eitaa logo
شبکه مجازی کتابخوانان
708 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
این کانال، با هدف انعکاس فعالیت‌های ترویجی و فرهنگی برای کتابخوانان و کتاب دوستان در رده‌های سنی مختلف (کودک، نوجوان،بزرگسال) در مصادیق معرفی کتاب، پویش کتابخوان مجازی، آموزش و .... در فضای مجازی تشکیل شده است. ارتباط با ادمین: @ketabkhan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺خوانش بخشی از رمان تاریخی "مسافر هشتم"، به قلم مژگان شیخی 🔺ارسالی از سپیده برجی، کتابدار 📍استان زنجان، شهرستان خرمدره 🔊@vnmplib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺خوانش بخشی از کتاب "۱۰قصه از بانو فاطمه(س) "، به قلم حسین فتاحی 🔺ارسالی از فاطمه وکیلی، کتابدار 📍استان یزد، شهرستان مروست 🔊@vnmplib
📌زندگی به سبک شهدا 🔸در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه، منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت: «این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره.» فرمانده گفت: «خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمی‌شه دوباره بری.» یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار شهید بروجردی کرد. در کمالِ تعجب دیدم، شهید بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت: «دستِ سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه.» بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت: «ببخشید، نمی‌دانستم این‌قدر ضروری است. می‌گم سه روز برات مرخصی بنویسند.» سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند، گوشی را از دستش گرفت و گفت: «برای کی می‌خوای مرخصی بنویسی؟ برای من؟ نمی‌خواد. من لیاقتش را ندارم.» بعد هم با گریه بیرون رفت. بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ شهید بروجردی شده؛ یازده ماه بعد هم به شهادت رسید. آخرش هم به مرخصی نرفت. 📚برشی از کتاب محمد، مسیح کردستان 📍برای مطالعه این کتاب، به نزدیک‌ترین کتابخانه محل زندگی خود مراجعه کنید. 🔊@vnmplib