🌺🌺 دو ماه از ازدواجمان میگذشت که دوستم مسئله را پیش کشید:
گفت غاده
! در #ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارانت خیلی ایراد میگرفتی، این بلند است، 😕 این کوتاه است؛ 😏
این بی ریخت است😉
مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. 😜 حالا من در تعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟😉
با تعجب 😳 نگاهش کردم، کمی دلخور شدم و گفتم مصطفی کچل نیست، تو اشتباه میکنی.😳
فکر میکرد دیوانه شدهام که تا حالا این را نفهمیدهام.
☘️ آن روز همین که #مصطفی رسید خانه، در را باز کردم و چشمم که به او افتاد، شروع کردم به خندیدن؛🤠😂
☘️ مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ 😄
و من که چشمهایم از خنده به اشک نشسته بود گفتم: مصطفی، تو کچلی؟ من نمیدانستم! 😎
مصطفی هم شروع کرد به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی(صدر) هم تعریف کرد.
از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردهاید که غاده، شما را ندید؟!😊
❤️ عاشقانه ای از #غاده، همسر شهید مصطفی #چمران
#عشق #عاشقانه #زندگی
ق