داشتم چای می خوردم.☕️
منظره ای زیبا روی طاقچه خانه نقش بسته بود..
کارت هایی که عکس شهید صدرزاده، شهید حججی و حاج حسن باقری روی آنها بود و کارت پستالی که متعلق بود به شهید ابراهیم هادی؛ همه اینها یادگاری من از چند سال گذشته است...
ما بین آنها مادرجان، قرآن و نهج البلاغه ای زیبا نیز قرار داده.
اما مگر اینها روی طاقچه همه ی اتاقها نیست؟؟
من که روی طاقچه یا میز دوستان معتکفم زیاد دیده ام!
بله همه این ها هست ولی زیبایی طاقچه را 🌱 دو گلدان نقلی🌱 چند برابر میکند..
من و برادرم هرسال #باهم معتکف میشیم.
دوستی، با ذوق گفت که به زیلوها و فرش ها #حسادت میکند؛ من نیز!
اما من به گلدان های #یادگاری رو طاقچه بیشتر حسادت میکنم.
چطور آن حسِ زیبایِ وصل را در خود نگه داشته..
حفظ کرده و حالا رشد هم داده..
چشم نواز شده!!
من ناقابل از او کمترم؟!
ذره ای حالِ خوشِ روز هایِ بهانه وصلیِ هیئت را حفظ کردم؟!😔
_مانند گلدان هایِ یادگاری طاقچه خانه یمان.._
نمی دانم
اما
تلاشم را میکنم ...
📲 ارسالی از آقای یاوری
📢 @wasl_ir