سختی دینداری در آخرالزمان --------------------------------------- --------------------------------------- 🖊️یمان تمار گوید : خدمت امام صادق (علیه السلام) نشسته بودیم، به ما فرمود: همانا صاحب اﻷمر را غیبتی است، هرکه در آن زمان دینش را نگهدارد مانند کسی است که درخت خار قتاده [1] را با دست بتراشد. سپس فرمود: این چنین و با اشاره ی دست مجسم فرمود، کدامیک از شما می تواند خار آن درخت را به دستش نگهدارد، سپس کمی سر به زیر انداخت و باز فرمود: همانا صاحب اﻷمر را غیبتی است، هر بنده ای باید از خدا پروا کند و به دین خود بچسبد. 📗📙اصول کافی؛ کتاب الحجة؛ باب فی الغيبة، ج۱، ص ۳۳۵، ط دارالکتب اﻹسلامية [1]، قتاده درختی است که خار بسیار دارد، و خارهایش مثل سوزن است و تراشیدن خارش به این طریق است که یک دست را بالای شاخه محکم گرفته و با دست دیگر تا پایین بکشند و این جمله در عرب مثلی است برای انجام کارهایی دشوار و سخت. --------------------------------------- گفتند ڪہ تڪ سوارمان در راه است... او خواهد آمد... --------------------------------------- --------------------------------------- اللﮩـم عجـل لولیـڪ الفــرج

حکـــــــمت خـــدا🦋🍃

🤲🍃 دعای مجیر 📗🍃 متن #دعا ی #مجیر 🍃👇 یارِ شهید باش با👇 ☀️ #فرزندبیشتر ، آینده بهتر

✅ خـــــدا بـــــــاوری ____________________ ____________________ ✔️ خدا باوری 🔸حفص کناسی می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: کمترین چیزی که بنده با وجود آن، مۆمن به شمار می‌رود، چیست؟ ☀️امام(علیه السلام) فرمودند: شهادت بدهد که معبودی جز خداوند متعال نیست و حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)، بنده و فرستاده اوست و به بندگی و طاعت و فرمانبری اقرار داشته است و امام زمان خود را نیز بشناسد. آن‌گاه که این‌ها را انجام داد، مۆمن خواهد بود.[1] 📗📙[1]-شیخ صدوق، معانی الاخبار، ترجمه: عبدالعلی محمدی شاهرودی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1372، ص393 --------------------------------------- ✍️با ظهور امام زمان (علیه السلام) همه بیماران شفا می یابند ☀️امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: هيچ نابينایی زمين‌گير و دردمندی بر روی زمين نمی مانَد، مگر آنكه خداوند درد او را بر طرف می‌سازد.[2] --------------------------------------- --------------------------------------- 📗📙[2]-بحار الانوار؛ ج 53، ص 62

#تلنگـــر شیطان 🔥میگه: همین یڪ بار #گناه ڪن، بعدش دیگه خوب شو! /۹یوسف/ خــدا میگه: باهمین یڪ گناه 🔥،ممکنه #دلت_بمیره و هرگز توبه نکنی، وتا ابد جهنمی بشی...!! /۸۱بقره/ #حواست‌هست؟ #کارشیطان‌وسوسه‌است‌ نه اجبار......

#تلـنگرآنہ📝 خیلی هآ که الان قربون صدَقمون میرن شب اول قبرمون نیم ساعت بیشتࢪ سر قبرمون نمیمونن..! ؛) همه میرن...! ما می مونیم و اعمالمون

✍امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام می‌فرمایند: انسان در سه جا عوض می‌شود، اگر عوض نشد او خِردی درست داشته و در راه درست قرار دارد. 1) وقتی به شاهان نزدیک شد. 2) وقتی زمام قدرتی در دست گرفت. 3) و زمانی که بعد از فقر ثروتی به او روی آورد. 📚غُرَر الحِکم و دررالکلم

