eitaa logo
شـهــود♡
37 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
592 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 اولین پیام شهید آوینی بعد از شهادت از بهشت برای ما دنیایی های وامانده از قافله عشق...
🔷 پیکر حنجره شهیدان تاریخ و علمدار فرهنگی جبهه حق بر رمل های سوزان فکه افتاده است. ♦️سقای حسین سید و سالار نیامد، علمدار نیامد، سپهدار نیامد... 🔸سید برگرد و از این روزهای جهان و غزه مظلوم برایمان بگو...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 تنها آرزوی شهید آوینی در همه آثارش برای خودش که محقق شد: «ای شقایق‌های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد! آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟» 🔸ای سید بهشتی، آیا آن روز هم برای ما خواهد رسید؟...
🔷 در لحظات روحانی شهادت سید شهیدان اهل قلم از خدا و فرشته مرگش (حضرت عزرائیل) می خواهم که ما عاشقان شهادت و رهپویان سید را هم همانند آن عارف بزرگ خون آلود از این دنیای فانی خارج نماید. درد دلی با شهید آوینی: آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم. ما آمده بودیم که تا مرز رسیدن همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم. ما را بکُش و مُثله کن و خوب بسوزان لایق که نبودیم در این جنگ بمیریم. پای طلب و شوق رسیدن همه حرف است بد خاطره ای نیست اگر لنگ بمیریم. تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم شاید که خدا خواسته دل تنگ بمیریم! فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد در غیرت ما نیست که از سنگ بمیریم. هرگز نکنم شکوه و ناله نه گلایه الحق که در این دایره خونرنگ بمیریم.
🔷 وقتی خبر شهادتش را شنیدید، واکنشتان چه بود؟ «خبر را کم‌کم به من دادند. اول گفتند یک پایش را از دست داده. خدا را شکر کردم که ذهنش سالم است، حنجره‌اش سالم است. به گمانم از ابتدا شیفته روحش بودم. دست و پا می‌توانست که مهم نباشد. 🔹بعد که تمام خبر را شنیدم، روی پله‌های داخل خانه نشستم و فکر کردم که او هست، برای همیشه. عکسش رفته روی مین و معدوم شده. از خودش آموخته بودم که به عکس دل نبندم.» 🔸منبع: «خانم مریم امینی، همسر شهید آوینی»
شـهــود♡
تفاوت جبهه هاي جنگ ايران و عراق ، در زمينه امكانات و تسليحات، زياد بود. اين تفاوت ها به حدي بود كه همه كارشناسان نظامي، بي هيچ ترديدي، جبهه پيروز را نيروهاي عراقي تا دندان مسلح، مي دانستند. اما آنچه كارشناسان نظامي هميشه از آن غفلت مي كردند و در نتيجه درمقابل شكست نيروهاي عراقي، انگشت حيرت به دندان مي گزيدند، معنويت حاكم بر نيروهاي ايراني بود. به خاطر همين معنويت، كمبودهايي كه مي توانست هر سپاهي را به شكست بكشاند، در بين آنان معنا نداشت! در جبهه ايران، مواد غذايي هم مانند تسليحات، حكم كيميا داشت! كبود مواد غذايي در خطوط مقدم نبرد، معنويت خاصي به نيروها داده بود! آنجا كه هر خرما ساعت ها دهان به دهان مي گذشت و هر قطره آب كه تنها باعث تر شدن لب هاي خشكيده مي شد، دست به دست مي چرخيد تا اولين نفر كه لبش را تر مي كند، كس ديگري باشد! هنوز هم بين بازمانده هاي جنگ، حلواي ماه_مبارك رمضان در جبهه، حلاوت خاصي دارد! حلوايي كه روغنش از ته مانده روغن غذاهاي گرفته مي شد، و شكرش از خاك قندهايي بود كه مربوط به جيره هر نفر مي شد يا سوغات از مرخصي برگشته ها بود. آرد آن از نان خشك هايي بود كه بيشترشان كپك زده بودند. حلواي رمضان ساده درست مي شد، ولي طعم آن به سادگي از ذهن نمي رفت . شادی روح و ‍‌
ای آنكه گذرت بر خاک من است بدان كه من طعمه مرگ نیستم من در انتظار ننشسته ام تا مرگ به سراغم آید به ندای "موتوا قبل ان تموتوا" لبیک گفته ام و شهادت را برگزیدم كه جاودانگی همین است و اكنون از من زنده تر كیست؟! • شهید سیدمرتضی آوینی •
🟢وقتی خبر شهادت مالک به حضرت علی (ع) رسید، ایشان بسیار محزون و متاسف شد و خطاب به روح مالک فرمود: «که مرگ تو جهانی را محزون و جهانی را خوشحال کرد.» 🟢رهبر انقلاب نیز در اخرین وداع خود با شهید صیاد شیرازی، تابوت اورا بوسید و گفت: «که مرگ تو جهانی را محزون و جهانی را خوشحال کرد.»
