتم ! خیلی باورش سخته ...من تورو دست نیافتنی ترین میدونستم..ولی حالا زن منی ‌‌...جان منی ... منصور حرف میزد و من برو بر نگاهش میکردم ...و داشتم به این فکر میکردم که اگه این حرفها رو از دهن فرهاد میشنیدم لابد خیلی برام دل انگیزتر میشد آهی کشیدم _:میدونم دوسم نداری ! حق داری ...ولی من قول میدم عش. قمو‌ بهت ثابت میکنم لبخند کجی زدم _:امیدوارم ؟ فقط ازت یه خواهشی دارم _:چی ؟ _:اسم فرهاد و فکر فرهاد رو همینجا چال میکنی ! انگار فرهاد نامی نه بوده نه هست باشه طاووس؟؟ بسختی جلوی گریمو گرفتم و با ب. غض گقتم _:سعی میکنم ... منصور برام لبخند زد _:خب من دیگه برم دیره ...گاهی میام بهت سر میزنم ...تا به وقتش که عقدت کنم و  زندگیمونو شروع کنیم ...بی صبرانه منتظر اون روزم ... منصور باهمون لبخند رو ل. بش داشت میرفت که گفتم _:من ...من ...درسته با فرخ ازدواجم صوری بود ...تا آبروی پدرم نره ..ولی فرخ اون ش ب ...اون ش. ب ... خج. الت زده سرمو پایین انداختم ... منصور دلواپس گفت ... _:,فرخ چی ؟ _: سرمو با گریه بالا گرفتم _:خواستم بدونی همین ‌.میخماستم بهت بگم ولی نمیدونستم همه چیز به این سرعت پیش میره ...ببخشید که دیر گفتم ! منصور رنگ. ش پ. رید ‌‌..ل. بشو با زبونش تر کرد ..دستشو مش. ت کردچند بار مح. کم به دیوار کو. بید _:ااه ..,لع. نتیی! ل. عنتی .... دیگه هیچی نگفتم ...آروم اشک ریختم ... منصور با همون چهره بر افروخته برگشت سمتم نگاهی نافذ بهم کرد که ت. رس وجودمو گرفت و یهو چیزی گفت که قلبم ....
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾 سلام وقت بخیرممنون ازکانال خوبتون من تو پنج ماه بارداری هستم 40سالمه که بچه اولم پسرهست وبعداز چهارده سال دوباره باردارشدم سونو آنومالی را دادم طی چندمرحله سونو دادن گفتن همه چیزش خوبه فقط معده دیده نمیشه باید بری ام آرآی بدی خیلی ترسیدم وتوشک هستم وهمش درحال گریه کردن هستم چون خدای نکرده اگه ام آر آی هم معده دیده نشه نمیتونم از یه موجود زنده بیگناه بگذرم لطفاً ازمادرهای گروه میخوام هم راهنماییم کنن ببینم چنین اتفاقی برای کسی افتاده وچیکارکرده وهم برام دعا کنند ممنون ماهی عزیزم ندیده دوست دارم 🌾🌺🌾آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇 @mahi_882 🌾🌺🌾لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون 👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🌾🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚
دعای عهد.mp3
1.78M
🔰دعای عهد 🎙با نوای استاد فرهمند من دعای عهد میخوانم بیا بر سر این عهد میمانم بیا الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
1_1727792211.mp3
6.84M
🕋 دعای توسل 🎧 با نوای : حاج سماواتی الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻🕊 __________________________
مَــــــــنِ آرام💜✨
🍃🍃🍃🌾🌺🌾🍃🍃🍃 زندگی ایرا..... 🍃🍃🍃
به دلیر خان میگفتم _دلییییر انقدر پر از عش ق صداش میزدم که هر بار با خنده میگفت _خودتم دوست داشتی باهام راحت تر باشیا ، اما تعجبم از این که چرا انقدر مقاومت میکنی خ. جالت زده نگاش میکردم ولی پر از شی. طنت میگفتم _ دیگه اسمتو صدا نمیزنم خانزاده اونوقت بود ک خودم و براش ل وس میکردم _حالا چی میخواستی بگی گیانم متفکر نگاش کردم _الهه خیلی بامزس ، فک کن یه بچه تو شکم. شه ، یه بچه واقعی با شیطنت میگفت _ اگه بخوای منم تمام تلاشمو میکنم تا تو هم با م. زه. بشی _هییییییی ، دلیر خ. جالت بکش این روی دلیر که تا حالا کسی ندیده بود فقط برای من بود ... چقدر ح. س خوبی بود که مرد جدی که همه ازش حساب میبرن تو خل. وت انقدر خوب رفتار کنه ... که به زنش ح. س خوشبختی بده ، اگر به خودم بود اجازه میدادم تا دلیر خان ک. امل فت. حم کنه اما تر. سی که از زندگی بعد از مرد. ن دوستم تو وجودم رفته بود به این زودیا برو نبود ... حتی از فکر کردن بهشم ت. نم یخ میب. ست ، ولی از بقیه جهات سعی میکردم براش زن خوبی باشم ... صبح با صدای جی. غ وح. شتناک الهه از خواب بیدار شدیم انقدر وح. شت زده از خواب پریدم که فقط چارقد سر کردم و از اتاق خارج شدم که حتی وقت نکردم جاهامونو جمع کنم به اتاق الهه رفتم اسیه بانو و ملک با چشمای اشک بار الهه رو که از در. د به خودش میپیچید و نگاه میکردن
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾 سلام خدمت همه ی گلیا خواهرم از جاریشون گفتن خواستم منم کمی در مورد رفتارم با خانواده شوهر بگم اول بگم که من از تبار ترکها هستم البته پدرو مادرم اصالتا تبریزی هستن 🥰 ‌ ‌