#دعای_روزهای_ماه_رجب 🤲التماس دعا🤲

🎇 ⭐️ امام هادی علیه السلام (۴): اثبات امامت امام (۳): نامه ی مکتوب امام جواد در مورد امامت امام هادی: ⭐️ همچنین از «خيرانى» از پدرش روايت كرده كه گفت: "من گماشته و ملازم در خانه حضرت جواد (ع) بودم و «احمد بن محمد بن عيسى اشعرى» هر شب هنگام سحر مى آمد تا وضع بيمارى حضرت را بداند، و هر گاه فرستاده حضرت امام جواد (ع) كه ميان آن حضرت و ميان «خيرانى» پيغام مى آورد و مي بُرد پيش «خيرانى» مى آمد «احمد بن محمد» برمي خاست و مي رفت و آن فرستاده با خيرانى خلوت مي كرد، خيرانى گويد: شبى آن فرستاده بيرون آمد و «احمد بن محمد بن عيسى» برخاست و فرستاده با من خلوت كرد و احمد كمى راه رفته به عقب برگشت و در جايى كه سخن ما را مى شنيد ايستاد، پس آن فرستاده گفت: آقايت تو را سلام مي رساند و مي فرمايد: "من از دنيا مي روم و امر امامت به فرزندم «على» منتقل خواهد شد، و او پس از من بر شما همان حقى را دارد كه من پس از پدرم بر شما داشتم، سپس فرستاده رفت و احمد به نزد خيرانى بازگشت، (خيرانى گويد: چون احمد بازگشت) به من گفت: چه به تو گفت؟ خير بود! احمد گفت: من كه شنيدم آنچه او به تو گفت، و آنچه شنيده بود براى من بازگو كرد، من گفتم: اين كارى كه تو كردى خدا بر تو حرام كرده بود زيرا خدا فرمايد: «تجسس نكنيد». حال كه شنيدى پس بر اين سخن گواه باش، شايد روزى بدان محتاج و نيازمند شويم، و مبادا تو موقع آن به كسى اظهارش كنى!. خيرانى گويد: چون بامداد آن شب شد من عين آن پيغام را كه فرستادۀ حضرت به من گفته بود در ده نسخه كاغذ نوشته و آنها را مهر زده و بده نفر از بزرگان و وجوه شيعه سپردم و به آنان گفتم اگر پيش از آنكه من اين كاغذها را از شما بخواهم مرگ من فرا رسيد شما آنها را باز كنيد و به آنچه ميان آنها نوشته شده رفتار كنيد، چون حضرت جواد (ع) از دنيا رفت من از خانه خود بيرون نرفتم تا آگاه شدم كه بزرگان شيعه در خانه «محمد بن فرج» جمع شده و در امر امامت گفتگو می کنند، پس «محمد بن فرج» نامه به من نوشت و مرا از جمع شدن آنان در منزلش آگاه ساخت و نوشته بود: اگر ترس فاش شدن مطلب نبود من با اين گروه به نزد تو مى آمدم، و من ميل دارم كه تو سوار شده پيش من آئى، و من سوار شده نزد او رفتم و ديدم مردم پيش او گرد آمده اند، پس من در باره امامت حضرت امام هادى (ع) با آنان گفتگو کردم، ديدم بيشتر آنان شك دارند، من به آن ده تن كه كاغذها نزدشان بود و همه در آن مجلس حاضر بودند گفتم: كاغذها را بيرون آريد، و چون بيرون آوردند به آنان گفتم: اين است آنچه من به آن مأمور گشته ام (كه به شما برسانم)! برخى از ايشان گفتند: ما دوست داشتيم كه ديگرى نيز بر آنچه تو گفتى گواهى مي داد تا گفته تو را تأكيد كند؟ گفتم: خدا خواسته شما را به شما داده و اين «احمد بن محمد اشعرى» است كه گواه است به اينكه اين پيغام را شنيده است، پس از او بپرسيد، مردم از او پرسيدند و او از شهادت دادن خوددارى كرد و حاضر نشد، پس او را به «مباهله» دعوت كردم «احمد بن محمد» از مباهله ترسيد و گفت: من آن را شنيدم ولى ميخواستم اين افتخار نصيب يك مرد عرب شده باشد (و من كه مردى از عجم بودم ساكت شدم و نخواستم در اين باره سخنى گفته باشم) و اكنون كه پاى مباهله به ميان آمد راهى بر پوشاندن و كتمان شهادت ندارم (و جريان را گفت) پس همگى آن مردم در همان جمع و مجلس كه بودند معتقد به امامت حضرت هادى (ع) شدند و از جا برخاستند". ⭐️ (الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 299)