عکس یادگاری جالب رزمندگان ‍‌
هدایت شده از 👈رهگذر اصلی👍
خدایا ببخشید..دیگه😭😭😭😭 ما مثل بنده‌های درجه‌یک نیستیم ما بلد نیستیم فراقِ مهمـانی‌ات را زار بزنیم 😫 ما مثل آدم‌حسابی‌ها نیستیم که در این روزهای آخر، دعای‌وداع بخوانیم و بغض کنیم 🥺 ما نمی‌فهمیم جمع‌شدن سفره‌ی مهمانی‌ات یعنی چه ❓ ما حالی‌مان نیست توی چه ساحلِ خوش‌آب‌وهوایی نشسته‌ایم و دیگر باید بساطمان را جمع کنیم و برگردیم به زندگی‌های دودگرفته‌ی قبل...😷 ما دلخوش بودیم به غیرعادی‌های مهمانی‌ات ✨ به اینکه ساعت چهار صبح را ببینیم ⏰ همه‌ی عشقمان توی سحرهای رمضان به این بود که آن لیوانِ آبِ آخر را جوری سر بکشیم؛🥤 که روی ۵ ثانیه مانده به اذان فیکس شود وقبلِ الله‌اکبرِ موذن پایین‌برود 😌 🔅دلمان به چُرت‌ زدن‌ های قبل افطار خوش بود 😮‍💨 ما دلبسته‌ی نعناداغِ روی آش 🥘 و کنجد روی نان سنگک بودیم 🥖 ما را ببخش که حال نداشتیم قبل افطار اول نماز بخوانیم. ببخش که هنوز اذان‌مغرب توی گلوی‌مؤذن ‌جا نیفتاده، لقمه‌‌ی اول را بالا می‌دادیم 😕 ببخش‌که مثل‌بنده‌های‌فرهیخته‌ات ،قبل افطار دعا نمی‌خواندیم ‼️ ما را همین‌طوری بپذیر لطفا مایی‌که تمام توانمان را می‌گذاشتیم برای‌ تمام‌کردنِ‌ جوشن‌کبیر درشب‌های قدر و اگرمی‌توانستیم هرسه‌شب را تا فرازِ آخر برویم، کِیفور می‌شدیم 🥰 ما بلد نبودیم دعای افتتاح بخوانیم ‼️ ابوحمزه‌ هم‌ به‌ نظرمان‌ طولانی‌ می‌آمد 😮 پس لطفا همان یا علیُ یا عظیم‌ های نصفه‌نیمه را از ما به عنوان ادعیه‌ی رمضانیه قبول کن....🤲 ‌ ما دوست‌ داشتیم توی این ماه همان‌طور که تو دوست‌داشتی زندگی کنیم 💞 حالا هم لطفاً اسم ما را بنویس توی‌ فهرست خوب‌ها 💖 توی‌فهرست بخشیده‌شده‌ها 💝 ما بد نیستیم.... یعنی دلمان نمی‌خواهد بد باشیم 🥺 ما اول و آخرش بنده‌ ی تو ایم ✨ حالا بنده‌ی خاص و مقرّب که نه ‼️ ولی بین معمولی‌ها که هستیم 👌 نیستیم ❓❓ ما ردیف‌وسطی‌های کلاس، دوستت داریم ❤️❤️ ما مثل عینکی‌های ردیف‌جلو نیستیم‌ که‌ مشق‌هایمان‌ را کامل‌ نوشته‌ باشیم 😢 اما خب مثل ردیف‌آخری‌هاو بچه‌ شَر‌های کلاس هم نیستیـم ❌ ما بلدنیستیم‌خلاف‌کنیم 😇 جرأت ‌ نداریم بدون اجـازه‌ات آب بخوریـم 🚫 یـاد نگرفتـه‌ایم نافرمـانی‌ات را بکنیم ⛔️ پس لطفا ما را هم ببخش.... می‌گویند اولِ ماه‌ مبارک که می‌رسد، نفری یک‌دانه گندم بهشتی می‌کاری توی دل روزه‌ داران تا گرسنگی را احساس نکنند 🌾 اصلاً کلِ دلِ ما، مالِ تو...💗 همه‌اش را گندم‌زار کن...🌾🌾🌾 خرید تضمینی گندمش هم با خودت 💓 این روزها ، هوای ما را هم داشته‌باش لطفا ما عربی‌مان خوب نیست ، فارسی‌مان هم بلاغت ندارد ‼️ اما دلمان می‌خواهد کلمه‌های ما را هم بخری و ببری بالا کنار کلمه‌های قشنگی که بنده‌های قشنگت می‌فرستند 💖
🔺کامنت‌های پست‌های آقای موزون تو اینستاگرام واقعاً عجیبه.. چقدر قشر به ظاهر غیر مذهبی تلنگر خورده. خدا خیرت بده آقای موزون. این سوال و جواب هم جالب بود. 🇵🇸 @Roshangari_ir
فکر کن رفیق وقتی آژیر، نعره‌ی هراس می‌کشد در تل‌آویو، وقتی غریو موشک خواب حرام می‌کند به چشمان سپاه ِ ستم، گوشه‌ای در سلولی کوچک، مردی دلش فرو می‌ریزد، نگاه میکند به در که کدام همرزم ِ سابقش، از در داخل می‌شود برای نجاتش... تصور غربت و تنهایی حاج‌احمد متوسلیان بغض به گلو می آورد.
📌رسانه های فلسطینی، شادی امشب کودکان فلسطینی را اینگونه به تصویر کشیدند. 🍃أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُون🍃 🍃وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ🍃
