🚩 سنگر خاطره...
شهید هلیسائی در مورد بیتالمال و حقّالناس بسیار حساس و مسئولیتپذیر بود. زمانی که کارمند سپاه بود، صبحها قبل از دیگران به محل کار میرفت و بعدازظهر حدود ساعت سه، به منزل برمیگشت.
اغلب مواقع که به خانه میرسید، سردرد شدیدی داشت که مربوط به خستگی و آسیبی بود که در دورهی جنگ به چشمشان وارد شده بود.
پزشک گفته بود نباید زیاد از خودش کار بکشد ولی حاجآقا خستگیناپذیر بود و همچنان به فعالیتهایش ادامه میداد.
از طرف سپاه، ماشینی در اختیار حاجآقا قرار داده بودند تا با آن، امور مربوط به کارش را انجام دهد.
تا زمانی که ماشین در اختیارمان بود به جز خودشان، آن هم فقط برای انجام کارهای اداره، هیچکدام از ما سوارش نشدیم.
شهید هلیسائی اجازه نمیداد و میگفت این ماشین برای استفادهی خانوادگی نیست.
آن موقع ما معمولاً با موتوری که داشتیم، بیرون میرفتیم؛ تا زمانی که خودمان توانستیم ماشین بخریم.
✍راوی:همسر شهید
🍃🌹#شهید_روزبه_هلیسائی🌹🍃
💠