#دلنوشته بسم رب العشق *یادش بخیر، پارسال ، اعتکاف رمضانیه ...😞* با هرسختی و دشواری بود شرایط رو مهیا کردم تا به مهمونی عشّاق برسم! از پدر و مادرم اجازه گرفتم، شرایط درسی و تحصیلی رو مهیا کردم و هرجوری بود تلاش کردم تا خودم رو رسوندم. بالاخره برای مهمون خصوصی خدا به اندازه یه رو سیاه که جا هست، نیست؟! با بدرقه خانواده با اشک پشت پای مادر راهی به سمت مسجد شدم‌‌. خودمونیم، چقدر #مسجد_ملااسماعیل توی ایام اعتکاف خوشکل میشه! دم در چقدر شلوغ بود. یه چندتا میز و یه چند تا خادم با لباس‌های ارده‌ای رنگ با تبسم ریزی بر لب! مراحل پذیرش از آشنایی با سرگروه و ثبت "رایت کارت" تا بازرسی دم در رو گذروندم و بالاخره خیالم راحت شد که: *به اندازه یه رو سیاه جا هست، نیست؟!* ✏️ ارسالی از معتکفین بهانه وصل ادامه دارد.... #بهانه_وصل_صرفا_یک_اعتکاف_نیست #بهانه_وصل_یک_عمر_زیستن_است #اعتکاف_رمضانیه #بهانه_وصل 📢 @wasl_ir

بسم رب النّور *یادش بخیر، پارسال، اعتکاف رمضانیه... * 😞 چه حس خوبی داشت! بوی اسفند و گلاب.. بوی معنویت..! نظم خوب و جالبی‌ حاکم بود. هنوز خدام سخت مشغول تلاش بودند. ساعت های اول سریع گذشت...مثل کلّ اعتکاف. این سرعت ترس داشت. نکند قرار است همه اش به همین زودی بگذرد.. برنامه ها رو اعلام کردند. اوه چقدر خبرها قرار هست اینجا باشه! جزء برنامه های اعلامی مراسم آشتی با امام زمان بود. گویا قراره سر برنامه های اول خجالت زده ات بشیم آقا! معتکفین در مراسم چنان حالی داشتند گویا حضور امام را حس میکردند؛ بماند که اگر هم‌ حضوری بود، نمی خواستم از سر خجالت باور کنم.. *من رو سیاه و مولای کرم؟! می شود اگر زمانی به نام #رمضان و هوایی به نام #اعتکاف* ✏️ارسالی از معتکفین بهانه وصل ادامه دارد... #بهانه_وصل_صرفا_یک_اعتکاف_نیست #بهانه_وصل_یک_عمر_زیستن_است 📢 @wasl_ir