پاے درس شهیــــد .....
بهش زمیـن داده بودند. نـامـه نوشته بود ڪه نمی خواهم، می ترسم #آخـرتـم را با گرفتن این زمین معـاملـه ڪنم.
باهاش صحبت ڪردند؛ ڪه قانعش ڪنند. گفتند: شما ڪه تنها نیستی. خونواده ات هم هستن. اوناهم حق دارن.
حرف گوش ڪن. این زمین رو بگیر و بساز. یعنی یه خونه هم سهم تو نمیشه ؟
طلاهای خانمش را فـروخـت و با قـرض از این طرف و آن طرف، پول جورڪرد.
اسکلت خانه ڪه عَلَم شد، دوباره نامه داد ڪه نمی خواهم. نمی خواهم آخـرتـم را با #دنیــا معـاملـه ڪنم. دوباره آمدند. همان حـرف ها وصحبت ها.
#سردارشهید_صیاد_شیرازی
#خاطره