#معرفی_متنی_کتاب
📓 عنوان: " ف.ل.۳۱" (روایت زندگی شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا)
✍️ نویسنده: "علی اکبر مزدآبادی"
📖 انتشارات: "یا زهرا (س)"
🇮🇷روز پنجم عملیات بود که بی سیم چی حمید خبر شهادتش را اعلام کرد. خوب حواسم به آقا مهدی بود؛ هیچ نشانی از ناراحتی از خودش بروز نداد. فقط گفت: نذارین خبر توی بی سیم ها پخش بشه که نیروها روحیه شون رو از دست ندن.
🇮🇷 بلافاصله بچه های اطلاعات آمدند پیش آقا مهدی و اصرار داشتند که اجازه بدهد بروند جنازه حمید را بیاورند؛ خصوصاً مصطفی مولوی او پشت سر هم می گفت: «آقا مهدی بذار بریم جنازه حمید رو برگردونیم.» آقا مهدی میگفت: «اگه میتونین جنازه بقیه شهدا رو هم بیارین اشکال نداره، حمید رو هم بیارین. اون شهید بسیجی که توی منطقه ست چه فرقی با حمید داره؟»
🇮🇷 مولوی گفت: «شما که خودتون در جریان بودی؛ بچه های حمید تب داشتن؛ حمید چند وقته که خانواده ش رو ندیده؛ همسرش دلخور بود. اجازه بدین بریم بیاریمش.» اما حرف آقا مهدی یک کلام بود: «یا همه یا هیچ کس!» گفت: «من راضی نیستم به خاطر آوردن جنازه ی برادرم خون از دماغ کسی بیاید...»
🔺️ارسالی از محمد انتظاری، کتابدار
📍استان مازندران، شهرستان جویبار
#کتابخانه_سید_محمد_محمودی_لاریمی
🔉@vnmplib