گوئی این دَمِ آخر،
با قتلگاهت نجوا داری!
آخر، تو را تابِ ماندن نبود...
اما به گمانم عطشِ این خاک بر تو،
کم از شـوقِ تو بر او نباشد..
که تو آن ذبیح شیدائی،
و مشتاق بر مقتل...
#سالروز_شهادت🌷
@war59_67
وقتی خبر #شهادت_شیرودی را به امام(ره) دادم یک ربع به فکر فرو رفتند...
حضرت امام(ره) در مورد همه #شهدا میگفتند خدا او را بیامرزد، ولی در مورد #شیرودی گفت:
او آمرزیده است..
🔸 نقل از: «تیمسار فلاحی»
#سالروز_شهادت🌷
@war59_67
#سلام_شهید
رأسِ بر نِی تو دیدم و بر زبانم آمد:
«ألسلام علی الرأس المرفوع»
و چه خوش سعادتی تو...
🌷رزق #روز_شانزدهم «رمضانالمبارک»، در محضر #شهید_حاج_عبدالله_اسکندری
#سالروز_شهادت
@war59_67
هو الحکیم
🔹رسم عباسها، بیدست رفتن است..
✍ روایت شهادت شهید عباس صابری
از زبان مادر شهید
عباس آقا قبل از ایام محرم از منطقه آمد. یک شب باهم نشسته بودیم و حرف میزدیم.
ـ مامان، حنا داری؟ میاری برام بذاری؟
ـ برای چی؟
ـ آخه این دستها میخواهد قطع بشه.
یک رو دستی به او زدم.
ـ میخواهی منو شکنجه بدی؟
به اصرارش رفتم حنا درست کردم و آوردم؛ هر وقت عباس آقا حنا میگذاشت، میگفت: «این برای حضرت قاسم(ع)، این برای حضرت علیاکبر(ع)، این هم برای حضرت علیاصغر(ع)».
با دیدن این کار او، اوقاتم حسابی تلخ شد و گفتم: «عباس جان، تو رو خدا امسال محرم توی تکیه که خودت به پا کردی، عزاداری کن، نوحه بخون و صدایت را ضبط کن» او هم گفت: «باشه».
عباس قبل از شهادتش در فکه وقتی برای غسل شهادت به پادگان دوکوهه رفته بود، همانجا روی نوار ضبط شدهای گفته بود: «من در حمام شهید همت هستم و غسل شهادت میکنم. آرزو دارم در روز عاشورای امسال در محضر اباعبدالله(ع) باشم».
روز ۵ خرداد ۱۳۷۵ مصادف با هفتم محرم وقتی که برای پیدا کردن شهدا در کانالی معروف به «والمری» مشغول به کار شده بود، بر اثر انفجار مین، با دست و پای قطع شده، بدنی پر از ترکش و صورتی سوخته به شهادت رسید.
🔸منبع: Fatehan.shblog.ir
#سالروز_شهادت🌷
🔹🔹🔹
@war59_67
👈ما را به دوستان خود معرفی کنید👉
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی پدر سرلشکر خلبان #شهید_عباس_بابایی بر صورت و کف پای پسر بوسه میزند...
لا یوم کیومک یا أباعبدالله..
#سالروز_شهادت🌷
@war59_67
4.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 راز شلیک نشدن موشک و الطاف خفیه الهی
از زبان #شهید_تهرانی_مقدم
یادش گرامی🌷
راهش پر رهرو✌️
🌷 #سالروز_شهادت
@war59_67