🌱برشی از خاطرات 📜 از بدی دل بستن به مال دنیا میگفت. اما قبل از همه خودش به آن عمل می کرد میگفت: خداوند در قرآن فرموده: مومنین از آنچه خداوند روزی داده انفاق کنند. اینکه اضافه مال را بدهی می شود صدقه اما باید از آنچه به آن علاقه داری بگذری. شهید🕊🌹
🌹جاﯼ " ﺷﻬید ﻫﻤﺖ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ‌ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ بهشت، ﮔﻮﺷﺘﻮ می بُرَم .. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪ ﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ... 💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ... 💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ... 💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ... ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟ 💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ .. ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟ 💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ : " ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "... حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید: ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ تکان ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ .. ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ... ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ. 💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻣﺤﻤﺪ! ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ..ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ، ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ... ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ .. ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ ..... ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭ ، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ: ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ .. ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ... ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ 💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ... ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ... ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ... ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ . ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ .. ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ... ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ .. ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ .. ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ... ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ .. ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ 💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ . و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم. 💝جای "شهید حاج حمید تقوی" خالی که با توجه به درجه و مقامش در سپاه پاسدارن ، با کمال تواضع در نوشته های خود مینویسد: (هیچ اگر هیچ است من سایه ی هیچم) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃❂◆◈○•--------------------- 🌸❂○° راز خنده یک شهید در داخل قبر °○❂🌸 💠 توفیقى بود و عید نوروزی در جبهه بودیم. شنیدیم که پدر دو شهید👤، وقتی شهید دومش را داخل قبر می گذارند، شهید خندیده بود😊. تلفن کردیم ☎️و ملاقاتى با پدر دو شهید تنظیم کردیم. ماجرا را جویا شدیم.🤔 🔹گفت: «بله! پسر دومم چهار سال در جبهه بوده. مرتب جزو نیروهاى خاکى، آبى، رزمنده و غواص و با چه حالى و چه عرفانى و چقدر خالص و خوب...😕 بعد در جزیره و عملیات شهید مى ‏شود و این هم عکس شهادتش است, 😞در مدت زمان شهادت تا دفن، او را به سردخانه بردند، این هم عکسش است. (چند تا از عکس ‏هایش را نشان داد.)📒 اما همین که او را داخل قبرش گذاشتیم، خندید.»😊 به عکس داخل قبر که نگاه کردیم، دیدیم که مى‏ خندد.🌌 ✨ گفتیم: «چه کسانى دیدند؟» 😕گفت: «همه مردم دیدند.»👥👥 وارسى کردیم و دیدیم بله، این مسئله در منطقه شیوع پیدا کرده این شهید را در قبر که گذاشتند، خندیده است. به طورى که شک کردند شاید زنده است.🙄 🔹 اما چرا خندید ما نمى ‏دانیم؟ از روز شهادت تا روز دفن، روزها طول کشید و در مراحل مختلف بیمارستان و سردخانه و در فاو و در همه مراحل چهره ساده ‏اى داشته، اما داخل قبر مى‏ خندد.😥 🔺من خیلى فکر کردم و عکس‏ ها را گرفتم پهلوى هم گذاشتم.🗃 براستى مى‏ خندد، نه اینکه شاد است. چون یک وقتى، قیافه عبوس هست 😒و فقط لب به سمتى مى ‏رود،😏 ولى یک زمان آثار خنده‏ زیر پوست، زیر چشم و کل صورت دیده مى‏ شود. ما دیدیم، مردم دیدند، عکس هم گواهى مى ‏دهد.🙂 🔹خانه شهید رفتیم و وصیت نامه ‏اش را خواندیم. دیدیم عجب وصیتنامه ‏اى دارد.📨 گفتیم: «دیگر چیز دیگرى ندارد؟» گفتند: «یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى ‏گفته و مناجات مى‏ کرده است.» 📔دفتر مناجاتش را طلب کردیم. دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. متوجه شدیم یکى از جملاتش این است: «خدایا! مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى ‏گذارم، بخندم.»🙏 🔸اینجا بود که من تمام پیچ و مهره ‏هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان بیست ساله چگونه توانسته به چنین مقامى برسد.😢😥 📚 خنده و گریه در آثار استاد قرائتی😂😭😂😭😂😭😂😭 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
۱۲ خرداد ... یادی از «سید آزادگان» حجة‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد آزاده‌ای که الگوی اخلاق و مقاومت شد 🌸🌿 ‍‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه شهادت شهید حسن قاسمی دانا به روایتگری شهیدمدافع حرم مصطفی صدرزاده..
30.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ماجرای شهیدی که امسال به خواب یک زائر اربعین آمد و دستش را گرفت.
بعد از شهادتش مشخص شد که چقدر به نیازمندان کمک می‌کرد و برای زوج‌های نیازمند جهیزیه تهیه می‌کرد. با اینکه بود دنبال جانبازیش نرفت. می گفت: من از نظر مالی تأمین هستم و نیازی ندارم که هزینه درمانم را از بیت‌ المال بگیرم. گاها مبلغی را به محل کارش می‌داد و می‌گفت که ممکن است دِینی از بیت‌المال گردن من باشد یا این‌که از خودکار استفاده شخصی کرده باشم.
گاهی فقدان یک عزیز مصیبتی است که اگر مرگ او شهادت نبود تا ابد قابل تسلی نبود.🖤 •مقام‌معظم‌رهبری ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