🌺🌸💐🌼💐🌸🌺
#طنز_جبهه
#لبخند_بزن_رزمنده
وقتے دید همہ اتوبوس ها سرو تہ ڪردند و دارند بہ سرعت منطقہ رو ترڪ مےڪنند ، دور زد و پشت سر آنها راه افتاد .
آتیش هر لحظہ سنگین تر مےشد .
دژبانے وقتی بہ اولین راننده رسید در حالے ڪہ جلوی او را گرفتہ بود و طناب را در دست داشت گفت :
« اخوی ڪجا ؟
گفت : « شهید دارم»
راه رو باز ڪرد و رو بہ دومے گفت : «شما ڪجا برادر ؟ »
او هم بلافاصلہ گفت « مجروح دارم »
راه رو باز ڪرد .
و رو بہ سومے ڪہ فوق العاده دست پاچہ بود ڪرد و گفت : « شما دیگہ ڪجا ؟ »
او ڪہ دیگہ نمےدونست چے مےگہ و فقط براے اینڪہ چیزے گفتہ باشہ ،
با عجلہ گفت : مفقود الاثر دارم !
🌺 #عیدتون_مبارک 🌺
💐
#اطلاعرسانی
پخش فیلم سینمایی "موقعیت مهدی"
با محوریت زندگی شهید مهدی باکری
چهارشنبه دوم فروردین ۱۴۰۲
ساعت ۱۶ شبکه اول سیما
🎞این فیلم رتبه اول جشنوار فیلم فجر سال ۱۴۰۰ را از آن خود کرد.
چنانه و سایت ها و رقابیه، میش داغ، دشت عباس و .... یادش بخیر
یاد دلاوری های سردار دریادل سپاه، شهید #علی_تجلایی بخیر
دوم فروردین سال ۶۲ روز حیرت غرب بر توانایی های یاران ولایت بود .
#فتح_المبین یادش بخیر
شهدای عملیات بی نظیر فتح المبین که مقدمه آزاد سازی خرمشهر بود یادش بخیر
گرامی میداریم سالروز عملیات ظفرمند فتح المبین را .
باد آن روزگاران یاد باد
🌙#یاد_یاران
#خاطرات_شهید
🔹کردستان بودیم برای خوابیدن به همه بچه ها پتو دادیم و خودم پتو نگرفتم و هوای منطقه هم خیلی سرد بود و برف هم می بارید. ما تقریباً چند کیلو متر راه رفتیم تا اینکه نیمه شب شود و تک را شروع کنیم .
🔹یک استراحت کوتاهی هم به بچه ها دادیم. آن شب آنقدر سرد بود که بچه ها با اینکه پتو داشتند از سرما داشتند یخ میزدند. خودم هم بدون پتو. یک نفر برای کشیک گذاشتم و خودم یک کمی خوابیدم.
🔹دیدم که یه مقدار روی تنم پتو است و بعد بیدار شدم دیدم که همه پتو دارند و گفتم: خدایا این پتو از کجا آمده است و متوجه شدم که بچه ها فهمیدند من پتو ندارم. پتوی خودشان را تکه تکه کردند و به من دادند.
🔹در یکی از عملیاتها شمیایی شده بود و چند تا ترکش کوچک توی سر و پیشانیش خورده بود. به روی خودش نمیآورد وقتی که بعد از تقریباً یک هفته از عملیات آمده بود. متوجه شدم که بالشتش خونی میشود من هم فکر میکردم ترکش فقط به پیشانیش خورده، نمیدانستم که سرش هم ترکش خورده است ولی بروز نمیداد. میگفتم این خونها چیست؟ میگفت: هیچی یه مقدار نقل و نبات صدام ریخت یه مقدارش هم به ما خورد اینها چیزی نیست. شمیایی شده بود و دارو مصرف می کرد. به من میگفت: شربت سرفه است. در صورتیکه تمام حنجره اش آسیب دیده بود و نمیگفت.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ تیپ مالکاشتر مریوان
#سردارشهید_سبزعلی_خداداد🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۳۸/۱/۲ بابل ، مازندران
●شهادت : ۱۳۶۵/۹/۱۱ خرمشهر ، منطقهٔعملیاتی کربلای۴
هدایت شده از بی بی نجمه خاتون سلام الله علیها وعلی اهل بیته به عدد نور
1_1542166832.mp3
2.08M
.♨️شنیدنی 👈بهره مندی از برکات #ماه_رمضان
🎙حجت الاسلام #عالی
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین به عددعلمه
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
آقا مهدی
راه گم کرده ایم ؛
قرار بود جا پای شما راه برویم
اما به بیراهه قدم گذاشتیم
نگاهی کنید ...
#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده_لشکر۳۱عاشورا
🕊🕊
.
گاهی قصه ها را باید از چشمها
خواند ، همان چشمهایی که
جز عشق چیزی ندیدند...
#شهید_مهدی_باکری🌷
فرمانده لشکر عاشورا
#شهید
#شهادت